|

تاریخ تفسیر مورخ است

منصوره اتحادیه (نظام‌مافی) مورخ، نویسنده و ناشر ایرانی در گفت‌وگو با ایلنا به مسئله تاریخ‌نگاری پرداخته است. در ادامه گزیده‌ای از پاسخ‌های او را می‌خوانید:

تاریخ تفسیر مورخ است. ما در تاریخ‌نگاری وقایع و حقایق را داریم. وقایع اتفاقاتی است که رخ داده و تغییر نمی‌کند؛ مثلا تاریخ کشته‌شدن ناصرالدین‌شاه تغییر نمی‌کند و جابه‌جا نمی‌شود؛ اما حقیقت آن بحث‌برانگیز است. آنجاست که نیاز به تفسیر و تحلیل وجود دارد. دیدگاه مورخ بسیار مؤثر است. همواره گفته‌ام که ممکن است در بیست‌سالگی یک تفسیر داشته باشید و در شصت‌سالگی تفسیر دیگری. زندگی و وقایع اطراف در دید و تحلیل ما تأثیرگذارند. ممکن است ایدئولوژی بسیار محکمی داشته باشید، خواه مذهبی یا چپ‌گرا یا طرفدار سرمایه‌داری و... همه اینها در برداشت و سؤال‌های ایجادشده تأثیرگذار است. پیشنهاد من برای پیشرفت تاریخ‌نگاری مطالعه گسترده است. لزوما نباید تاریخ ایران را خواند. اگر دانشجویی بخواهد درباره تاریخ ایران تز بنویسد، باید تاریخ ایران را بخواند؛ اما خوب است درباره مثلا مصر، هند، انگلیس و حتی کوبا و آرژانتین هم بخواند. این نوع مطالعات دید او را وسیع می‌کند. رمان‌خواندن هم بسیار مهم است؛ چراکه رمان زندگی است. البته تاریخ هم زندگی است؛ اما در رمان تخیل بیشتری به کار رفته و تاریخ برگرفته از واقعیت است. تخیل هم در تاریخ‌نگاری نقش دارد. هرچه وسیع‌تر بخوانیم، سؤالات بیشتری می‌یابیم. کتابی به دستم رسید درباره‌ شهر حلب، شهری اسلامی و قدیمی. اطلاعات این کتاب برگرفته از اسناد عثمانی از مالیات‌های بازار حلب در قرن ۱۵ میلادی بود. عثمانی‌ها آرشیوی غنی‌ دارند و این کتاب به من کمک کرد تا از آن در بازار تهران پیروی کنم. وقتی وسیع بخوانید، ایده می‌گیرید. می‌بینید که دیگران چه کارهایی کرده‌اند و چه سؤال‌هایی می‌توان پرسید. بنابراین یکی از راه‌های پیشرفت در تاریخ‌نگاری مطالعه گسترده است. به‌تازگی رمانی خواندم درباره ماجراهایی که در شهر ناپل بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. کاش جوانانی که نویسنده‌ و رمان‌‌نویس‌اند، این کتاب را می‌خواندند تا ببینند چطور نویسنده از طریق رمان ناپل و مردم آن را معرفی می‌کند.
سال‌ها و قرن‌هاست درباره بی‌طرفی مورخ صحبت شده است. وقتی مورخ واقعه‌ای را تشریح می‌کند، باید هم‌زمان آن را تحلیل کند، دلایل وقوع آن اتفاق را ذکر کند و به طور کلی همه‌ جوانب را در نظر بگیرد. مورخان در تاریخ هزاران مسئله را مطرح می‌کنند، بنابراین بی‌طرفی در تاریخ بی‌معنا است. دیدگاه من به‌عنوان یک مورخ ایرانی که تاریخ ایران را می‌نویسم، قطعا فرق دارد با نگاه مورخی انگلیسی که درباره تاریخ ایران کار می‌کند. مورخ باید منصف و عالم باشد. مورخ دلایلی می‌آورد، این دلایل باید محکم باشد و روی آن بحث شود. اتفاقی دویست‌ سال پیش افتاده و ما اطلاعاتی از آن زمان داریم، صد سال بعد تفسیرهای دیگری از آن اتفاق نوشته شده، ۵۰ سال بعد تفسیرها تغییر کردند و وقتی من بعد از دویست‌ سال آن را می‌خوانم تا درباره آن واقعه نظر دهم و آن را تحلیل کنم. باید همه‌ این تفسیرها را در نظر بگیرم و این کار آسانی نیست و نیازمند تفکر است.
هنر با تاریخ عجین است. هنر بُعدی از زندگی‌ انسان‌هاست و تاریخ هم زندگی انسان است. هر دوره‌ای هنر خود را دارد. بنابراین ارتباط نزدیکی بین تاریخ و هنر وجود دارد. هنر می‌تواند به ما تاریخ بیاموزد. در ساختمان‌های یک دوره تاریخی، نوع زندگی، سبک زندگی، مصالحی که استفاده شده و... مشهود است. شعر، ادبیات، نقاشی و هنرهای تجسمی برای ما تاریخ را ترسیم می‌کنند. هنر به ما ملاک‌های زیباشناسی را نشان می‌دهد. با خواندن آثار بالزاک به ویژگی‌های قرن نوزدهم فرانسه پی می‌برید؛ چراکه زندگی قرن نوزدهم در آثار بالزاک منعکس شده است. هنر ایران بسیار ظریف است و معرف روح و تمدن ایرانی است و مسلما منبع تاریخ است.
رمان در ایران پدیده‌ تازه‌ای است و به‌همین‌دلیل ما تبحر لازم را در این حوزه نداریم؛ اما با سعی و تلاش می‌توان موفق شد. جوانان باید تلاش کنند که دید خود را وسیع کنند؛ ولی فراموش نکنید رمان تاریخی تاریخ نیست، لزوما هم ممکن است صحت تاریخی نداشته باشد.
مشکل تاریخ‌نگاری ما این است که رجال ما یا خائن‌اند یا وطن‌خواه و هیچ حد وسطی وجود ندارد. این هم از درک‌نکردن تاریخ و هم از تکرار‌کردن کلیشه‌های قدیم برمی‌آید. تاریخ نباید جهت‌دار باشد. بنابراین من مخالف ساخت سریال‌های تاریخی که بدون مسئولیت ساخته می‌شود، هستم و فکر می‌کنم حاوی بدآموزی است. چرا باید برای ساخت یک فیلم داستانی یک موضوع تاریخی را انتخاب کرد؟ ممکن است بتوانید یک داستان را در چارچوب تاریخی قرار دهید؛ اما اینکه بخواهید یک واقعه‌ تاریخی را به شکل داستان درآورید و از آن طریق پیام جهت‌داری برسانید، کار درستی نیست. فکر می‌کنم کار تلویزیون آموزش تاریخ از طریق سریال نیست، این کار به تاریخ لطمه وارد می‌کند. تاریخ باید حرفه‌ای باقی بماند. در هالیوود هم فیلم‌ها را بسیار جهت‌دار می‌سازند؛ ولی با زیرکی در داستان پیش می‌روند که فقط افراد سیاسی پیام آن را درک می‌کنند. مثلا در هالیوود کسی که قاچاق هروئین می‌کند، چهره‌اش عربی است و ریش و سبیل دارد؛ ولی واضح آن را بیان نمی‌کنند. فیلم‌های جدی تاریخی هم در هالیوود ساخته می‌شود که می‌خواهد تنها داستان را نشان دهد. در واقع داستان را در یک چارچوب تاریخی می‌گذارد. اما اینکه بخواهیم به وسیله‌ یک سریال تاریخی، تاریخ را به‌عنوان حقیقت به مخاطب بفهمانیم اشتباه است و این چیزی به‌جز تحریف تاریخ نیست.
کتاب تاریخی خوب بسیار خشک است و کتاب تاریخی عامه‌پسند سطحی. کتاب‌های تاریخی برای عامه مردم باید وجود داشته باشد. لزومی ندارد خواننده‌ عادی بداند در فلان مجلس لحظه‌به‌لحظه چه اتفاقی افتاده. البته نویسنده باید خواننده را مدنظر قرار دهد. اما مورخ نباید خواننده را دست‌کم بگیرد و بگوید همین برای مردم کافی است. حتی اگر برای خواننده‌‌ عادی هم می‌نویسید باید به او احترام بگذارید و چیزی بنویسید که سطح خوبی داشته باشد. شاید ریزه‌کاری‌های تخصصی و خشک تاریخ در آن نباشد، اما نباید سطح اطلاعات مردم را پایین در نظر گرفت. باید برای ارتقای سطح دانش عامه مردم نوشت؛ اما عامه بی‌عقل نیست و قوت تشخیص خوب و بد را دارد.

منصوره اتحادیه (نظام‌مافی) مورخ، نویسنده و ناشر ایرانی در گفت‌وگو با ایلنا به مسئله تاریخ‌نگاری پرداخته است. در ادامه گزیده‌ای از پاسخ‌های او را می‌خوانید:

تاریخ تفسیر مورخ است. ما در تاریخ‌نگاری وقایع و حقایق را داریم. وقایع اتفاقاتی است که رخ داده و تغییر نمی‌کند؛ مثلا تاریخ کشته‌شدن ناصرالدین‌شاه تغییر نمی‌کند و جابه‌جا نمی‌شود؛ اما حقیقت آن بحث‌برانگیز است. آنجاست که نیاز به تفسیر و تحلیل وجود دارد. دیدگاه مورخ بسیار مؤثر است. همواره گفته‌ام که ممکن است در بیست‌سالگی یک تفسیر داشته باشید و در شصت‌سالگی تفسیر دیگری. زندگی و وقایع اطراف در دید و تحلیل ما تأثیرگذارند. ممکن است ایدئولوژی بسیار محکمی داشته باشید، خواه مذهبی یا چپ‌گرا یا طرفدار سرمایه‌داری و... همه اینها در برداشت و سؤال‌های ایجادشده تأثیرگذار است. پیشنهاد من برای پیشرفت تاریخ‌نگاری مطالعه گسترده است. لزوما نباید تاریخ ایران را خواند. اگر دانشجویی بخواهد درباره تاریخ ایران تز بنویسد، باید تاریخ ایران را بخواند؛ اما خوب است درباره مثلا مصر، هند، انگلیس و حتی کوبا و آرژانتین هم بخواند. این نوع مطالعات دید او را وسیع می‌کند. رمان‌خواندن هم بسیار مهم است؛ چراکه رمان زندگی است. البته تاریخ هم زندگی است؛ اما در رمان تخیل بیشتری به کار رفته و تاریخ برگرفته از واقعیت است. تخیل هم در تاریخ‌نگاری نقش دارد. هرچه وسیع‌تر بخوانیم، سؤالات بیشتری می‌یابیم. کتابی به دستم رسید درباره‌ شهر حلب، شهری اسلامی و قدیمی. اطلاعات این کتاب برگرفته از اسناد عثمانی از مالیات‌های بازار حلب در قرن ۱۵ میلادی بود. عثمانی‌ها آرشیوی غنی‌ دارند و این کتاب به من کمک کرد تا از آن در بازار تهران پیروی کنم. وقتی وسیع بخوانید، ایده می‌گیرید. می‌بینید که دیگران چه کارهایی کرده‌اند و چه سؤال‌هایی می‌توان پرسید. بنابراین یکی از راه‌های پیشرفت در تاریخ‌نگاری مطالعه گسترده است. به‌تازگی رمانی خواندم درباره ماجراهایی که در شهر ناپل بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. کاش جوانانی که نویسنده‌ و رمان‌‌نویس‌اند، این کتاب را می‌خواندند تا ببینند چطور نویسنده از طریق رمان ناپل و مردم آن را معرفی می‌کند.
سال‌ها و قرن‌هاست درباره بی‌طرفی مورخ صحبت شده است. وقتی مورخ واقعه‌ای را تشریح می‌کند، باید هم‌زمان آن را تحلیل کند، دلایل وقوع آن اتفاق را ذکر کند و به طور کلی همه‌ جوانب را در نظر بگیرد. مورخان در تاریخ هزاران مسئله را مطرح می‌کنند، بنابراین بی‌طرفی در تاریخ بی‌معنا است. دیدگاه من به‌عنوان یک مورخ ایرانی که تاریخ ایران را می‌نویسم، قطعا فرق دارد با نگاه مورخی انگلیسی که درباره تاریخ ایران کار می‌کند. مورخ باید منصف و عالم باشد. مورخ دلایلی می‌آورد، این دلایل باید محکم باشد و روی آن بحث شود. اتفاقی دویست‌ سال پیش افتاده و ما اطلاعاتی از آن زمان داریم، صد سال بعد تفسیرهای دیگری از آن اتفاق نوشته شده، ۵۰ سال بعد تفسیرها تغییر کردند و وقتی من بعد از دویست‌ سال آن را می‌خوانم تا درباره آن واقعه نظر دهم و آن را تحلیل کنم. باید همه‌ این تفسیرها را در نظر بگیرم و این کار آسانی نیست و نیازمند تفکر است.
هنر با تاریخ عجین است. هنر بُعدی از زندگی‌ انسان‌هاست و تاریخ هم زندگی انسان است. هر دوره‌ای هنر خود را دارد. بنابراین ارتباط نزدیکی بین تاریخ و هنر وجود دارد. هنر می‌تواند به ما تاریخ بیاموزد. در ساختمان‌های یک دوره تاریخی، نوع زندگی، سبک زندگی، مصالحی که استفاده شده و... مشهود است. شعر، ادبیات، نقاشی و هنرهای تجسمی برای ما تاریخ را ترسیم می‌کنند. هنر به ما ملاک‌های زیباشناسی را نشان می‌دهد. با خواندن آثار بالزاک به ویژگی‌های قرن نوزدهم فرانسه پی می‌برید؛ چراکه زندگی قرن نوزدهم در آثار بالزاک منعکس شده است. هنر ایران بسیار ظریف است و معرف روح و تمدن ایرانی است و مسلما منبع تاریخ است.
رمان در ایران پدیده‌ تازه‌ای است و به‌همین‌دلیل ما تبحر لازم را در این حوزه نداریم؛ اما با سعی و تلاش می‌توان موفق شد. جوانان باید تلاش کنند که دید خود را وسیع کنند؛ ولی فراموش نکنید رمان تاریخی تاریخ نیست، لزوما هم ممکن است صحت تاریخی نداشته باشد.
مشکل تاریخ‌نگاری ما این است که رجال ما یا خائن‌اند یا وطن‌خواه و هیچ حد وسطی وجود ندارد. این هم از درک‌نکردن تاریخ و هم از تکرار‌کردن کلیشه‌های قدیم برمی‌آید. تاریخ نباید جهت‌دار باشد. بنابراین من مخالف ساخت سریال‌های تاریخی که بدون مسئولیت ساخته می‌شود، هستم و فکر می‌کنم حاوی بدآموزی است. چرا باید برای ساخت یک فیلم داستانی یک موضوع تاریخی را انتخاب کرد؟ ممکن است بتوانید یک داستان را در چارچوب تاریخی قرار دهید؛ اما اینکه بخواهید یک واقعه‌ تاریخی را به شکل داستان درآورید و از آن طریق پیام جهت‌داری برسانید، کار درستی نیست. فکر می‌کنم کار تلویزیون آموزش تاریخ از طریق سریال نیست، این کار به تاریخ لطمه وارد می‌کند. تاریخ باید حرفه‌ای باقی بماند. در هالیوود هم فیلم‌ها را بسیار جهت‌دار می‌سازند؛ ولی با زیرکی در داستان پیش می‌روند که فقط افراد سیاسی پیام آن را درک می‌کنند. مثلا در هالیوود کسی که قاچاق هروئین می‌کند، چهره‌اش عربی است و ریش و سبیل دارد؛ ولی واضح آن را بیان نمی‌کنند. فیلم‌های جدی تاریخی هم در هالیوود ساخته می‌شود که می‌خواهد تنها داستان را نشان دهد. در واقع داستان را در یک چارچوب تاریخی می‌گذارد. اما اینکه بخواهیم به وسیله‌ یک سریال تاریخی، تاریخ را به‌عنوان حقیقت به مخاطب بفهمانیم اشتباه است و این چیزی به‌جز تحریف تاریخ نیست.
کتاب تاریخی خوب بسیار خشک است و کتاب تاریخی عامه‌پسند سطحی. کتاب‌های تاریخی برای عامه مردم باید وجود داشته باشد. لزومی ندارد خواننده‌ عادی بداند در فلان مجلس لحظه‌به‌لحظه چه اتفاقی افتاده. البته نویسنده باید خواننده را مدنظر قرار دهد. اما مورخ نباید خواننده را دست‌کم بگیرد و بگوید همین برای مردم کافی است. حتی اگر برای خواننده‌‌ عادی هم می‌نویسید باید به او احترام بگذارید و چیزی بنویسید که سطح خوبی داشته باشد. شاید ریزه‌کاری‌های تخصصی و خشک تاریخ در آن نباشد، اما نباید سطح اطلاعات مردم را پایین در نظر گرفت. باید برای ارتقای سطح دانش عامه مردم نوشت؛ اما عامه بی‌عقل نیست و قوت تشخیص خوب و بد را دارد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها