|

گردن‌نهادن به رأي مردم گردن‌نهادن به رأي مردم

محمدتقي فاضل‌ميبدي-عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم

جمهوريت نظام از زمان آغاز جمهوريت اسلامي ايران تاکنون دچار فرازوفرودهايي شده و اکنون اين رکن مهم، با تهديدهايي مواجه شده است. رأي مردم، تضمين‌کننده منافع و امنيت ملي کشور است و اگر کسي درک درستي از اين موضوع ندارد، لازم است مطالعه‌اي دوباره درباره اهداف انقلاب داشته باشد. نبايد برخي کژانديشي‌ها، عامل ناديده‌گرفتن خواست مردم شود و برخي صاحبان تريبون، به‌طور مرتب منتخبان مردم در دولت، مجلس و شوراها را تهديد کنند. امام خميني(ره) در مصاحبه‌هاي ابتدايي خود در پاريس و ايران، رأي مردم را اساس و پايه نظام معرفي کردند. در آن زمان، برخي برآشفتند و عنوان کردند «در اسلام موضوعي به نام رأي مردم معنا ندارد و اگر فقيهي رهبري جامعه را بر عهده گيرد، او منصوب و مشروع از سوي خداوند است و غير از خدا هيچ‌کس در مشروعيت او دخالت ندارد». اين برخلاف نظريه بنيان‌گذار جمهوري اسلامي بود و ايشان همواره بر آراي مردم تأكيد داشتند و چه در سخنراني تاريخي بهشت زهرا و چه در ابلاغ حکم نخست‌وزيري مرحوم بازرگان، رأي مردم را مقبول دانستند. تا زمان حيات امام، صاحبان تريبون و برخي چهره‌هاي حوزوي يا غیر‌حوزوی، به صورت علني در مخالفت با جمهوريت سخني بيان نمي‌کردند؛ چراکه رهبر فقيد انقلاب، در کنار جمهوريت، موضوع اسلاميت را نیز مطرح و اسلاميت و جمهوريت را دو فلسفه سياسي مکمل اعلام کرده بود. متأسفانه پس از رحلت امام، برخي که در زمان حيات ايشان امکان اظهارنظر نداشتند، ساز مخالف کوک کرده و به‌صراحت تأكيد کردند هيچ مشروعيت و مقبوليتي از سوی مردم وجود ندارد. آنان يک گام فراتر رفته و مدعي شدند اگر امام خميني از جمهوري شبيه همان جمهوري که در فرانسه وجود داشته دفاع کرده، صرفا به دليل مصلحت زمان بوده و در مباحث اسلامي، جمهوريت بي‌معناست. آنان اين ادعاهاي بي‌اساس خود را بارها در مصاحبه‌ها و نوشته‌هايشان ترويج کردند و متأسفانه اين خطر بزرگ که جمهوريت را تهديد مي‌کرد، جدي گرفته نشد تا اينکه آن جريان توانست بر حيطه نفوذ خود بيفزايد و امروز بدون نگراني، منتخبان مردم و شيوه‌هاي مدنظر مردم را براي اداره کشور نديده مي‌گيرد.

حتي در رسانه‌هاي عمومي نیز رأي مردم کم‌رنگ جلوه داده مي‌شود و با استناد به آيات قرآن کريم، مي‌گويند «اکثرهم لايعقلون» (اکثر مردم نمي‌دانند). آنها غافل هستند که قرآن کريم اين جمله را خطاب به مشرکان و کافران آورده است و نه مسلمانان. به نظر مي‌رسد اين جريان در تلاش است تسلط سياسي خود را بسط دهد و اگر احساس خطر نشود، آموزه‌هاي سازنده امام راحل ازجمله جمهوريت از بين خواهند رفت و در نبود رأي و پشتوانه مردم و شنيده‌نشدن صداي اعتراض آنها، خداي ناکرده سرنوشت ايران نيز مانند سرنوشت مردم برخي کشورهاي منطقه خواهد شد. تعبيرهايي که امروز از رسانه‌هاي عمومي و برخوردار از بودجه بيت‌المال ترويج مي‌شود، نشان‌دهنده خلأ اسلام رحماني است. حال چرا عده‌اي که هميشه در کنار امام(ره) بوده‌اند، چندان احساس خطر نمي‌کنند که واکنشي عملي در برابر اين جريانات از خود نشان دهند، محل سؤال جدي است. نبايد در برابر اين وقايع سکوت کرد. البته برخي روحانيون نیز ثابت کرده‌‌اند به مسير جمهوريت نظام وفادار بوده و عکس‌العمل‌هاي مناسبي در برابر اين جريانات اتخاذ کرده‌اند. فراموش نکنيم اگر به نام اسلام و انقلاب، با يک زن بي‌دفاع برخورد ناصوابي صورت بگيرد، يا بي‌گناهي به زندان بيفتد، گناه آن از هر بدعت و انحرافي بالاتر است. اگر نقش جمهور در نظام کم‌رنگ شود، تفکري انحصاري جاي آن را خواهد گرفت؛ اما اگر حضور مردم و جمهوريت نظام را از طريق احزاب، رسانه‌ها و روزنامه‌ها حفظ کنيم، خط انحصارطلبي کم‌رنگ شده و برخی اتفاقات ناگوار تکرار نخواهد شد. قانون اساسي به مردم حق اعتراض و انتقاد داده تا نظام قدرتمند شود و از فاکتورهاي ثبات‌بخش تهي نشود. اينکه احزاب در کشور ما به رسميت شناخته مي‌شوند و حق انتقاد در قانون براي آنها در نظر گرفته شده و همه مسئولان مستقیم و غیرمستقیم با رأی مردم انتخاب می‌شوند نشانگر اهمیت حفظ جمهوريت نظام است؛ پس چه بهتر است مخالفان اداره کشور بر اساس رأي مردم، بار ديگر به اصول قانون اساسي بازگردند.

جمهوريت نظام از زمان آغاز جمهوريت اسلامي ايران تاکنون دچار فرازوفرودهايي شده و اکنون اين رکن مهم، با تهديدهايي مواجه شده است. رأي مردم، تضمين‌کننده منافع و امنيت ملي کشور است و اگر کسي درک درستي از اين موضوع ندارد، لازم است مطالعه‌اي دوباره درباره اهداف انقلاب داشته باشد. نبايد برخي کژانديشي‌ها، عامل ناديده‌گرفتن خواست مردم شود و برخي صاحبان تريبون، به‌طور مرتب منتخبان مردم در دولت، مجلس و شوراها را تهديد کنند. امام خميني(ره) در مصاحبه‌هاي ابتدايي خود در پاريس و ايران، رأي مردم را اساس و پايه نظام معرفي کردند. در آن زمان، برخي برآشفتند و عنوان کردند «در اسلام موضوعي به نام رأي مردم معنا ندارد و اگر فقيهي رهبري جامعه را بر عهده گيرد، او منصوب و مشروع از سوي خداوند است و غير از خدا هيچ‌کس در مشروعيت او دخالت ندارد». اين برخلاف نظريه بنيان‌گذار جمهوري اسلامي بود و ايشان همواره بر آراي مردم تأكيد داشتند و چه در سخنراني تاريخي بهشت زهرا و چه در ابلاغ حکم نخست‌وزيري مرحوم بازرگان، رأي مردم را مقبول دانستند. تا زمان حيات امام، صاحبان تريبون و برخي چهره‌هاي حوزوي يا غیر‌حوزوی، به صورت علني در مخالفت با جمهوريت سخني بيان نمي‌کردند؛ چراکه رهبر فقيد انقلاب، در کنار جمهوريت، موضوع اسلاميت را نیز مطرح و اسلاميت و جمهوريت را دو فلسفه سياسي مکمل اعلام کرده بود. متأسفانه پس از رحلت امام، برخي که در زمان حيات ايشان امکان اظهارنظر نداشتند، ساز مخالف کوک کرده و به‌صراحت تأكيد کردند هيچ مشروعيت و مقبوليتي از سوی مردم وجود ندارد. آنان يک گام فراتر رفته و مدعي شدند اگر امام خميني از جمهوري شبيه همان جمهوري که در فرانسه وجود داشته دفاع کرده، صرفا به دليل مصلحت زمان بوده و در مباحث اسلامي، جمهوريت بي‌معناست. آنان اين ادعاهاي بي‌اساس خود را بارها در مصاحبه‌ها و نوشته‌هايشان ترويج کردند و متأسفانه اين خطر بزرگ که جمهوريت را تهديد مي‌کرد، جدي گرفته نشد تا اينکه آن جريان توانست بر حيطه نفوذ خود بيفزايد و امروز بدون نگراني، منتخبان مردم و شيوه‌هاي مدنظر مردم را براي اداره کشور نديده مي‌گيرد.

حتي در رسانه‌هاي عمومي نیز رأي مردم کم‌رنگ جلوه داده مي‌شود و با استناد به آيات قرآن کريم، مي‌گويند «اکثرهم لايعقلون» (اکثر مردم نمي‌دانند). آنها غافل هستند که قرآن کريم اين جمله را خطاب به مشرکان و کافران آورده است و نه مسلمانان. به نظر مي‌رسد اين جريان در تلاش است تسلط سياسي خود را بسط دهد و اگر احساس خطر نشود، آموزه‌هاي سازنده امام راحل ازجمله جمهوريت از بين خواهند رفت و در نبود رأي و پشتوانه مردم و شنيده‌نشدن صداي اعتراض آنها، خداي ناکرده سرنوشت ايران نيز مانند سرنوشت مردم برخي کشورهاي منطقه خواهد شد. تعبيرهايي که امروز از رسانه‌هاي عمومي و برخوردار از بودجه بيت‌المال ترويج مي‌شود، نشان‌دهنده خلأ اسلام رحماني است. حال چرا عده‌اي که هميشه در کنار امام(ره) بوده‌اند، چندان احساس خطر نمي‌کنند که واکنشي عملي در برابر اين جريانات از خود نشان دهند، محل سؤال جدي است. نبايد در برابر اين وقايع سکوت کرد. البته برخي روحانيون نیز ثابت کرده‌‌اند به مسير جمهوريت نظام وفادار بوده و عکس‌العمل‌هاي مناسبي در برابر اين جريانات اتخاذ کرده‌اند. فراموش نکنيم اگر به نام اسلام و انقلاب، با يک زن بي‌دفاع برخورد ناصوابي صورت بگيرد، يا بي‌گناهي به زندان بيفتد، گناه آن از هر بدعت و انحرافي بالاتر است. اگر نقش جمهور در نظام کم‌رنگ شود، تفکري انحصاري جاي آن را خواهد گرفت؛ اما اگر حضور مردم و جمهوريت نظام را از طريق احزاب، رسانه‌ها و روزنامه‌ها حفظ کنيم، خط انحصارطلبي کم‌رنگ شده و برخی اتفاقات ناگوار تکرار نخواهد شد. قانون اساسي به مردم حق اعتراض و انتقاد داده تا نظام قدرتمند شود و از فاکتورهاي ثبات‌بخش تهي نشود. اينکه احزاب در کشور ما به رسميت شناخته مي‌شوند و حق انتقاد در قانون براي آنها در نظر گرفته شده و همه مسئولان مستقیم و غیرمستقیم با رأی مردم انتخاب می‌شوند نشانگر اهمیت حفظ جمهوريت نظام است؛ پس چه بهتر است مخالفان اداره کشور بر اساس رأي مردم، بار ديگر به اصول قانون اساسي بازگردند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها