دولت ائتلافي ايتاليا «کابوس» اتحاديه اروپايي
اردشير زارعيقنواتي: تحولات سياسي در ايتاليا با توافق دو حزب ضد اتحاديه اروپا براي ائتلاف برای تشکيل دولت جديد، دقيقا همان کابوسي بود که هميشه مانند بختکي بر سر اين اتحاديه سايه انداخته بود. پس از چندين ماه مذاکره بين رهبران احزاب ايتاليايي از طيفهاي مختلف که همگي به شکست منجر شد، هرچند محافل ميانهرو در ايتاليا و همچنين ديگر كشورهاي اروپا را دچار وحشت کرده بود اما آنان اميدوار بودند که جناحهاي ميانه بتوانند به توافق رسيده يا با برگزاري انتخابات دوباره مفري براي عبور از اين بحران يافت شود اما توافق بين «جنبش پنج ستاره» که اصولا در مخالفت با سياستهاي اتحاديه اروپا شکل گرفته با حزب «ليگ» که به طيف راست افراطي مرتبط است و تاکنون در ائتلاف با «سيلويو برلوسکني» قرار داشت، تمام معادلات پيشبينيشده را بر هم زد. از آنجا که «سرجيو ماتارلا» رئيسجمهور ايتاليا يکشنبه گذشته را مهلت نهايي براي شکستن بنبست مذاکرات اعلام کرده بود، اين توافق دقيقه نودي هر چند بنبست تشکيل دولت را شکست اما معضلي بزرگتر را براي ايتاليا و اتحاديه اروپا که اين روزها حال و روز خوشي ندارد، رقم زد. شبح و کابوس دولتي مخالف برنامههاي اتحاديه اروپا سالها بود که بر سر اين اتحاديه در گردش بود و زماني که حزب «سيريزا» در يونان به پيروزي رسيد، با اعمال فشار نهادهاي اتحاديه و ضعف ساختاري يونان کوچک، سيلي که ميرفت سرازير شود، در همان ابتداي کار با بيل مهار شد و سيريزا در نهايت تسليم فشار شد. متأسفانه اتحاديه اروپا از وضعيت و زنگ خطري که در يونان به صدا درآمده بود، درس لازم را نگرفت و با قدرت و زور خواست بحران يونان را بدون تغييري در سياستهاي شکست خورده خود مهار كند. اين رهبران نتوانستند به درستي شکست برنامههاي نئوليبرالي نهادهاي اروپايي را ببينند يا اينکه منافع بخش فوقاني قدرت اجازه نداد دست به تغييرات لازم و اساسي برای مهار بحران بزنند. امروز نيز با توافق دو حزب ضدسيستمي و افراطي در ايتاليا براي تشکيل دولت ائتلافي، هم حزب ليگ که هميشه زير سايه راست ميانه مجبور به تمکين از برلوسکني بود، با برادران ديروزي وداع کرده است و هم مخالفان سرسخت اتحاديه اروپا توانستهاند رهبري سومين قدرت اروپايي را به دست بگيرند. بدون ترديد ايتاليا، يونان نيست و نهادهاي اتحاديه اروپا هم اينک با مشکلي بزرگتر از «برگزيت» که بريتانيا را از اين اتحاديه خارج کرد، روبهرو هستند. دولت جديدي که در رم با ائتلاف جنبش پنج ستاره و ليگ شکل بگيرد، به دليل مخالفت تند عليه سياستهاي اتحاديه از سوي جنبش پنج ستاره و سياستهاي مهاجرستيزي حزب ليگ، نهتنها در درون اتحاديه اروپا زلزلهاي سياسي به پا ميکند بلكه از اين پس مرکز ثقل مشکلات به درون اتحاديه منتقل ميشود. البته هنوز کورسوي اميدي براي اتحاديه اروپا وجود دارد؛ جنبش پنج ستاره از درون پايگاه اجتماعي چپ پوپوليست زاده شده اما حزب ليگ هويت خويش را از جايگاه تاريخي راست افراطي کسب ميکند؛ پس با توجه به اهداف متفاوت اين دو نيروي سياسي در سياستهاي کلان احتمال اينکه در روند حرکتي دولت آتي، اين ائتلاف از درون فرو بپاشد و «دولتي مستعجل» باشد، وجود دارد. اگر ائتلاف جديد در ايتاليا که البته هنوز مذاکره براي تعيين نخستوزير را در پيشرو دارد، رسما زمام قدرت در اين کشور را به دست بگيرد، بايد منتظر مذاکرات و رايزنيهاي فرساينده بين ديگر رهبران اتحاديه از جمله «آنگلا مرکل» و «امانوئل مکرون» براي مديريت بحران بود.اين مذاکرات در سطح رهبران و نهادهاي اتحاديه اروپا بدون ترديد با موقعيت يونان در زمان پيروزي حزب سيريزا کاملا متفاوت است و بايد حول چگونگي کنارآمدن و انطباقپذيري با دولت جديدي باشد که اين يکي را ديگر نميتوان براي تسليمشدن بهراحتي ترساند. هرچند هنوز رئوس سياستهايي که براي تشکيل دولت ائتلافي لازم است، بهخصوص درباره چگونگي ارتباط با اتحاديه اروپا اعلان نشده اما در يک مسئله نميتوان ترديد داشت که ائتلاف جديد ايتاليايي از همان ابتدا در مقابل بسياري از اصول و برنامههاي اتحاديه قرار خواهد گرفت. توافق کنوني بين دو حزب ائتلافي هنوز در مرحله مقدماتي است و بنا بر گفته «لوئيجي دي مايو»، رهبر جنبش پنج ستاره که خبر توافق را به رئيس دفتر رئيسجمهوري اين کشور اطلاع داده است، هنوز او و «ماتئو سالويني»، رهبر حزب ليگ در حال رايزني براي انتخاب يک نخستوزير سياسي و نه تکنوکرات براي رهبري دولت هستند.در چنين شرايطي که اين دولت ائتلافي (اگر رسما شکل گرفته و قدرت را به دست بگيرد) را به دليل جايگاه قدرتمند ايتاليا نميتوان وادار به تسليم کرد. ميزان وفاداري چنين دولتي به سياستهاي کنوني اتحاديه بسيار کم و مخالفت آن بسيار بالاست. افول قدرت اتحاديه اروپا بعد از خروج بريتانيا و روند قدرتگيري راست افراطي و چپ راديکال در کشورهاي عضو روند شتابندهاي به خود گرفته است؛ يک پاي نئوليبرالي اتحاديه را امروز ناسيوناليسم اقتصادي «دونالد ترامپ» مرتب لگد ميزند و پاي ژئوپلیتيک آن هم در حوزه نفوذ روسيه در معرض آسيب قرار دارد. اين شرايط اتحاديه اروپا را با چالشهاي بزرگ و معادلات چندمجهولي روبهرو ميکند که برونرفت و حل آن بدون تجديدنظر اساسي در سياستهاي کنوني امکانپذير نخواهد بود. در چنين شرايطي به نظر ميرسد که بر اساس منطق سياسي و واقعنگري، اتحاديه اروپا يا بايد با تجديدنظر اساسي پوستاندازي کند يا به تدريج آماده فروپاشي ساختارهاي تعيينشده اين خانه اروپايي باشد.
اردشير زارعيقنواتي: تحولات سياسي در ايتاليا با توافق دو حزب ضد اتحاديه اروپا براي ائتلاف برای تشکيل دولت جديد، دقيقا همان کابوسي بود که هميشه مانند بختکي بر سر اين اتحاديه سايه انداخته بود. پس از چندين ماه مذاکره بين رهبران احزاب ايتاليايي از طيفهاي مختلف که همگي به شکست منجر شد، هرچند محافل ميانهرو در ايتاليا و همچنين ديگر كشورهاي اروپا را دچار وحشت کرده بود اما آنان اميدوار بودند که جناحهاي ميانه بتوانند به توافق رسيده يا با برگزاري انتخابات دوباره مفري براي عبور از اين بحران يافت شود اما توافق بين «جنبش پنج ستاره» که اصولا در مخالفت با سياستهاي اتحاديه اروپا شکل گرفته با حزب «ليگ» که به طيف راست افراطي مرتبط است و تاکنون در ائتلاف با «سيلويو برلوسکني» قرار داشت، تمام معادلات پيشبينيشده را بر هم زد. از آنجا که «سرجيو ماتارلا» رئيسجمهور ايتاليا يکشنبه گذشته را مهلت نهايي براي شکستن بنبست مذاکرات اعلام کرده بود، اين توافق دقيقه نودي هر چند بنبست تشکيل دولت را شکست اما معضلي بزرگتر را براي ايتاليا و اتحاديه اروپا که اين روزها حال و روز خوشي ندارد، رقم زد. شبح و کابوس دولتي مخالف برنامههاي اتحاديه اروپا سالها بود که بر سر اين اتحاديه در گردش بود و زماني که حزب «سيريزا» در يونان به پيروزي رسيد، با اعمال فشار نهادهاي اتحاديه و ضعف ساختاري يونان کوچک، سيلي که ميرفت سرازير شود، در همان ابتداي کار با بيل مهار شد و سيريزا در نهايت تسليم فشار شد. متأسفانه اتحاديه اروپا از وضعيت و زنگ خطري که در يونان به صدا درآمده بود، درس لازم را نگرفت و با قدرت و زور خواست بحران يونان را بدون تغييري در سياستهاي شکست خورده خود مهار كند. اين رهبران نتوانستند به درستي شکست برنامههاي نئوليبرالي نهادهاي اروپايي را ببينند يا اينکه منافع بخش فوقاني قدرت اجازه نداد دست به تغييرات لازم و اساسي برای مهار بحران بزنند. امروز نيز با توافق دو حزب ضدسيستمي و افراطي در ايتاليا براي تشکيل دولت ائتلافي، هم حزب ليگ که هميشه زير سايه راست ميانه مجبور به تمکين از برلوسکني بود، با برادران ديروزي وداع کرده است و هم مخالفان سرسخت اتحاديه اروپا توانستهاند رهبري سومين قدرت اروپايي را به دست بگيرند. بدون ترديد ايتاليا، يونان نيست و نهادهاي اتحاديه اروپا هم اينک با مشکلي بزرگتر از «برگزيت» که بريتانيا را از اين اتحاديه خارج کرد، روبهرو هستند. دولت جديدي که در رم با ائتلاف جنبش پنج ستاره و ليگ شکل بگيرد، به دليل مخالفت تند عليه سياستهاي اتحاديه از سوي جنبش پنج ستاره و سياستهاي مهاجرستيزي حزب ليگ، نهتنها در درون اتحاديه اروپا زلزلهاي سياسي به پا ميکند بلكه از اين پس مرکز ثقل مشکلات به درون اتحاديه منتقل ميشود. البته هنوز کورسوي اميدي براي اتحاديه اروپا وجود دارد؛ جنبش پنج ستاره از درون پايگاه اجتماعي چپ پوپوليست زاده شده اما حزب ليگ هويت خويش را از جايگاه تاريخي راست افراطي کسب ميکند؛ پس با توجه به اهداف متفاوت اين دو نيروي سياسي در سياستهاي کلان احتمال اينکه در روند حرکتي دولت آتي، اين ائتلاف از درون فرو بپاشد و «دولتي مستعجل» باشد، وجود دارد. اگر ائتلاف جديد در ايتاليا که البته هنوز مذاکره براي تعيين نخستوزير را در پيشرو دارد، رسما زمام قدرت در اين کشور را به دست بگيرد، بايد منتظر مذاکرات و رايزنيهاي فرساينده بين ديگر رهبران اتحاديه از جمله «آنگلا مرکل» و «امانوئل مکرون» براي مديريت بحران بود.اين مذاکرات در سطح رهبران و نهادهاي اتحاديه اروپا بدون ترديد با موقعيت يونان در زمان پيروزي حزب سيريزا کاملا متفاوت است و بايد حول چگونگي کنارآمدن و انطباقپذيري با دولت جديدي باشد که اين يکي را ديگر نميتوان براي تسليمشدن بهراحتي ترساند. هرچند هنوز رئوس سياستهايي که براي تشکيل دولت ائتلافي لازم است، بهخصوص درباره چگونگي ارتباط با اتحاديه اروپا اعلان نشده اما در يک مسئله نميتوان ترديد داشت که ائتلاف جديد ايتاليايي از همان ابتدا در مقابل بسياري از اصول و برنامههاي اتحاديه قرار خواهد گرفت. توافق کنوني بين دو حزب ائتلافي هنوز در مرحله مقدماتي است و بنا بر گفته «لوئيجي دي مايو»، رهبر جنبش پنج ستاره که خبر توافق را به رئيس دفتر رئيسجمهوري اين کشور اطلاع داده است، هنوز او و «ماتئو سالويني»، رهبر حزب ليگ در حال رايزني براي انتخاب يک نخستوزير سياسي و نه تکنوکرات براي رهبري دولت هستند.در چنين شرايطي که اين دولت ائتلافي (اگر رسما شکل گرفته و قدرت را به دست بگيرد) را به دليل جايگاه قدرتمند ايتاليا نميتوان وادار به تسليم کرد. ميزان وفاداري چنين دولتي به سياستهاي کنوني اتحاديه بسيار کم و مخالفت آن بسيار بالاست. افول قدرت اتحاديه اروپا بعد از خروج بريتانيا و روند قدرتگيري راست افراطي و چپ راديکال در کشورهاي عضو روند شتابندهاي به خود گرفته است؛ يک پاي نئوليبرالي اتحاديه را امروز ناسيوناليسم اقتصادي «دونالد ترامپ» مرتب لگد ميزند و پاي ژئوپلیتيک آن هم در حوزه نفوذ روسيه در معرض آسيب قرار دارد. اين شرايط اتحاديه اروپا را با چالشهاي بزرگ و معادلات چندمجهولي روبهرو ميکند که برونرفت و حل آن بدون تجديدنظر اساسي در سياستهاي کنوني امکانپذير نخواهد بود. در چنين شرايطي به نظر ميرسد که بر اساس منطق سياسي و واقعنگري، اتحاديه اروپا يا بايد با تجديدنظر اساسي پوستاندازي کند يا به تدريج آماده فروپاشي ساختارهاي تعيينشده اين خانه اروپايي باشد.