ضرورت کاهش وابستگی به آب
امید بزرگحداد . سعید اسماعیلزاده
آب یک منبع استراتژیک است و کمبود آن بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیر میگذارد. ازاینرو، کمبود آب یک نگرانی عمده است و تلاش برای نگهداری یا انتقال آن میتواند منجر به بروز تنشهایی شود.
تنشهای موجود در رابطه با آب، باعث پیوند آب با موضوعات امنیت و سیاست میشود. این تنشها ممکن است در سطوح محلی، ملی، منطقهای یا حتی بینالمللی باشند؛ بهطورمثال اعتراضات در رابطه با نحوه توزیع یا انتقال آب بینحوضهای از جمله این تنشها هستند. از طرفی مسائل مربوط به نحوه توزیع، بهرهبرداری و مدیریت آبهای مرزی از جمله مهمترین موضوعات در زمینه امنیت در سطوح ملی و بینالمللی هستند که نیازمند وجود درک کامل و جامعی از مسائل سیاسی بهعنوان یکی از اصول پایهای در زمینه مدیریت منابع آب است.
بهطورمثال ایران و افغانستان از حدود سال 1870 م (1248 ش) دارای اختلافاتی در رابطه با نحوه بهرهبرداری از رودخانه هیرمند بودهاند و در این راستا توافقنامههای مختلفی بین این دو کشور مبادله شده است، اما در سالهای اخیر پروژه دولتسازی آمریکا در افغانستان باعث شد تا کشاورزی در افغانستان با سرمایهگذاریهای بینالمللی بهشدت افزایش یابد. همین امر باعث استفاده و وابستگی بیشتر این کشور به آب رودخانه هیرمند شد. بنابراین در این شرایط میبایست مصرف آب در استان سیستانوبلوچستان کمتر میشد تا وابستگی این استان به آبی که عملا میبایست از حوضه بالادست و از کشور افغانستان تأمین میشد، کاهش یابد، اما در 12 سال اخیر در این استان سطح زیر کشت حدود 150 درصد، وزن تولید محصول حدود 100 درصد و جمعیت حدود 15 درصد رشد و افزایش یافته است که طبیعتا باعث وابستگی این منطقه به سیاستهای مدیریت منابع آب در افغانستان میشود. این موضوع میتواند سبب بروز مشکلات عدیدهای در این منطقه شده و امنیت ملی را به خطر بیندازد. بنابراین کاهش وابستگی به آب رودخانه هیرمند یک ضرورت برای ایجاد امنیت در استان و بهتبع آن در کشور است.
البته این به معنای نپرداختن یا بیتوجهی به مسئله دیپلماسی آب نیست، اما یکی از پیشنیازها برای پیشبردن موفق دیپلماسی آب، درک کامل مسائل سیاسی موجود و داشتن قدرت و استقلال آبی بیشتر و کمترکردن نقاط ضعف و وابستگی به آب است، زیرا کاهش وابستگی به آب میتواند قدرت کشور را در مباحثات دیپلماسی و چانهزنی بر سر آب افزایش دهد و دست بیگانگان را از باجخواهی بر سر آب کوتاه کند. بنابراین، بدیهی است عدم توجه به جنبهها و موضوعات مختلف در زمینه آب و محیط زیست در سیاستگذاریها، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به کشور وارد کند.
آب یک منبع استراتژیک است و کمبود آن بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیر میگذارد. ازاینرو، کمبود آب یک نگرانی عمده است و تلاش برای نگهداری یا انتقال آن میتواند منجر به بروز تنشهایی شود.
تنشهای موجود در رابطه با آب، باعث پیوند آب با موضوعات امنیت و سیاست میشود. این تنشها ممکن است در سطوح محلی، ملی، منطقهای یا حتی بینالمللی باشند؛ بهطورمثال اعتراضات در رابطه با نحوه توزیع یا انتقال آب بینحوضهای از جمله این تنشها هستند. از طرفی مسائل مربوط به نحوه توزیع، بهرهبرداری و مدیریت آبهای مرزی از جمله مهمترین موضوعات در زمینه امنیت در سطوح ملی و بینالمللی هستند که نیازمند وجود درک کامل و جامعی از مسائل سیاسی بهعنوان یکی از اصول پایهای در زمینه مدیریت منابع آب است.
بهطورمثال ایران و افغانستان از حدود سال 1870 م (1248 ش) دارای اختلافاتی در رابطه با نحوه بهرهبرداری از رودخانه هیرمند بودهاند و در این راستا توافقنامههای مختلفی بین این دو کشور مبادله شده است، اما در سالهای اخیر پروژه دولتسازی آمریکا در افغانستان باعث شد تا کشاورزی در افغانستان با سرمایهگذاریهای بینالمللی بهشدت افزایش یابد. همین امر باعث استفاده و وابستگی بیشتر این کشور به آب رودخانه هیرمند شد. بنابراین در این شرایط میبایست مصرف آب در استان سیستانوبلوچستان کمتر میشد تا وابستگی این استان به آبی که عملا میبایست از حوضه بالادست و از کشور افغانستان تأمین میشد، کاهش یابد، اما در 12 سال اخیر در این استان سطح زیر کشت حدود 150 درصد، وزن تولید محصول حدود 100 درصد و جمعیت حدود 15 درصد رشد و افزایش یافته است که طبیعتا باعث وابستگی این منطقه به سیاستهای مدیریت منابع آب در افغانستان میشود. این موضوع میتواند سبب بروز مشکلات عدیدهای در این منطقه شده و امنیت ملی را به خطر بیندازد. بنابراین کاهش وابستگی به آب رودخانه هیرمند یک ضرورت برای ایجاد امنیت در استان و بهتبع آن در کشور است.
البته این به معنای نپرداختن یا بیتوجهی به مسئله دیپلماسی آب نیست، اما یکی از پیشنیازها برای پیشبردن موفق دیپلماسی آب، درک کامل مسائل سیاسی موجود و داشتن قدرت و استقلال آبی بیشتر و کمترکردن نقاط ضعف و وابستگی به آب است، زیرا کاهش وابستگی به آب میتواند قدرت کشور را در مباحثات دیپلماسی و چانهزنی بر سر آب افزایش دهد و دست بیگانگان را از باجخواهی بر سر آب کوتاه کند. بنابراین، بدیهی است عدم توجه به جنبهها و موضوعات مختلف در زمینه آب و محیط زیست در سیاستگذاریها، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به کشور وارد کند.