|

مرور

نیما به روایت شمس‌لنگرودی
«از جان‌گذشته به مقصود می‌رسد» نوشته شمس‌لنگرودی شرح زندگی، شعر و اندیشه نیما یوشیج به قلم شمس‌لنگرودی است که پیش از این در نشر فرهنگ ایلیا به چاپ رسیده بود و اکنون در مجموعه «نام‌آوران اندیشه و هنر» در نشر نگاه تجدید چاپ شده است. در این کتاب چنان‌که در توضیح پشت جلد آن آمده از یک‌سو روایتی از روحیات و خلق‌وخوی نیما و زندگی شخصی او ارائه شده و از سوی دیگر به دیدگاه‌ها و دوره‌های شعری او و تحولی که او در شعر فارسی پدید آورد. شمس‌لنگرودی در همان سطرهای آغازین کتاب تصویری موجز از روحیات نیما و کار سترگِ او در زمینه تحول شعر فارسی به دست می‌دهد. او می‌نویسد: «از نیما عکس‌های زیادی در دست نیست، ولی در همان تعداد عکسی که از جوانی تا پیری از او به جا مانده، مردی سودایی و مغرور را می‌بینیم، و اگرچه به مرور زمان، اطمینان شادی‌بخشش به اندوهی عمیق بدل می‌شود، ولی هرگز تردید و دودلی را در او راه نیست. او شصت و دو سال زندگی کرد، و اگرچه سراسر عمرش در سایه مرگ مدام سپری شد اما توانست معیارهای‌ هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می‌نمود، با اشعار و آراء محکم و مستدلش واژگون کند. بعد از ‌هزار سال، نیما آغازکننده دیگری در عرصه شعر فارسی بود.»
پس از این تصویر موجز شرح زندگی نیما با استناد به اسناد موجود و نامه‌ها و نوشته‌هایی که از او به جا مانده آغاز می‌شود. از جمله نکاتی که در این زندگی‌نامه به آن پرداخته شده شوقِ مدامِ نیما به بازگشت به زادگاه است. نیما متولد یوشِ مازندران بود و همواره دلبسته آن ماند. تأثیر تجربه زیسته‌اش در یوش را در شعر او و واژگان و ترکیبات اشعارش نیز به‌خوبی می‌بینیم. اما شمس‌لنگرودی ضمن بیان این دلبستگی که همواره با نیما ماند این نکته را نیز یادآور می‌شود که اگر نیما در یوش می‌ماند و به شهر که خود را در آن زندانی می‌دید نمی‌آمد هرگز چنین تحول بنیادینی در شعر فارسی روی نمی‌داد. او جایی از کتاب «از جان‌گذشته به مقصود می‌رسد» می‌نویسد: «شوق بی‌قرارانه بازگشت به یوش - به رغم تحول مدام و جدی در نگاه نیما نسبت به زندگی و هستی - تا پایان عمر در شعرش موج می‌زند؛ بی‌آنکه به این واقعیت اهمیت دهد اگر یوش را رها نمی‌کرد و به قول خود زندانی شهر نمی‌شد، نیمای بانی شعر نو ایران نمی‌شد. زندگی نیما به قلم شمس‌لنگرودی به نوعی تاریخ شکل‌گیری شعر نو را نیز روایت می‌کند. در پایان کتاب شعرهایی از نیما نیز آمده است. این شعرها عبارتند از: ای شب، افسانه، غراب، امید پلید، دلِ فولادم، روی بندرگاه، شب‌پره‌ی ساحل نزدیک، هست شب، فرق است، برف، سیولیشه، در پیش کومه‌ام، کَک کی، بر سر قایقش، پاسها از شب گذشته است، ترا من چشم در راهم و شب همه شب.
عاشقانه‌های نرودا
«یکصد غزلواره عاشقانه» عنوان مجموعه شعری از پابلو نرودا است که مدتی پیش با ترجمه رضا معتمدی توسط نشر نگاه منتشر شد. نرودا شعرهای این دفتر را در فاصله سال‌های 1957 تا 1959 سروده است و این شعرها نخستین‌بار در سال 1959 در آرژانتین به‌چاپ رسیدند. نرودا شاعر مشهور اهل شیلی است که در سال 1904 در شهری کوچک با نام پارال متولد شد. نام اصلی نرودا، نفتالی ریکاردو ری یس باسوآلتو بود و او نام نرودا را از شاعر چک، یان‌نرودا، وام گرفت. نرودا در نوجوانی‌اش اولین شعرهایش را به‌چاپ رساند و با انتشار کتاب «بیست شعر عاشقانه و یک ترانه نومیدی» به شهرت رسید. از این مجموعه شعر استقبال بسیاری شد تا جایی که در زمانی کوتاه این مجموعه به زبان‌های مختلفی ترجمه شد و نسخه‌های زیادی از آن
به فروش رفت.
نرودا در همان اوایل جوانی‌اش به سیاست هم روی آورد و در 23سالگی سمت کنسول افتخاری دولت شیلی را در برمه در شرق دور پذیرفت. اما مواجهه اصلی نرودا با سیاست به شروع جنگ داخلی در اسپانیا مربوط بود. در این زمان نرودا برای اولین‌بار به عرصه سیاست وارد شد و اندیشه و شعرش به‌شدت رنگ آرمان‌خواه به خود گرفت و او در شمار شاعران و روشنفکران چپ رادیکال قرار گرفت. مترجم کتاب در بخشی از مقدمه‌ای که نوشته است درباره این موضوع نوشته: «دستگیری و تیرباران دوست هنرمندش گارسیا لورکا تاثیر زیادی در موضع‌گیری چپ‌گرایانه نرودا داشت و وی را به حمایت سرسختانه از جمهوری‌خواهان واداشت به نحوی که در سال 1938 مجموعه شعر اسپانیا در قلب من را سرود و منتشر کرد و به سبب همین فعالیت‌های سیاسی سمت دیپلماتیک خود را از دست داد. ولی با انتخاب رئیس‌جمهوری جدید پدرو سردا، نرودا مجددا به‌عنوان کنسول ویژه شیلی در پاریس گمارده شد. وی در این سمت بیش از دو ‌هزار نفر از پناهندگان اسپانیایی گریخته از جنگ داخلی را با صدور ویزا به شیلی فرستاد. در فاصله سال‌های
43-1940 نرودا به‌عنوان کنسول در شهر مکزیکوسیتی خدمت کرد. در اینجا با دل کاریل ازدواج کرد و با اوکتاویو پاز آشنا شد. در بازگشت به شیلی به پرو سفر کرد و از نزدیک از سلسله‌کوه‌ها و آثار باستانی ماچو پیچو دیدار کرد و همین دیدار الهام‌بخش سرودن منظومه بلند و معروف بلندی‌های ماچو پیچو شد.» نرودا سپس به شوروی سفر کرد و با استالین ملاقات کرد. سرودن شعر «آوازی برای استالینگراد» و دریافت جایزه صلح استالین رابطه او را با اوکتاویو پاز تیره کرد چراکه پاز از منتقدین استالین بود. نرودا در این سال‌ها همواره با سیاست ارتباط داشت و اوج این ارتباط به زمان آلنده و سپس کودتای پینوشه علیه او برمی‌گردد. مترجم «یکصد غزلواره عاشقانه»، اشعار این مجموعه را از نسخه انگلیسی آن ترجمه کرده و سپس آن‌ها را با متن اصلی اسپانیایی مقایسه کرده است.

نیما به روایت شمس‌لنگرودی
«از جان‌گذشته به مقصود می‌رسد» نوشته شمس‌لنگرودی شرح زندگی، شعر و اندیشه نیما یوشیج به قلم شمس‌لنگرودی است که پیش از این در نشر فرهنگ ایلیا به چاپ رسیده بود و اکنون در مجموعه «نام‌آوران اندیشه و هنر» در نشر نگاه تجدید چاپ شده است. در این کتاب چنان‌که در توضیح پشت جلد آن آمده از یک‌سو روایتی از روحیات و خلق‌وخوی نیما و زندگی شخصی او ارائه شده و از سوی دیگر به دیدگاه‌ها و دوره‌های شعری او و تحولی که او در شعر فارسی پدید آورد. شمس‌لنگرودی در همان سطرهای آغازین کتاب تصویری موجز از روحیات نیما و کار سترگِ او در زمینه تحول شعر فارسی به دست می‌دهد. او می‌نویسد: «از نیما عکس‌های زیادی در دست نیست، ولی در همان تعداد عکسی که از جوانی تا پیری از او به جا مانده، مردی سودایی و مغرور را می‌بینیم، و اگرچه به مرور زمان، اطمینان شادی‌بخشش به اندوهی عمیق بدل می‌شود، ولی هرگز تردید و دودلی را در او راه نیست. او شصت و دو سال زندگی کرد، و اگرچه سراسر عمرش در سایه مرگ مدام سپری شد اما توانست معیارهای‌ هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می‌نمود، با اشعار و آراء محکم و مستدلش واژگون کند. بعد از ‌هزار سال، نیما آغازکننده دیگری در عرصه شعر فارسی بود.»
پس از این تصویر موجز شرح زندگی نیما با استناد به اسناد موجود و نامه‌ها و نوشته‌هایی که از او به جا مانده آغاز می‌شود. از جمله نکاتی که در این زندگی‌نامه به آن پرداخته شده شوقِ مدامِ نیما به بازگشت به زادگاه است. نیما متولد یوشِ مازندران بود و همواره دلبسته آن ماند. تأثیر تجربه زیسته‌اش در یوش را در شعر او و واژگان و ترکیبات اشعارش نیز به‌خوبی می‌بینیم. اما شمس‌لنگرودی ضمن بیان این دلبستگی که همواره با نیما ماند این نکته را نیز یادآور می‌شود که اگر نیما در یوش می‌ماند و به شهر که خود را در آن زندانی می‌دید نمی‌آمد هرگز چنین تحول بنیادینی در شعر فارسی روی نمی‌داد. او جایی از کتاب «از جان‌گذشته به مقصود می‌رسد» می‌نویسد: «شوق بی‌قرارانه بازگشت به یوش - به رغم تحول مدام و جدی در نگاه نیما نسبت به زندگی و هستی - تا پایان عمر در شعرش موج می‌زند؛ بی‌آنکه به این واقعیت اهمیت دهد اگر یوش را رها نمی‌کرد و به قول خود زندانی شهر نمی‌شد، نیمای بانی شعر نو ایران نمی‌شد. زندگی نیما به قلم شمس‌لنگرودی به نوعی تاریخ شکل‌گیری شعر نو را نیز روایت می‌کند. در پایان کتاب شعرهایی از نیما نیز آمده است. این شعرها عبارتند از: ای شب، افسانه، غراب، امید پلید، دلِ فولادم، روی بندرگاه، شب‌پره‌ی ساحل نزدیک، هست شب، فرق است، برف، سیولیشه، در پیش کومه‌ام، کَک کی، بر سر قایقش، پاسها از شب گذشته است، ترا من چشم در راهم و شب همه شب.
عاشقانه‌های نرودا
«یکصد غزلواره عاشقانه» عنوان مجموعه شعری از پابلو نرودا است که مدتی پیش با ترجمه رضا معتمدی توسط نشر نگاه منتشر شد. نرودا شعرهای این دفتر را در فاصله سال‌های 1957 تا 1959 سروده است و این شعرها نخستین‌بار در سال 1959 در آرژانتین به‌چاپ رسیدند. نرودا شاعر مشهور اهل شیلی است که در سال 1904 در شهری کوچک با نام پارال متولد شد. نام اصلی نرودا، نفتالی ریکاردو ری یس باسوآلتو بود و او نام نرودا را از شاعر چک، یان‌نرودا، وام گرفت. نرودا در نوجوانی‌اش اولین شعرهایش را به‌چاپ رساند و با انتشار کتاب «بیست شعر عاشقانه و یک ترانه نومیدی» به شهرت رسید. از این مجموعه شعر استقبال بسیاری شد تا جایی که در زمانی کوتاه این مجموعه به زبان‌های مختلفی ترجمه شد و نسخه‌های زیادی از آن
به فروش رفت.
نرودا در همان اوایل جوانی‌اش به سیاست هم روی آورد و در 23سالگی سمت کنسول افتخاری دولت شیلی را در برمه در شرق دور پذیرفت. اما مواجهه اصلی نرودا با سیاست به شروع جنگ داخلی در اسپانیا مربوط بود. در این زمان نرودا برای اولین‌بار به عرصه سیاست وارد شد و اندیشه و شعرش به‌شدت رنگ آرمان‌خواه به خود گرفت و او در شمار شاعران و روشنفکران چپ رادیکال قرار گرفت. مترجم کتاب در بخشی از مقدمه‌ای که نوشته است درباره این موضوع نوشته: «دستگیری و تیرباران دوست هنرمندش گارسیا لورکا تاثیر زیادی در موضع‌گیری چپ‌گرایانه نرودا داشت و وی را به حمایت سرسختانه از جمهوری‌خواهان واداشت به نحوی که در سال 1938 مجموعه شعر اسپانیا در قلب من را سرود و منتشر کرد و به سبب همین فعالیت‌های سیاسی سمت دیپلماتیک خود را از دست داد. ولی با انتخاب رئیس‌جمهوری جدید پدرو سردا، نرودا مجددا به‌عنوان کنسول ویژه شیلی در پاریس گمارده شد. وی در این سمت بیش از دو ‌هزار نفر از پناهندگان اسپانیایی گریخته از جنگ داخلی را با صدور ویزا به شیلی فرستاد. در فاصله سال‌های
43-1940 نرودا به‌عنوان کنسول در شهر مکزیکوسیتی خدمت کرد. در اینجا با دل کاریل ازدواج کرد و با اوکتاویو پاز آشنا شد. در بازگشت به شیلی به پرو سفر کرد و از نزدیک از سلسله‌کوه‌ها و آثار باستانی ماچو پیچو دیدار کرد و همین دیدار الهام‌بخش سرودن منظومه بلند و معروف بلندی‌های ماچو پیچو شد.» نرودا سپس به شوروی سفر کرد و با استالین ملاقات کرد. سرودن شعر «آوازی برای استالینگراد» و دریافت جایزه صلح استالین رابطه او را با اوکتاویو پاز تیره کرد چراکه پاز از منتقدین استالین بود. نرودا در این سال‌ها همواره با سیاست ارتباط داشت و اوج این ارتباط به زمان آلنده و سپس کودتای پینوشه علیه او برمی‌گردد. مترجم «یکصد غزلواره عاشقانه»، اشعار این مجموعه را از نسخه انگلیسی آن ترجمه کرده و سپس آن‌ها را با متن اصلی اسپانیایی مقایسه کرده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها