|

وضعیت بابای‌سوفیایی!

پوریا عالمی

یک داستان جالب اتفاق افتاده؛

شکل اول
من کاندیدای ازدواج با سوفیا بوده و هستم. منتها مدت‌ها بابای سوفیا من را ردصلاحیت می‌کرد و می‌گفت: «تو صلاحیت ازدواج با سوفیا را نداری». هرچی من می‌گفتم «این را سوفیا باید تشخیص بدهد نه شما!»، بابای سوفیا می‌گفت «من تجربه‌ام از سوفیا بیشتر است و عقلم بیشتر می‌رسد». من هم می‌گفتم مگر من شما را یک دوره گرفته بودم که الان می‌گویی تجربه داری؟!
شکل دوم
بعد دوباره من شدم کاندیدا و استثنائا ردصلاحیت نشدم، اما بابای سوفیا این‌بار همان شب خواستگاری یک هشتگ علیه من راه انداخت و یک فیلم تدوین‌شده منتشر کرد که من را در حال «ریخت‌وپاش» نشان می‌داد. نتیجه؟ سوفیا نه‌تنها به من رأی نداد که با من قهر کرد.
شکل سوم
بعد در دوره بعد باز من کاندیدا شدم که این‌بار بابای سوفیا پسر رئیس اداره‌شان را هم کاندیدا کرد و کلی هم پول خرج تبلیغاتش کرد. نتیجه؟ روز خواستگاری من با بی‌آرتی رفتم سر قرار و چهار ساعت دیر رسیدم. طرف با ماشین دولتی از خط ویژه آمد و نیم‌ساعت زود رسید. من پول یک اس‌ام‌اس عاشقانه نداشتم. طرف بیلبورد توی مدرس می‌زد «آی‌لاو سوفیا».
شکل چهارم
در دوره بعد خواستگارهای زیادی شرکت داشتند و سوفیا روز خواستگاری به من چشمک زد و میس‌کال هم انداخت و در گوشم گفت: «میدون دوم! می‌خوامت». منتها بابای سوفیا اعلام کرد پسر رئیس اداره‌اش برگزیده سوفیاست. سوفیا منتها فردای خواستگاری افسردگی گرفت و برای ادامه تحصیل رفت خارج. سوفیا هرگز دراین‌باره اظهارنظر نکرد و استوری و لایو نداد و هرگز جایی هم کامنت نگذاشت!
شکل پنجم
بابای سوفیا گفت پسر تو ول‌کن نیستی! اما صلاحیت رسیدگی به سوفیا را هم نداری.
گفتم: خب؟
گفت: تو می‌توانی ازدواج کنی و عاشق سوفیا باشی، اما حق نداری باهاش بروی بیرون، باهاش حرف بزنی، باهاش بستنی بخوری و باهاش هیچ کاری کنی.
گفتم: این چه مدل ازدواج است؟
گفت: مدل این.
من چون ناچار بودم قبول کردم. مشکل اینجاست که سوفیا مریض می‌شود، بی‌پول و بی‌کار می‌شود، درس‌هایش را می‌افتد، لباس می‌خواهد بخرد و خلاصه هر مسئله‌ای پیدا می‌کند، بابای سوفیا می‌گوید: تقصیر میدون دوم است که شوهر توست!
سوفیا هم می‌گوید: خاک‌توسرت میدون دوم.
من می‌گویم: ولی من هیچ‌کاره‌ام‌ها. تقصیر بابات است.
سوفیا می‌گوید: خب تو که کارایی نداشتی، همان اول کاندیدای خواستگاری من نمی‌شدی. طفلک بابام که من را داد به تو.

یک داستان جالب اتفاق افتاده؛

شکل اول
من کاندیدای ازدواج با سوفیا بوده و هستم. منتها مدت‌ها بابای سوفیا من را ردصلاحیت می‌کرد و می‌گفت: «تو صلاحیت ازدواج با سوفیا را نداری». هرچی من می‌گفتم «این را سوفیا باید تشخیص بدهد نه شما!»، بابای سوفیا می‌گفت «من تجربه‌ام از سوفیا بیشتر است و عقلم بیشتر می‌رسد». من هم می‌گفتم مگر من شما را یک دوره گرفته بودم که الان می‌گویی تجربه داری؟!
شکل دوم
بعد دوباره من شدم کاندیدا و استثنائا ردصلاحیت نشدم، اما بابای سوفیا این‌بار همان شب خواستگاری یک هشتگ علیه من راه انداخت و یک فیلم تدوین‌شده منتشر کرد که من را در حال «ریخت‌وپاش» نشان می‌داد. نتیجه؟ سوفیا نه‌تنها به من رأی نداد که با من قهر کرد.
شکل سوم
بعد در دوره بعد باز من کاندیدا شدم که این‌بار بابای سوفیا پسر رئیس اداره‌شان را هم کاندیدا کرد و کلی هم پول خرج تبلیغاتش کرد. نتیجه؟ روز خواستگاری من با بی‌آرتی رفتم سر قرار و چهار ساعت دیر رسیدم. طرف با ماشین دولتی از خط ویژه آمد و نیم‌ساعت زود رسید. من پول یک اس‌ام‌اس عاشقانه نداشتم. طرف بیلبورد توی مدرس می‌زد «آی‌لاو سوفیا».
شکل چهارم
در دوره بعد خواستگارهای زیادی شرکت داشتند و سوفیا روز خواستگاری به من چشمک زد و میس‌کال هم انداخت و در گوشم گفت: «میدون دوم! می‌خوامت». منتها بابای سوفیا اعلام کرد پسر رئیس اداره‌اش برگزیده سوفیاست. سوفیا منتها فردای خواستگاری افسردگی گرفت و برای ادامه تحصیل رفت خارج. سوفیا هرگز دراین‌باره اظهارنظر نکرد و استوری و لایو نداد و هرگز جایی هم کامنت نگذاشت!
شکل پنجم
بابای سوفیا گفت پسر تو ول‌کن نیستی! اما صلاحیت رسیدگی به سوفیا را هم نداری.
گفتم: خب؟
گفت: تو می‌توانی ازدواج کنی و عاشق سوفیا باشی، اما حق نداری باهاش بروی بیرون، باهاش حرف بزنی، باهاش بستنی بخوری و باهاش هیچ کاری کنی.
گفتم: این چه مدل ازدواج است؟
گفت: مدل این.
من چون ناچار بودم قبول کردم. مشکل اینجاست که سوفیا مریض می‌شود، بی‌پول و بی‌کار می‌شود، درس‌هایش را می‌افتد، لباس می‌خواهد بخرد و خلاصه هر مسئله‌ای پیدا می‌کند، بابای سوفیا می‌گوید: تقصیر میدون دوم است که شوهر توست!
سوفیا هم می‌گوید: خاک‌توسرت میدون دوم.
من می‌گویم: ولی من هیچ‌کاره‌ام‌ها. تقصیر بابات است.
سوفیا می‌گوید: خب تو که کارایی نداشتی، همان اول کاندیدای خواستگاری من نمی‌شدی. طفلک بابام که من را داد به تو.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها