آینه
اعتماد
خویشاوندپروری، دزدسالاری و دولت گانگستری
سعید حجاریان: ... پدیدهای که امروزه با آن سروکار داریم، فراتر از موارد پیشگفته است. پدیدهای نوین که آن را «خویشاوندپروری» (nepotism) مینامند... یعنی استفاده از سرمایه عمومی برای امری خصوصی و حتی شخصی... نپوتیسم پدیدهای است که طی آن رابطه بهجای ضابطه مینشیند و ارادت جای لیاقت را میگیرد و در نتیجه نظام سیاسی از شایستهسالاری دور شده و به سمت حامیپروری میل میکند؛ یعنی عدهای بهعنوان پدر و پدربزرگ نقش حامی (patron) را بازی کرده و عدهای در قامت حمایتشونده (client) در میآیند... مفهوم (Kleptocracy) به معنای دزدسالاری است. در رژیمهای کلپتوکراتیک وضعیتی حاکم است که طی آن رهبران به طرز سازماندهیشده از قدرت خود به منظور چپاول جامعه تحت کنترلشان استفاده میکنند... توجه به خصوصیات رهبران رژیمهای دزدسالار نیز حائز اهمیت است. رهبران این رژیمها باید یکهسالار باشند، فرمانبرداری محض را ترویج و عقلگرایی را تعطیل کنند چراکه نمیتوانند نزد زیردستان پاسخگوی فعالیت اقتصادیشان باشند... دو مفهوم «خویشاوندپروری» و «دزدسالاری» در نقطهای دست در دست یکدیگر میدهند. چنانچه دولت (state) به لحاظ سیاسی از چند
مافیا به ترتیبی که پیشتر ذکر آن رفت، شکل بگیرد، آن را دولت گانگستری (gangster state) میگویند... کشورهایی که تا حد زیادی به نفت وابستگی دارند و نفت چون خون در رگ اقتصادشان جریان دارد، همواره بستر رشد گروههای گانگستری بودهاند... رانت پول نیز وجود دارد؛ برخی باندهای پولی در قالب مؤسسات مالی اقدام به جذب سپرده میکنند، در مقطعی از مسئولیت شانه خالی میکنند و در نهایت دولت مجبور به بازپرداخت تعهداتشان میشود... رژیمهای گانگستری در مقابل هجوم خارجی بهشدت شکننده هستند؛ چراکه همبستگی اجتماعی در آنها بهشدت رو به افول است. از این گذشته آن دسته از عوامل خارجی که آشنایی کاملی با این قبیل نظامها دارند، میتوانند بدون شلیک حتی یک تیر آن را زیر و زبر کنند. چنانکه ماروین زونیس در کتاب «نخبگان سیاسی در ایران» نشان میدهد، رژیم شاه چنین رژیمی بوده است. رژیمهای گانگستری دینگریزی را شدت میدهند بهخصوص اگر عنصر دین در خدمت رژیم درآید... دولت گانگستری نمیتواند به سمت بازتوزیع منابع حرکت کند. زیرا هر کالایی که بنا بر توزیع آن است، در میانه راه توسط یک باند بلعیده میشود.
آفتاب
دلخوری تاجزاده برای روحانی مهم نیست
در گفتوگو با صادق زیباکلام: حسن روحانی میداند که دیگر آینده سیاسیاش در گرو صندوق رأی نیست؛ بنابراین این مسئله که رئیس دولت اصلاحات یا مصطفی تاجزاده و اسحاق جهانگیری از او رنجیدهخاطر شوند خیلی برای روحانی اهمیتی ندارد. روحانی فکر میکند که از الان به بعد به حمایت اصولگرایان بیشتر احتیاج دارد تا اصلاحطلبان. آقای روحانی میداند که برای حفظ آینده سیاسی خود باید حمایت اصولگرایان را داشته باشد... تا زمانی که آنها [شورای نگهبان] بر منوال فعلی حرکت کنند، رؤیای ریاستجمهوری مصطفی تاجزاده وهمی بیش نیست.
جمهوری اسلامی
جهت اطلاع
داریوش همایون، وزیر اطلاعات رژیم پهلوی میگوید هرگونه تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، خطر تجزیه و یا حتی محو نام ایران را در بر خواهد داشت. وی که معاون حزب رستاخیز هم بود در یک مصاحبه درباره استراتژی موردنظر خود برای آینده ایران گفت در شرایط کنونی که هزاران دست برای اتفاقات مهم منتظر است، برای من اولین اولویت حفظ ایران است و در استراتژی براندازی جمهوری اسلامی تجدیدنظر کردهام. ابوالحسن بنیصدر هم با دروغگودانستن ترامپ که مدعی حمایت از مردم ایران است، میگوید ترامپ که مایه مسخره دنیاست باید بداند مردم ایران زیر بار او نخواهند رفت. وی افزود: وابستهها بدانند قربانی مستقیم تحریمهای آمریکا مردم ایران هستند. آمریکا در موقعیتی نیست که بتواند اهداف خود را در ایران محقق کند و وابستهها خیال نکنند آمریکا برای آنها فرش قرمز پهن میکند. مردم ایران با تمام توان از استقلال و آزادی خود دفاع میکنند.
جوان
فراتحلیل سخنان وزیر خارجه آمریکا
عبدالله گنجی: محتوای دومین سخنرانی وزیر امور خارجه آمریکا در جمع سلطنتطلبان و منافقین از مهندسی خاصی برخوردار بود که فراتر از متن باید مورد توجه قرار گیرد... اولین ویژگی حاکم بر سخنان وی ریزشدن بر مسائل جزئی - شخصی در ایران است. نامبردن از افراد و اعلام عدد و رقم فساد نشان میدهد که جامعه هدف وی عوام جامعه هستند و هدفگذاری «تحریک اجتماعی» با هدف بهمیدانآمدن فرودستان است. سخنان وی هیچ قرابتی با روشنفکران و طبقات برتر اجتماعی-تحصیلی ندارد. دوم، مدل مفهومی سخنان وی است که متمرکز به دوگانه معیشت-فساد است، بدین معنی که مشکلات معیشتی در ایران ریشه در فساد حاکمان دارد که برای معتبرسازی آن به ارقام اشاره میکنند و اشخاص را مثال میزنند.
اعتماد
خویشاوندپروری، دزدسالاری و دولت گانگستری
سعید حجاریان: ... پدیدهای که امروزه با آن سروکار داریم، فراتر از موارد پیشگفته است. پدیدهای نوین که آن را «خویشاوندپروری» (nepotism) مینامند... یعنی استفاده از سرمایه عمومی برای امری خصوصی و حتی شخصی... نپوتیسم پدیدهای است که طی آن رابطه بهجای ضابطه مینشیند و ارادت جای لیاقت را میگیرد و در نتیجه نظام سیاسی از شایستهسالاری دور شده و به سمت حامیپروری میل میکند؛ یعنی عدهای بهعنوان پدر و پدربزرگ نقش حامی (patron) را بازی کرده و عدهای در قامت حمایتشونده (client) در میآیند... مفهوم (Kleptocracy) به معنای دزدسالاری است. در رژیمهای کلپتوکراتیک وضعیتی حاکم است که طی آن رهبران به طرز سازماندهیشده از قدرت خود به منظور چپاول جامعه تحت کنترلشان استفاده میکنند... توجه به خصوصیات رهبران رژیمهای دزدسالار نیز حائز اهمیت است. رهبران این رژیمها باید یکهسالار باشند، فرمانبرداری محض را ترویج و عقلگرایی را تعطیل کنند چراکه نمیتوانند نزد زیردستان پاسخگوی فعالیت اقتصادیشان باشند... دو مفهوم «خویشاوندپروری» و «دزدسالاری» در نقطهای دست در دست یکدیگر میدهند. چنانچه دولت (state) به لحاظ سیاسی از چند
مافیا به ترتیبی که پیشتر ذکر آن رفت، شکل بگیرد، آن را دولت گانگستری (gangster state) میگویند... کشورهایی که تا حد زیادی به نفت وابستگی دارند و نفت چون خون در رگ اقتصادشان جریان دارد، همواره بستر رشد گروههای گانگستری بودهاند... رانت پول نیز وجود دارد؛ برخی باندهای پولی در قالب مؤسسات مالی اقدام به جذب سپرده میکنند، در مقطعی از مسئولیت شانه خالی میکنند و در نهایت دولت مجبور به بازپرداخت تعهداتشان میشود... رژیمهای گانگستری در مقابل هجوم خارجی بهشدت شکننده هستند؛ چراکه همبستگی اجتماعی در آنها بهشدت رو به افول است. از این گذشته آن دسته از عوامل خارجی که آشنایی کاملی با این قبیل نظامها دارند، میتوانند بدون شلیک حتی یک تیر آن را زیر و زبر کنند. چنانکه ماروین زونیس در کتاب «نخبگان سیاسی در ایران» نشان میدهد، رژیم شاه چنین رژیمی بوده است. رژیمهای گانگستری دینگریزی را شدت میدهند بهخصوص اگر عنصر دین در خدمت رژیم درآید... دولت گانگستری نمیتواند به سمت بازتوزیع منابع حرکت کند. زیرا هر کالایی که بنا بر توزیع آن است، در میانه راه توسط یک باند بلعیده میشود.
آفتاب
دلخوری تاجزاده برای روحانی مهم نیست
در گفتوگو با صادق زیباکلام: حسن روحانی میداند که دیگر آینده سیاسیاش در گرو صندوق رأی نیست؛ بنابراین این مسئله که رئیس دولت اصلاحات یا مصطفی تاجزاده و اسحاق جهانگیری از او رنجیدهخاطر شوند خیلی برای روحانی اهمیتی ندارد. روحانی فکر میکند که از الان به بعد به حمایت اصولگرایان بیشتر احتیاج دارد تا اصلاحطلبان. آقای روحانی میداند که برای حفظ آینده سیاسی خود باید حمایت اصولگرایان را داشته باشد... تا زمانی که آنها [شورای نگهبان] بر منوال فعلی حرکت کنند، رؤیای ریاستجمهوری مصطفی تاجزاده وهمی بیش نیست.
جمهوری اسلامی
جهت اطلاع
داریوش همایون، وزیر اطلاعات رژیم پهلوی میگوید هرگونه تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، خطر تجزیه و یا حتی محو نام ایران را در بر خواهد داشت. وی که معاون حزب رستاخیز هم بود در یک مصاحبه درباره استراتژی موردنظر خود برای آینده ایران گفت در شرایط کنونی که هزاران دست برای اتفاقات مهم منتظر است، برای من اولین اولویت حفظ ایران است و در استراتژی براندازی جمهوری اسلامی تجدیدنظر کردهام. ابوالحسن بنیصدر هم با دروغگودانستن ترامپ که مدعی حمایت از مردم ایران است، میگوید ترامپ که مایه مسخره دنیاست باید بداند مردم ایران زیر بار او نخواهند رفت. وی افزود: وابستهها بدانند قربانی مستقیم تحریمهای آمریکا مردم ایران هستند. آمریکا در موقعیتی نیست که بتواند اهداف خود را در ایران محقق کند و وابستهها خیال نکنند آمریکا برای آنها فرش قرمز پهن میکند. مردم ایران با تمام توان از استقلال و آزادی خود دفاع میکنند.
جوان
فراتحلیل سخنان وزیر خارجه آمریکا
عبدالله گنجی: محتوای دومین سخنرانی وزیر امور خارجه آمریکا در جمع سلطنتطلبان و منافقین از مهندسی خاصی برخوردار بود که فراتر از متن باید مورد توجه قرار گیرد... اولین ویژگی حاکم بر سخنان وی ریزشدن بر مسائل جزئی - شخصی در ایران است. نامبردن از افراد و اعلام عدد و رقم فساد نشان میدهد که جامعه هدف وی عوام جامعه هستند و هدفگذاری «تحریک اجتماعی» با هدف بهمیدانآمدن فرودستان است. سخنان وی هیچ قرابتی با روشنفکران و طبقات برتر اجتماعی-تحصیلی ندارد. دوم، مدل مفهومی سخنان وی است که متمرکز به دوگانه معیشت-فساد است، بدین معنی که مشکلات معیشتی در ایران ریشه در فساد حاکمان دارد که برای معتبرسازی آن به ارقام اشاره میکنند و اشخاص را مثال میزنند.