|

در فقدان پرسشگری

احمدرضا دالوند

در نگاره‌ای از مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری، هنرمند نقاش در دو سوی پرده دو گروه از انسان‌ها را به تصویر کشیده است و با خط خوش در گوشه تصویر نوشته شده «تورانیان از میان درختان، ایرانیان را می‌نگرند» یا عبارتی نزدیک به این مضمون...؛ صحنه طوری به تصویر در آمده است که ایرانیان در همان نزدیکی متوجه دیده‌شدن خود از روی کنجکاوی (نه دیده‌بانی) از سوی تورانیان (دشمن) هستند، اما چون همه‌چیز از روی کنجکاوی است و نشانه‌ای از عداوت در صحنه‌پردازی هنرمندانه این مینیاتور به‌چشم نمی‌خورد، ایرانیان هوشمندانه بر اسب‌هایشان خرامان می‌گذرند. پس از مشاهده این مینیاتور (سلفی) به‌یاد‌ماندنی، تا مدت‌ها فکر می‌کردم نقاش عهد بایسنقر عجب مضمونی را برای پرده‌اش برگزیده! گمان نمی‌رود در آن عهد کسی هنرمند نقاش را به‌خاطر سلفی مینیاتوری‌اش از ایرانیان در جوار تورانیان، عتاب و خطاب و لعن و نفرین کرده باشد. به‌عنوان یک شهروند و در یک روز کاملا تعطیل، ساعت‌ها مقابل تلویزیون به ورود سران ممالک مختلف به مهرآباد، به آرایه‌های زیبای صنایع دستی در گوشه و کنار و در همه جاهایی که میهمانان مستقر می‌شدند، به پیام انقلابی و درخشان «تعامل گسترده با دنیا»، به کلمات رؤسای قوا، به نطق رئیس‌جمهور و درنهایت به بروز یک لحظه که اجر همه نظم به‌یادماندنی مراسم تحلیف را در چشم همگان به استهزایی تبدیل کرد که طعم تلخ آن در فقدان عقل سلیم، تا مدتی در کام می‌ماند، نگریستم. یک سلفی بی‌منظور و بی‌غرض، چیزی در حد اصطلاحا یک اتفاق «فان» و لحظه‌ای گذرنده که باید در میان این حضور درخشان بین‌المللی حتی دیده هم نمی‌شد، یا اگر دیده می‌شد با تبسمی از سر عقل از کنارش می‌گذشتند. بنابراین، «آغازکنندگان» این هجمه طوری هجوم را تدارک دیدند که «دنبال‌کنندگان» آنها تصور کنند اگر از قافله عقب بیفتند، خود نیز در زمره سلفی‌گیرندگان و بالطبع خائن به مملکت محسوب می‌شوند. مناقشه بر سر حس مشترک ضدامپریالیستی همه ما، وقتی به چنین سطح نازلی کاهش پیدا می‌کند، تا برای فقط یک عکس، این‌چنین ماجرا را سیاه و سفید و با بازتاب برق دوربین، از دست‌رفته یا در معرض از دست‌رفتن می‌پندارند، پرسیدنی است...

...ورود به این جنجال به قیمت نادیده‌شدن یک مراسم بین‌المللی درخشان، در همان عمارتی که چندی پیش مورد هجوم تروریست‌ها قرار گرفته بود، تا چه میزان به حس مشترک ضدامپریالیستی ما کمک می‌کند؟ آیا در این نزاع رسانه‌ای، همه اهمیت مراسم تحلیف به سود یک همهمه گذرا مصادره نشد؟ ای کاش، اینان به‌جای هیاهو، در مقام پرسشگر وارد می‌شدند، نه نفرت‌پراکن هیستریک و تهمت‌زن ناموجه.

در نگاره‌ای از مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری، هنرمند نقاش در دو سوی پرده دو گروه از انسان‌ها را به تصویر کشیده است و با خط خوش در گوشه تصویر نوشته شده «تورانیان از میان درختان، ایرانیان را می‌نگرند» یا عبارتی نزدیک به این مضمون...؛ صحنه طوری به تصویر در آمده است که ایرانیان در همان نزدیکی متوجه دیده‌شدن خود از روی کنجکاوی (نه دیده‌بانی) از سوی تورانیان (دشمن) هستند، اما چون همه‌چیز از روی کنجکاوی است و نشانه‌ای از عداوت در صحنه‌پردازی هنرمندانه این مینیاتور به‌چشم نمی‌خورد، ایرانیان هوشمندانه بر اسب‌هایشان خرامان می‌گذرند. پس از مشاهده این مینیاتور (سلفی) به‌یاد‌ماندنی، تا مدت‌ها فکر می‌کردم نقاش عهد بایسنقر عجب مضمونی را برای پرده‌اش برگزیده! گمان نمی‌رود در آن عهد کسی هنرمند نقاش را به‌خاطر سلفی مینیاتوری‌اش از ایرانیان در جوار تورانیان، عتاب و خطاب و لعن و نفرین کرده باشد. به‌عنوان یک شهروند و در یک روز کاملا تعطیل، ساعت‌ها مقابل تلویزیون به ورود سران ممالک مختلف به مهرآباد، به آرایه‌های زیبای صنایع دستی در گوشه و کنار و در همه جاهایی که میهمانان مستقر می‌شدند، به پیام انقلابی و درخشان «تعامل گسترده با دنیا»، به کلمات رؤسای قوا، به نطق رئیس‌جمهور و درنهایت به بروز یک لحظه که اجر همه نظم به‌یادماندنی مراسم تحلیف را در چشم همگان به استهزایی تبدیل کرد که طعم تلخ آن در فقدان عقل سلیم، تا مدتی در کام می‌ماند، نگریستم. یک سلفی بی‌منظور و بی‌غرض، چیزی در حد اصطلاحا یک اتفاق «فان» و لحظه‌ای گذرنده که باید در میان این حضور درخشان بین‌المللی حتی دیده هم نمی‌شد، یا اگر دیده می‌شد با تبسمی از سر عقل از کنارش می‌گذشتند. بنابراین، «آغازکنندگان» این هجمه طوری هجوم را تدارک دیدند که «دنبال‌کنندگان» آنها تصور کنند اگر از قافله عقب بیفتند، خود نیز در زمره سلفی‌گیرندگان و بالطبع خائن به مملکت محسوب می‌شوند. مناقشه بر سر حس مشترک ضدامپریالیستی همه ما، وقتی به چنین سطح نازلی کاهش پیدا می‌کند، تا برای فقط یک عکس، این‌چنین ماجرا را سیاه و سفید و با بازتاب برق دوربین، از دست‌رفته یا در معرض از دست‌رفتن می‌پندارند، پرسیدنی است...

...ورود به این جنجال به قیمت نادیده‌شدن یک مراسم بین‌المللی درخشان، در همان عمارتی که چندی پیش مورد هجوم تروریست‌ها قرار گرفته بود، تا چه میزان به حس مشترک ضدامپریالیستی ما کمک می‌کند؟ آیا در این نزاع رسانه‌ای، همه اهمیت مراسم تحلیف به سود یک همهمه گذرا مصادره نشد؟ ای کاش، اینان به‌جای هیاهو، در مقام پرسشگر وارد می‌شدند، نه نفرت‌پراکن هیستریک و تهمت‌زن ناموجه.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها