|

فاجعه بازي

کامبيز نوروزي . حقوق‌دان

درباره بازتاب خبر کودک‌آزاري و رفتار خلاف اخلاق معاون يک دبيرستان پسرانه تهران در فضاي مجازي چند نکته مهم شایان‌توجه است. سخن در اين باب بسيار است و ناگزير به اختصار و اشاره‌ام: 1-وزارت آموزش‌وپرورش به‌عنوان وزارتخانه مسئول، در کار خبررساني کاملا منفعل عمل کرده است. عناصر اين خبر نشان مي‌داد که به‌سرعت موجي بلند خواهد ساخت. اگر مسئولان اين وزارتخانه درک رسانه‌اي داشتند، به دليل تسلط و اختيارات اداري مي‌توانستند به‌سرعت اخبار موثق را از همان مدرسه گرفته و با انتشار اخبار درست و دقيق در آشنايي افکار عمومي با واقعيت اثرگذار باشند.

2-تلويزيون رسانه‌اي است که مي‌تواند به فوريت نسبت به مسائل مختلف واکنش نشان دهد. با‌وجوداين در‌حالي‌که از حدود غروب دوشنبه موج اين خبر فراگير شده بود، اما تلويزيون نيز منفعل برخورد کرد. بي‌عملي وزارتخانه مسئول و تلويزيون در همان مدت طلايي ديشب تا الان که اين يادداشت نوشته مي‌شود (عصر روز سه‌شنبه)، ميدان وسيعي براي «خبربازي» در فضاي مجازي باز کرده است.
3-در اطلاع‌رساني از اخبار مربوط به حوادث، خصوصا موضوعات خلاف اخلاق، رعايت حقوق قرباني يا قربانيان و حتي وابستگان آنها بسيار مهم است. به‌ویژه وقتي قرباني يا قربانيان کودک باشند، بيشتر بايد از اين نظر حمايت شوند. روزنامه‌نگاري حرفه‌اي به اين اصول آگاه است و آن را رعايت مي‌کند.

کمااينکه در اولين خبري که از اين حادثه به‌وسیله يک خبرگزاري رسمي منتشر شد، اين نکات رعايت شد اما فضاي مجازي محيطي عمومي است که هرکس مي‌تواند در آن مطلبي بگذارد يا خبري منتشر کند. گاه ممکن است به خاطر هيجانات يا ايجاد کشش بيشتر يا جلب توجه يا دلايل ديگر، پيرايه‌هايي هم به خبر اضافه شود يا ساخته شود. در اين صورت کشف حقيقت دشوارتر خواهد شد. در‌حالي‌که هنوز جزئيات مهم و اصلي حادثه معلوم نبوده است، در خيلي از مطالب فضاي مجازي حتي عنوان جرم را هم معلوم کردند. جرائمي سنگين که مجازات آنها ممکن است مرگ باشد و آثار رواني و اجتماعي ناگواري براي قربانيان هم درپي داشته باشد.
4- وقتي ما نتوانيم تصويري درست و واقعي از حادثه‌اي- آن هم با خصوصيات حادثه مورد بحث- داشته باشيم، طبعا در تحليل علل و عوامل حادثه، گره‌گشايي از حادثه، يافتن راه‌حل‌هاي مبارزه با بزه و حتي دفاع و حمايت از قربانيان موفق نخواهيم بود. در انواع جرائم يا رفتارهاي نابهنجار يا خلاف اخلاق، خصوصيات متفاوتي وجود دارد و هرکدام آثار فردي و اجتماعي مختلفي توليد مي‌کند. کاستن و افزودن به عناصر يک خبر، مانع از شناخت واقعيت و مواجهه با آن است. خبر هرچه به مرز فاجعه نزديک تر باشد، مهم‌تر و جذاب‌تر است اما نمي‌توان وقتي هنوز چيزي به دقت روشن نيست، بر اساس عنصر خيال خبر را مهم‌تر و جذاب‌تر کرد.
5-شايد در اين فضاي پرتب و هيجان، خواندن اينکه حتي حقوق شخص متهم هم بايد محفوظ بماند، کمي براي خواننده محترم نامأنوس باشد. دفاع از قربانيان نمي‌تواند به قيمت نقض حقوق اوليه متهم تمام شود. او هر جرمي مرتکب شده باشد، بايد پس از دادرسي عادلانه به هر مجازاتي که لازم است محکوم شود؛ در‌حالي‌که حيثيت و حقوق او نيز محفوظ بماند.
6-وقتي سوژه خبر انسان‌هايي هستند که دچار آسيب‌هاي رواني و جسماني شده‌اند، شيوه انتشار خبر بسيار سخت‌تر و پيچيده‌تر است. ممکن است افشاي همه چيز در عرصه عمومي، بيشتر به آنها آسيب بزند. به همين دليل است که در پرونده‌هاي خلاف عفت عمومي دادگاه غيرعلني برگزار مي‌شود. بازي خبري با فاجعه، در اين قبيل موارد چه بسا موجب آسيب بيشتر آسيب‌ديدگان شود.
7-نکته آخر اينکه اگر تلويزيون به‌عنوان رسانه‌اي بسيار مهم و اثرگذار به وظايف حرفه‌اي خود به‌درستي عمل کند و بگذارند مطبوعات کشور در آزادي و استقلال و امنيت فعاليت کنند، با قدرت‌گرفتن دوباره فضاي رسانه‌اي حرفه‌اي و رسمي کشور، از سهم فضاي مجازي در اطلاع‌رساني کاسته شود و روزنامه‌نگاري حرفه‌اي و آزاد حتما ظرفيت آن را دارد که فضاي رسانه‌اي کشور را در اختيار خود بگيرد.

درباره بازتاب خبر کودک‌آزاري و رفتار خلاف اخلاق معاون يک دبيرستان پسرانه تهران در فضاي مجازي چند نکته مهم شایان‌توجه است. سخن در اين باب بسيار است و ناگزير به اختصار و اشاره‌ام: 1-وزارت آموزش‌وپرورش به‌عنوان وزارتخانه مسئول، در کار خبررساني کاملا منفعل عمل کرده است. عناصر اين خبر نشان مي‌داد که به‌سرعت موجي بلند خواهد ساخت. اگر مسئولان اين وزارتخانه درک رسانه‌اي داشتند، به دليل تسلط و اختيارات اداري مي‌توانستند به‌سرعت اخبار موثق را از همان مدرسه گرفته و با انتشار اخبار درست و دقيق در آشنايي افکار عمومي با واقعيت اثرگذار باشند.

2-تلويزيون رسانه‌اي است که مي‌تواند به فوريت نسبت به مسائل مختلف واکنش نشان دهد. با‌وجوداين در‌حالي‌که از حدود غروب دوشنبه موج اين خبر فراگير شده بود، اما تلويزيون نيز منفعل برخورد کرد. بي‌عملي وزارتخانه مسئول و تلويزيون در همان مدت طلايي ديشب تا الان که اين يادداشت نوشته مي‌شود (عصر روز سه‌شنبه)، ميدان وسيعي براي «خبربازي» در فضاي مجازي باز کرده است.
3-در اطلاع‌رساني از اخبار مربوط به حوادث، خصوصا موضوعات خلاف اخلاق، رعايت حقوق قرباني يا قربانيان و حتي وابستگان آنها بسيار مهم است. به‌ویژه وقتي قرباني يا قربانيان کودک باشند، بيشتر بايد از اين نظر حمايت شوند. روزنامه‌نگاري حرفه‌اي به اين اصول آگاه است و آن را رعايت مي‌کند.

کمااينکه در اولين خبري که از اين حادثه به‌وسیله يک خبرگزاري رسمي منتشر شد، اين نکات رعايت شد اما فضاي مجازي محيطي عمومي است که هرکس مي‌تواند در آن مطلبي بگذارد يا خبري منتشر کند. گاه ممکن است به خاطر هيجانات يا ايجاد کشش بيشتر يا جلب توجه يا دلايل ديگر، پيرايه‌هايي هم به خبر اضافه شود يا ساخته شود. در اين صورت کشف حقيقت دشوارتر خواهد شد. در‌حالي‌که هنوز جزئيات مهم و اصلي حادثه معلوم نبوده است، در خيلي از مطالب فضاي مجازي حتي عنوان جرم را هم معلوم کردند. جرائمي سنگين که مجازات آنها ممکن است مرگ باشد و آثار رواني و اجتماعي ناگواري براي قربانيان هم درپي داشته باشد.
4- وقتي ما نتوانيم تصويري درست و واقعي از حادثه‌اي- آن هم با خصوصيات حادثه مورد بحث- داشته باشيم، طبعا در تحليل علل و عوامل حادثه، گره‌گشايي از حادثه، يافتن راه‌حل‌هاي مبارزه با بزه و حتي دفاع و حمايت از قربانيان موفق نخواهيم بود. در انواع جرائم يا رفتارهاي نابهنجار يا خلاف اخلاق، خصوصيات متفاوتي وجود دارد و هرکدام آثار فردي و اجتماعي مختلفي توليد مي‌کند. کاستن و افزودن به عناصر يک خبر، مانع از شناخت واقعيت و مواجهه با آن است. خبر هرچه به مرز فاجعه نزديک تر باشد، مهم‌تر و جذاب‌تر است اما نمي‌توان وقتي هنوز چيزي به دقت روشن نيست، بر اساس عنصر خيال خبر را مهم‌تر و جذاب‌تر کرد.
5-شايد در اين فضاي پرتب و هيجان، خواندن اينکه حتي حقوق شخص متهم هم بايد محفوظ بماند، کمي براي خواننده محترم نامأنوس باشد. دفاع از قربانيان نمي‌تواند به قيمت نقض حقوق اوليه متهم تمام شود. او هر جرمي مرتکب شده باشد، بايد پس از دادرسي عادلانه به هر مجازاتي که لازم است محکوم شود؛ در‌حالي‌که حيثيت و حقوق او نيز محفوظ بماند.
6-وقتي سوژه خبر انسان‌هايي هستند که دچار آسيب‌هاي رواني و جسماني شده‌اند، شيوه انتشار خبر بسيار سخت‌تر و پيچيده‌تر است. ممکن است افشاي همه چيز در عرصه عمومي، بيشتر به آنها آسيب بزند. به همين دليل است که در پرونده‌هاي خلاف عفت عمومي دادگاه غيرعلني برگزار مي‌شود. بازي خبري با فاجعه، در اين قبيل موارد چه بسا موجب آسيب بيشتر آسيب‌ديدگان شود.
7-نکته آخر اينکه اگر تلويزيون به‌عنوان رسانه‌اي بسيار مهم و اثرگذار به وظايف حرفه‌اي خود به‌درستي عمل کند و بگذارند مطبوعات کشور در آزادي و استقلال و امنيت فعاليت کنند، با قدرت‌گرفتن دوباره فضاي رسانه‌اي حرفه‌اي و رسمي کشور، از سهم فضاي مجازي در اطلاع‌رساني کاسته شود و روزنامه‌نگاري حرفه‌اي و آزاد حتما ظرفيت آن را دارد که فضاي رسانه‌اي کشور را در اختيار خود بگيرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها