مرگ بر اینترنت
پوریا عالمی
به بابای سوفیا میگویم: رانندههای کامیون به دلیل مسائل اقتصادی و صنفی، اعتصاب کردند و بنزین به بعضی شهرها نمیرسد. حالا چی میشه؟
بابای سوفیا میگوید: باید بهجای کامیون از وانت استفاده کنیم که رانندهکامیونها فکر نکنند خبری است. اگر هم وانتیها ادا درآوردند از فرغون استفاده میکنیم. اگر هم فرغونداران اعتصاب کردند، بنزین را در کیسه فریزر جابهجا میکنیم. اگر هم کیسهفریزریها اعتصاب کردند، بنزین را توی کاسه مشتمان انتقال میدهیم. اگر هم مشتمان باز شد که هیچی. به بابای سوفیا میگویم: مرسی از تحلیل عمیقت عشقی. آیا علاوهبر این تحلیل تخمهکدویی که گفتی، میتوانی یک تحلیل علمی هم ارائه بدهی؟ بابای سوفیا گفت: پسر تو سادهای. از قدیم گفتهاند «بار را میبرند پیش خر؟ یا خر را میآورند پیش بار؟» در نتیجه ما باید بنزین را ببریم پیش ماشینها یا باید ماشینها را ببریم پیش بنزین؟ از این بهبعد هر ماشینی خواست بنزین بزند، باید خودش ماشینش را هل بدهد تا پالایشگاه. به بابای سوفیا میگویم: یعنی هیچرقمه حاضر نیستی دوتا امتیاز بدهی به رانندههای کامیون که برگردند سر کارشان؟
بابای سوفیا میگوید: از قدیم گفتهاند «رو که بدهی آستر را هم میخواهند». اگر به اینها امتیاز بدهند، فردا جواب رانندههای اتوبوس و رانندههای تاکسی و کارمندان و معلمها و رفتگرها و کارگران مشاغل سخت و پرستارها و معدنچیها و کارگران بیکارشده را چی بدهند؟ هان؟
گفتم: متوجه نشدم. بابای سوفیا گفت: ببین تو الان هی هر روز پا میشوی میآیی به من میگویی سوفیا را بدهم به تو. اگر من بله را بگویم فردا کلید خانه را هم خواستی باید بدهم. ماشینم را هم باید قرض بدهم. پول هم که نداری شکر خدا، باید پول توجیبی هم بهت بدهم که وقتی سوفیا را میبری بیرون، دستبهزیپ جیبت نمانی. فردا هم خواستی خانه بگیری - عرضه که نداری- باید بیایید توی همین اتاق اضافه خانه خودم زندگی کنید. درواقع به قول قدیمیها «بله نمیگویم که 9 ماه رودل نکشم».به بابای سوفیا میگویم: البته این زاویه دید شماست. نه من اینطوریام، نه اگر به کارگران امتیاز داده شود و به وضعیت معاش رسیدگی شود، صدمات ایجاد میکند. بابای سوفیا میگوید: همین دیگر. هیچی نمیفهمی. فقط بلدی هرچی توی اینترنت میخوانی بلغور کنی. میگویم: چرا توهین میکنی. چرا به حقوق فردی من احترام نمیگذارید؟
بابای سوفیا میگوید: بفرما. همین حرفها را هم از اینترنت یاد گرفتی. اصلا اینترنتت را اگر قطع کنند همهچیز درست میشود و خلاص. مرگ بر اینترنت.
جمعبندی
میبینید؟ شما جای من باشید با بابای سوفیا که نه حرف گوش میکند، نه حرف سرش میشود، نه مسائل را از هم جدا میکند، نه به حل مسئله فکر میکند، نه جز پاککردن صورتمسئله راهحلی دارد، نه سوفیا را به شما میدهد، چیکار میکنید؟
به بابای سوفیا میگویم: رانندههای کامیون به دلیل مسائل اقتصادی و صنفی، اعتصاب کردند و بنزین به بعضی شهرها نمیرسد. حالا چی میشه؟
بابای سوفیا میگوید: باید بهجای کامیون از وانت استفاده کنیم که رانندهکامیونها فکر نکنند خبری است. اگر هم وانتیها ادا درآوردند از فرغون استفاده میکنیم. اگر هم فرغونداران اعتصاب کردند، بنزین را در کیسه فریزر جابهجا میکنیم. اگر هم کیسهفریزریها اعتصاب کردند، بنزین را توی کاسه مشتمان انتقال میدهیم. اگر هم مشتمان باز شد که هیچی. به بابای سوفیا میگویم: مرسی از تحلیل عمیقت عشقی. آیا علاوهبر این تحلیل تخمهکدویی که گفتی، میتوانی یک تحلیل علمی هم ارائه بدهی؟ بابای سوفیا گفت: پسر تو سادهای. از قدیم گفتهاند «بار را میبرند پیش خر؟ یا خر را میآورند پیش بار؟» در نتیجه ما باید بنزین را ببریم پیش ماشینها یا باید ماشینها را ببریم پیش بنزین؟ از این بهبعد هر ماشینی خواست بنزین بزند، باید خودش ماشینش را هل بدهد تا پالایشگاه. به بابای سوفیا میگویم: یعنی هیچرقمه حاضر نیستی دوتا امتیاز بدهی به رانندههای کامیون که برگردند سر کارشان؟
بابای سوفیا میگوید: از قدیم گفتهاند «رو که بدهی آستر را هم میخواهند». اگر به اینها امتیاز بدهند، فردا جواب رانندههای اتوبوس و رانندههای تاکسی و کارمندان و معلمها و رفتگرها و کارگران مشاغل سخت و پرستارها و معدنچیها و کارگران بیکارشده را چی بدهند؟ هان؟
گفتم: متوجه نشدم. بابای سوفیا گفت: ببین تو الان هی هر روز پا میشوی میآیی به من میگویی سوفیا را بدهم به تو. اگر من بله را بگویم فردا کلید خانه را هم خواستی باید بدهم. ماشینم را هم باید قرض بدهم. پول هم که نداری شکر خدا، باید پول توجیبی هم بهت بدهم که وقتی سوفیا را میبری بیرون، دستبهزیپ جیبت نمانی. فردا هم خواستی خانه بگیری - عرضه که نداری- باید بیایید توی همین اتاق اضافه خانه خودم زندگی کنید. درواقع به قول قدیمیها «بله نمیگویم که 9 ماه رودل نکشم».به بابای سوفیا میگویم: البته این زاویه دید شماست. نه من اینطوریام، نه اگر به کارگران امتیاز داده شود و به وضعیت معاش رسیدگی شود، صدمات ایجاد میکند. بابای سوفیا میگوید: همین دیگر. هیچی نمیفهمی. فقط بلدی هرچی توی اینترنت میخوانی بلغور کنی. میگویم: چرا توهین میکنی. چرا به حقوق فردی من احترام نمیگذارید؟
بابای سوفیا میگوید: بفرما. همین حرفها را هم از اینترنت یاد گرفتی. اصلا اینترنتت را اگر قطع کنند همهچیز درست میشود و خلاص. مرگ بر اینترنت.
جمعبندی
میبینید؟ شما جای من باشید با بابای سوفیا که نه حرف گوش میکند، نه حرف سرش میشود، نه مسائل را از هم جدا میکند، نه به حل مسئله فکر میکند، نه جز پاککردن صورتمسئله راهحلی دارد، نه سوفیا را به شما میدهد، چیکار میکنید؟