|

پیش به سوی اسراف

سیدمصطفی هاشمی‌طبا

در متن کوتاهی که به‌تازگی منتشر شده، فردی از جرگه صاحب‌نظران نوشته کمبود برق در کشور نه به دلیل کمبود آب، بلکه به دلیل رعایت مقررات معاهده زیست‌محیطی پاریس از سوی وزارت نیرو است و از آنجا که ایران تعهد داده 12 درصد از گازهای گلخانه‌ای را کم کند، بنابراین وزارت نیرو به دنبال ایجاد نیروگاه‌های جدید نیست و به همین دلیل کمبود برق به وجود آمده است! در این موضوع می‌توان به نکات زیر اشاره و توجه خوانندگان را به آن‌ها جلب کرد:

1- نویسنده یادداشت یادشده اذعان کرده برقابی کشور فقط 15 درصد از کل برق کشور را تأمین می‌کند. وزیر نیرو هم قبلا اظهار کرده از 9‌ هزار مگاوات برق تولیدی از طریق سدها حدود پنج ‌هزار مگاوات تولید نمی‌شود بنابراین همین پنج ‌هزار مگاوات موجب کمبود برق شده و امکان قطع برق را به وجود آورده است. نیازی نیست مثلا تولید 20‌ هزار مگاوات کم شود تا کمبود احساس شود، گاه حتی با یک یا دو‌ هزار مگاوات این مشکلات حادث می‌شود.
2- اگر نویسنده می‌خواهد بگوید معاهده پاریس از جمله معاهده‌های استعماری است و نباید تابع آن بود (مثل موضوع سند 2030) و هرچه سازمان‌های بین‌المللی می‌نویسند لازم‌الاتباع نیست و باید مستقل عمل کرد (مثل تصمیم دونالد ترامپ که از معاهده پاریس خارج شد)، حرف قابل‌تأملی است. با این استدلال باید از همه سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد هم خارج شد زیرا فرقی بین عمل به مصوبات با حضور در یک سازمان استعماری که تصمیمات نابخردانه می‌گیرد و نشستن در سالنی که سران استکبار، صهیونیسم و تکفیریان در آن نشسته‌اند، نبوده و نباید با آنها حتی در همین حد نشست و برخاست کنیم و هیچ‌یک صواب نیست. اگر نویسنده می‌خواهد سرمشق خود را تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا قرار دهد، می‌تواند در سایر زمینه‌ها هم از این الگوی عقل و درایت تبعیت کند.
3- موضوع کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای در جهان امر تحسین‌شده‌ای است که آینده جهان را دربر می‌گیرد و متأسفانه بزرگ‌ترین تولید‌کننده گازهای گلخانه‌ای یعنی آمریکا از این امر طفره رفته و از معاهده پاریس خارج شده است. این تصمیم دولت آمریکا به‌وضوح عدم سلامت تصمیم‌گیری در آمریکا و بی‌اعتنایی به دنیا و مردم آن را اثبات می‌کند، اما آیا این روش می‌تواند مورد تأیید دیگر کشورها قرار گیرد؟ آیا نباید دراین‌باره اصولی فکر کرد و باید دنباله‌رو تصمیم‌های نابخردانه بود؟
4- کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای ربطی به تولید برق ندارد. اولا اصل موضوع بهره‌وری بیشتر از سوخت‌های فسیلی است؛ یعنی به‌جای راندمان حرارتی سوخت در نیروگاه‌ها که حدود 20-27 درصد است، آن را به
60 درصد و بیشتر افزایش داد. بنابراین در عین کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای، برق بیشتری می‌توان تولید کرد. همچنین تولید برق می‌تواند از منبع بسیار غنی و پایدار خورشید یا باد صورت گیرد که بدون هیچ نوع سوخت، برق تمیز و پایداری برای مردم تولید می‌کند با این تفاوت که حسب بررسی‌های انجام‌شده، انرژی جهان در آینده از خورشید حاصل خواهد شد و نه از سوخت‌های فسیلی و حتی هسته‌ای. بنابراین حتی اگر معاهده پاریس از سوی ایران رعایت شود (که معلوم نیست رعایت کرده باشیم)، می‌توان با افزایش راندمان نیروگاه‌ها و تولید برق خورشیدی و بادی به این مهم یعنی افزایش تولید برق دست پیدا کرد.
5- اگر وزارت نیرو نیروگاه جدیدی نساخته (که چنین نیست)، به این دلیل است که اولا به دلیل قیمت برق، وزارت نیرو و توانیر توان سرمایه‌گذاری نداشته و به دلیل هزینه‌های جاری دولت و متوقف‌شدن اعتبارات سرمایه‌گذاری، دولت نمی‌تواند سرمایه‌گذاری انجام دهد و بخش خصوصی هم به دلیل اقتصادی‌نبودن نیروگاه‌ها از سرمایه‌گذاری معذور است. توجه کنیم وزارت نیرو چند ده ‌هزار ‌میلیارد تومان به صنایع و پیمانکاران سازنده نیروگاه‌ها و انتقال برق بدهکار است و نمی‌تواند پرداخت کند.
6- کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای یعنی کمتر مصرف‌کردن سوخت فسیلی. اگر نویسنده معتقد به افزایش مصرف سوخت فسیلی است (صرف‌نظر از معاهده پاریس)، باید به این امر آگاهی داشته باشد که هرچه مصرف سوخت فسیلی در کشور افزایش یابد، قدرت صادراتی نفت ما کاهش می‌یابد زیرا حسب مصوبه اوپک، حجم تولید برای کشورها مشخص شده است و هرچه حجم مصرف داخلی بالاتر برود، صادرات کمتر شده و قدرت مالی کشور کاهش می‌یابد. اگر نویسنده معتقد به مصرف هرچه بیشتر سوخت فسیلی است، به‌درستی باید بداند که با قدرت مالی کشور به مبارزه برخاسته است.

7- ظاهرا نویسنده معتقد به مصرف هرچه بیشتر برق در کشور و دنباله‌روبودن تولید از مصرف است. تولید 57‌ هزار مگاوات برق در کشور حجم کوچکی نیست. آیا نویسنده نمی‌داند همین تولید گاز با چه تلاش جان‌فرسای کارکنان و کارگران و با چه حجم انبوه سرمایه‌گذاری در دریا برای استخراج و در خشکی برای تولید و پالایش و انتقال آن صورت می‌گیرد و صرفا به دنبال مصرف هرچه بیشتر گازهای فسیلی است؛ ثروتی که‌ میلیون‌ها سال صرف تولید آن شده و بی‌بازگشت است. درحالی‌که سال‌هاست تحریم‌ها علیه ایران برقرار است و قطعات نیروگاه‌ها به‌زحمت فراهم می‌شود. فشار روی تولید و سرمایه‌گذاری (که ممکن هم نیست) با سیاست‌های تحریم‌کنندگان کاملا همسوست.
8- نویسنده خوب است اندکی به آموزه‌های قرآن مجید که انسان را از اسراف منع کرده است، توجه کند. بی‌تردید به دلیل ارزان‌بودن برق در ایران بخش بزرگی از مردم در مصرف اسراف می‌کنند. صرفه‌جویی در مصرف برق می‌تواند کمبودها را جبران کند، اما اگر برحسب ضرب‌المثل «من بدو آهو بدو» تولید برق، تابع خواست‌ها و روش‌های مصرف اسرافگرانه شود، راه به جایی نمی‌رسد. اینکه کمبود برق صرفا به رعایت معاهده پاریس ربط داده شود (که اصلا حقیقت ندارد)، دست‌یازی به چماقی فرصت‌طلبانه است تا با ژست مبارزه با استکبار و تصمیمات مجامع استعماری، از این توجهات کلاهی از نمد فرصت‌طلبی برای یک جریان درست کرد. اگر قرار به بی‌اعتنایی به سازمان‌های بین‌المللی است، باید به درون توجه کرد. اسراف را در زمینه‌های مختلف محکوم کنیم، دلبستگی به شرکت‌های بیگانه را کم کنیم (ایجاد نیروگاه‌های فسیلی خود نوعی وابستگی به بیگانه است) با اندکی تحمل فشار، به دانش فنی نیروهای داخلی اعتماد داشته باشیم و به‌ویژه‌ سعی در کم‌شدن مصرف داخلی و صادرات بیشتر داشته باشیم تا توان و قدرت مالی کشور را افزایش دهیم. اما اگر بخواهیم صرفا مصرف را در کشور تشویق کنیم، همه منابع ملی را هزینه می‌کنیم و همچون مشکل آب که بسیار حساس و خطرناک است و هم‌اکنون در شرایط بحرانی، هم‌سنگ آن اقدام نمی‌کنیم، در سایر مسائل نیز با معضلات پیچیده و غیرقابل حل روبه‌رو خواهیم شد. فاعتبروا یا اولی‌الابصار.

در متن کوتاهی که به‌تازگی منتشر شده، فردی از جرگه صاحب‌نظران نوشته کمبود برق در کشور نه به دلیل کمبود آب، بلکه به دلیل رعایت مقررات معاهده زیست‌محیطی پاریس از سوی وزارت نیرو است و از آنجا که ایران تعهد داده 12 درصد از گازهای گلخانه‌ای را کم کند، بنابراین وزارت نیرو به دنبال ایجاد نیروگاه‌های جدید نیست و به همین دلیل کمبود برق به وجود آمده است! در این موضوع می‌توان به نکات زیر اشاره و توجه خوانندگان را به آن‌ها جلب کرد:

1- نویسنده یادداشت یادشده اذعان کرده برقابی کشور فقط 15 درصد از کل برق کشور را تأمین می‌کند. وزیر نیرو هم قبلا اظهار کرده از 9‌ هزار مگاوات برق تولیدی از طریق سدها حدود پنج ‌هزار مگاوات تولید نمی‌شود بنابراین همین پنج ‌هزار مگاوات موجب کمبود برق شده و امکان قطع برق را به وجود آورده است. نیازی نیست مثلا تولید 20‌ هزار مگاوات کم شود تا کمبود احساس شود، گاه حتی با یک یا دو‌ هزار مگاوات این مشکلات حادث می‌شود.
2- اگر نویسنده می‌خواهد بگوید معاهده پاریس از جمله معاهده‌های استعماری است و نباید تابع آن بود (مثل موضوع سند 2030) و هرچه سازمان‌های بین‌المللی می‌نویسند لازم‌الاتباع نیست و باید مستقل عمل کرد (مثل تصمیم دونالد ترامپ که از معاهده پاریس خارج شد)، حرف قابل‌تأملی است. با این استدلال باید از همه سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد هم خارج شد زیرا فرقی بین عمل به مصوبات با حضور در یک سازمان استعماری که تصمیمات نابخردانه می‌گیرد و نشستن در سالنی که سران استکبار، صهیونیسم و تکفیریان در آن نشسته‌اند، نبوده و نباید با آنها حتی در همین حد نشست و برخاست کنیم و هیچ‌یک صواب نیست. اگر نویسنده می‌خواهد سرمشق خود را تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا قرار دهد، می‌تواند در سایر زمینه‌ها هم از این الگوی عقل و درایت تبعیت کند.
3- موضوع کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای در جهان امر تحسین‌شده‌ای است که آینده جهان را دربر می‌گیرد و متأسفانه بزرگ‌ترین تولید‌کننده گازهای گلخانه‌ای یعنی آمریکا از این امر طفره رفته و از معاهده پاریس خارج شده است. این تصمیم دولت آمریکا به‌وضوح عدم سلامت تصمیم‌گیری در آمریکا و بی‌اعتنایی به دنیا و مردم آن را اثبات می‌کند، اما آیا این روش می‌تواند مورد تأیید دیگر کشورها قرار گیرد؟ آیا نباید دراین‌باره اصولی فکر کرد و باید دنباله‌رو تصمیم‌های نابخردانه بود؟
4- کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای ربطی به تولید برق ندارد. اولا اصل موضوع بهره‌وری بیشتر از سوخت‌های فسیلی است؛ یعنی به‌جای راندمان حرارتی سوخت در نیروگاه‌ها که حدود 20-27 درصد است، آن را به
60 درصد و بیشتر افزایش داد. بنابراین در عین کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای، برق بیشتری می‌توان تولید کرد. همچنین تولید برق می‌تواند از منبع بسیار غنی و پایدار خورشید یا باد صورت گیرد که بدون هیچ نوع سوخت، برق تمیز و پایداری برای مردم تولید می‌کند با این تفاوت که حسب بررسی‌های انجام‌شده، انرژی جهان در آینده از خورشید حاصل خواهد شد و نه از سوخت‌های فسیلی و حتی هسته‌ای. بنابراین حتی اگر معاهده پاریس از سوی ایران رعایت شود (که معلوم نیست رعایت کرده باشیم)، می‌توان با افزایش راندمان نیروگاه‌ها و تولید برق خورشیدی و بادی به این مهم یعنی افزایش تولید برق دست پیدا کرد.
5- اگر وزارت نیرو نیروگاه جدیدی نساخته (که چنین نیست)، به این دلیل است که اولا به دلیل قیمت برق، وزارت نیرو و توانیر توان سرمایه‌گذاری نداشته و به دلیل هزینه‌های جاری دولت و متوقف‌شدن اعتبارات سرمایه‌گذاری، دولت نمی‌تواند سرمایه‌گذاری انجام دهد و بخش خصوصی هم به دلیل اقتصادی‌نبودن نیروگاه‌ها از سرمایه‌گذاری معذور است. توجه کنیم وزارت نیرو چند ده ‌هزار ‌میلیارد تومان به صنایع و پیمانکاران سازنده نیروگاه‌ها و انتقال برق بدهکار است و نمی‌تواند پرداخت کند.
6- کم‌شدن گازهای گلخانه‌ای یعنی کمتر مصرف‌کردن سوخت فسیلی. اگر نویسنده معتقد به افزایش مصرف سوخت فسیلی است (صرف‌نظر از معاهده پاریس)، باید به این امر آگاهی داشته باشد که هرچه مصرف سوخت فسیلی در کشور افزایش یابد، قدرت صادراتی نفت ما کاهش می‌یابد زیرا حسب مصوبه اوپک، حجم تولید برای کشورها مشخص شده است و هرچه حجم مصرف داخلی بالاتر برود، صادرات کمتر شده و قدرت مالی کشور کاهش می‌یابد. اگر نویسنده معتقد به مصرف هرچه بیشتر سوخت فسیلی است، به‌درستی باید بداند که با قدرت مالی کشور به مبارزه برخاسته است.

7- ظاهرا نویسنده معتقد به مصرف هرچه بیشتر برق در کشور و دنباله‌روبودن تولید از مصرف است. تولید 57‌ هزار مگاوات برق در کشور حجم کوچکی نیست. آیا نویسنده نمی‌داند همین تولید گاز با چه تلاش جان‌فرسای کارکنان و کارگران و با چه حجم انبوه سرمایه‌گذاری در دریا برای استخراج و در خشکی برای تولید و پالایش و انتقال آن صورت می‌گیرد و صرفا به دنبال مصرف هرچه بیشتر گازهای فسیلی است؛ ثروتی که‌ میلیون‌ها سال صرف تولید آن شده و بی‌بازگشت است. درحالی‌که سال‌هاست تحریم‌ها علیه ایران برقرار است و قطعات نیروگاه‌ها به‌زحمت فراهم می‌شود. فشار روی تولید و سرمایه‌گذاری (که ممکن هم نیست) با سیاست‌های تحریم‌کنندگان کاملا همسوست.
8- نویسنده خوب است اندکی به آموزه‌های قرآن مجید که انسان را از اسراف منع کرده است، توجه کند. بی‌تردید به دلیل ارزان‌بودن برق در ایران بخش بزرگی از مردم در مصرف اسراف می‌کنند. صرفه‌جویی در مصرف برق می‌تواند کمبودها را جبران کند، اما اگر برحسب ضرب‌المثل «من بدو آهو بدو» تولید برق، تابع خواست‌ها و روش‌های مصرف اسرافگرانه شود، راه به جایی نمی‌رسد. اینکه کمبود برق صرفا به رعایت معاهده پاریس ربط داده شود (که اصلا حقیقت ندارد)، دست‌یازی به چماقی فرصت‌طلبانه است تا با ژست مبارزه با استکبار و تصمیمات مجامع استعماری، از این توجهات کلاهی از نمد فرصت‌طلبی برای یک جریان درست کرد. اگر قرار به بی‌اعتنایی به سازمان‌های بین‌المللی است، باید به درون توجه کرد. اسراف را در زمینه‌های مختلف محکوم کنیم، دلبستگی به شرکت‌های بیگانه را کم کنیم (ایجاد نیروگاه‌های فسیلی خود نوعی وابستگی به بیگانه است) با اندکی تحمل فشار، به دانش فنی نیروهای داخلی اعتماد داشته باشیم و به‌ویژه‌ سعی در کم‌شدن مصرف داخلی و صادرات بیشتر داشته باشیم تا توان و قدرت مالی کشور را افزایش دهیم. اما اگر بخواهیم صرفا مصرف را در کشور تشویق کنیم، همه منابع ملی را هزینه می‌کنیم و همچون مشکل آب که بسیار حساس و خطرناک است و هم‌اکنون در شرایط بحرانی، هم‌سنگ آن اقدام نمی‌کنیم، در سایر مسائل نیز با معضلات پیچیده و غیرقابل حل روبه‌رو خواهیم شد. فاعتبروا یا اولی‌الابصار.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها