|

رایزنی سرنوشت‌ساز ایران و اروپا

رضا نصری . حقوق‌دان بین‌المللی

دولت ترامپ سرانجام از برجام خارج شد. این اتفاق مهمی است اما الزاما یک اتفاق منفی و زیان‌بار برای ایران محسوب نمی‌شود. تأثیر این اتفاق را کیفیت رایزنی ایران با اروپا و سایر اعضای باقی‌مانده در این توافق‌نامه در ماه‌های آینده تعیین خواهند کرد. اما در‌این‌راستا، ذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد: نخست اینکه‌‌ افکار عمومی و جامعه کسب‌وکار در ایران باید بدانند وضعیت کشور هرگز به وضعیت دوران پیش از برجام برنخواهد گشت. برای اینکه آمریکا وضعیت ایران را به همان شرایط (سال ۲۰۱۵) برگرداند، دست‌کم باید همان میزان حمایت بین‌المللی را داشته باشد و چنین حمایتی دیگر وجود ندارد؛ به بیان ساد‌ه‌تر، آمریکا نمی‌تواند با یک حمایت سیاسی و حقوقی بسیار کمتری فشار بیشتری به ایران وارد آورد! واکنش‌های اولیه به سخنرانی او -چه از جانب خانم موگرینی چه از جانب سایر مقامات ارشد قدرت‌های اروپایی- هم بی‌سابقه بود و هم نشان از انزوای شدید آمریکا دارد. در واقع، حمایت مورد نیاز ترامپ برای اِعمال تحریم‌های سنگین به ایران نه در سطح دولت‌های غربی و متحد آمریکا وجود دارد، نه در میان کشورهای آسیایی (چین و روسیه) قابل مشاهده است و نه در سطح سازمان‌های بین‌المللی -مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی- دیده می‌شود. علاوه‌‌بر‌این، همان‌طور‌که کارشناسان وزارت خزانه‌داری آمریکا خود اذعان دارند، بناکردن ساختمان تحریم علیه ایران به‌تنهایی پنج سال برای دیپلمات‌ها و حقوق‌دانان دولت اوباما زمان بُرد تا منتج به «فشار» شود.

بازسازی این عمارت، آن هم در شرایطی که هیچ‌کس با آن موافق نیست، برای دولت ترامپ غیرممکن خواهد بود. دوم اینکه افکار عمومی باید بدانند خروج آمریکا از برجام عملا امکان بازگرداندن تحریم‌های چندجانبه شورای امنیت (snap back) را از آمریکا سلب کرده است. تحریم‌های چندجانبه اتحادیه اروپا هم طبیعتا منتفی است. این رویداد شاید مهم‌ترین پیامد مثبت حقوقی و راهبردی خروج آمریکا از برجام باشد. از این پس ابزار نرم واشنگتن برای آسیب‌رسانی به ایران به دو اهرم داخلی محدود خواهد شد: یکی تحریم‌های یک‌جانبه و فرامرزی کنگره و دولت آمریکا و یکی «جنگ روانی» برای تأثیرگذاری بر فضای جامعه ایران و محاسبات سرمایه‌گذاران خارجی؛ هر دوی این اهرم‌ها نیز با یک دیپلماسی هوشمندانه، چارچوب‌سازی‌های حقوقی و با برنامه آ‌گاه‌سازی مدبرانه تا حدود زیادی قابل مهار و مدیریت است. از هم‌اکنون از موضع‌گیری‌های مقامات اروپایی، به‌ویژه اظهارات خانم موگرینی، پیداست که عزم همکاری با ایران برای این «چارچوب‌سازی حقوقی-سیاسی» وجود دارد و دستگاه دیپلماسی ایران نیز از این فرصت استفاده خواهد کرد. در‌این‌راستا، باید به این نکته توجه داشت که مخالفت شدید تندروهای آمریکا، عربستان‌سعودی و اسرائیل با برجام، برخلاف ادعای رسمی آنها، ارتباط چندانی با قابلیت‌های «هسته‌ای» ایران نداشته و ندارد. علت اصلی مخالفت آنها، قابلیت برجام در تنش‌زدایی میان ایران و غرب، قاعده‌مندسازی این رابطه و ایجاد یک صف‌آرایی دیپلماتیک، سیاسی و راهبردی جدید میان ایران و قدرت‌های غربی است. واکنش سنجیده و همراه با طمأنیه آقای روحانی نشان داد ایران به‌درستی این دینامیسم را درک می‌کند و به‌راحتی برای اتخاذ سیاست‌های تند و قابل بهره‌برداری برای نیروهای متخاصم، تحریک‌پذیر نیست. سوم اینکه ایران امروز موضع و جایگاه سیاسی و اخلاقی برتری در مقایسه ‌با سایر اعضای برجام دارد؛ این برتری سیاسی و اخلاقی فرصت‌های زیادی برای دیپلماسی عمومی و مذاکره‌کنندگان وزارت خارجه برای کسب امتیاز و سازمان‌دهی همکاری‌های جدید ایجاد خواهد کرد. یکی از این فرصت‌ها، رایزنی با اروپا برای دریافت‌ «بسته‌های تشویقی-جبرانی» است. درواقع، دولت‌های اروپایی در تلاش خود برای حفظ برجام در شش ماه گذشته، مرتکب یک اشتباه تاکتیکی مهم شدند و آن اینکه آنها برای مماشات با ترامپ، با اتخاذ یک ادبیات تند و تأیید صوری و ضمنی اتهامات او علیه ایران، هم خاطر تهران را مکدر کردند و هم جامعه بیزینسی و سرمایه‌گذاران را در ارتباط با ایران دچار تردید و هراس بیشتری کردند. امروز که اروپا با همه وجود متوجه ماهیت غیرمتعارف دولت ترامپ شده است، ایران در جایگاه مناسبی برای طرح خواسته‌های خود و اقدامات جبرانی اروپا قرار گرفته است. اصرار چند ماه اخیر اروپا بر «الزام‌آور»بودن «برجام» نیز این موقعیت ایران را تحکیم کرده است. درواقع، خروج غیرمنطقی و بی‌اساس آمریکا از برجام فصل جدیدی در مناسبات ایران و اروپا رقم زده است و باید این فرصت را مغتنم شمرد. چهارم اینکه با خروج آمریکا از برجام، فضای بلاتکلیفی در سطح جامعه و دنیای کسب‌وکار بالاخره به پایان رسید. امروز سیاست‌گذاران کشور می‌توانند برای مقابله و خنثی‌سازی تمام تبعات حقوقی و سیاسی این خروج برنامه‌ریزی کنند. علاوه‌بر‌این، کارگزاران اقتصادی در ایران، اعم از دولتی و خصوصی نیز می‌توانند با تحلیلی واضح‌تر و چشم‌اندازی مشخص‌تر برای فعالیت‌های خود تصمیم بگیرند. در‌این‌راستا، سیاست ترغیب و تشویق مصرف‌کننده برای خرید و حمایت از «کالای ایرانی» اهمیت مضاعفی می‌یابد. در آخر اینکه همه گزینه‌های ایران کماکان روی میز است. خروج از برجام و حتی خروج از ان.پی.تی -که به رفتار آتی اروپا بستگی دارد- کماکان از گزینه‌های ایران محسوب می‌شود. اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که اتخاذ چنین تصمیماتی نیز نیازمند زمینه‌سازی و همکاری در فضای سیاست داخلی است. درواقع، هیچ واکنش تندی از جانب ایران نباید بی‌هدف و در تاریکی صورت بگیرد؛ برای مثال، تهدید به خروج از «ان.پی.تی» می‌تواند همواره به‌عنوان یک گزینه مناسب از جانب تهران مطرح شود، اما چنین تصمیمی در عمل فقط در شرایطی اقدام مثبت و مؤثری تلقی خواهد شد که اصلاح رفتار آمریکا و لغو مجدد تحریم‌های آن را در پی داشته باشد؛ به‌عبارت‌دیگر، خروج ایران از ان.پی‌تی، یا هر اقدام تند مشابهی، در شرایطی مفید خواهد بود که ایران به‌عنوان یک «اهرم مذاکره» از آن استفاده کند. درواقع، برای اتخاذ چنین تصمیماتی، باید ابتدا یک عزم جدی در داخل کشور برای ورود به دور جدید مذاکرات با آمریکا وجود داشته باشد. اگر چنین اراده‌ای در داخل کشور وجود ندارد، اقدامات متقابل ایران باید با احتیاط بیشتری طراحی و اجرا شود؛ به‌طوری‌که اجرای آنها منجر به صف‌بندی جامعه جهانی در کنار آمریکا، ورود مجدد شورای امنیت به پرونده ایران و احیای مجدد ایران‌هراسی نشود. ضمن اینکه، تصمیمات تندی مانند خروج از برجام و ان.پی.تی، فقط در شرایطی لازم و ضروری است که باقی‌ماندن آمریکا در برجام یک «ضرورت اجنتاب‌ناپذیر» ارزیابی شود. در هر صورت، لازم است با همکاری و همدلی همه جناح‌های سیاسی، دست دستگاه دیپلماسی کشور برای اجرای همه گزینه‌ها باز گذاشته شود.

دولت ترامپ سرانجام از برجام خارج شد. این اتفاق مهمی است اما الزاما یک اتفاق منفی و زیان‌بار برای ایران محسوب نمی‌شود. تأثیر این اتفاق را کیفیت رایزنی ایران با اروپا و سایر اعضای باقی‌مانده در این توافق‌نامه در ماه‌های آینده تعیین خواهند کرد. اما در‌این‌راستا، ذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد: نخست اینکه‌‌ افکار عمومی و جامعه کسب‌وکار در ایران باید بدانند وضعیت کشور هرگز به وضعیت دوران پیش از برجام برنخواهد گشت. برای اینکه آمریکا وضعیت ایران را به همان شرایط (سال ۲۰۱۵) برگرداند، دست‌کم باید همان میزان حمایت بین‌المللی را داشته باشد و چنین حمایتی دیگر وجود ندارد؛ به بیان ساد‌ه‌تر، آمریکا نمی‌تواند با یک حمایت سیاسی و حقوقی بسیار کمتری فشار بیشتری به ایران وارد آورد! واکنش‌های اولیه به سخنرانی او -چه از جانب خانم موگرینی چه از جانب سایر مقامات ارشد قدرت‌های اروپایی- هم بی‌سابقه بود و هم نشان از انزوای شدید آمریکا دارد. در واقع، حمایت مورد نیاز ترامپ برای اِعمال تحریم‌های سنگین به ایران نه در سطح دولت‌های غربی و متحد آمریکا وجود دارد، نه در میان کشورهای آسیایی (چین و روسیه) قابل مشاهده است و نه در سطح سازمان‌های بین‌المللی -مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی- دیده می‌شود. علاوه‌‌بر‌این، همان‌طور‌که کارشناسان وزارت خزانه‌داری آمریکا خود اذعان دارند، بناکردن ساختمان تحریم علیه ایران به‌تنهایی پنج سال برای دیپلمات‌ها و حقوق‌دانان دولت اوباما زمان بُرد تا منتج به «فشار» شود.

بازسازی این عمارت، آن هم در شرایطی که هیچ‌کس با آن موافق نیست، برای دولت ترامپ غیرممکن خواهد بود. دوم اینکه افکار عمومی باید بدانند خروج آمریکا از برجام عملا امکان بازگرداندن تحریم‌های چندجانبه شورای امنیت (snap back) را از آمریکا سلب کرده است. تحریم‌های چندجانبه اتحادیه اروپا هم طبیعتا منتفی است. این رویداد شاید مهم‌ترین پیامد مثبت حقوقی و راهبردی خروج آمریکا از برجام باشد. از این پس ابزار نرم واشنگتن برای آسیب‌رسانی به ایران به دو اهرم داخلی محدود خواهد شد: یکی تحریم‌های یک‌جانبه و فرامرزی کنگره و دولت آمریکا و یکی «جنگ روانی» برای تأثیرگذاری بر فضای جامعه ایران و محاسبات سرمایه‌گذاران خارجی؛ هر دوی این اهرم‌ها نیز با یک دیپلماسی هوشمندانه، چارچوب‌سازی‌های حقوقی و با برنامه آ‌گاه‌سازی مدبرانه تا حدود زیادی قابل مهار و مدیریت است. از هم‌اکنون از موضع‌گیری‌های مقامات اروپایی، به‌ویژه اظهارات خانم موگرینی، پیداست که عزم همکاری با ایران برای این «چارچوب‌سازی حقوقی-سیاسی» وجود دارد و دستگاه دیپلماسی ایران نیز از این فرصت استفاده خواهد کرد. در‌این‌راستا، باید به این نکته توجه داشت که مخالفت شدید تندروهای آمریکا، عربستان‌سعودی و اسرائیل با برجام، برخلاف ادعای رسمی آنها، ارتباط چندانی با قابلیت‌های «هسته‌ای» ایران نداشته و ندارد. علت اصلی مخالفت آنها، قابلیت برجام در تنش‌زدایی میان ایران و غرب، قاعده‌مندسازی این رابطه و ایجاد یک صف‌آرایی دیپلماتیک، سیاسی و راهبردی جدید میان ایران و قدرت‌های غربی است. واکنش سنجیده و همراه با طمأنیه آقای روحانی نشان داد ایران به‌درستی این دینامیسم را درک می‌کند و به‌راحتی برای اتخاذ سیاست‌های تند و قابل بهره‌برداری برای نیروهای متخاصم، تحریک‌پذیر نیست. سوم اینکه ایران امروز موضع و جایگاه سیاسی و اخلاقی برتری در مقایسه ‌با سایر اعضای برجام دارد؛ این برتری سیاسی و اخلاقی فرصت‌های زیادی برای دیپلماسی عمومی و مذاکره‌کنندگان وزارت خارجه برای کسب امتیاز و سازمان‌دهی همکاری‌های جدید ایجاد خواهد کرد. یکی از این فرصت‌ها، رایزنی با اروپا برای دریافت‌ «بسته‌های تشویقی-جبرانی» است. درواقع، دولت‌های اروپایی در تلاش خود برای حفظ برجام در شش ماه گذشته، مرتکب یک اشتباه تاکتیکی مهم شدند و آن اینکه آنها برای مماشات با ترامپ، با اتخاذ یک ادبیات تند و تأیید صوری و ضمنی اتهامات او علیه ایران، هم خاطر تهران را مکدر کردند و هم جامعه بیزینسی و سرمایه‌گذاران را در ارتباط با ایران دچار تردید و هراس بیشتری کردند. امروز که اروپا با همه وجود متوجه ماهیت غیرمتعارف دولت ترامپ شده است، ایران در جایگاه مناسبی برای طرح خواسته‌های خود و اقدامات جبرانی اروپا قرار گرفته است. اصرار چند ماه اخیر اروپا بر «الزام‌آور»بودن «برجام» نیز این موقعیت ایران را تحکیم کرده است. درواقع، خروج غیرمنطقی و بی‌اساس آمریکا از برجام فصل جدیدی در مناسبات ایران و اروپا رقم زده است و باید این فرصت را مغتنم شمرد. چهارم اینکه با خروج آمریکا از برجام، فضای بلاتکلیفی در سطح جامعه و دنیای کسب‌وکار بالاخره به پایان رسید. امروز سیاست‌گذاران کشور می‌توانند برای مقابله و خنثی‌سازی تمام تبعات حقوقی و سیاسی این خروج برنامه‌ریزی کنند. علاوه‌بر‌این، کارگزاران اقتصادی در ایران، اعم از دولتی و خصوصی نیز می‌توانند با تحلیلی واضح‌تر و چشم‌اندازی مشخص‌تر برای فعالیت‌های خود تصمیم بگیرند. در‌این‌راستا، سیاست ترغیب و تشویق مصرف‌کننده برای خرید و حمایت از «کالای ایرانی» اهمیت مضاعفی می‌یابد. در آخر اینکه همه گزینه‌های ایران کماکان روی میز است. خروج از برجام و حتی خروج از ان.پی.تی -که به رفتار آتی اروپا بستگی دارد- کماکان از گزینه‌های ایران محسوب می‌شود. اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که اتخاذ چنین تصمیماتی نیز نیازمند زمینه‌سازی و همکاری در فضای سیاست داخلی است. درواقع، هیچ واکنش تندی از جانب ایران نباید بی‌هدف و در تاریکی صورت بگیرد؛ برای مثال، تهدید به خروج از «ان.پی.تی» می‌تواند همواره به‌عنوان یک گزینه مناسب از جانب تهران مطرح شود، اما چنین تصمیمی در عمل فقط در شرایطی اقدام مثبت و مؤثری تلقی خواهد شد که اصلاح رفتار آمریکا و لغو مجدد تحریم‌های آن را در پی داشته باشد؛ به‌عبارت‌دیگر، خروج ایران از ان.پی‌تی، یا هر اقدام تند مشابهی، در شرایطی مفید خواهد بود که ایران به‌عنوان یک «اهرم مذاکره» از آن استفاده کند. درواقع، برای اتخاذ چنین تصمیماتی، باید ابتدا یک عزم جدی در داخل کشور برای ورود به دور جدید مذاکرات با آمریکا وجود داشته باشد. اگر چنین اراده‌ای در داخل کشور وجود ندارد، اقدامات متقابل ایران باید با احتیاط بیشتری طراحی و اجرا شود؛ به‌طوری‌که اجرای آنها منجر به صف‌بندی جامعه جهانی در کنار آمریکا، ورود مجدد شورای امنیت به پرونده ایران و احیای مجدد ایران‌هراسی نشود. ضمن اینکه، تصمیمات تندی مانند خروج از برجام و ان.پی.تی، فقط در شرایطی لازم و ضروری است که باقی‌ماندن آمریکا در برجام یک «ضرورت اجنتاب‌ناپذیر» ارزیابی شود. در هر صورت، لازم است با همکاری و همدلی همه جناح‌های سیاسی، دست دستگاه دیپلماسی کشور برای اجرای همه گزینه‌ها باز گذاشته شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها