نگاهي به سخنراني پمپئو در گفتوگو با كوروش احمدي
مشتي اتهام به جاي استراتژي
زينب اسماعيلي
سخنراني وزير خارجه آمريكا قرار بود اعلام استراتژي دولت اين كشور در مورد ايران باشد، اما در سخنرانياش، اتهاماتي عليه ايران مطرح كرد و درخواستهايي. درخواستهايي كه به نظر ميرسد در خود کابينه ترامپ هم كسي باور نداشته باشد ايران به آن تن بدهد. در گفتوگو با كوروش احمدي، كارشناس روابط بينالملل كه سالها در حوزه آمريكا كار كرده، اين سخنراني را بررسي كرديم.
پيش از سخنراني پمپئو در انديشكده هريتيج گفته شده بود او قرار است استراتژي ايالات متحده در مورد ايران را اعلام کند، آنچه در سخنراني او شنيديم به اعتقاد شما استراتژياي است كه اكنون روي ميز تصميمگيران در ايالات متحده در مواجهه با ايران قرار دارد؟
آنچه که از پمپئو شنيديم، چيزي نبود جز تکرار اتهامات و لفاظيهاي هميشگي تندروترين عناصر تيم ترامپ. شايد مهمترين ويژگي اين سخنراني اين بود که از هر موضعگيري ديگري که تاکنون از اعضاي تيم ترامپ شنيده بوديم، تندتر، غيرمنطقيتر و تخريبيتر بود. اين سخنراني حاوي ليستي از «بايدها» بود که از نظر آمريکا ايران بايد انجام دهد. تنها سخني هم که از مذاکره در اين سخنراني رفت، يادآوري اعلام آمادگي ترامپ در دو هفته قبل براي مذاکره در مورد «يک توافق بهتر» بود. به عبارت ديگر پمپئو خود پيشنهاد مذاکره نداد. اما در مورد اين بخش از سؤال که آيا اين همان استراتژي آمريکا در ارتباط با ايران است، ظاهرا از نظر تيم ترامپ هست. اما استراتژي در معناي مصطلح، وراي مشتي اتهام و تهديد و بايدها و نبايدهاست. دولت ترامپ بعد از اعلام خروج از برجام تاکنون مورد انتقاد بوده که برنامه جايگزيني براي برجام ارائه نکرده و بهجز تکرار «يک توافق بهتر»، راهبردي ارائه نکرده است. همانطور که در خيلي از موارد ديگر نيز چنين است. مثلا در مورد سوريه يا نداشتن طرح جايگزين براي توافق پاريس. اصولا از کساني که ابزار اصلي حکمرانيشان توييتر است، نميتوان چندان انتظار
استراتژي داشت. البته پمپئو اشاره کرد که استراتژي اعلامشده در اکتبر هم در دستور کار آمريکاست. آن سند هم البته تفاوت چنداني با سخنراني پمپئو ندارد و حاوي يکسري اتهامات و تهديدات است.
در راهبرد اعلامشده جديد نكته جديدي هم وجود داشت؟
چند نکته جديد در اين سخنراني بود که شامل: تأکيد بر توقف کامل غنيسازي و عدم ازسرگيري پردازش پلوتونيوم، توقف توليد آب سنگين در ايران، عدم مذاکره در مورد برجام و آمادگي براي کار روي توافقي جديد به جاي برجام با هدف انعقاد يک پيمان با ايران با تصويب کنگره، عدم اشاعه موشکهاي بالستيک و ارائه گزارش کامل توسط ايران از برنامه نظامي ادعايي هستهاياش به آژانس انرژي اتمي. قبلا هم در گزارشهاي خبري ذكر شده بود که يکي از دلايل شکست مذاکرات آمريکا با سه کشور اروپايي، اصرار آمريکا بر توقف کامل غنيسازي در ايران بوده است.
در بند خواستهاي آمريکا از ايران، موارد متعددي از دسترسي به مکانهاي نظامي و همه اماکن هستهاي از ابتدا تاکنون ديده ميشود، چنين خواستهاي عجيبي در دولتهاي پيشين آمريکا نيز مطرح شده بود؟
در اين رابطه در سخنراني پمپئو، خواسته دسترسي بدون قيدوشرط آژانس به همه سايتها در سراسر ايران مطرح شده است. در دولتهاي سابق آمريکا قبل از دولت اوباما، کار با ايران در حدي پيش نرفته بود که به چنين جزئياتي پرداخته شود. اما تکليف اين دسترسيها در موافقتنامههاي پادمان و نيز در پروتکل الحاقي مشخص شده به اين ترتيب که بهطور خلاصه بازرسان به سايتهاي هستهاي اعلامشده دسترسي دارند. در پروتکل الحاقي نيز شرايط تفصيلي و دقيقي براي دسترسي آژانس به سايتهايي که به عنوان هستهاي اعلام نشدهاند اما بر پايه اسناد و مدارک متقني مشکوک به نظر ميرسند، پيشبيني شده است. در برجام هم اين موضوع بهطور مفصل مذاکره و در بندهاي 74 تا 78 برجام بهتفصيل ذکر شده است. «دسترسي بدون قيدوشرط به همه سايتها در سراسر کشور» که پمپئو ميگويد هيچ مبنايي ندارد.
پمپئو از اعمال شديدترين تحريمها سخن گفته، اکنون آمريکا غير از برخي افراد و شرکتها، در چه حوزههايی ميتواند ايران را تحريم کند؟ اين تهديد چقدر جدي و کاربردي است؟
اعمال شديدترين تحريمها شايد بيشتر جنبه لفاظي داشته باشد. البته واقعيت اين است تحريمهاي کنگره شديد هستند و اگر دولت هم با قوانين مربوطه همراه و همسو باشد، اين تحريمها ميتوانند به شديدترين شکل به اجرا گذاشته شوند. اوباما تا آنجا که اختياراتش اجازه ميداد قصد بهاجراگذاشتن تحريمهاي کنگره به شديدترين شکل را نداشت. مثلا قانون NDAA که در دسامبر 2011 تصويب شد، اختيار نحوه اعمال تحريم نفتي و بانک مرکزي را به دولت داد و اوباما با تصويب يک فرمان اجرائي در فوريه 2012 به عنوان آييننامه اجرائي آن قانون مقرر کرد که کشورها هر شش ماه 20 درصد از خريد نفت از ايران را کاهش دهند. اکنون ترامپ ممکن است همان قانون را به شکل سختگيرانهتري به اجرا بگذارد. به ياد داشته باشيم اوباما تا توانست از تحريم بانک مرکزي طفره رفت تا نهايتا کنگره خود اين کار را کرد. اما در اين مورد که آيا در حوزههاي جديدي ترامپ ميتواند ايران را تحريم کند، بايد بگويم درواقع حوزه جديدي باقي نمانده که آمريکا آن را تحت پوشش تحريم قرار نداده باشد. تنها کاري که ميتوانند بکنند يافتن مصاديق جديدي به شکل اشخاص حقيقي و حقوقي براي افزودن بر ليست تحريم (SDNs)
است.
بخش منطقهاي در اين سخنراني پررنگ بود، اروپا هم در مورد منطقه تمايل دارد با آمريکا همکاري کرده و به ايران فشار وارد کند، چقدر اين همسويي نگرانکننده است؟
اگرچه اروپا در يکي، دو هفته گذشته صحبت چنداني درباره اين بخش منطقهاي نکرده، اما فرانسه، آلمان و انگليس طي ماههاي اخير فراوان در اين موارد اظهارنظر کردهاند. ميدانيم که آنها در سه ماه بعد از اولتيماتوم ترامپ در 12 ژانويه تا اوايل مي با آمريکا در اين مورد و برخي موارد ديگر مذاکره کردند و ظاهرا به توافقهايي هم رسيدند. (بر اساس مطالبي که درز کرده، ظاهرا اختلاف بر سر غنيسازي در ايران و نيز موشکهاي کوتاه و ميانبرد موجب شکست آن مذاکرات شد.) بههرحال اين امکان وجود دارد که در صورت شکلگيري سازوکار قابل قبولي براي ايران در مورد حفظ منافع اقتصادي ايران از سوی اروپا، در آن صورت اروپا موضوعات منطقهاي و تا حدودي موشکي را نيز به ميان بکشد و در اين موارد خواستار همکاري ايران شود.
متني كه پمپئو خواند، مخاطب داخلي ايراني را هم هدف گرفته بود، پيشتر ترامپ هم در سخنرانياش مردم ايران را مخاطب قرار داد. اين رويكرد را چطور ارزيابي ميکنيد؟
بخش عمدهاي از سخنراني درباره مسائل داخلي ايران بود که مطابق همه قواعد آمره بينالمللي، اغيار نبايد در آن مداخله کنند. مطالبي در اين بخش مطرح شد که هرچند از «تغيير رفتار» سخن ميگفت، اما فاصله چنداني با تز کذايي «تغيير رژيم» نداشت. ميدانيم بولتون که اکنون مشاور امنيت ملي ترامپ است و نقش مهمي در تدوين سياست خارجي و امنيتي آمريکا دارد، از طرفداران تز «تغيير رژيم» است و حدود يک سال پيش در ازاي دريافت مبالغي طي سخنراني در نشست منافقين از «تغيير رژيم» سخن گفته بود. البته در سخنراني پمپئو برخلاف برخي پيشبينيها سخني از قوميتها به ميان نيامد که علت آن شايد تصميم و عزم اصولي آمريکا طي دهها سال گذشته به حفظ مرزهاي موجود در خاورميانه و عدم ورود در دعواهاي ارضي باشد.
سخنراني وزير خارجه آمريكا قرار بود اعلام استراتژي دولت اين كشور در مورد ايران باشد، اما در سخنرانياش، اتهاماتي عليه ايران مطرح كرد و درخواستهايي. درخواستهايي كه به نظر ميرسد در خود کابينه ترامپ هم كسي باور نداشته باشد ايران به آن تن بدهد. در گفتوگو با كوروش احمدي، كارشناس روابط بينالملل كه سالها در حوزه آمريكا كار كرده، اين سخنراني را بررسي كرديم.
پيش از سخنراني پمپئو در انديشكده هريتيج گفته شده بود او قرار است استراتژي ايالات متحده در مورد ايران را اعلام کند، آنچه در سخنراني او شنيديم به اعتقاد شما استراتژياي است كه اكنون روي ميز تصميمگيران در ايالات متحده در مواجهه با ايران قرار دارد؟
آنچه که از پمپئو شنيديم، چيزي نبود جز تکرار اتهامات و لفاظيهاي هميشگي تندروترين عناصر تيم ترامپ. شايد مهمترين ويژگي اين سخنراني اين بود که از هر موضعگيري ديگري که تاکنون از اعضاي تيم ترامپ شنيده بوديم، تندتر، غيرمنطقيتر و تخريبيتر بود. اين سخنراني حاوي ليستي از «بايدها» بود که از نظر آمريکا ايران بايد انجام دهد. تنها سخني هم که از مذاکره در اين سخنراني رفت، يادآوري اعلام آمادگي ترامپ در دو هفته قبل براي مذاکره در مورد «يک توافق بهتر» بود. به عبارت ديگر پمپئو خود پيشنهاد مذاکره نداد. اما در مورد اين بخش از سؤال که آيا اين همان استراتژي آمريکا در ارتباط با ايران است، ظاهرا از نظر تيم ترامپ هست. اما استراتژي در معناي مصطلح، وراي مشتي اتهام و تهديد و بايدها و نبايدهاست. دولت ترامپ بعد از اعلام خروج از برجام تاکنون مورد انتقاد بوده که برنامه جايگزيني براي برجام ارائه نکرده و بهجز تکرار «يک توافق بهتر»، راهبردي ارائه نکرده است. همانطور که در خيلي از موارد ديگر نيز چنين است. مثلا در مورد سوريه يا نداشتن طرح جايگزين براي توافق پاريس. اصولا از کساني که ابزار اصلي حکمرانيشان توييتر است، نميتوان چندان انتظار
استراتژي داشت. البته پمپئو اشاره کرد که استراتژي اعلامشده در اکتبر هم در دستور کار آمريکاست. آن سند هم البته تفاوت چنداني با سخنراني پمپئو ندارد و حاوي يکسري اتهامات و تهديدات است.
در راهبرد اعلامشده جديد نكته جديدي هم وجود داشت؟
چند نکته جديد در اين سخنراني بود که شامل: تأکيد بر توقف کامل غنيسازي و عدم ازسرگيري پردازش پلوتونيوم، توقف توليد آب سنگين در ايران، عدم مذاکره در مورد برجام و آمادگي براي کار روي توافقي جديد به جاي برجام با هدف انعقاد يک پيمان با ايران با تصويب کنگره، عدم اشاعه موشکهاي بالستيک و ارائه گزارش کامل توسط ايران از برنامه نظامي ادعايي هستهاياش به آژانس انرژي اتمي. قبلا هم در گزارشهاي خبري ذكر شده بود که يکي از دلايل شکست مذاکرات آمريکا با سه کشور اروپايي، اصرار آمريکا بر توقف کامل غنيسازي در ايران بوده است.
در بند خواستهاي آمريکا از ايران، موارد متعددي از دسترسي به مکانهاي نظامي و همه اماکن هستهاي از ابتدا تاکنون ديده ميشود، چنين خواستهاي عجيبي در دولتهاي پيشين آمريکا نيز مطرح شده بود؟
در اين رابطه در سخنراني پمپئو، خواسته دسترسي بدون قيدوشرط آژانس به همه سايتها در سراسر ايران مطرح شده است. در دولتهاي سابق آمريکا قبل از دولت اوباما، کار با ايران در حدي پيش نرفته بود که به چنين جزئياتي پرداخته شود. اما تکليف اين دسترسيها در موافقتنامههاي پادمان و نيز در پروتکل الحاقي مشخص شده به اين ترتيب که بهطور خلاصه بازرسان به سايتهاي هستهاي اعلامشده دسترسي دارند. در پروتکل الحاقي نيز شرايط تفصيلي و دقيقي براي دسترسي آژانس به سايتهايي که به عنوان هستهاي اعلام نشدهاند اما بر پايه اسناد و مدارک متقني مشکوک به نظر ميرسند، پيشبيني شده است. در برجام هم اين موضوع بهطور مفصل مذاکره و در بندهاي 74 تا 78 برجام بهتفصيل ذکر شده است. «دسترسي بدون قيدوشرط به همه سايتها در سراسر کشور» که پمپئو ميگويد هيچ مبنايي ندارد.
پمپئو از اعمال شديدترين تحريمها سخن گفته، اکنون آمريکا غير از برخي افراد و شرکتها، در چه حوزههايی ميتواند ايران را تحريم کند؟ اين تهديد چقدر جدي و کاربردي است؟
اعمال شديدترين تحريمها شايد بيشتر جنبه لفاظي داشته باشد. البته واقعيت اين است تحريمهاي کنگره شديد هستند و اگر دولت هم با قوانين مربوطه همراه و همسو باشد، اين تحريمها ميتوانند به شديدترين شکل به اجرا گذاشته شوند. اوباما تا آنجا که اختياراتش اجازه ميداد قصد بهاجراگذاشتن تحريمهاي کنگره به شديدترين شکل را نداشت. مثلا قانون NDAA که در دسامبر 2011 تصويب شد، اختيار نحوه اعمال تحريم نفتي و بانک مرکزي را به دولت داد و اوباما با تصويب يک فرمان اجرائي در فوريه 2012 به عنوان آييننامه اجرائي آن قانون مقرر کرد که کشورها هر شش ماه 20 درصد از خريد نفت از ايران را کاهش دهند. اکنون ترامپ ممکن است همان قانون را به شکل سختگيرانهتري به اجرا بگذارد. به ياد داشته باشيم اوباما تا توانست از تحريم بانک مرکزي طفره رفت تا نهايتا کنگره خود اين کار را کرد. اما در اين مورد که آيا در حوزههاي جديدي ترامپ ميتواند ايران را تحريم کند، بايد بگويم درواقع حوزه جديدي باقي نمانده که آمريکا آن را تحت پوشش تحريم قرار نداده باشد. تنها کاري که ميتوانند بکنند يافتن مصاديق جديدي به شکل اشخاص حقيقي و حقوقي براي افزودن بر ليست تحريم (SDNs)
است.
بخش منطقهاي در اين سخنراني پررنگ بود، اروپا هم در مورد منطقه تمايل دارد با آمريکا همکاري کرده و به ايران فشار وارد کند، چقدر اين همسويي نگرانکننده است؟
اگرچه اروپا در يکي، دو هفته گذشته صحبت چنداني درباره اين بخش منطقهاي نکرده، اما فرانسه، آلمان و انگليس طي ماههاي اخير فراوان در اين موارد اظهارنظر کردهاند. ميدانيم که آنها در سه ماه بعد از اولتيماتوم ترامپ در 12 ژانويه تا اوايل مي با آمريکا در اين مورد و برخي موارد ديگر مذاکره کردند و ظاهرا به توافقهايي هم رسيدند. (بر اساس مطالبي که درز کرده، ظاهرا اختلاف بر سر غنيسازي در ايران و نيز موشکهاي کوتاه و ميانبرد موجب شکست آن مذاکرات شد.) بههرحال اين امکان وجود دارد که در صورت شکلگيري سازوکار قابل قبولي براي ايران در مورد حفظ منافع اقتصادي ايران از سوی اروپا، در آن صورت اروپا موضوعات منطقهاي و تا حدودي موشکي را نيز به ميان بکشد و در اين موارد خواستار همکاري ايران شود.
متني كه پمپئو خواند، مخاطب داخلي ايراني را هم هدف گرفته بود، پيشتر ترامپ هم در سخنرانياش مردم ايران را مخاطب قرار داد. اين رويكرد را چطور ارزيابي ميکنيد؟
بخش عمدهاي از سخنراني درباره مسائل داخلي ايران بود که مطابق همه قواعد آمره بينالمللي، اغيار نبايد در آن مداخله کنند. مطالبي در اين بخش مطرح شد که هرچند از «تغيير رفتار» سخن ميگفت، اما فاصله چنداني با تز کذايي «تغيير رژيم» نداشت. ميدانيم بولتون که اکنون مشاور امنيت ملي ترامپ است و نقش مهمي در تدوين سياست خارجي و امنيتي آمريکا دارد، از طرفداران تز «تغيير رژيم» است و حدود يک سال پيش در ازاي دريافت مبالغي طي سخنراني در نشست منافقين از «تغيير رژيم» سخن گفته بود. البته در سخنراني پمپئو برخلاف برخي پيشبينيها سخني از قوميتها به ميان نيامد که علت آن شايد تصميم و عزم اصولي آمريکا طي دهها سال گذشته به حفظ مرزهاي موجود در خاورميانه و عدم ورود در دعواهاي ارضي باشد.