داستان یک امپراتوری
ژاپن در قرن نوزدهم با مساله تازهای در تاریخ خود روبهرو شد که هستی و هویتش را تهدید میکرد. این کشور با فرهنگ و تمدنی باستانی و غرور ملی قرنها دروازههایش را به روی جهان خارج بسته و آرام زیسته بود و اینک دنیای تازهای در برابر خود مییافت که میرفت تا سکون و ثبات و انزوایش را در هم بشکند. در این ایام گروه تازهای از قدرتهای اروپایی با گسترش عرصه رقابت خود در جهان وارد آبهای ژاپن میشدند و همین امر موجب تحول فکری در بین سیاستمداران ژاپنی و آغاز دوران مدرنسازی در ژاپن شد. در فوریه ۱۸۶۷ موتسوهیتو در سن چهاردهسالگی جانشین پدر شد و دوران اصلاحات معروف به «میجی» آغاز شد. سرآغاز این اصلاحات سوگندنامهای پنجمادهای بود که در هفتم آوریل ۱۸۶۸ و در هنگام تاجگذاری امپراتور میجی اعلام شد. این سوگندنامه هدف از دگرگونیهای دوران امپراتور میجی را روشن کرد و بنیانی قانونی برای مدرنگرایی ژاپن بنا نهاد. پنج ماده این سوگندنامه به شرح زیر بود: برپایی شورای مشورتی، دخالت همه طبقات در اداره امور مملکتی، الغای قانونهای تجملستیز و حذف محدودیتهای طبقاتی در استخدام، جایگزینکردن قانونهای منصفانه طبیعی بهجای سنتهای
نادرست و جستوجوی جهانی دانش به منظور تقویت بنیاد حکومت امپراتوری.
بر اساس قوانین جدید، تمام افراد جامعه توانایی بهدستآوردن مهارت جنگآوری را به دست آوردند و جنگآوری از انحصار طبقه سامورایی خارج شد. همچنین تحریم حمل شمشیر و قطع مستمری ساموراییها به اجرا درآمد. تصویب چنین قوانینی اعتبار ساموراییها و تامین معاش آنان را خدشهدار کرد و در نتیجه نارضایتی و شورش آنان را در پی آورد. با وجود مخالفتهای شدید محافظهکاران و سنتگرایان، رهبران میجی به مدرنسازی ژاپن ادامه دادند. آنها با حمایتهای دولتی به تمام شهرهای مهم کشور سیم تلگراف کشیدند. صنعت کشتیسازی، راهآهن، کارخانههای مهماتسازی، معدن و دیگر صنایع نیز از این حمایتها برخوردار شد. نگرانی از امنیت ملی باعث توجه بسیار به نوسازی ارتش شد. بهاینترتیب ارتشی کوچک با یک سیستم بزرگ پشتیبانی شکل گرفت و نظام سربازی برای همه مردان اجباری شد. سامانههای نظامی ارتشهای خارجی و بهویژه سیستم فرانسوی مورد مطالعه قرار گرفت و در سیستم نظامی ژاپن به کار برده شد. هنگامی که نیروی دریایی آمریکا به سیاست انزوا در ژاپن پایان داد، ژاپنیها خود را در برابر فشار نظامی و بهرهکشی اقتصادی قدرتهای غربی بیدفاع یافتند. اگر ژاپن میخواست از
دوران فئودالی بیرون بیاید و همچون دیگر کشورهای آسیایی به یکی از مستعمرات اروپاییها تبدیل نشود، لازم بود که پایههای یک استقلال ملی واقعی و ارتش قوی را بنا گذارد که نتیجه آن شکست دادن چین و کره بود. روسیه در این زمان سعی کرد مناطق شمالشرقی چین را تحت سلطه خود دربیاورد و مخصوصا به منچوری که در این ناحیه قرار داشت توجه زیادی میکرد. چندی بعد مذاکرات برای رفع اختلاف بین ژاپن و روسیه با شکست مواجه شد و سرانجام در ۱۰ فوریه سال ۱۹۰۴ ژاپن به ناوگان روسیه در پورتآرتور حمله کرد. این حمله سرآغاز جنگ روسیه و ژاپن شد که با پیروزی شگفتآور ژاپن در این جنگ پایان گرفت و بدینترتیب، ژاپن تبدیل به یکی از کشورهای امپریالیستی در قرن بیستم شد.
کتاب «تاریخ تجدد ژاپن»، بازگوکننده دوران ورود به مدرنیته در تاریخ ژاپن است. نویسنده کتاب هاشم رجبزاده محقق پرتلاش و استاد ایرانشناسی و زبان فارسی در دانشگاههای ژاپن است که از طریق تالیف و ترجمه کتابهای متعدد سهم عمدهای در ژاپنشناسی ایرانیها و ایرانشناسی ژاپنیها داشته است. این کتاب ویرایشی است از کتاب «تاریخ ژاپن از آغاز تا معاصر؛ نگاهی به زمینهها و مایههای فرهنگ و تمدن امروز سرزمین آفتاب» که در سال 1365 منتشر شده بود و مشتمل بر دو بخش بود: یکی شرح رویدادهای پیش از تجدد، با عنوان «از آغاز تا نهضت» (سال 1868) و دیگری «از نهضت (تجدد) تا پایان جنگ» (سالهای 1868 تا 1945). کتاب جدید از آغاز دوره ادو و حکومت خاندان سپهسالاری توکوگاوا (سالهای 1867 - 1603) تا سال 1912 یعنی سال درگذشت امپراتور میجی را توضیح میدهد. شرح فشرده دوره اصلاحات امپراتوری میجی - که همعصر با ناصرالدینشاه قاجار در ایران و بروز زمینههای تجدد در ایران نیز است - نشان میدهد که ژاپن، کشوری که از عهد باستان تا سدههای میانه و حتی عصر جدید کمتر نامی از آن برده میشد چگونه در کمتر از پنج دهه توانست به یک قدرت بزرگ آسیایی و پس از
چند دهه عملا به یک قدرت صنعتی و نظامی قارهای و حتی بینقارهای تبدیل شود.
ژاپن در قرن نوزدهم با مساله تازهای در تاریخ خود روبهرو شد که هستی و هویتش را تهدید میکرد. این کشور با فرهنگ و تمدنی باستانی و غرور ملی قرنها دروازههایش را به روی جهان خارج بسته و آرام زیسته بود و اینک دنیای تازهای در برابر خود مییافت که میرفت تا سکون و ثبات و انزوایش را در هم بشکند. در این ایام گروه تازهای از قدرتهای اروپایی با گسترش عرصه رقابت خود در جهان وارد آبهای ژاپن میشدند و همین امر موجب تحول فکری در بین سیاستمداران ژاپنی و آغاز دوران مدرنسازی در ژاپن شد. در فوریه ۱۸۶۷ موتسوهیتو در سن چهاردهسالگی جانشین پدر شد و دوران اصلاحات معروف به «میجی» آغاز شد. سرآغاز این اصلاحات سوگندنامهای پنجمادهای بود که در هفتم آوریل ۱۸۶۸ و در هنگام تاجگذاری امپراتور میجی اعلام شد. این سوگندنامه هدف از دگرگونیهای دوران امپراتور میجی را روشن کرد و بنیانی قانونی برای مدرنگرایی ژاپن بنا نهاد. پنج ماده این سوگندنامه به شرح زیر بود: برپایی شورای مشورتی، دخالت همه طبقات در اداره امور مملکتی، الغای قانونهای تجملستیز و حذف محدودیتهای طبقاتی در استخدام، جایگزینکردن قانونهای منصفانه طبیعی بهجای سنتهای
نادرست و جستوجوی جهانی دانش به منظور تقویت بنیاد حکومت امپراتوری.
بر اساس قوانین جدید، تمام افراد جامعه توانایی بهدستآوردن مهارت جنگآوری را به دست آوردند و جنگآوری از انحصار طبقه سامورایی خارج شد. همچنین تحریم حمل شمشیر و قطع مستمری ساموراییها به اجرا درآمد. تصویب چنین قوانینی اعتبار ساموراییها و تامین معاش آنان را خدشهدار کرد و در نتیجه نارضایتی و شورش آنان را در پی آورد. با وجود مخالفتهای شدید محافظهکاران و سنتگرایان، رهبران میجی به مدرنسازی ژاپن ادامه دادند. آنها با حمایتهای دولتی به تمام شهرهای مهم کشور سیم تلگراف کشیدند. صنعت کشتیسازی، راهآهن، کارخانههای مهماتسازی، معدن و دیگر صنایع نیز از این حمایتها برخوردار شد. نگرانی از امنیت ملی باعث توجه بسیار به نوسازی ارتش شد. بهاینترتیب ارتشی کوچک با یک سیستم بزرگ پشتیبانی شکل گرفت و نظام سربازی برای همه مردان اجباری شد. سامانههای نظامی ارتشهای خارجی و بهویژه سیستم فرانسوی مورد مطالعه قرار گرفت و در سیستم نظامی ژاپن به کار برده شد. هنگامی که نیروی دریایی آمریکا به سیاست انزوا در ژاپن پایان داد، ژاپنیها خود را در برابر فشار نظامی و بهرهکشی اقتصادی قدرتهای غربی بیدفاع یافتند. اگر ژاپن میخواست از
دوران فئودالی بیرون بیاید و همچون دیگر کشورهای آسیایی به یکی از مستعمرات اروپاییها تبدیل نشود، لازم بود که پایههای یک استقلال ملی واقعی و ارتش قوی را بنا گذارد که نتیجه آن شکست دادن چین و کره بود. روسیه در این زمان سعی کرد مناطق شمالشرقی چین را تحت سلطه خود دربیاورد و مخصوصا به منچوری که در این ناحیه قرار داشت توجه زیادی میکرد. چندی بعد مذاکرات برای رفع اختلاف بین ژاپن و روسیه با شکست مواجه شد و سرانجام در ۱۰ فوریه سال ۱۹۰۴ ژاپن به ناوگان روسیه در پورتآرتور حمله کرد. این حمله سرآغاز جنگ روسیه و ژاپن شد که با پیروزی شگفتآور ژاپن در این جنگ پایان گرفت و بدینترتیب، ژاپن تبدیل به یکی از کشورهای امپریالیستی در قرن بیستم شد.
کتاب «تاریخ تجدد ژاپن»، بازگوکننده دوران ورود به مدرنیته در تاریخ ژاپن است. نویسنده کتاب هاشم رجبزاده محقق پرتلاش و استاد ایرانشناسی و زبان فارسی در دانشگاههای ژاپن است که از طریق تالیف و ترجمه کتابهای متعدد سهم عمدهای در ژاپنشناسی ایرانیها و ایرانشناسی ژاپنیها داشته است. این کتاب ویرایشی است از کتاب «تاریخ ژاپن از آغاز تا معاصر؛ نگاهی به زمینهها و مایههای فرهنگ و تمدن امروز سرزمین آفتاب» که در سال 1365 منتشر شده بود و مشتمل بر دو بخش بود: یکی شرح رویدادهای پیش از تجدد، با عنوان «از آغاز تا نهضت» (سال 1868) و دیگری «از نهضت (تجدد) تا پایان جنگ» (سالهای 1868 تا 1945). کتاب جدید از آغاز دوره ادو و حکومت خاندان سپهسالاری توکوگاوا (سالهای 1867 - 1603) تا سال 1912 یعنی سال درگذشت امپراتور میجی را توضیح میدهد. شرح فشرده دوره اصلاحات امپراتوری میجی - که همعصر با ناصرالدینشاه قاجار در ایران و بروز زمینههای تجدد در ایران نیز است - نشان میدهد که ژاپن، کشوری که از عهد باستان تا سدههای میانه و حتی عصر جدید کمتر نامی از آن برده میشد چگونه در کمتر از پنج دهه توانست به یک قدرت بزرگ آسیایی و پس از
چند دهه عملا به یک قدرت صنعتی و نظامی قارهای و حتی بینقارهای تبدیل شود.