شب جنگ و خون در آسمان
پديده ماهگرفتگي كه در تهران و بسياري از شهرهاي جهان در قارههای آسیا، اروپا، آفریقا، استرالیا و بخشهایی از آمریکا قابل مشاهده با چشمان غيرمسلح بود، بسياري را به خيابانها و پشتبامها كشاند؛ اتفاقي كه تهران را پرشور كرد و بسياري تا سپيده صبح براي ديدن ماه و بيرونآمدن ماه از پشت ابرها به انتظار نشستند. اين پديده مهم كه به قول برخي شايد تا 80 سال ديگر هم اتفاق نيفتد، در شبكههاي اجتماعي با استقبال فراوان كاربران ايراني روبهرو شد. هركس توانست عكسي از اين پديده را منتشر كرد. علاقهمندان در شهرهاي مختلف؛ از شيراز و مشهد و تبريز و قم و قزوين و... با ابزار ستارهشناسي به تماشاي آسمان نشستند. در میدان نقش جهان اصفهان، مردم ماهگرفتگی را ديدند. در تهران هم استاديوم آزادي، برج ميلاد، پارك جمشيديه و... جزء مكانهايي بودند كه افراد با تلسكوپهاي حرفهاي و غيرحرفهاي خود به تماشاي چندساعته آسمان نشستند، نماز آيات خواندند و به شادي پرداختند. البته تماشای ماهگرفتگی نیازی به تلسکوپ نداشت؛ پدیده بسیار مشخص و واضحی بود. هرچند داشتن تلسکوپ سبب ميشد برخوردهای مختلف (اول و آخر و ...) را دقیقتر ديد و البته دیگر اجرامی
را که در آسمان این شبها درخشش خوبی دارند راحت مشاهده كرد؛ مثلا زهره، مشتری و قمرهای گالیلهایاش و زحل و حلقههایش.
ماهگرفتگي به همراه ماه قرمز و ابرماه همه در طولانيترين ماهگرفتگي رخ داده بود. بسياري از كساني كه به تماشاي اين لحظات نشسته بودند مدام به اطرافيانشان ميگفتند كه اين اتفاق تا چند دهه ديگر رخ نميدهد و سري بعدي كه اين ماهگرفتگي طولاني رخ دهد، فرزندانشان هم در آستانه ميانسالي هستند.
اين تصور سبب ميشد تا آرزوهايي را كه دوست داشتند در اين زمان رخ دهد با يكديگر مرور كنند.
البته ماهگرفتگي در فرهنگ غرب پديده شومي محسوب شده و سبب ترس و وحشت ميشود و در فيلمهاي جهان به آن اشاره شده است. همچنين برخي نيز به حضور مريخ اشاره كردهاند كه در كنار ماهگرفتگي نمادي از خداي جنگ است. جرم قرمزرنگی که زیر ماه به چشم ميآمد، مریخ بود. جالب این است که هم ماهگرفتگی و هم حضور مریخ (Mars: خدای جنگ) در آسمان شب نمادی از جنگ و خونریزی در دوران باستان بود. البته اگر با ابزار رصدی مثل تلسکوپ شش اینچ به بالا در منطقه با آلودگی نوری کم رصد میكرديد ميتوانستيد پلوتون را در فاصله 10 درجه ببینید. پلوتو به هادس- خدای دنیای مردگان- مشهور است. البته خوشبينها اشاره كرده بودند اگر دست راست را میگرفتی زحل هم بود، خدای کشت و زرع؛ یعنی اگر از جنگ و خونریزی و مرگ نجات یافتی، امیدی هست که بتوانی مایحتاج خودت را کشت كرده و از گرسنگی نمیری. به همين دليل برخي با اين ماجرا بازيهاي كلامي كرده و نگرانيهايشان را بروز دادهاند؛ مثلا آيا اين ماهگرفتگي نشانه جنگي در پيشرو است؟ يكي از اخترفيزيكدانان جهان گفته است: «ظاهرا تا سال ۲۱۲۳ دیگر ماه این ریختی نخواهد شد».
همچنين ترابي، يكي از علمپژوهان، در توييتر سعي كرد چند کجفهمی رخداده را اصلاح كند: «1- هفت سال دیگر #ماه_گرفتگی دیگری به مدت گرفت کامل یک ساعت و 22 دقیقه در آسمان ایران رخ میدهد. پس نگوییم این آخرین #خسوف عمرمان است. مگر اینکه امید به ادامه زندگیمان کوتاهتر از هفت سال باشد.
2- این تنها ماهگرفتگی قرن نیست! بلکه این آخرین ماهگرفتگیای است که بیش از صد دقیقه، ماه در سایه زمین قرار میگیرد و در آسمان ایران دیده میشود. این #ماه_گرفتگی درواقع طولانیترین #خسوف کامل در قرن 21 است و تا 87 سال دیگر متناظری ندارد».
برخي از كاربران شبكههاي اجتماعي به نكات جالبتوجهي اشاره كردهاند، از جمله يكي پرسيده بود يكي از طولانیترین #ماه_گرفتگیهای قرن ۲۱ در ایران قابل مشاهده بود. برای چنین رویداد بینظیری چه تدارکی در زمینه #گردشگری دیده شده بود؟ این نمونه کوچکی از فرصتسوزیها در این عرصه است.
البته برخي از گردشگران و پژوهشگران در چند روز گذشته وارد تبريز شدهاند.
برخي نيز از اين فرصت استفاده كردند و برخي از باورهاي عمومي را بيان كردند، البته انگار بيش از آنكه واقعي باشد خرافههاي تكراري بود كه از يكديگر كپي ميكردند؛ مثل اين مورد كه «سال ۸۳، مادرم باردار بود. رو به دوربین کرد و گفت: «میگن زن حامله موقع ماهگرفتگی دستشو رو شکمش بذاره، جاش رو بدن بچه میمونه؛ خرافهس؟»، سر انگشتشو رو شکمش گذاشت؛ چند ماه بعد برادرم با جای ماهگرفتگی رو شکمش به دنیا اومد؛ شما امتحان نکنید، خرافه نیست» يا مثلا عنوان شد «در شمال ايران حین ماهگرفتگی، مردم تصور میکردند کسی ماه رو گرفته و داره میبره. میریختن بیرون و شروع میکردن به سروصدا و تیراندازی هوایی و اینقدر ادامه میدادن تا ماه آزاد بشه».
پديده ماهگرفتگي كه در تهران و بسياري از شهرهاي جهان در قارههای آسیا، اروپا، آفریقا، استرالیا و بخشهایی از آمریکا قابل مشاهده با چشمان غيرمسلح بود، بسياري را به خيابانها و پشتبامها كشاند؛ اتفاقي كه تهران را پرشور كرد و بسياري تا سپيده صبح براي ديدن ماه و بيرونآمدن ماه از پشت ابرها به انتظار نشستند. اين پديده مهم كه به قول برخي شايد تا 80 سال ديگر هم اتفاق نيفتد، در شبكههاي اجتماعي با استقبال فراوان كاربران ايراني روبهرو شد. هركس توانست عكسي از اين پديده را منتشر كرد. علاقهمندان در شهرهاي مختلف؛ از شيراز و مشهد و تبريز و قم و قزوين و... با ابزار ستارهشناسي به تماشاي آسمان نشستند. در میدان نقش جهان اصفهان، مردم ماهگرفتگی را ديدند. در تهران هم استاديوم آزادي، برج ميلاد، پارك جمشيديه و... جزء مكانهايي بودند كه افراد با تلسكوپهاي حرفهاي و غيرحرفهاي خود به تماشاي چندساعته آسمان نشستند، نماز آيات خواندند و به شادي پرداختند. البته تماشای ماهگرفتگی نیازی به تلسکوپ نداشت؛ پدیده بسیار مشخص و واضحی بود. هرچند داشتن تلسکوپ سبب ميشد برخوردهای مختلف (اول و آخر و ...) را دقیقتر ديد و البته دیگر اجرامی
را که در آسمان این شبها درخشش خوبی دارند راحت مشاهده كرد؛ مثلا زهره، مشتری و قمرهای گالیلهایاش و زحل و حلقههایش.
ماهگرفتگي به همراه ماه قرمز و ابرماه همه در طولانيترين ماهگرفتگي رخ داده بود. بسياري از كساني كه به تماشاي اين لحظات نشسته بودند مدام به اطرافيانشان ميگفتند كه اين اتفاق تا چند دهه ديگر رخ نميدهد و سري بعدي كه اين ماهگرفتگي طولاني رخ دهد، فرزندانشان هم در آستانه ميانسالي هستند.
اين تصور سبب ميشد تا آرزوهايي را كه دوست داشتند در اين زمان رخ دهد با يكديگر مرور كنند.
البته ماهگرفتگي در فرهنگ غرب پديده شومي محسوب شده و سبب ترس و وحشت ميشود و در فيلمهاي جهان به آن اشاره شده است. همچنين برخي نيز به حضور مريخ اشاره كردهاند كه در كنار ماهگرفتگي نمادي از خداي جنگ است. جرم قرمزرنگی که زیر ماه به چشم ميآمد، مریخ بود. جالب این است که هم ماهگرفتگی و هم حضور مریخ (Mars: خدای جنگ) در آسمان شب نمادی از جنگ و خونریزی در دوران باستان بود. البته اگر با ابزار رصدی مثل تلسکوپ شش اینچ به بالا در منطقه با آلودگی نوری کم رصد میكرديد ميتوانستيد پلوتون را در فاصله 10 درجه ببینید. پلوتو به هادس- خدای دنیای مردگان- مشهور است. البته خوشبينها اشاره كرده بودند اگر دست راست را میگرفتی زحل هم بود، خدای کشت و زرع؛ یعنی اگر از جنگ و خونریزی و مرگ نجات یافتی، امیدی هست که بتوانی مایحتاج خودت را کشت كرده و از گرسنگی نمیری. به همين دليل برخي با اين ماجرا بازيهاي كلامي كرده و نگرانيهايشان را بروز دادهاند؛ مثلا آيا اين ماهگرفتگي نشانه جنگي در پيشرو است؟ يكي از اخترفيزيكدانان جهان گفته است: «ظاهرا تا سال ۲۱۲۳ دیگر ماه این ریختی نخواهد شد».
همچنين ترابي، يكي از علمپژوهان، در توييتر سعي كرد چند کجفهمی رخداده را اصلاح كند: «1- هفت سال دیگر #ماه_گرفتگی دیگری به مدت گرفت کامل یک ساعت و 22 دقیقه در آسمان ایران رخ میدهد. پس نگوییم این آخرین #خسوف عمرمان است. مگر اینکه امید به ادامه زندگیمان کوتاهتر از هفت سال باشد.
2- این تنها ماهگرفتگی قرن نیست! بلکه این آخرین ماهگرفتگیای است که بیش از صد دقیقه، ماه در سایه زمین قرار میگیرد و در آسمان ایران دیده میشود. این #ماه_گرفتگی درواقع طولانیترین #خسوف کامل در قرن 21 است و تا 87 سال دیگر متناظری ندارد».
برخي از كاربران شبكههاي اجتماعي به نكات جالبتوجهي اشاره كردهاند، از جمله يكي پرسيده بود يكي از طولانیترین #ماه_گرفتگیهای قرن ۲۱ در ایران قابل مشاهده بود. برای چنین رویداد بینظیری چه تدارکی در زمینه #گردشگری دیده شده بود؟ این نمونه کوچکی از فرصتسوزیها در این عرصه است.
البته برخي از گردشگران و پژوهشگران در چند روز گذشته وارد تبريز شدهاند.
برخي نيز از اين فرصت استفاده كردند و برخي از باورهاي عمومي را بيان كردند، البته انگار بيش از آنكه واقعي باشد خرافههاي تكراري بود كه از يكديگر كپي ميكردند؛ مثل اين مورد كه «سال ۸۳، مادرم باردار بود. رو به دوربین کرد و گفت: «میگن زن حامله موقع ماهگرفتگی دستشو رو شکمش بذاره، جاش رو بدن بچه میمونه؛ خرافهس؟»، سر انگشتشو رو شکمش گذاشت؛ چند ماه بعد برادرم با جای ماهگرفتگی رو شکمش به دنیا اومد؛ شما امتحان نکنید، خرافه نیست» يا مثلا عنوان شد «در شمال ايران حین ماهگرفتگی، مردم تصور میکردند کسی ماه رو گرفته و داره میبره. میریختن بیرون و شروع میکردن به سروصدا و تیراندازی هوایی و اینقدر ادامه میدادن تا ماه آزاد بشه».