|

نتایج گزارش منتشرشده مرکز پژوهش‌های مجلس درباره حجاب نشان می‌دهد

بدحجابی 70 درصدی زنان

شرق: دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «عوامل مؤثر بر اجرائی‌شدن سیاست‌های حجاب و راهکارهای پیش‌رو» عوامل تشدیدکننده این وضعیت و روند سیاست‌گذاری درخصوص حجاب را بررسی کرده و در این پژوهش به نتایج شایان‌توجهی دست یافته است. براساس این پژوهش که روز سوم مرداد در تارنمای مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی منتشر شده و در دسترس است، فقط 35 تا 45 درصد مردم موافق مداخله و ورود دولت به صورت ضربتی در موضوع حجاب هستند و همچنین 60 تا 70 درصد زنان در گروه محجبه‌های عرفی که به معنای بدحجاب شرعی در این پژوهش هستند، قرار می‌گیرند. در گزارش پیش‌رو بخش‌های مهم این پژوهش گردآوری شده است.
تحول ارزشمندی حجاب در جامعه
دفتر مطالعات فرهنگی این مرکز در گزارشی با عنوان «عوامل مؤثر بر اجرائی‌شدن سیاست‌های حجاب و راهکارهای پیش‌رو» عوامل تشدیدکننده این وضعیت و روند سیاست‌گذاری درخصوص حجاب را بررسی کرده و آورده است؛ در بخش اول گزارش، دو پارامترِ «نگرش مردم نسبت به موضوع حجاب» و «رفتار پوششی» آنها بررسی شده است. وضعیت نگرش جامعه به موضوع حجاب در پنج محور اساسی شامل ارزشمندی حجاب، ضرورت حجاب برای زن مسلمان، حدود حجاب، پیامدهای حجاب و بی‌‌حجابی و مداخله دولت در موضوع حجاب ارزیابی شده است. نتایج این گزارش نشان می‌دهد که ارزشمندی حجاب در جامعه دچار تحول شده و براساس آخرین تحقیقات حدود 35 تا 40 درصد از مردم در این طیف قرار می‌گیرند. در دو موضوع «ضرورت» «پیامدهای حجاب»، 70 تا 80 درصد از مردم نگرش مثبتی به این موضوع داشته و آگاهی‌های لازم را دارند. درباره «حدود حجاب» نتایج نشان می‌دهد که تعریف عرفی از حجاب بر تعریف شرعی آن پیشی گرفته و بیشتر افراد تلقی عرفی از حجاب دارند. در نهایت درباره «مداخله دولت در موضوع حجاب» با محوریت گشت ارشاد، کاهش شایان‌توجهی در نگرش مثبت افراد دیده می‌شود؛ به‌گونه‌ای که فقط 35 تا 45 درصد از افراد، موافق مداخله و ورود دولت به این شکل در این موضوع هستند.
باسوادها بی‌حجاب می‌شوند
در حوزه رفتار، نتایج نشان می‌دهد دامنه 60 تا 70 درصدی زنان جامعه در گروه محجبه‌های عرفی (بدحجاب با تعریف شرعی) قرار دارند که از این میان 10 تا 15 درصد در وضعیت حاد یا به‌عبارتی بدحجاب هنجارشکن بوده و سایر افراد در گروهی هستند که می‌توان آنها را دارای حجاب عرفی یا بدحجاب معمولی تلقی کرد. 30 تا 40 درصد از زنان نیز در گروه باحجاب‌ها قرار دارند که از این میان حدود 13 درصد به‌صورت سنتی حجاب خود را رعایت می‌کنند و مابقی زنان باحجاب از شیوه‌های جدید حجاب، از قبیل چادرملی و... استفاده می‌کنند. بنابراین نزدیک به 70 درصد از زنان جامعه در قشر خاکستری قرار دارند که با تغییرات متغیرهای تأثیرگذار جابه‌جایی آنها به سایر گروه‌ها به‌ویژه طیف هنجارشکن بسیار زیاد است.
یکی از بخش‌های قابل‌تأمل نتایج این پژوهش نشان‌ می‌دهد «تحصیلات» رابطه معنادار و مستقیمی با بدپوششی زنان دارد و با افزایش تحصیلات میزان حجاب زنان کاهش می‌یابد. البته انتشار چنین آماری ممکن است سدی برای تحصیل زنان در برخی مناطق باشد. این گزارش حاکی از آن است متغیر «سن» نیز در تغییرات پوششی زنان تأثیرگذار بوده است و با افزایش سن از میزان بدپوششی‌های زنان کاسته می‌شود و جوانان بیشتر در معرض بدپوششی قرار دارند. نتایج تغییرات پوششی در «مشاغل متفاوت» نشان می‌دهد که سه گروه از افراد، یعنی زنان بی‌کار، محصل‌ها و کارمندان شرکت‌های خصوصی جزء گروه‌های آسیب‌دار هستند؛ در میان شاغلان نیز کارمندان شرکت‌های خصوصی، بازاری‌ها، کارگران و فعالان رسانه‌ای بیشترین آمار بدپوششی را دارند. بررسی رابطه «وضعیت تأهل» و میزان حجاب نشان می‌دهد متغیر تأهل تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای در تغییرات پوششی زنان جامعه ندارد و اختلاف بین زنان مجرد و متأهل بدحجاب جامعه، تقریبا 10 درصد است. ازاین‌روی وضعیت تأهل افراد را نمی‌توان به‌عنوان یک عامل تأثیرگذار به‌شمار آورد. متغیر دیگر که در کاهش ارزشمندی حجاب اثر مستقیم دارد، «مصرف رسانه‌ای خاص مردم» است؛ به‌گونه‌ای که با افزایش مصرف رسانه‌ای میزان بدپوششی آنها نیز افزایش می‌یابد. آخرین متغیر تأثیرگذار در کاهش ارزشمندی حجاب، گران‌بودن البسه اسلامی و نبود زیرساخت‌های لازم برای ارائه الگوی پوششی زیبا و ارزان است که به نوعی منزلت حجاب را بازیابی می‌کند. بخش دوم این گزارش به ارائه اصول سیاستی برای برخورد با بدحجابی پرداخته و در پنج بخش ضرورت اولویت‌بندی، ضرورت پوشیدگی، ضرورت همنوایی و همراهی، ضرورت تضمین ضمانت اجرا و ضرورت سودمندی حداکثری راهکارهایی را بیان کرده است. آنچه در این بخش قابل‌تأمل به نظر می‌رسد این است که پژوهش مذكور نشان می‌دهد با توجه به حساسیت‌های بالای اجتماعی، مقاومت رسانه‌ای و پیامدهای احتمالی جنجال‌های رسانه‌ای، طرح عنوان عفاف و حجاب، دارای پیامدهای منفی خواهد بود. همچنین عفاف و حجاب باید در کنار مواردی باشد که فضای عمومی جامعه و همچنین رسانه‌ها و نخبگان، با آن همراهی داشته و نسبت به آن پذیرش دارند.
حجاب مسئله‌ای لاینحل
در بخش بیان مسئله این پژوهش حجاب هنوز به صورت یک مسئله مبهم و لاینحل نزد سیاست‌گذاران تلقی شده و همچنین سیاست‌گذاری‌های اتخاذشده در سال‌های گذشته را ناموفق عنوان کرده است. همچنین این پژوهش با بررسی سیر تحولات حجاب در جامعه نشان می‌دهد در سال 1365، 86 درصد جامعه آماری معتقد بودند عدم رعایت حجاب از نظر مردم عیب بوده و یک خودکنترلی درونی در جامعه وجود داشته است. درحالی‌که این رقم برای سال 1356 بسیار پایین است؛ همین بررسی نشان می‌دهد در سال 1371 عدم رعایت حجاب در جامعه کمتر به‌عنوان یک رفتار ناپسند تلقی می‌شده و 41.5 درصد جامعه آن را عیب می‌دانسته‌اند. به‌عبارتی ارزشمندی حجاب، کاهش تقریبا 50درصدی داشته است. همچنین 81.8 درصد پاسخ‌دهندگان معتقد بودند که مردم جامعه در سال 1364 به خانم‌های چادری احترام بیشتری می‌گذاشتند؛ درحالی‌که این رقم در سال 1371 به 36.8 درصد کاهش یافته است. این تحقیق نگرش ارزشمندی حجاب را سنجیده است و نشان می‌دهد که ذهن جامعه تازه‌شکل‌گرفته بعد از انقلاب، حجاب را ارزشمند می‌داند و افراد با حجاب دارای شأن اجتماعی بیشتری هستند، اما به مرور این ارزشمندی کاهش یافته است. براساس نتایج پژوهش فوق که در سال 1376 منتشر شده و داده‌های آن مربوط به سال 1371 است؛ سیر تحول ارزشمندی حجاب با کاهش قابل‌توجهی مواجه بوده است. علاوه بر پژوهش فوق، در سال 1390 پژوهشی در تهران انجام شده که در آن ارزشمندی حجاب با شاخص زیبایی و راحتی و بهترین نوع پوشش سنجیده شده است. 44.7 درصد از مردم، مانتو و شلوار با شال، روسری یا مقنعه را زیباترین ترکیب می‌دانند و 39.8 درصد پاسخ‌گویان چادر مشکی با روسری یا مقنعه را زیباترین پوشش برای بیرون از خانه می‌دانند.
دولت دخالت نکند
همچنین در این پژوهش به پژوهش دیگری که ازسوی سازمان ملی جوانان در سال 1388 انجام شده، اشاره شده که در آن ارزشمندی حجاب با شاخص زیبایی سنجش شده است. براساس نتایج این تحقیق، 54.3 درصد از مردم با گزاره «بسیاری از زنان با حجاب مشکل دارند، چون زیبایی ظاهری را پنهان می‌کند» موافق بوده‌اند و به نوعی حجاب را از آن جهت ارزشمند ندانسته‌اند که زیبایی ظاهری ندارد. نتایج این طرح نشان می‌دهد میزان تمایل مردم شهر تهران به پوششی که مورد تأیید فرهنگ رسمی جامعه است، پوشش اسلامی مطلوب با توجه به معیارها و آیین‌نامه‌های سازمان‌های دولتی از 54.4 درصد به 35.1 درصد تقلیل پیدا کرده است. همچنین در پژوهش ملی دیگری تحت عنوان «پوشش و حجاب زنان ایران» که سازمان تبلیغات در سال 1390 انجام داده، 95.6 درصد از مردم به سؤال «آیا به حجاب اعتقاد دارید»؟ پاسخ مثبت داده‌اند. بنابراین در پرسش کلی میزان اعتقاد به حجاب یا ضرورت حجاب، درصد بسیار بالایی از مردم به ضرورت آن اشاره می‌کنند. در موج سوم از پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که در سال 1394 انجام شده، اولویت ویژگی‌های زن/دختر خوب برای ازدواج از نگاه مردم مشخص شده است. در میان 25 ویژگی ذکرشده، حجاب در اولویت چهارم قرار دارد و جزء شاخص‌های مهم به شمار می‌رود. این پژوهش نیز نشان می‌دهد که به لحاظ ذهنی، جامعه حجاب را جزء ویژگی‌های اساسی و از ضرورت‌های یک همسر خوب می‌داند؛ هرچند در موج‌های دیگر این پیمایش و پژوهش‌های مختلف، این پرسش مطرح شده و تا سال 1374، مسئله حجاب جزء ویژگی‌های ذکرشده نبوده، بلکه پیش‌فرض افراد در پاسخ به این سؤال، محجبه‌بودن زنان بوده و این تحول نشان‌دهنده کاهش میزان ضرورت حجاب است.
در سال 1393 نیز پژوهشی تحت عنوان «دیدگاه مردم در مورد پوشش و حجاب بانوان در جامعه» ازسوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام شده است. در این پژوهش هشت تصویر از نوع پوشش زنان در اختیار پاسخ‌دهندگان قرار گرفته تا از میان آنها پوشش مورد تأیید خود را انتخاب کنند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد؛ 32 درصد از پاسخ‌گویان پوشش مانتو و شال را به‌عنوان حجاب موردپسند خود انتخاب کرده‌اند و پوشش‌های مانتو و مقنعه با 20.4 درصد و چادر با 14.7 درصد در رتبه‌های بعدی انتخاب پاسخ‌دهندگان بوده‌اند. معیار اسلامی‌بودن پوشش‌های انتخابی ازسوی مردم در این پژوهش؛ با توجه به معیارها و آیین‌نامه‌های سازمان‌های دولتی، چادر و مانتو و مقنعه در نظر گرفته شده که در مجموع 35.1 درصد از کل انتخاب‌ها را به خود اختصاص داده و مابقی پوشش‌های انتخابی حدود شرعی کافی را ندارند. نکته حائزاهمیت دیدگاه مردم در مورد پوشش رایج کنونی جامعه است؛ تصور مردم از وضعیت پوششی زنان این است که 33.6 درصد از پاسخ‌دهندگان پوشش رایج را مانتو کوتاه و جذب و شال دانسته‌اند و فقط 5.4 درصد از مردم پوشش رایج را اسلامی می‌دانند. براساس تحقیقی که مرکز افکارسنجی دانشجویان در سال 1385 انجام داده، کسانی که با شخصی‌بودن حجاب و عدم مداخله دولت در این موضوع موافق هستند؛ 34.7 درصد بودند و در سال 1393 نیز تعداد کسانی که با گزاره فوق موافق‌اند به 49.2 درصد افزایش یافته است. در همین پژوهش 55.5درصد از مردم در سال 1385 معتقد بودند که باید با افراد بدحجاب برخورد شود درحالی‌که در سال 1393 تعداد افرادی که گزاره فوق را تأیید کرده‌اند 39.9 درصد بوده است. درواقع تعداد افرادی که قائل به شخصی‌بودن حجاب و عدم دخالت حکومت هستند روند افزایشی داشته و کسانی که قائل به برخورد حکومت با بدحجابی بوده‌اند روند کاهشی دارند. آمار فوق نشان می‌دهد نه تنها اکثریت جامعه زنان بدحجاب با مداخله دولت مخالف هستند، بلکه درصدی از جامعه زنان باحجاب نیز با مداخله دولت در موضوع حجاب مخالف‌اند و این درصد از مخالفت مردم، میزان قدرت دولت را برای برخورد مستقیم با پدیده بدحجابی کاهش می‌دهد. نتایج بررسی پنج بعد مذکور در حوزه بررسی نگرش جامعه نسبت به حجاب به شرح زیر است: 1. از حیث ارزشمندی حجاب، ارزش حجاب روندی نزولی دارد. این کاهش قابل‌توجه و ملموس بوده و براساس برخی تحقیقات موجود به 35 درصد رسیده است. بااین‌حال توجه به این نکته بسیار مهم است که مردم معتقد به ارزشمندی حجاب در وضعیت حداقلی قرار دارند، اما جمعیتی منسجم، قابل‌توجه و دارای انگیزه‌های اعتقادی و ایمانی هستند. 2. از حیث ضرورت دانستن حجاب، همچنان بخش قابل‌توجهی از افراد جامعه قائل به ضرورت حجاب برای زن مسلمان هستند. به‌طور میانگین می‌توان گفت که حدود 85 درصد از جامعه حجاب را برای زنان ضروری می‌دانند. هرچند میان درک عرفی و شرعی از حجاب تفاوت‌هایی در میان مردم وجود دارد که خود را در بعد حدود حجاب نشان می‌دهد. 3. نگرش مردم نسبت به حدود حجاب تفاوت‌هایی با نگرش شرعی دارد. به‌گونه‌ای که تقریبا 50 درصد جامعه به حجاب عرفی گرایش دارند. 4. درخصوص پیامدها و تأثیرات بدحجابی بخش قابل‌توجهی از مردم قائل به تأثیرات منفی و زیان‌بار بدحجابی در جامعه هستند. اما همان‌گونه که در بعد حدود حجاب عنوان شد، نگرش مردم به حدود حجاب عامل تعیین‌کننده در رفتار آنهاست و پذیرش پیامدهای بدحجابی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. 5. نگرش نسبت به مداخله دولت و نحوه برخورد با بدحجابی در مقایسه با سایر ابعاد مذکور بیشترین میزان تغییر و تحول را داشته و منفی‌شدن و مخالفت مردم با مداخله دولت سیر صعودی داشته است. به‌گونه‌ای که طبق آخرین یافته‌ها صرفا 40 درصد از مردم از دخالت دولت در حجاب حمایت می‌کنند.
شرق: دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «عوامل مؤثر بر اجرائی‌شدن سیاست‌های حجاب و راهکارهای پیش‌رو» عوامل تشدیدکننده این وضعیت و روند سیاست‌گذاری درخصوص حجاب را بررسی کرده و در این پژوهش به نتایج شایان‌توجهی دست یافته است. براساس این پژوهش که روز سوم مرداد در تارنمای مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی منتشر شده و در دسترس است، فقط 35 تا 45 درصد مردم موافق مداخله و ورود دولت به صورت ضربتی در موضوع حجاب هستند و همچنین 60 تا 70 درصد زنان در گروه محجبه‌های عرفی که به معنای بدحجاب شرعی در این پژوهش هستند، قرار می‌گیرند. در گزارش پیش‌رو بخش‌های مهم این پژوهش گردآوری شده است.
تحول ارزشمندی حجاب در جامعه
دفتر مطالعات فرهنگی این مرکز در گزارشی با عنوان «عوامل مؤثر بر اجرائی‌شدن سیاست‌های حجاب و راهکارهای پیش‌رو» عوامل تشدیدکننده این وضعیت و روند سیاست‌گذاری درخصوص حجاب را بررسی کرده و آورده است؛ در بخش اول گزارش، دو پارامترِ «نگرش مردم نسبت به موضوع حجاب» و «رفتار پوششی» آنها بررسی شده است. وضعیت نگرش جامعه به موضوع حجاب در پنج محور اساسی شامل ارزشمندی حجاب، ضرورت حجاب برای زن مسلمان، حدود حجاب، پیامدهای حجاب و بی‌‌حجابی و مداخله دولت در موضوع حجاب ارزیابی شده است. نتایج این گزارش نشان می‌دهد که ارزشمندی حجاب در جامعه دچار تحول شده و براساس آخرین تحقیقات حدود 35 تا 40 درصد از مردم در این طیف قرار می‌گیرند. در دو موضوع «ضرورت» «پیامدهای حجاب»، 70 تا 80 درصد از مردم نگرش مثبتی به این موضوع داشته و آگاهی‌های لازم را دارند. درباره «حدود حجاب» نتایج نشان می‌دهد که تعریف عرفی از حجاب بر تعریف شرعی آن پیشی گرفته و بیشتر افراد تلقی عرفی از حجاب دارند. در نهایت درباره «مداخله دولت در موضوع حجاب» با محوریت گشت ارشاد، کاهش شایان‌توجهی در نگرش مثبت افراد دیده می‌شود؛ به‌گونه‌ای که فقط 35 تا 45 درصد از افراد، موافق مداخله و ورود دولت به این شکل در این موضوع هستند.
باسوادها بی‌حجاب می‌شوند
در حوزه رفتار، نتایج نشان می‌دهد دامنه 60 تا 70 درصدی زنان جامعه در گروه محجبه‌های عرفی (بدحجاب با تعریف شرعی) قرار دارند که از این میان 10 تا 15 درصد در وضعیت حاد یا به‌عبارتی بدحجاب هنجارشکن بوده و سایر افراد در گروهی هستند که می‌توان آنها را دارای حجاب عرفی یا بدحجاب معمولی تلقی کرد. 30 تا 40 درصد از زنان نیز در گروه باحجاب‌ها قرار دارند که از این میان حدود 13 درصد به‌صورت سنتی حجاب خود را رعایت می‌کنند و مابقی زنان باحجاب از شیوه‌های جدید حجاب، از قبیل چادرملی و... استفاده می‌کنند. بنابراین نزدیک به 70 درصد از زنان جامعه در قشر خاکستری قرار دارند که با تغییرات متغیرهای تأثیرگذار جابه‌جایی آنها به سایر گروه‌ها به‌ویژه طیف هنجارشکن بسیار زیاد است.
یکی از بخش‌های قابل‌تأمل نتایج این پژوهش نشان‌ می‌دهد «تحصیلات» رابطه معنادار و مستقیمی با بدپوششی زنان دارد و با افزایش تحصیلات میزان حجاب زنان کاهش می‌یابد. البته انتشار چنین آماری ممکن است سدی برای تحصیل زنان در برخی مناطق باشد. این گزارش حاکی از آن است متغیر «سن» نیز در تغییرات پوششی زنان تأثیرگذار بوده است و با افزایش سن از میزان بدپوششی‌های زنان کاسته می‌شود و جوانان بیشتر در معرض بدپوششی قرار دارند. نتایج تغییرات پوششی در «مشاغل متفاوت» نشان می‌دهد که سه گروه از افراد، یعنی زنان بی‌کار، محصل‌ها و کارمندان شرکت‌های خصوصی جزء گروه‌های آسیب‌دار هستند؛ در میان شاغلان نیز کارمندان شرکت‌های خصوصی، بازاری‌ها، کارگران و فعالان رسانه‌ای بیشترین آمار بدپوششی را دارند. بررسی رابطه «وضعیت تأهل» و میزان حجاب نشان می‌دهد متغیر تأهل تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای در تغییرات پوششی زنان جامعه ندارد و اختلاف بین زنان مجرد و متأهل بدحجاب جامعه، تقریبا 10 درصد است. ازاین‌روی وضعیت تأهل افراد را نمی‌توان به‌عنوان یک عامل تأثیرگذار به‌شمار آورد. متغیر دیگر که در کاهش ارزشمندی حجاب اثر مستقیم دارد، «مصرف رسانه‌ای خاص مردم» است؛ به‌گونه‌ای که با افزایش مصرف رسانه‌ای میزان بدپوششی آنها نیز افزایش می‌یابد. آخرین متغیر تأثیرگذار در کاهش ارزشمندی حجاب، گران‌بودن البسه اسلامی و نبود زیرساخت‌های لازم برای ارائه الگوی پوششی زیبا و ارزان است که به نوعی منزلت حجاب را بازیابی می‌کند. بخش دوم این گزارش به ارائه اصول سیاستی برای برخورد با بدحجابی پرداخته و در پنج بخش ضرورت اولویت‌بندی، ضرورت پوشیدگی، ضرورت همنوایی و همراهی، ضرورت تضمین ضمانت اجرا و ضرورت سودمندی حداکثری راهکارهایی را بیان کرده است. آنچه در این بخش قابل‌تأمل به نظر می‌رسد این است که پژوهش مذكور نشان می‌دهد با توجه به حساسیت‌های بالای اجتماعی، مقاومت رسانه‌ای و پیامدهای احتمالی جنجال‌های رسانه‌ای، طرح عنوان عفاف و حجاب، دارای پیامدهای منفی خواهد بود. همچنین عفاف و حجاب باید در کنار مواردی باشد که فضای عمومی جامعه و همچنین رسانه‌ها و نخبگان، با آن همراهی داشته و نسبت به آن پذیرش دارند.
حجاب مسئله‌ای لاینحل
در بخش بیان مسئله این پژوهش حجاب هنوز به صورت یک مسئله مبهم و لاینحل نزد سیاست‌گذاران تلقی شده و همچنین سیاست‌گذاری‌های اتخاذشده در سال‌های گذشته را ناموفق عنوان کرده است. همچنین این پژوهش با بررسی سیر تحولات حجاب در جامعه نشان می‌دهد در سال 1365، 86 درصد جامعه آماری معتقد بودند عدم رعایت حجاب از نظر مردم عیب بوده و یک خودکنترلی درونی در جامعه وجود داشته است. درحالی‌که این رقم برای سال 1356 بسیار پایین است؛ همین بررسی نشان می‌دهد در سال 1371 عدم رعایت حجاب در جامعه کمتر به‌عنوان یک رفتار ناپسند تلقی می‌شده و 41.5 درصد جامعه آن را عیب می‌دانسته‌اند. به‌عبارتی ارزشمندی حجاب، کاهش تقریبا 50درصدی داشته است. همچنین 81.8 درصد پاسخ‌دهندگان معتقد بودند که مردم جامعه در سال 1364 به خانم‌های چادری احترام بیشتری می‌گذاشتند؛ درحالی‌که این رقم در سال 1371 به 36.8 درصد کاهش یافته است. این تحقیق نگرش ارزشمندی حجاب را سنجیده است و نشان می‌دهد که ذهن جامعه تازه‌شکل‌گرفته بعد از انقلاب، حجاب را ارزشمند می‌داند و افراد با حجاب دارای شأن اجتماعی بیشتری هستند، اما به مرور این ارزشمندی کاهش یافته است. براساس نتایج پژوهش فوق که در سال 1376 منتشر شده و داده‌های آن مربوط به سال 1371 است؛ سیر تحول ارزشمندی حجاب با کاهش قابل‌توجهی مواجه بوده است. علاوه بر پژوهش فوق، در سال 1390 پژوهشی در تهران انجام شده که در آن ارزشمندی حجاب با شاخص زیبایی و راحتی و بهترین نوع پوشش سنجیده شده است. 44.7 درصد از مردم، مانتو و شلوار با شال، روسری یا مقنعه را زیباترین ترکیب می‌دانند و 39.8 درصد پاسخ‌گویان چادر مشکی با روسری یا مقنعه را زیباترین پوشش برای بیرون از خانه می‌دانند.
دولت دخالت نکند
همچنین در این پژوهش به پژوهش دیگری که ازسوی سازمان ملی جوانان در سال 1388 انجام شده، اشاره شده که در آن ارزشمندی حجاب با شاخص زیبایی سنجش شده است. براساس نتایج این تحقیق، 54.3 درصد از مردم با گزاره «بسیاری از زنان با حجاب مشکل دارند، چون زیبایی ظاهری را پنهان می‌کند» موافق بوده‌اند و به نوعی حجاب را از آن جهت ارزشمند ندانسته‌اند که زیبایی ظاهری ندارد. نتایج این طرح نشان می‌دهد میزان تمایل مردم شهر تهران به پوششی که مورد تأیید فرهنگ رسمی جامعه است، پوشش اسلامی مطلوب با توجه به معیارها و آیین‌نامه‌های سازمان‌های دولتی از 54.4 درصد به 35.1 درصد تقلیل پیدا کرده است. همچنین در پژوهش ملی دیگری تحت عنوان «پوشش و حجاب زنان ایران» که سازمان تبلیغات در سال 1390 انجام داده، 95.6 درصد از مردم به سؤال «آیا به حجاب اعتقاد دارید»؟ پاسخ مثبت داده‌اند. بنابراین در پرسش کلی میزان اعتقاد به حجاب یا ضرورت حجاب، درصد بسیار بالایی از مردم به ضرورت آن اشاره می‌کنند. در موج سوم از پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که در سال 1394 انجام شده، اولویت ویژگی‌های زن/دختر خوب برای ازدواج از نگاه مردم مشخص شده است. در میان 25 ویژگی ذکرشده، حجاب در اولویت چهارم قرار دارد و جزء شاخص‌های مهم به شمار می‌رود. این پژوهش نیز نشان می‌دهد که به لحاظ ذهنی، جامعه حجاب را جزء ویژگی‌های اساسی و از ضرورت‌های یک همسر خوب می‌داند؛ هرچند در موج‌های دیگر این پیمایش و پژوهش‌های مختلف، این پرسش مطرح شده و تا سال 1374، مسئله حجاب جزء ویژگی‌های ذکرشده نبوده، بلکه پیش‌فرض افراد در پاسخ به این سؤال، محجبه‌بودن زنان بوده و این تحول نشان‌دهنده کاهش میزان ضرورت حجاب است.
در سال 1393 نیز پژوهشی تحت عنوان «دیدگاه مردم در مورد پوشش و حجاب بانوان در جامعه» ازسوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام شده است. در این پژوهش هشت تصویر از نوع پوشش زنان در اختیار پاسخ‌دهندگان قرار گرفته تا از میان آنها پوشش مورد تأیید خود را انتخاب کنند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد؛ 32 درصد از پاسخ‌گویان پوشش مانتو و شال را به‌عنوان حجاب موردپسند خود انتخاب کرده‌اند و پوشش‌های مانتو و مقنعه با 20.4 درصد و چادر با 14.7 درصد در رتبه‌های بعدی انتخاب پاسخ‌دهندگان بوده‌اند. معیار اسلامی‌بودن پوشش‌های انتخابی ازسوی مردم در این پژوهش؛ با توجه به معیارها و آیین‌نامه‌های سازمان‌های دولتی، چادر و مانتو و مقنعه در نظر گرفته شده که در مجموع 35.1 درصد از کل انتخاب‌ها را به خود اختصاص داده و مابقی پوشش‌های انتخابی حدود شرعی کافی را ندارند. نکته حائزاهمیت دیدگاه مردم در مورد پوشش رایج کنونی جامعه است؛ تصور مردم از وضعیت پوششی زنان این است که 33.6 درصد از پاسخ‌دهندگان پوشش رایج را مانتو کوتاه و جذب و شال دانسته‌اند و فقط 5.4 درصد از مردم پوشش رایج را اسلامی می‌دانند. براساس تحقیقی که مرکز افکارسنجی دانشجویان در سال 1385 انجام داده، کسانی که با شخصی‌بودن حجاب و عدم مداخله دولت در این موضوع موافق هستند؛ 34.7 درصد بودند و در سال 1393 نیز تعداد کسانی که با گزاره فوق موافق‌اند به 49.2 درصد افزایش یافته است. در همین پژوهش 55.5درصد از مردم در سال 1385 معتقد بودند که باید با افراد بدحجاب برخورد شود درحالی‌که در سال 1393 تعداد افرادی که گزاره فوق را تأیید کرده‌اند 39.9 درصد بوده است. درواقع تعداد افرادی که قائل به شخصی‌بودن حجاب و عدم دخالت حکومت هستند روند افزایشی داشته و کسانی که قائل به برخورد حکومت با بدحجابی بوده‌اند روند کاهشی دارند. آمار فوق نشان می‌دهد نه تنها اکثریت جامعه زنان بدحجاب با مداخله دولت مخالف هستند، بلکه درصدی از جامعه زنان باحجاب نیز با مداخله دولت در موضوع حجاب مخالف‌اند و این درصد از مخالفت مردم، میزان قدرت دولت را برای برخورد مستقیم با پدیده بدحجابی کاهش می‌دهد. نتایج بررسی پنج بعد مذکور در حوزه بررسی نگرش جامعه نسبت به حجاب به شرح زیر است: 1. از حیث ارزشمندی حجاب، ارزش حجاب روندی نزولی دارد. این کاهش قابل‌توجه و ملموس بوده و براساس برخی تحقیقات موجود به 35 درصد رسیده است. بااین‌حال توجه به این نکته بسیار مهم است که مردم معتقد به ارزشمندی حجاب در وضعیت حداقلی قرار دارند، اما جمعیتی منسجم، قابل‌توجه و دارای انگیزه‌های اعتقادی و ایمانی هستند. 2. از حیث ضرورت دانستن حجاب، همچنان بخش قابل‌توجهی از افراد جامعه قائل به ضرورت حجاب برای زن مسلمان هستند. به‌طور میانگین می‌توان گفت که حدود 85 درصد از جامعه حجاب را برای زنان ضروری می‌دانند. هرچند میان درک عرفی و شرعی از حجاب تفاوت‌هایی در میان مردم وجود دارد که خود را در بعد حدود حجاب نشان می‌دهد. 3. نگرش مردم نسبت به حدود حجاب تفاوت‌هایی با نگرش شرعی دارد. به‌گونه‌ای که تقریبا 50 درصد جامعه به حجاب عرفی گرایش دارند. 4. درخصوص پیامدها و تأثیرات بدحجابی بخش قابل‌توجهی از مردم قائل به تأثیرات منفی و زیان‌بار بدحجابی در جامعه هستند. اما همان‌گونه که در بعد حدود حجاب عنوان شد، نگرش مردم به حدود حجاب عامل تعیین‌کننده در رفتار آنهاست و پذیرش پیامدهای بدحجابی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. 5. نگرش نسبت به مداخله دولت و نحوه برخورد با بدحجابی در مقایسه با سایر ابعاد مذکور بیشترین میزان تغییر و تحول را داشته و منفی‌شدن و مخالفت مردم با مداخله دولت سیر صعودی داشته است. به‌گونه‌ای که طبق آخرین یافته‌ها صرفا 40 درصد از مردم از دخالت دولت در حجاب حمایت می‌کنند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها