|

رویای آرمان‌شهر

«خلع‌شدگان» رمانی است از اورسولا کی.له گوئین، نویسنده آمریکایی، که با ترجمه حامد کاظمی در نشر چشمه منتشر شده است. «خلع‌شدگان» رمانی علمی-تخیلی است که البته به شیوه‌ای تمثیلی جهان واقعی را به تصویر می‌کشد. اورسولا کی.له گوئین در این رمان در عین بردن وقایع به سرزمین‌های افسانه‌ای و خیالی، گویی از جهانی به غایت آشنا سخن می‌گوید و همچنین از رویای ساختن آرمان‌شهری که در آن از بی‌عدالتی و تبعیض رد و نشانی نباشد. به همین دلیل در این رمان چنان‌که مترجم نیز در مقدمه ترجمه فارسی آن اشاره می‌کند، شاید چندان با ژانر علمی-تخیلی در معنای متعارف آن مواجه نباشیم و این نکته‌ای است که در توضیح پشت جلد ترجمه فارسی این رمان هم به آن اشاره شده است. در این توضیح می‌خوانیم: «خلع‌شدگان داستانی است علمی-تخیلی، یا دست کم در ظاهر چنین برمی‌آید؛ اما رویه‌ی نخست آن را که کنار بزنیم، با کندو‌کاو شگفت‌انگیز پرسشی روبه‌رو می‌شویم که از قرن نوزدهم به بعد سرنوشت انسان را رقم زده است: چگونه می‌توان جامعه‌ای آرمانی ساخت که نه از فقر و ستم در آن خبری باشد، نه از سرکوب. داستان در روایتی مجذوب‌کننده به این جدال فکری در دو قرن اخیر تجسمی روایی می‌بخشد: سه مجمع کیهانی؛ اوراس مظهر زمین که نظام سرمایه‌داری بر آن حاکم است، توو نماد مردمی که هشت قرن قبل دست به انقلاب سوسیالیستی زدند ولی به ساختار متمرکز دولت رسیدند، و آنارس نماد جامعه‌ی آنارشیستی که صدوپنجاه سال قبل در اقدام انقلابیونی برپا شد که هم از اوراس بیزار بودند و هم از توو، و در کهکشانی دوردست سیاره‌ی خود را ساختند با نوعی برابری همگانی در جنبه‌های گوناگون زندگی. در این تعارض سرنوشت بشر درمانده از فقر و نابرابری سرمایه‌داری، سرکوب سیاسی دولت توتالیتر کمونیستی و آینده‌ای که در آن آزادی سر ستیز با برابری نداشته باشد به روایت کشیده می‌شود.» آن‌چه در ادامه می‌خوانید سطرهای آغازین رمان «خلع‌شدگان» است: «یک دیوار بود. مهم به نظر نمی‌رسید. ساخته شده بود از سنگ‌های برش‌نخورده‌ای که ناشیانه ملات‌اندود شده بودند. آدم می‌توانست از بالای دیوار طرف دیگر را ببیند و حتا کودکان می‌توانستند از آن بالا بروند. جایی که جاده را قطع می‌کرد، به جای یک دروازه به هندسه‌ی محض تبدیل می‌شد؛ یک خط، تصوری از مرز. اما این تصور واقعی بود. مهم بود. طی هفت نسل چیزی مهم‌تر از دیوار در دنیا وجود نداشت. ماننده همه‌ی دیوارها دوپهلو بود، دورو بود. این‌که درون و بیرون دیوار چه بود، بسته به این بود که کدام طرف آن باشی. از یک طرف که می‌نگریستی، دیوار شصت جریب زمین بایر را در بر می‌گرفت که بندرگاه آنارِس نامیده می‌شد. روی این زمین چند داربست و جرثقیل، یک سکوی پرتاب موشک، سه انبار، یک گاراژ ماشین‌های سنگین و یک خوابگاه به چشم می‌خورد. خوابگاهِ کهنه، دودگرفته و ماتم‌زده به نظر می‌رسید؛ نه باغ و باغچه‌ای، نه کودکانی در حال بازی؛ درواقع نه کسی آن‌جا زندگی می‌کرد و نه حتا قرار بود کسی مدتی طولانی آن‌جا بماند. در اصل یک قرنطینه بود. دیوار نه تنها محوطه‌ی فرود، بلکه سفینه‌هایی را که از فضا پایین می‌آمدند، مردمی را که سوار آن‌ها بودند، دنیاهایی را که از آن‌ها می‌آمدند و کل کیهان را از سرزمین اطرافش جدا می‌کرد. »

«خلع‌شدگان» رمانی است از اورسولا کی.له گوئین، نویسنده آمریکایی، که با ترجمه حامد کاظمی در نشر چشمه منتشر شده است. «خلع‌شدگان» رمانی علمی-تخیلی است که البته به شیوه‌ای تمثیلی جهان واقعی را به تصویر می‌کشد. اورسولا کی.له گوئین در این رمان در عین بردن وقایع به سرزمین‌های افسانه‌ای و خیالی، گویی از جهانی به غایت آشنا سخن می‌گوید و همچنین از رویای ساختن آرمان‌شهری که در آن از بی‌عدالتی و تبعیض رد و نشانی نباشد. به همین دلیل در این رمان چنان‌که مترجم نیز در مقدمه ترجمه فارسی آن اشاره می‌کند، شاید چندان با ژانر علمی-تخیلی در معنای متعارف آن مواجه نباشیم و این نکته‌ای است که در توضیح پشت جلد ترجمه فارسی این رمان هم به آن اشاره شده است. در این توضیح می‌خوانیم: «خلع‌شدگان داستانی است علمی-تخیلی، یا دست کم در ظاهر چنین برمی‌آید؛ اما رویه‌ی نخست آن را که کنار بزنیم، با کندو‌کاو شگفت‌انگیز پرسشی روبه‌رو می‌شویم که از قرن نوزدهم به بعد سرنوشت انسان را رقم زده است: چگونه می‌توان جامعه‌ای آرمانی ساخت که نه از فقر و ستم در آن خبری باشد، نه از سرکوب. داستان در روایتی مجذوب‌کننده به این جدال فکری در دو قرن اخیر تجسمی روایی می‌بخشد: سه مجمع کیهانی؛ اوراس مظهر زمین که نظام سرمایه‌داری بر آن حاکم است، توو نماد مردمی که هشت قرن قبل دست به انقلاب سوسیالیستی زدند ولی به ساختار متمرکز دولت رسیدند، و آنارس نماد جامعه‌ی آنارشیستی که صدوپنجاه سال قبل در اقدام انقلابیونی برپا شد که هم از اوراس بیزار بودند و هم از توو، و در کهکشانی دوردست سیاره‌ی خود را ساختند با نوعی برابری همگانی در جنبه‌های گوناگون زندگی. در این تعارض سرنوشت بشر درمانده از فقر و نابرابری سرمایه‌داری، سرکوب سیاسی دولت توتالیتر کمونیستی و آینده‌ای که در آن آزادی سر ستیز با برابری نداشته باشد به روایت کشیده می‌شود.» آن‌چه در ادامه می‌خوانید سطرهای آغازین رمان «خلع‌شدگان» است: «یک دیوار بود. مهم به نظر نمی‌رسید. ساخته شده بود از سنگ‌های برش‌نخورده‌ای که ناشیانه ملات‌اندود شده بودند. آدم می‌توانست از بالای دیوار طرف دیگر را ببیند و حتا کودکان می‌توانستند از آن بالا بروند. جایی که جاده را قطع می‌کرد، به جای یک دروازه به هندسه‌ی محض تبدیل می‌شد؛ یک خط، تصوری از مرز. اما این تصور واقعی بود. مهم بود. طی هفت نسل چیزی مهم‌تر از دیوار در دنیا وجود نداشت. ماننده همه‌ی دیوارها دوپهلو بود، دورو بود. این‌که درون و بیرون دیوار چه بود، بسته به این بود که کدام طرف آن باشی. از یک طرف که می‌نگریستی، دیوار شصت جریب زمین بایر را در بر می‌گرفت که بندرگاه آنارِس نامیده می‌شد. روی این زمین چند داربست و جرثقیل، یک سکوی پرتاب موشک، سه انبار، یک گاراژ ماشین‌های سنگین و یک خوابگاه به چشم می‌خورد. خوابگاهِ کهنه، دودگرفته و ماتم‌زده به نظر می‌رسید؛ نه باغ و باغچه‌ای، نه کودکانی در حال بازی؛ درواقع نه کسی آن‌جا زندگی می‌کرد و نه حتا قرار بود کسی مدتی طولانی آن‌جا بماند. در اصل یک قرنطینه بود. دیوار نه تنها محوطه‌ی فرود، بلکه سفینه‌هایی را که از فضا پایین می‌آمدند، مردمی را که سوار آن‌ها بودند، دنیاهایی را که از آن‌ها می‌آمدند و کل کیهان را از سرزمین اطرافش جدا می‌کرد. »

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها