|

جنبش مدگرایی جوانان را جدی بگیرید

دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم- جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

ضدفرهنگ (Counterculture) خرده‌فرهنگی است که ارزش‌ها، هنجارها و شیوه زندگی آن اساسا با فرهنگ حاکم در تضاد است. چنین گروهی آگاهانه، برخی از مهم‌ترین هنجارهای جامعه بزرگ‌تر را رد و به این امر مباهات می‌کند.
با این تعریف؛ آیا مدگرایی یک پادفرهنگ است و آیا ما در ایران با یک مسئله فرهنگی جدید روبه‌رو هستیم؟ آیا ما در بطن جامعه با یک جنبش فرهنگی روبه‌رو هستیم که فرهنگ گذشته و سنتی را مورد پرسش جدی قرار داده؟ آرایش‌های غلیظ، لباس‌ها و شلوار پاره‌پوره، عقب‌کشیدن روسری و برسرچوب‌کردن آن، خالکوبی و موی هدهدی، لاکچری و میخ‌کوبی گوش، رقص تانگو و والس و چاچا و در جلوی جمع در مترو، رفتارهای عجیب وغریب، خالکوبی بر تن و دست و گردن و کتف‌ها بی‌گزند، دماغ کوچک‌کردن، در مقابل بزرگ‌ترها ایستادن و بی‌احترامی نسبت به فشار‌های اجتماعی که بر آنان روا می‌دارند، تجردگرایی و روابط آزاد، قلیان و سیگارکشیدن دختران و پسران جوان دبیرستانی و... همه نوعی دهن‌کجی به ارزش‌ها و هنجارهای سنتی نیست؟ دهن‌کجی‌ای که جلوی آن را نمی‌توان گرفت؟ آنچه در این جامعه رخ می‌دهد را باید یک زایش و یک فرهنگ جدید و یک پادفرهنگ دانست؟ آنچه می‌بینیم آن است که جوانان با سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی جامعه درگیر شده‌اند و پیوستن آنها به یکدیگر، پاره‌فرهنگ جدید را تقویت می‌کند که برای سنت‌گرایان بسیار خطرساز است و تفاوت نسلی را شدت می‌بخشد. البته این پادفرهنگ از گذشته‌های دور چنان که در آثار بزرگان و نویسندگان و شعرا ملاحظه می‌شود، همواره وجود داشته و اعلام خطر کرده‌اند، اما گوش شنوایی وجود نداشته. چنان‌که اکنون وجود ندارد و گفته و نوشته‌اند که جوانان می‌خواهند «فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند».
اکنون نیز به نظر می‌رسد با توسعه فضای مجازی و وسایل ارتباط جمعی و ماهواره‌های گوناگون که از درودیوار وارد شده و دیگر چهاردیواری اختیاری نیست و دیوارها را فروریخته و تمام فضای خانوادگی، آموزشی، پرورشی و اجتماعی را فراگرفته، ما با یک جنبش پادفرهنگی قوی روبه‌رو هستیم و نوجوانان و جوانان با مدگرایی‌های متنوع و گوناگون پشت‌پا به ارزش‌ها و هنجارهای گذشته زده و دیگر نمی‌خواهند به قول سعدی «بر سر میراث گذشته بنشینند و سنگ سراچه دل را به الماس آب دیده بشویند»: جوانان سیاست‌زده و چپ و راست و شمالی و جنوبی و شرقی و غربی و به حزب و دسته‌ای وابسته نیستند، بلکه می‌خواهند آزاد باشند، آزاد بیندیشند و انتخاب کنند و پوسته تخم‌مرغ سنت‌ها را بشکنند و علیه سنت‌خواهان با اعمال و رفتار و آرایش و پیرایش خود برخاسته‌اند و با اعمال و رفتار و مدگرایی افراطی کاملا خلاف ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی هستند و به همه آنها دهن‌کجی می‌کنند این یک «پادفرهنگ» است که فرهنگ جامعه را از درون از هم می‌پاشد. جامعه ما با یک زایش فرهنگی جدید روبه‌رو است و دیگر نخواهد توانست با نصیحت و پند و اندرز و بگیروببند و با سیاست‌بازی یا مربیان پرورشی و... درست کند و «خانه از پای‌بست همان‌طور که در حدود 20 سال قبل نوشتم آسیب‌دیده است. زنگ‌ها برای ما به صدا درمی‌آید. در افکار خود خانه‌تکانی کنید، جوانان با پوشش خود فریاد می‌زنند، آتشی در نیستان و چندین مقاله دیگر1». جوانان با پوشش و آرایش و پیرایش و لباس و پوشاک و رقصیدن و آوازخواندن، دست‌ به‌ دست هم داده‌اند و در کوچه و خیابان و درون مترو، به زبان بی‌زبانی فریاد می‌زنند «این وقتی است که همه‌چیز باید از نو در بوته آزمایش قرار گیرد. هیچ اندیشه، هیچ عملی و هیچ رسمی حرمتش واجب نیست، اینک می‌توان از آن تخطی کرد: دیگر هیچ رسمی حرمتش واجب نیست»، اما تنگ‌چشمان هنوز هم نظر به میوه می‌کنند و در احوال خویش می‌نگرند و در آثار صنع حیرانند. (سعدی) نسل جوان با کارهای نمادینی که می‌کنند و روزبه‌روز بیشتر و نمایان‌تر می‌شود، درواقع یک جنبش فرهنگی و یک پاد فرهنگی را آغاز کرده‌اند که بنیان فرهنگ سنتی را به خطر انداخته است و خطری است جدی که باید برخلاف گذشتگان و د‌ولت‌ها در تاریخ ایران که این «پادفرهنگ»ها را ندیدند ببینند و بیندیشند و از لاک محافظه‌کاری بیرون بیایند و با جوانان از در آشتی و صلح درآیند
و سپر‌ها بیندازند.
کارهای نمادین جوانان نشانه یک پادفرهنگ و ضدفرهنگ است که بدون‌شک به پیدایش فرهنگ جدید منجر خواهد شد و کاری از دست کسی، به‌خصوص سیاست‌مداران و دولتمردان برنمی‌آید. این پادفرهنگ را نه سالمندان و نه سیاست‌مداران مجلسی و غیرمجلسی و حقوقی و قضائی و دولتی و غیردولتی نمی‌سازند و قادر به ساختن آن به‌هیچ‌وجه نیستند، بلکه این جوانان هستند که این پاره‌فرهنگ را می‌سازند. نسل جوان، به‌ویژه دختران در حال زایش یک فرهنگ تازه و پادفرهنگ هستند، گرچه به نظر کوته‌نظران کارهایی که این جوانان می‌کنند مهم و اساسی نیست، اما برعکس این کارهایی که به ظاهر کم‌اهمیت است بسیار بزرگ و اساسی است و به دگرگونی اجتماعی خواهد انجامید. نسل جوان نشان می‌دهد که نمی‌خواهد پیوندی با فرهنگ گذشته داشته باشد و طرحی نو درانداخته است. اینکه دماغش را عمل می‌کند، روسری‌اش را عقب می‌کشد، ادای حجاب را درمی‌آورد و لاکچری و میخ‌کوبی می‌کند، روابط دختر و پسر و «همباش‌های سیاه» از حد گذشته و تجردگرایی دختران افزایش یافته وتنوع‌طلبی در بین دختران و زنان و جوانان افزایش یافته، اینها همه پادفرهنگ و زایش فرهنگ جدید را طلب می‌کند. اینها همه نوعی زایش فرهنگی تازه در جامعه است. اکنون دختران و بانوان حق خود را از فرهنگ سنتی که بیش از ‌هزار سال است به وسیله مردان بر اساس فرهنگ سنتی و کاریزماتیک بر آنها روا داشته‌اند می‌خواهند و طلب می‌کنند. می‌گویند ما حق داریم از حق و حقوق اجتماعی برابر با مردان برخوردار باشم. اینها پادفرهنگ است که در ژرفای جامعه در حال شکل‌گیری و زایش فرهنگی جدید است. برای این جنبش و پادفرهنگ نه حرکت سیاسی و نه تنبیه و... کارساز نیست. این یک پادفرهنگ و زایش فرهنگی در مقابل فرهنگ موجود در جامعه است ازاین‌رو آتشی که به درون فرهنگ جامعه افتاده اساسی‌تر از آن است که بخواهیم با برخورد آنها را برطرف کنیم، بلکه بهتر است راه دیگری در پیش بگیریم و از طریق خانواده و آموزش‌وپرورش عام (رسمی و غیررسمی) به‌دنبال چاره باشیم. انشاءالله!
1- روزنامه جوان 24/9/81 ، حیات نو 7/8/80 ، جامعه 15/2/82 و 12/6/80
ضدفرهنگ (Counterculture) خرده‌فرهنگی است که ارزش‌ها، هنجارها و شیوه زندگی آن اساسا با فرهنگ حاکم در تضاد است. چنین گروهی آگاهانه، برخی از مهم‌ترین هنجارهای جامعه بزرگ‌تر را رد و به این امر مباهات می‌کند.
با این تعریف؛ آیا مدگرایی یک پادفرهنگ است و آیا ما در ایران با یک مسئله فرهنگی جدید روبه‌رو هستیم؟ آیا ما در بطن جامعه با یک جنبش فرهنگی روبه‌رو هستیم که فرهنگ گذشته و سنتی را مورد پرسش جدی قرار داده؟ آرایش‌های غلیظ، لباس‌ها و شلوار پاره‌پوره، عقب‌کشیدن روسری و برسرچوب‌کردن آن، خالکوبی و موی هدهدی، لاکچری و میخ‌کوبی گوش، رقص تانگو و والس و چاچا و در جلوی جمع در مترو، رفتارهای عجیب وغریب، خالکوبی بر تن و دست و گردن و کتف‌ها بی‌گزند، دماغ کوچک‌کردن، در مقابل بزرگ‌ترها ایستادن و بی‌احترامی نسبت به فشار‌های اجتماعی که بر آنان روا می‌دارند، تجردگرایی و روابط آزاد، قلیان و سیگارکشیدن دختران و پسران جوان دبیرستانی و... همه نوعی دهن‌کجی به ارزش‌ها و هنجارهای سنتی نیست؟ دهن‌کجی‌ای که جلوی آن را نمی‌توان گرفت؟ آنچه در این جامعه رخ می‌دهد را باید یک زایش و یک فرهنگ جدید و یک پادفرهنگ دانست؟ آنچه می‌بینیم آن است که جوانان با سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی جامعه درگیر شده‌اند و پیوستن آنها به یکدیگر، پاره‌فرهنگ جدید را تقویت می‌کند که برای سنت‌گرایان بسیار خطرساز است و تفاوت نسلی را شدت می‌بخشد. البته این پادفرهنگ از گذشته‌های دور چنان که در آثار بزرگان و نویسندگان و شعرا ملاحظه می‌شود، همواره وجود داشته و اعلام خطر کرده‌اند، اما گوش شنوایی وجود نداشته. چنان‌که اکنون وجود ندارد و گفته و نوشته‌اند که جوانان می‌خواهند «فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند».
اکنون نیز به نظر می‌رسد با توسعه فضای مجازی و وسایل ارتباط جمعی و ماهواره‌های گوناگون که از درودیوار وارد شده و دیگر چهاردیواری اختیاری نیست و دیوارها را فروریخته و تمام فضای خانوادگی، آموزشی، پرورشی و اجتماعی را فراگرفته، ما با یک جنبش پادفرهنگی قوی روبه‌رو هستیم و نوجوانان و جوانان با مدگرایی‌های متنوع و گوناگون پشت‌پا به ارزش‌ها و هنجارهای گذشته زده و دیگر نمی‌خواهند به قول سعدی «بر سر میراث گذشته بنشینند و سنگ سراچه دل را به الماس آب دیده بشویند»: جوانان سیاست‌زده و چپ و راست و شمالی و جنوبی و شرقی و غربی و به حزب و دسته‌ای وابسته نیستند، بلکه می‌خواهند آزاد باشند، آزاد بیندیشند و انتخاب کنند و پوسته تخم‌مرغ سنت‌ها را بشکنند و علیه سنت‌خواهان با اعمال و رفتار و آرایش و پیرایش خود برخاسته‌اند و با اعمال و رفتار و مدگرایی افراطی کاملا خلاف ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی هستند و به همه آنها دهن‌کجی می‌کنند این یک «پادفرهنگ» است که فرهنگ جامعه را از درون از هم می‌پاشد. جامعه ما با یک زایش فرهنگی جدید روبه‌رو است و دیگر نخواهد توانست با نصیحت و پند و اندرز و بگیروببند و با سیاست‌بازی یا مربیان پرورشی و... درست کند و «خانه از پای‌بست همان‌طور که در حدود 20 سال قبل نوشتم آسیب‌دیده است. زنگ‌ها برای ما به صدا درمی‌آید. در افکار خود خانه‌تکانی کنید، جوانان با پوشش خود فریاد می‌زنند، آتشی در نیستان و چندین مقاله دیگر1». جوانان با پوشش و آرایش و پیرایش و لباس و پوشاک و رقصیدن و آوازخواندن، دست‌ به‌ دست هم داده‌اند و در کوچه و خیابان و درون مترو، به زبان بی‌زبانی فریاد می‌زنند «این وقتی است که همه‌چیز باید از نو در بوته آزمایش قرار گیرد. هیچ اندیشه، هیچ عملی و هیچ رسمی حرمتش واجب نیست، اینک می‌توان از آن تخطی کرد: دیگر هیچ رسمی حرمتش واجب نیست»، اما تنگ‌چشمان هنوز هم نظر به میوه می‌کنند و در احوال خویش می‌نگرند و در آثار صنع حیرانند. (سعدی) نسل جوان با کارهای نمادینی که می‌کنند و روزبه‌روز بیشتر و نمایان‌تر می‌شود، درواقع یک جنبش فرهنگی و یک پاد فرهنگی را آغاز کرده‌اند که بنیان فرهنگ سنتی را به خطر انداخته است و خطری است جدی که باید برخلاف گذشتگان و د‌ولت‌ها در تاریخ ایران که این «پادفرهنگ»ها را ندیدند ببینند و بیندیشند و از لاک محافظه‌کاری بیرون بیایند و با جوانان از در آشتی و صلح درآیند
و سپر‌ها بیندازند.
کارهای نمادین جوانان نشانه یک پادفرهنگ و ضدفرهنگ است که بدون‌شک به پیدایش فرهنگ جدید منجر خواهد شد و کاری از دست کسی، به‌خصوص سیاست‌مداران و دولتمردان برنمی‌آید. این پادفرهنگ را نه سالمندان و نه سیاست‌مداران مجلسی و غیرمجلسی و حقوقی و قضائی و دولتی و غیردولتی نمی‌سازند و قادر به ساختن آن به‌هیچ‌وجه نیستند، بلکه این جوانان هستند که این پاره‌فرهنگ را می‌سازند. نسل جوان، به‌ویژه دختران در حال زایش یک فرهنگ تازه و پادفرهنگ هستند، گرچه به نظر کوته‌نظران کارهایی که این جوانان می‌کنند مهم و اساسی نیست، اما برعکس این کارهایی که به ظاهر کم‌اهمیت است بسیار بزرگ و اساسی است و به دگرگونی اجتماعی خواهد انجامید. نسل جوان نشان می‌دهد که نمی‌خواهد پیوندی با فرهنگ گذشته داشته باشد و طرحی نو درانداخته است. اینکه دماغش را عمل می‌کند، روسری‌اش را عقب می‌کشد، ادای حجاب را درمی‌آورد و لاکچری و میخ‌کوبی می‌کند، روابط دختر و پسر و «همباش‌های سیاه» از حد گذشته و تجردگرایی دختران افزایش یافته وتنوع‌طلبی در بین دختران و زنان و جوانان افزایش یافته، اینها همه پادفرهنگ و زایش فرهنگ جدید را طلب می‌کند. اینها همه نوعی زایش فرهنگی تازه در جامعه است. اکنون دختران و بانوان حق خود را از فرهنگ سنتی که بیش از ‌هزار سال است به وسیله مردان بر اساس فرهنگ سنتی و کاریزماتیک بر آنها روا داشته‌اند می‌خواهند و طلب می‌کنند. می‌گویند ما حق داریم از حق و حقوق اجتماعی برابر با مردان برخوردار باشم. اینها پادفرهنگ است که در ژرفای جامعه در حال شکل‌گیری و زایش فرهنگی جدید است. برای این جنبش و پادفرهنگ نه حرکت سیاسی و نه تنبیه و... کارساز نیست. این یک پادفرهنگ و زایش فرهنگی در مقابل فرهنگ موجود در جامعه است ازاین‌رو آتشی که به درون فرهنگ جامعه افتاده اساسی‌تر از آن است که بخواهیم با برخورد آنها را برطرف کنیم، بلکه بهتر است راه دیگری در پیش بگیریم و از طریق خانواده و آموزش‌وپرورش عام (رسمی و غیررسمی) به‌دنبال چاره باشیم. انشاءالله!
1- روزنامه جوان 24/9/81 ، حیات نو 7/8/80 ، جامعه 15/2/82 و 12/6/80
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها