|

هفت‌خان انتخابات خانه تئاتر

مجید گیاه‌چی

در آستانه برگزاری انتخابات هیئت‌مدیره مرکزی خانه تئاتر، در روز شنبه، 22 اردیبهشت 1397، اخیرا یکی از اعضای محترم این هیئت‌مدیره، با اشاره به پرسش‌ها، اعتراضات و توقعات در حال گسترش مطرح‌شده از سوی جامعه تئاتر، از جمله اعتراض‌نامه‌ای با چندصد امضا از سوی هنرمندان تئاتر، در جایی گفته‌اند: «گر تو بهتر می‌زنی، بستان بزن!» غرض از نگارش این متن، بررسی این موضوع است که آیا در شرایط فعلی، متأثر از عملکرد 18 ساله این خانه و حتی قانونا، امکان و فرصتی برابر، برای مبارزه انتخاباتی در خانه تئاتر، به‌عنوان نخستین و بدیهی‌ترین شرط برگزاری هر انتخاباتی، وجود دارد یا نه؟
برای این بررسی از اصطلاح سنگر مستحکم، هفت‌سنگر یا هفت‌خان می‌توان یاری جست.
خان اول: بی‌شک مهم‌ترین و مستحکم‌ترین خان، اساسنامه خانه تئاتر است که با وجود تمام فعل‌وانفعالات و تغییر فرایندهای مؤثر بر تئاتر (مانند شکل‌گیری و گسترش تئاتر خصوصی، عدم‌ گسترش متناسب بودجه، حمایت‌ها و زیرساخت‌ها یا افزایش چشمگیر و حتی نگران‌کننده فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تئاتر و...)، مانند متنی مقدس حفظ شده و بلاتغییر مانده است. درحالی‌که به‌روزرسانی و اصلاح اساسنامه دیگر تشکیلات مشابه (مانند خانه‌های سینما یا موسیقی) انجام شده است... .
18 سال است که علاوه‌بر عدم‌تعریف و نامشخص‌بودن بسیاری از موضوعات؛ از نقش و جایگاه قانونی انجمن‌ها و کانون‌ها گرفته تا ارتباطات درون‌مجموعه‌ای یا چگونگی گسترش فعالیت در دیگر شهرها و... با توجه به اهمیت غیرقابل‌‌قیاس «هیئت‌مدیره مرکزی» و متأثر از آن، «مجامع عمومی»، به‌عنوان تنها مفاهیم دارای نقش و جایگاه قانونی و مؤثر بر خانه تئاتر، انتخاب هیئت‌مدیره، بی‌توجه به تبعیض‌آمیزبودن اساسنامه در ایجاد امکان فرصتی برابر، برای گرایش‌های مختلف تئاتری، برعهده مجمع عمومی، متشکل از تمامی اعضای پیوسته و وابسته، گذاشته شده است. این در حالی است که به شکلی بدیهی، اعضای «انجمن بازیگران» به‌تنهایی، بیش از مجموع اعضای 13 انجمن و کانون دیگر وابسته به خانه تئاتر است. این موضوع هم‌چنان‌که فهرست اسامی منتخبان در 9 دوره گذشته نشان می‌دهد، امکان متناسب و برابری برای ورود مؤثر اعضای دیگر انجمن‌ها ایجاد نکرده و هیئت‌مدیره این خانه در طول 18 سال گذشته، کم‌وبیش ثابت باقی مانده است و چنین اساس ‌نامه‌ای موجب کاهش احتمال تغییر و افزایش احتمال حفظ وضع موجود شده است. (در خانه‌های سینما و موسیقی با اصلاح اساسنامه و برگزاری مجمع عمومی، متشکل از تعداد برابری از اعضای انجمن‌ها، این نقصان، تصحیح و اصلاح شده است).
خان دوم: برخلاف اکثر قریب‌به‌اتفاق دیگر سازمان‌ها، با توجه به اینکه هر تشکیلات گروهی و صنفی اعتبار خود را از اعضایش می‌گیرد، خانه تئاتر از معدود سیستم‌هایی است که رشد منفی و معکوس داشته است. هرچند آمار و اطلاعات این خانه روشن و شفاف نیست، اما مسلم است در دوره‌ای حداقل دو هزارو 500 عضو داشته، درحالی‌که با وجود گسترش فعالیت‌های اجرائی تئاتر در کشور و انبوهی از فارغ‌التحصیلان تئاتری با رشدی چشمگیر و غیرقابل‌ تصور، اعضای فعلی این خانه هزارو 700 نفر است (درحالی‌که بر مبنای برخی گمانه‎زنی‌ها به ‌نظر می‌رسد تنها در تهران، امکان جذب حداقل همین تعداد هنرمند وجود داشته باشد) و در خوش‌بینانه‌ترین ارزیابی‌ها، خانه تئاتر، حداقل یک‌سوم اعضای خود را از دست داده است؛ اعضایی که با ناامیدی از تغییر و اصلاح خانه و نارضایتی از کارآمدی آن و عدم ‌ایفای نقشی مؤثر و مناسب، مبادرت به ترک خانه کرده‌اند. جدایی هر یک از این ناراضیان موجب کاهش احتمال تغییر و افزایش احتمال حفظ وضع موجود شده است.
خان سوم: خانه تئاتر در جلب اعتماد و جذب برخی از هنرمندان شاخص تئاتر از یک سو و نسل‌های جدید تئاتری از سوی دیگر، کاملا ناموفق بوده است.
اگر آماری از میانگین سنی و سال تولد اعضا منتشر شود، مشخص خواهد شد که نسل‌های جدید تئاتری، متولدان دهه‌های 60 و 70، با وجود شمار بیشتر، به‌میزان قابل‌توجهی کمتر از نسل‌های متقدم، به عضویت در خانه تئاتر تمایل نشان داده‌اند. پویایی، تحرک و فعالیت و حضور چشمگیرتر این نسل‌ها در فعالیت‌های تئاتری سال‌های اخیر و محروم‌ماندن یا نگه‌داشتن خانه از حضور آنها از یک سو و عضویت بخشی از هنرمندان تئاتر که مدت‌هاست از هر نوع فعالیت تئاتری و هنری دور بوده‌اند و در جریان مستقیم شرایط حاکم بر تئاتر نیستند، هم موجب کاهش احتمال تغییر و افزایش احتمال حفظ وضع موجود شده است.
خان چهارم: خانه تئاتر در این سال‌ها از کمترین میزان اطلاع‌رسانی، ایجاد انگیزه و جذب مشارکت اعضای خود برخوردار بوده است. نه‌تنها هیچ ارتباط ارگانیک و هدفمندی بین هیئت‌مدیره مرکزی و اعضا وجود ندارد که حتی ارتباطی بین آنان و هیئت‌مدیره انجمن‌ها و کانون‌ها یا بین این انجمن‌ها و... وجود ندارد، به‌شکلی که بسیاری از اعضا در جریان موضوعات مطرح‌ در هیئت‌مدیره مرکزی یا انجمن مربوطه نیستند و جز سالی دو بار برای پرداخت حق ‌عضویت یا شرکت در مجامع عمومی و انتخابات فرا خوانده نمی‌شوند.
ادامه دارد...

در آستانه برگزاری انتخابات هیئت‌مدیره مرکزی خانه تئاتر، در روز شنبه، 22 اردیبهشت 1397، اخیرا یکی از اعضای محترم این هیئت‌مدیره، با اشاره به پرسش‌ها، اعتراضات و توقعات در حال گسترش مطرح‌شده از سوی جامعه تئاتر، از جمله اعتراض‌نامه‌ای با چندصد امضا از سوی هنرمندان تئاتر، در جایی گفته‌اند: «گر تو بهتر می‌زنی، بستان بزن!» غرض از نگارش این متن، بررسی این موضوع است که آیا در شرایط فعلی، متأثر از عملکرد 18 ساله این خانه و حتی قانونا، امکان و فرصتی برابر، برای مبارزه انتخاباتی در خانه تئاتر، به‌عنوان نخستین و بدیهی‌ترین شرط برگزاری هر انتخاباتی، وجود دارد یا نه؟
برای این بررسی از اصطلاح سنگر مستحکم، هفت‌سنگر یا هفت‌خان می‌توان یاری جست.
خان اول: بی‌شک مهم‌ترین و مستحکم‌ترین خان، اساسنامه خانه تئاتر است که با وجود تمام فعل‌وانفعالات و تغییر فرایندهای مؤثر بر تئاتر (مانند شکل‌گیری و گسترش تئاتر خصوصی، عدم‌ گسترش متناسب بودجه، حمایت‌ها و زیرساخت‌ها یا افزایش چشمگیر و حتی نگران‌کننده فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تئاتر و...)، مانند متنی مقدس حفظ شده و بلاتغییر مانده است. درحالی‌که به‌روزرسانی و اصلاح اساسنامه دیگر تشکیلات مشابه (مانند خانه‌های سینما یا موسیقی) انجام شده است... .
18 سال است که علاوه‌بر عدم‌تعریف و نامشخص‌بودن بسیاری از موضوعات؛ از نقش و جایگاه قانونی انجمن‌ها و کانون‌ها گرفته تا ارتباطات درون‌مجموعه‌ای یا چگونگی گسترش فعالیت در دیگر شهرها و... با توجه به اهمیت غیرقابل‌‌قیاس «هیئت‌مدیره مرکزی» و متأثر از آن، «مجامع عمومی»، به‌عنوان تنها مفاهیم دارای نقش و جایگاه قانونی و مؤثر بر خانه تئاتر، انتخاب هیئت‌مدیره، بی‌توجه به تبعیض‌آمیزبودن اساسنامه در ایجاد امکان فرصتی برابر، برای گرایش‌های مختلف تئاتری، برعهده مجمع عمومی، متشکل از تمامی اعضای پیوسته و وابسته، گذاشته شده است. این در حالی است که به شکلی بدیهی، اعضای «انجمن بازیگران» به‌تنهایی، بیش از مجموع اعضای 13 انجمن و کانون دیگر وابسته به خانه تئاتر است. این موضوع هم‌چنان‌که فهرست اسامی منتخبان در 9 دوره گذشته نشان می‌دهد، امکان متناسب و برابری برای ورود مؤثر اعضای دیگر انجمن‌ها ایجاد نکرده و هیئت‌مدیره این خانه در طول 18 سال گذشته، کم‌وبیش ثابت باقی مانده است و چنین اساس ‌نامه‌ای موجب کاهش احتمال تغییر و افزایش احتمال حفظ وضع موجود شده است. (در خانه‌های سینما و موسیقی با اصلاح اساسنامه و برگزاری مجمع عمومی، متشکل از تعداد برابری از اعضای انجمن‌ها، این نقصان، تصحیح و اصلاح شده است).
خان دوم: برخلاف اکثر قریب‌به‌اتفاق دیگر سازمان‌ها، با توجه به اینکه هر تشکیلات گروهی و صنفی اعتبار خود را از اعضایش می‌گیرد، خانه تئاتر از معدود سیستم‌هایی است که رشد منفی و معکوس داشته است. هرچند آمار و اطلاعات این خانه روشن و شفاف نیست، اما مسلم است در دوره‌ای حداقل دو هزارو 500 عضو داشته، درحالی‌که با وجود گسترش فعالیت‌های اجرائی تئاتر در کشور و انبوهی از فارغ‌التحصیلان تئاتری با رشدی چشمگیر و غیرقابل‌ تصور، اعضای فعلی این خانه هزارو 700 نفر است (درحالی‌که بر مبنای برخی گمانه‎زنی‌ها به ‌نظر می‌رسد تنها در تهران، امکان جذب حداقل همین تعداد هنرمند وجود داشته باشد) و در خوش‌بینانه‌ترین ارزیابی‌ها، خانه تئاتر، حداقل یک‌سوم اعضای خود را از دست داده است؛ اعضایی که با ناامیدی از تغییر و اصلاح خانه و نارضایتی از کارآمدی آن و عدم ‌ایفای نقشی مؤثر و مناسب، مبادرت به ترک خانه کرده‌اند. جدایی هر یک از این ناراضیان موجب کاهش احتمال تغییر و افزایش احتمال حفظ وضع موجود شده است.
خان سوم: خانه تئاتر در جلب اعتماد و جذب برخی از هنرمندان شاخص تئاتر از یک سو و نسل‌های جدید تئاتری از سوی دیگر، کاملا ناموفق بوده است.
اگر آماری از میانگین سنی و سال تولد اعضا منتشر شود، مشخص خواهد شد که نسل‌های جدید تئاتری، متولدان دهه‌های 60 و 70، با وجود شمار بیشتر، به‌میزان قابل‌توجهی کمتر از نسل‌های متقدم، به عضویت در خانه تئاتر تمایل نشان داده‌اند. پویایی، تحرک و فعالیت و حضور چشمگیرتر این نسل‌ها در فعالیت‌های تئاتری سال‌های اخیر و محروم‌ماندن یا نگه‌داشتن خانه از حضور آنها از یک سو و عضویت بخشی از هنرمندان تئاتر که مدت‌هاست از هر نوع فعالیت تئاتری و هنری دور بوده‌اند و در جریان مستقیم شرایط حاکم بر تئاتر نیستند، هم موجب کاهش احتمال تغییر و افزایش احتمال حفظ وضع موجود شده است.
خان چهارم: خانه تئاتر در این سال‌ها از کمترین میزان اطلاع‌رسانی، ایجاد انگیزه و جذب مشارکت اعضای خود برخوردار بوده است. نه‌تنها هیچ ارتباط ارگانیک و هدفمندی بین هیئت‌مدیره مرکزی و اعضا وجود ندارد که حتی ارتباطی بین آنان و هیئت‌مدیره انجمن‌ها و کانون‌ها یا بین این انجمن‌ها و... وجود ندارد، به‌شکلی که بسیاری از اعضا در جریان موضوعات مطرح‌ در هیئت‌مدیره مرکزی یا انجمن مربوطه نیستند و جز سالی دو بار برای پرداخت حق ‌عضویت یا شرکت در مجامع عمومی و انتخابات فرا خوانده نمی‌شوند.
ادامه دارد...

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها