آینه
دنیای اقتصاد
فریاد از بیاعتنایی به علم و تجربه
حسن درگاهی: ... بهعنوان عضوی از کارگروه تخصصی ستاد اقتصادی دولت، شاهد ناهماهنگی دستگاههای ستادی دولت، بهویژه کوک ناساز دستگاه برنامهریزی و نظارتی کشور بودم... بانک مرکزی با محافظهکاری تمام و بهرغم هشدار کارشناسان، همیشه منتظر زمان مناسب برای اجرای اصلاحات پولی، بانکی و ارزی بود. به این جهت مصوبات کارگروه تخصصی عملا اثربخشی خود را از دست داد. در ۲۱ آبان ۹۴ مشکلات موجود را به آقای جهانگیری گزارش کرده و ضمن ارائه راهکار ایجاد هماهنگی در مدیریت اقتصادی کشور، از کارگروه استعفا دادم. بعد از مدتی نیز کارگروه کلا تعطیل شد. بنابراین ناهماهنگیهای درونی از ابتدای تشکیل دولت جنابعالی وجود داشت و در مقاطع چیدمان تیم اقتصادی اکثر کارشناسان متذکر این موضوع شدند و بسیار تعجب آنکه شما [رئیسجمهور] نشنیدید... لطفا قبض و بسط سیاستهای اقتصادی را در دوره رکود بعد از ۹۲ از خاطر بگذرانید که علت مهم آن عدم تبیین روشن مشکلات و راهکارها بر مبنای مدیریت علمی اقتصاد کشور بود؛ برای مثال تیم اقتصادی شما در انبساطی یا انقباضیبودن سیاست پولی، کاهش یا افزایش نرخ سود بانکی، نحوه مدیریت نرخ ارز با هم توافق نداشتند. فقط کافی است
شدت تغییرات سیاست ارزی کشور را در فاصله سه ماه گذشته نگاه کنید و تعداد بخشنامهها و مصوبات ارزی را بشمارید، آیا فکر میکنید دانش نظری و تجربی اقتصاد آنقدر بیخاصیت است که نتواند زمان سیاست پولی انبساطی یا انقباضی را تشخیص دهد؟
همشهری
خشونت کلامی، محصول عقبماندگی سیاسی
در گفتوگو با صادق زیباکلام: ...نکته جالب این است که براندازها و سلطنتطلبها هم دقیقا شبیه تندروها رفتار میکنند؛ مثلا سلطنتطلبها و براندازها میگویند که صادق زیباکلام سوپاپ اطمینان نظام و مزدور رژیم است، در مقابل تندروهای داخلی هم من را سرسپرده آمریکا و مزدور اسرائیل معرفی میکنند. اگر دقت کنید از منظر جامعهشناسی رفتار هر دو گروه بهرغم تفاوتهای ایدئولوژیکی که میان تندروها و سلطنتطلبها وجود دارد، شبیه هم است. هر دو بهراحتی توهین و هتاکی میکنند، تهمت میزنند و خودشان را حق مطلق معرفی میکنند. من فکر میکنم تعداد کتابهایی که سلطنتطلبها و تندروها میخوانند نزدیک به صفر باشد. این دو گروه بهشدت دنبال تفکرهای داییجان ناپلئونی هستند. اگر کسی از نظر جامعهشناختی این دو گروه را مورد بررسی قرار دهد مشخص میشود که همهشان ایرانی و محصول عقبماندگی سیاسی جامعه ایران هستند.
ایران
اعتراضهای مردم به نتیجه رقابتهای مسئولان است
در گفتوگو با محمدرضا باهنر: وضعیت فعلی کشور، وضعیت عادیای نیست؛ یک جنگ تمامعیار علیه ما اعلام کردهاند که جنگ ظالمانهای است. البته میشد بخشهایی از این جنگ را از قبل پیشبینی کرد. آقای ترامپ اوایل اردیبهشتماه سالجاری رسما اعلام کرد از برجام خارج میشود و قاعدتا باید بهدنبال عواقب این حرکت میبودیم. باید توجه داشت آقای ترامپ بین رؤسای جمهوری آمریکا، یک آدم ویژهای است. از طرفی کاسب است و کاسبکارانه برخورد میکند؛ از طرفی به بسیاری از مقررات، قوانین و تعهدات بینالمللی پایبند نیست... داستان ناآرامیهای دیماه گذشته و مسائل دیگر در یکی، دو سال اخیر بهخاطر رقابتهای غیرضروری است. متأسفانه بسیاری از رسانههایی که با نظام هستند، در جامعه حرفهای وارونه میزنند؛ از صداوسیما گرفته تا سایتهای خبری. حتی بعضی از تریبونهای مقدس مثل تریبونهای نماز جمعه... درعینحال که میگوییم باید از دولت حمایت کرد، میگوییم آقای روحانی باید یک خانهتکانی جدی بکند.
جوان
آقای ظریف! سرزنش نمیکنیم، اما فراموش هم نمیکنیم
کاش این سخن جناب ظریف را هرگز نشنیده بودیم که گفت: «کسانی که میگویند برجام هیچ کاری نکرد، باید شرایط دو سال گذشته را با شرایط امروز مقایسه کنند... یک خرده بعضیها کفران نعمت کردند. یادشان نبود. بالاخره شکر نعمت باید میکردیم و باید بکنیم. لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید!». کاش میشد به آسانی گفت: «نشنیده میگیریم آقای ظریف!»، اما بهتر از هر چیز آن است که بگوییم «سرزنش نمیکنیم آقای ظریف، اما فراموش هم نمیکنیم!». اگر فقط همین یک گزاره را از ایشان شنیده بودیم، آن را سهو لسان و لغزش بیان به حساب میآوردیم و هم نشنیده میگرفتیم و هم فراموش میکردیم، اما ایشان در روزگاری که منتقدان، از سرزنش مذاکرهکنندگان صرفنظر کردهاند و برای همگرایی بیشتر میان دولت و غیردولت، سخنان محبتآمیز روانه خانه دولت میکنند، بر طبل واگرایی میکوبد و منتقدان برجام را عامل وضع کنونی کشور معرفی میکند، چراکه مثلا شکر نعمت برجام بهجا نیاوردهاند!
دنیای اقتصاد
فریاد از بیاعتنایی به علم و تجربه
حسن درگاهی: ... بهعنوان عضوی از کارگروه تخصصی ستاد اقتصادی دولت، شاهد ناهماهنگی دستگاههای ستادی دولت، بهویژه کوک ناساز دستگاه برنامهریزی و نظارتی کشور بودم... بانک مرکزی با محافظهکاری تمام و بهرغم هشدار کارشناسان، همیشه منتظر زمان مناسب برای اجرای اصلاحات پولی، بانکی و ارزی بود. به این جهت مصوبات کارگروه تخصصی عملا اثربخشی خود را از دست داد. در ۲۱ آبان ۹۴ مشکلات موجود را به آقای جهانگیری گزارش کرده و ضمن ارائه راهکار ایجاد هماهنگی در مدیریت اقتصادی کشور، از کارگروه استعفا دادم. بعد از مدتی نیز کارگروه کلا تعطیل شد. بنابراین ناهماهنگیهای درونی از ابتدای تشکیل دولت جنابعالی وجود داشت و در مقاطع چیدمان تیم اقتصادی اکثر کارشناسان متذکر این موضوع شدند و بسیار تعجب آنکه شما [رئیسجمهور] نشنیدید... لطفا قبض و بسط سیاستهای اقتصادی را در دوره رکود بعد از ۹۲ از خاطر بگذرانید که علت مهم آن عدم تبیین روشن مشکلات و راهکارها بر مبنای مدیریت علمی اقتصاد کشور بود؛ برای مثال تیم اقتصادی شما در انبساطی یا انقباضیبودن سیاست پولی، کاهش یا افزایش نرخ سود بانکی، نحوه مدیریت نرخ ارز با هم توافق نداشتند. فقط کافی است
شدت تغییرات سیاست ارزی کشور را در فاصله سه ماه گذشته نگاه کنید و تعداد بخشنامهها و مصوبات ارزی را بشمارید، آیا فکر میکنید دانش نظری و تجربی اقتصاد آنقدر بیخاصیت است که نتواند زمان سیاست پولی انبساطی یا انقباضی را تشخیص دهد؟
همشهری
خشونت کلامی، محصول عقبماندگی سیاسی
در گفتوگو با صادق زیباکلام: ...نکته جالب این است که براندازها و سلطنتطلبها هم دقیقا شبیه تندروها رفتار میکنند؛ مثلا سلطنتطلبها و براندازها میگویند که صادق زیباکلام سوپاپ اطمینان نظام و مزدور رژیم است، در مقابل تندروهای داخلی هم من را سرسپرده آمریکا و مزدور اسرائیل معرفی میکنند. اگر دقت کنید از منظر جامعهشناسی رفتار هر دو گروه بهرغم تفاوتهای ایدئولوژیکی که میان تندروها و سلطنتطلبها وجود دارد، شبیه هم است. هر دو بهراحتی توهین و هتاکی میکنند، تهمت میزنند و خودشان را حق مطلق معرفی میکنند. من فکر میکنم تعداد کتابهایی که سلطنتطلبها و تندروها میخوانند نزدیک به صفر باشد. این دو گروه بهشدت دنبال تفکرهای داییجان ناپلئونی هستند. اگر کسی از نظر جامعهشناختی این دو گروه را مورد بررسی قرار دهد مشخص میشود که همهشان ایرانی و محصول عقبماندگی سیاسی جامعه ایران هستند.
ایران
اعتراضهای مردم به نتیجه رقابتهای مسئولان است
در گفتوگو با محمدرضا باهنر: وضعیت فعلی کشور، وضعیت عادیای نیست؛ یک جنگ تمامعیار علیه ما اعلام کردهاند که جنگ ظالمانهای است. البته میشد بخشهایی از این جنگ را از قبل پیشبینی کرد. آقای ترامپ اوایل اردیبهشتماه سالجاری رسما اعلام کرد از برجام خارج میشود و قاعدتا باید بهدنبال عواقب این حرکت میبودیم. باید توجه داشت آقای ترامپ بین رؤسای جمهوری آمریکا، یک آدم ویژهای است. از طرفی کاسب است و کاسبکارانه برخورد میکند؛ از طرفی به بسیاری از مقررات، قوانین و تعهدات بینالمللی پایبند نیست... داستان ناآرامیهای دیماه گذشته و مسائل دیگر در یکی، دو سال اخیر بهخاطر رقابتهای غیرضروری است. متأسفانه بسیاری از رسانههایی که با نظام هستند، در جامعه حرفهای وارونه میزنند؛ از صداوسیما گرفته تا سایتهای خبری. حتی بعضی از تریبونهای مقدس مثل تریبونهای نماز جمعه... درعینحال که میگوییم باید از دولت حمایت کرد، میگوییم آقای روحانی باید یک خانهتکانی جدی بکند.
جوان
آقای ظریف! سرزنش نمیکنیم، اما فراموش هم نمیکنیم
کاش این سخن جناب ظریف را هرگز نشنیده بودیم که گفت: «کسانی که میگویند برجام هیچ کاری نکرد، باید شرایط دو سال گذشته را با شرایط امروز مقایسه کنند... یک خرده بعضیها کفران نعمت کردند. یادشان نبود. بالاخره شکر نعمت باید میکردیم و باید بکنیم. لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید!». کاش میشد به آسانی گفت: «نشنیده میگیریم آقای ظریف!»، اما بهتر از هر چیز آن است که بگوییم «سرزنش نمیکنیم آقای ظریف، اما فراموش هم نمیکنیم!». اگر فقط همین یک گزاره را از ایشان شنیده بودیم، آن را سهو لسان و لغزش بیان به حساب میآوردیم و هم نشنیده میگرفتیم و هم فراموش میکردیم، اما ایشان در روزگاری که منتقدان، از سرزنش مذاکرهکنندگان صرفنظر کردهاند و برای همگرایی بیشتر میان دولت و غیردولت، سخنان محبتآمیز روانه خانه دولت میکنند، بر طبل واگرایی میکوبد و منتقدان برجام را عامل وضع کنونی کشور معرفی میکند، چراکه مثلا شکر نعمت برجام بهجا نیاوردهاند!