وزیر امورخارجه در همایش حزب ندای ایرانیان:
ما بدون مردم هیچیم
مهرشاد ایمانی: دیروز در چهارمین کنگره سراسری «حزب ندای ایرانیان» در مرکز همایشهای برج میلاد تهران، صادق خرازی، غلامحسین کرباسچی و علی شکوریراد به سخنرانی پرداختند و مناسبت منافع ملی و سیاستهای داخلی و خارجی را بررسی کردند. این نشست یک میهمان ویژه نیز داشت و آن محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه بود. ظریف با تبیین معنای نوین قدرت در عرصه جهانی گفت امروز مناسبات بینالمللی تغییر کرده است و آنچه قدرت کشورها را تعیین میکند، حمایتهای مردمی است. او با تکریم مردم ایران گفت که مسئولان باید نسبت به حفظ شأن مردم کوشا باشند. در کنار چنین سخنانی دیگر سخنرانها نیز منافع ملی را در گرو تحقق حقوق مردم دانستند؛ چنانچه کرباسچی گفت برای تحقق منافع ملی باید انتخابات آزاد وجود داشته باشد و شکوریراد اظهار کرد که حاکمیت نباید بخشی از مردم را نادیده بگیرد. درواقع مجموعه سخنان ارائهشده در این نشست به سمتوسوی بازخوانی حقوق ملت و الزامهای رعایت آن رفت؛ موضوعی که با حاکمیت ملت نیز بیارتباط نیست. ظریف بحث حاکمیت ملت را به ابعاد تازهای هدایت کرد و قریب به مضمون اظهار کرد که حق ملت بر کشور خود، باعث تقویت قدرت
بینالمللی نیز میشود؛ بحث جدیدی که شاید بتواند منشأ بحثهای مفصل دیگر باشد.
استحکام سیاست خارجی با وحدت ملی
به گزارش «شرق»، صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان، در ابتدای این نشست ضمن خیرمقدم به حاضران، بهخصوص وزیر امور خارجه گفت: «امروز در شرایطی قرار داریم که نشاط و اعتمادبهنفس عمومی آسیب دیده است و مشکلات اقتصادی، تحریمها، بیتدبیریهای مدیریتی و نبود امنیت کنشگران سیاسی، سلسلهاندامهای جریانهای سیاسی را به لرزه درآورده است. تمام اینها انتقادهایی است که به دولت فعلی وارد است، اما انتقاد به دولت به معنای امضا بر دیوار عوامگرایانی نیست که هشت سال باعث انجماد سیاسی و اجتماعی کشور شدند و بیتردید کنشگران سیاسی، تجربه سال 84 را تکرار نخواهند کرد و از بههدررفتن سرمایههای ملی جلوگیری خواهند کرد. انتظارات ما از دولت جدی است و همین مطالبهگری باعث میشود که بگوییم اصلاحات هنوز زنده است، زیرا گفتمانهایی مانند توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، انطباق دین و دولت و مبارزه با استعمار را درون خود جای داده است. اصلاحطلبان؛ این کنشگران واقعی ایران در مبارزه با وضع تحریمهای ظالمانه مبارزه میکنند تا اجازه ندهند که شکل جدیدی از استعمار بر ایران حاکم شود. استحکام سیاست خارجی در گرو آرامش سیاست داخلی است. توفیق در سیاست
خارجی نیاز به وحدت ملی دارد و دولت باید توجه داشته باشد که با استفاده از وحدت ملی از دستاوردهای مهم خود در حوزه سیاست خارجی محافظت کند؛ گرچه تاکنون نیز این امر محقق شده و به همت آقای ظریف و همکارانشان اتفاقات بسیار بزرگی در عرصه بینالمللی برای ایران تحقق یافته است. به یاد دارم که دبیرکل سازمان ملل متحد میگفت که اگر ظریف در ایران متولد نشده بود، ظرفیت دبیرکلشدن سازمان ملل را نیز داشت. باور کنید که دل جواد ظریف بیش از همه ما از اوضاع فعلی خون است و دغدغههای او کمتر از مردم نیست، اما با تمام هجمهها و بیمهریها، برای ایران، برای اسلام و برای آرمانهای تمام شهدای این وطن استوار ایستاده است. ظریف افتخار مردم ایران است و نام او همواره بر تارک سیاست خارجی به نیکی نقش خواهد بست، همانطور که نام فردی مانند دکتر فاطمی به نیکی ماندگار شد».
مردم، قدرت واقعی ایران
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، نیز در ادامه این همایش با اشاره به نقش مردم در قدرت بینالمللی ایران اظهار کرد: «به دلیل آنکه از ابتدای زندگی کاریام در بخش سیاست خارجی دارای مسئولیت بودهام، هیچوقت فعالیت حزبی نکردهام و با چنین فضاهای پرشوری آشنا نیستم؛ زیرا کارمندان وزارت امور خارجه از فعالیت حزبی منع شدهاند و اگر اراده آقای خرازی نبود، در این همایش شرکت نمیکردم. سیاست خارجه باید براساس منافع ملی پیش برود و چه خوب است که تمام احزاب در این راستا تلاش کنند؛ کمااینکه در این همایش نیز دبیرکل چند حزب گردهم آمدهاند تا درباره منافع ملی به گفتوگو بپردازند. ایران یک کشور تأثیرگذار و قدرتمند است و از لحاظ تاریخی و جغرافیایی همواره منشأ اثر بوده است و خواهد بود و این یک واقعیت است که قدرت ایران در تاریخ چندهزارساله خود بر کشورهای مختلف تأثیرگذار بوده است.
قدرت ایران وابسته به مردم ایران است. شما تمام قدرتها اعم از قدرت اقتصادی، نظامی، حمایتهای خارجی و حتی سلاح هستهای را تصور کنید. در تمام اینها کشورهای همسایه از ما قدرتمندتر هستند. هزینه تسلیحاتی ایران برای هر فرد در کل منطقه خاورمیانه از همه کشورها بهجز مصر پایینتر است. عربستان سال گذشته 69 میلیارد دلار براي خرید اسلحه هزينه کرد؛ درحالیکه بودجه نظامی جمهوری اسلامی بیش از 16 میلیارد دلار نبود. آنچه ایران را از تمام کشورها متمایز میکند، اتکا به قدرت مردم است؛ بنابراین حفظ شأن مردم نهتنها الزام اخلاقی؛ بلکه یک ضرورت امنیتی است. واقعیت این است که ما بدون مردم هیچیم. چندی پیش یکی از مسئولان آمریکا گفت که اگر ما پشت عربستان نباشیم، آنها به فارسی حرف خواهند زد یا آنکه ترامپ گفت که اگر دو هفته پشت عربستان را خالی کنیم، دوام نمیآورد. تمام این واقعیتها نشان از اهمیت مردم ایران دارد. مردم ایران در تمام شرایط از کشورشان دفاع کردهاند و ایثارهای بسیاری از ایشان مشاهده شده است و از این نظر باید از این سرمایه بزرگ اجتماعی حفاظت کنیم. رعایت حقوق بشر برای نظام ایران ضرورت ادامه حیات کشور است. یک پرسش مهم در
اینجا مطرح میشود که چرا مردم به این میزان دارای اهمیت هستند؟ زیرا دنیا در مقایسه با گذشته تغییر کرده است و وقتی از قدرت سخن میگوییم، فقط درباره اقتصاد و مسائل نظامی سخن نمیگوییم. قدرت واقعی این است که یک کشور با تکیه بر مردم خود بتواند استقلالش را حفظ کند و بدون دخالت بیگانگان تصمیم بگیرد. آمریکا بهخوبی میداند که قدرت ایران درونزاست و مردم در ایجاد این قدرت مهمترین نقش را دارند».
دوران پساغربی
ظریف با اشاره به شکل جدید مناسبات بینالمللی افزود: «ما یک مشکل مهم داریم و حل آن میتواند مبنای وحدت باشد. مشکل ما این است که هم مدافعان ارتباط با غرب و هم مخالفان آن محور عالم را غرب میدانند. موافقان هر پیشرفتی را منوط به پذیرش مطلق غرب میدانند و مخالفان یا به تعبیری دلواپسان هویت خود را در ضدیت با غرب معرفی میکنند. موضوع این است که اکنون در دوران پساغربی زندگی میکنیم. در قرنهای 16 و 17 میلادی همه اتفاقات مهم در اروپا میافتاد و حتی اگر اتفاق مثبتی در آسیا یا آمریکا رخ میداد، چندان تأثیری نداشت. باید بدانیم و باور کنیم که آن دوران تمام شده است. ما عادت کردهایم که همه تأثیرات را منوط به نقش غرب بدانیم. غرب محور عالم نیست. البته من از آن دست افرادی نیستم که به طور کلی غرب را انکار کنم. قطعا بخش مهمی از جهان امروز، غرب است؛ اما نه تمام جهان. در واقع هم شرق به غرب و هم غرب به شرق باید نگاه داشته باشند. دوران ابرقدرتی تمام شده است. شاهدمثال آن رویکرد ترامپ است. او رئیسجمهور کشوری است که هزینه نظامیاش برابر با کل بودجه نظامی تمام کشورهای جهان است. ترامپ با داشتن چنین قدرتی برای فشار به ایران
نمایندگانی را میفرستد که به افراد مختلف بگویند اگر با ایران معامله کنید، ویزای آمریکا به شما تعلق نمیگیرد. اگر همهچیز را در آمریکا خلاصه نکنیم، دولتمردان این کشور نمیتوانند خواستههایشان را اجرا کنند. نوع مناسبات جهانی اعم از رویکردهای اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و... تغییر کرده است و حتی رئیسجمهور آمریکا نیز نمیتواند به کنترل اطلاعاتی بپردازد. انحصار از اختیار دولتها خارج شده است. وقتی القاعده یا داعش خارج از مناسبات دولتی میتوانند خشونت بینالمللی ایجاد کنند، به این معنی است که دیگر دولتها انحصار ندارند و آنچه میتواند یک کشور را از دیگر کشورها متمایز کند، بهرهگیری از عنصر عقلانیت است و در این راستا ما باید بتوانیم کنشگر عمده باشیم».
انتقاد از کیهان و صداوسیما
ظریف با انتقاد از مواضع برخی از تندروها و صداوسیما ادامه داد: «به یاد دارم که روزی اوباما گفت اگر میتوانستم، یک پیچومهره از صنعت هستهای ایران باقی نمیگذاشتم. کیهان و صداوسیما این جمله را تیتر کردند؛ اما جمله بعدش را ذکر نکردند که او گفت اما نمیتوانم. چرا عدهای سعی میکنند که غرور ملی را نشانه بروند؟ چرا عدهای هنوز باور نکردهاند که میتوان آمریکا را شکست داد؟ باید بدانیم که ما پشت میز مذاکره با غربیها نبودیم؛ بلکه مردم در آن مذاکرات حاضر بودند و حق نیست که امید مردم را ناامید کنیم. منافع ملی حزبی و جناحی نیست. همه ما در یک کشتی نشستهایم. برخی از افراد نمیدانند که برای بدخواهان خارجی ایران تفاوتی وجود ندارد که چه کسی رئیسجمهور یا وزیر است. ما باید تمام ظرفیت خود را برای وحدت ملی به کار بگیریم تا از کشورمان دفاع کنیم».
چگونگی تعیین مصادیق منافع ملی
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با تکیه بر ضرورت توجه به ملاحظات منافع ملی در این نشست اظهار کرد: «اول باید منافع ملی تعریف شود و ببینیم که چه چیزی منافع ملی است و چه چیزی منافع ملی نیست. همه باور دارند که برای منافع ملی، تلاش میکنند. زمانی عدهای افراد را ترور میکردند و میگفتند که این ترورها در راستای تحقق منافع ملی است. در خاطرات اعضای سازمان مجاهدین خلق میتوان مشاهده کرد که جمعبندی آنها برای تأمین منافع ملی، ترور بود. برخی نیز میگویند که منافع ملی از نگاه مذهبی حاصل میشود. چنین تفاوت نظرهایی فقط مختص کشور ما نیست و در عموم کشورهای جهان تفاوت نظر وجود دارد؛ بنابراین در ابتدا باید تبیین کنیم که معیار تعیین منافع ملی چیست؟ به نظر میرسد که با شرایط امروز جهان، یک فرد یا حتی یک حزب نمیتواند تعیینکننده منافع ملی باشد و تنها راه تشخیص آن انتخابات سالم و آزاد است. مردم باید برای رسیدن به وحدت ملی از طریق انتخابات آزاد نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند تا ایشان اراده مردم باشند. نباید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی با سلایق فردی رد شود. احزاب در تسهیل این موضوع میتوانند نقش مهمی داشته
باشند».
تحقق مردمسالاری مستمر
کرباسچی در ادامه این همایش افزود: «آقای ظریف در بخشی از سخنان خود گفتند که منافع ملی فرای جناحها یا احزاب است؛ اگرچه کلیت این موضوع درست به نظر میرسد اما به بخشی از این سخن انتقاد وارد است؛ زیرا مجموعه احزاب و جناحها منافع ملی را تعیین میکنند. به یاد دارم که در سال 73 یا 74 با آقای عسگراولادی مباحثی تلویزیونی درباره کارکرد احزاب داشتم. او گفت که احزاب باید مواظب باشند هرآنچه نظر ولیفقیه است، تأمین شود. من گفتم که اگرچه در کلیت با شما موافقم اما ولیفقیه در امور کلی نظر میدهند و مسائل روزمره مردم با احزاب است. احزاب اگر قرار است که منفعل باشند که دیگر نیازی به حضورشان نیست. اگر کشورهای درحال توسعه از حمایت داخلی برخوردار نباشند، نمیتوانند در دنیا حضور جدی داشته باشند. اگر میخواهیم در عرصه بینالمللی منافع ملی ایرانیان را لحاظ کنیم، باید چنان استحکامی داشته باشیم که کشورهای مختلف نتوانند ما را انکار کنند. ما باید یک مردمسالاری مستمر داشته باشیم و بر اساس آن حمایت عمومی مردم را جلب کنیم تا سیاست خارجی با تکیه بر حمایت داخلی بتواند از منافع ملی دفاع کند».
ضرورت حفاظت از منافع ملی
علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نیز درباره جایگاه منافع ملی در سیاستهای داخلی و خارجی گفت: «عالیترین نوع هویت، هویت ملی است. تاریخدانها و جغرافیدانها هویت ملی را مبتنی بر سرزمین و تاریخ مشترک میدانند و جامعهشناسان زبان و فرهنگ مشترک را عامل اصلی هویت ملی معرفی میکنند و برای اهالی سیاست، تشکیل دولت و ساختارهای سیاسی مهم است. دو گفتمان رایج در بازشناسی هویت ملی وجود دارد؛ برخی با گفتمان متعالی، آموزههای دینی را سرمشق قرار میدهند و برخی دیگر گفتمان توسعه را انتخاب میکنند که تأمینکننده حیات دنیایی انسان است. در گذشته نیز طیفهای ناسیونالیستی، غربگرا و... هریک تعریف خود را از این مفهوم داشتهاند. قانون اساسی در اصل 176 مقرر كرده است که شورای عالی امنیت ملی باید حافظ منافع ملی باشد. در واقع منافع ملی به یک حس مشترک و پاسداری از منافع جمعی بازمیگردد؛ منافعی مانند محیط زیست، سرزمین، حاکمیت، حقوق شهروندی، پول ملی و.... مسئولان واقعا برای حفظ این موضوعات چه اقداماتی انجام دادهاند؟ آیا ما توانستهایم از مهاجرت نخبگان جلوگیری کنیم؟ وقتی به همه این مسائل توجه نشود، نمیتوان انتظار داشت که منافع ملی
تأمین شود».
شکوریراد ادامه داد: «از سوی دیگر ما با پدیدهای به نام تحریف منافع ملی نیز مواجهیم. ممکن است برخی از افراد با سوءاستفاده از مفاهیم منافع فردی و جمعی، تعریف نادرستی از منافع ملی ارائه بدهند. هرگاه بازتعریف هویت ملی بهگونهای ارائه شود که بخشی از مردم در آن نادیده انگاشته شوند، تحریف منافع ملی صورت گرفته است. در انقلاب مردم هویت خود را براساس سرزمین مشخص و حکومت جدید خود تعیین کردند اما بعد از 40 سال شاهد آن هستیم که بخشی از مردم کنار گذاشته شدهاند. باید به تمام این مسائل توجه شود تا منافع ملی از هرگونه خطری در امان بماند».
محمدنبي حبيبي نرفت. دبيرکل حزب مؤتلفه اسلامي قرار بود که در جريان برگزاري چهارمين کنگره حزب نداي ايرانيان در پنل احزاب و منافع ملي حاضر شود و سخنراني کند اما باوجودآنکه وعده کرده بود در اين مراسم حضور داشته باشد، نرفت و صندلي خالي او در کنار غلامحسين کرباسچي، دبيرکل حزب کارگزاران، علي شکوريراد، دبيرکل حزب اتحاد ملت و صادقي خرازي خالي ماند. حبيبي سفر را بهانه کرده و قائممقام جوان خود را راهي اين مراسم کرده بود.
دعوت از برخي چهرههاي اصولگرا در کنگرههاي احزاب اصلاحطلب اگر رويه نباشد، اما گاهي اتفاق ميافتد. بااينحال نداي ايرانيان اين بار نهتنها از دبيرکل حزب مؤتلفه دعوت کرده بود بلکه از او خواسته بود تا در جريان پنل اين حزب سخنراني هم داشته باشد. حبيبي اما ترجيح داده باوجودآنکه قبول کرده بود در اين مراسم حضور داشته باشد، از اين دعوت سر باز زند و براي آنکه دلخوري هم پيش نيايد، قائممقام جوان خود را روانه کرده و از او خواسته بود که ساعتي در کنگره حضور داشته باشد.
حبيبي نرفت و نرفتن او در اين مراسم هم بيعلت نبود. او در روزهاي اخير انتقادات تندوتيزي را درباره اصلاحطلبان و دولت مطرح کرده است. از قضا همين چند وقت پيش بود که مؤتلفه هم کنگرهاي برگزار کرده و نبي حبيبي در آن کنگره گفته بود: «جريان اصلاحطلبي از ابتداي دولت آقاي روحاني به تصرف و تصدي پستهاي دولتي همت کامل گماشتند و با اطمينان ميگويم که در کل کشور، بيش از ۹۰ درصد پستهاي مديريتي دولتي را از آن خود کردهاند ولي در اداره کشور و بهخصوص در حل مشکلات اقتصادي و معيشتي مردم موفقيت چنداني نداشتهاند بلکه نارضايتيهاي عامه مردم را در موضوعات بيکاري و گراني و بسياري از توليدات اقتصادي افزايش دادهاند.
جالب است حالا که بخش مهمي از جريان اصلاحطلبي از مدتي پيش به نمکنشناسي نسبت به آقاي رئيسجمهور پرداختهاند و با نگاه به انتخابات آينده در مواردي از آقاي روحاني تبّري هم ميجويند و ايشان را تشويق به استعفا ميکنند، اين نمکنشناسي يک شگرد انتخاباتي است».
در بيانيه حزب مؤتلفه هم از دولت خواسته شده بود تا اصلاحطلبان را اخراج کند: «حضور اصلاحطلبان با رويکرد خروج از حاکميت، امنيت ملي و سلامت کارکردهاي دستگاههاي دولتي را به خطر انداخته است؛ بنابراين دولت بايد فکري براي اين آسيب بکند و اهالي فتنه را از دستگاههاي اجرائي اخراج نمايد». به نظر ميآيد حتي اگر نبي حبيبي در محظور هم اين دعوت را پذيرفته بود، احتمالا در لحظات پاياني مشاوراني به او گفتهاند که آن مواضع با اين حضور جور درنميآيد.
مهرشاد ایمانی: دیروز در چهارمین کنگره سراسری «حزب ندای ایرانیان» در مرکز همایشهای برج میلاد تهران، صادق خرازی، غلامحسین کرباسچی و علی شکوریراد به سخنرانی پرداختند و مناسبت منافع ملی و سیاستهای داخلی و خارجی را بررسی کردند. این نشست یک میهمان ویژه نیز داشت و آن محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه بود. ظریف با تبیین معنای نوین قدرت در عرصه جهانی گفت امروز مناسبات بینالمللی تغییر کرده است و آنچه قدرت کشورها را تعیین میکند، حمایتهای مردمی است. او با تکریم مردم ایران گفت که مسئولان باید نسبت به حفظ شأن مردم کوشا باشند. در کنار چنین سخنانی دیگر سخنرانها نیز منافع ملی را در گرو تحقق حقوق مردم دانستند؛ چنانچه کرباسچی گفت برای تحقق منافع ملی باید انتخابات آزاد وجود داشته باشد و شکوریراد اظهار کرد که حاکمیت نباید بخشی از مردم را نادیده بگیرد. درواقع مجموعه سخنان ارائهشده در این نشست به سمتوسوی بازخوانی حقوق ملت و الزامهای رعایت آن رفت؛ موضوعی که با حاکمیت ملت نیز بیارتباط نیست. ظریف بحث حاکمیت ملت را به ابعاد تازهای هدایت کرد و قریب به مضمون اظهار کرد که حق ملت بر کشور خود، باعث تقویت قدرت
بینالمللی نیز میشود؛ بحث جدیدی که شاید بتواند منشأ بحثهای مفصل دیگر باشد.
استحکام سیاست خارجی با وحدت ملی
به گزارش «شرق»، صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان، در ابتدای این نشست ضمن خیرمقدم به حاضران، بهخصوص وزیر امور خارجه گفت: «امروز در شرایطی قرار داریم که نشاط و اعتمادبهنفس عمومی آسیب دیده است و مشکلات اقتصادی، تحریمها، بیتدبیریهای مدیریتی و نبود امنیت کنشگران سیاسی، سلسلهاندامهای جریانهای سیاسی را به لرزه درآورده است. تمام اینها انتقادهایی است که به دولت فعلی وارد است، اما انتقاد به دولت به معنای امضا بر دیوار عوامگرایانی نیست که هشت سال باعث انجماد سیاسی و اجتماعی کشور شدند و بیتردید کنشگران سیاسی، تجربه سال 84 را تکرار نخواهند کرد و از بههدررفتن سرمایههای ملی جلوگیری خواهند کرد. انتظارات ما از دولت جدی است و همین مطالبهگری باعث میشود که بگوییم اصلاحات هنوز زنده است، زیرا گفتمانهایی مانند توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، انطباق دین و دولت و مبارزه با استعمار را درون خود جای داده است. اصلاحطلبان؛ این کنشگران واقعی ایران در مبارزه با وضع تحریمهای ظالمانه مبارزه میکنند تا اجازه ندهند که شکل جدیدی از استعمار بر ایران حاکم شود. استحکام سیاست خارجی در گرو آرامش سیاست داخلی است. توفیق در سیاست
خارجی نیاز به وحدت ملی دارد و دولت باید توجه داشته باشد که با استفاده از وحدت ملی از دستاوردهای مهم خود در حوزه سیاست خارجی محافظت کند؛ گرچه تاکنون نیز این امر محقق شده و به همت آقای ظریف و همکارانشان اتفاقات بسیار بزرگی در عرصه بینالمللی برای ایران تحقق یافته است. به یاد دارم که دبیرکل سازمان ملل متحد میگفت که اگر ظریف در ایران متولد نشده بود، ظرفیت دبیرکلشدن سازمان ملل را نیز داشت. باور کنید که دل جواد ظریف بیش از همه ما از اوضاع فعلی خون است و دغدغههای او کمتر از مردم نیست، اما با تمام هجمهها و بیمهریها، برای ایران، برای اسلام و برای آرمانهای تمام شهدای این وطن استوار ایستاده است. ظریف افتخار مردم ایران است و نام او همواره بر تارک سیاست خارجی به نیکی نقش خواهد بست، همانطور که نام فردی مانند دکتر فاطمی به نیکی ماندگار شد».
مردم، قدرت واقعی ایران
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، نیز در ادامه این همایش با اشاره به نقش مردم در قدرت بینالمللی ایران اظهار کرد: «به دلیل آنکه از ابتدای زندگی کاریام در بخش سیاست خارجی دارای مسئولیت بودهام، هیچوقت فعالیت حزبی نکردهام و با چنین فضاهای پرشوری آشنا نیستم؛ زیرا کارمندان وزارت امور خارجه از فعالیت حزبی منع شدهاند و اگر اراده آقای خرازی نبود، در این همایش شرکت نمیکردم. سیاست خارجه باید براساس منافع ملی پیش برود و چه خوب است که تمام احزاب در این راستا تلاش کنند؛ کمااینکه در این همایش نیز دبیرکل چند حزب گردهم آمدهاند تا درباره منافع ملی به گفتوگو بپردازند. ایران یک کشور تأثیرگذار و قدرتمند است و از لحاظ تاریخی و جغرافیایی همواره منشأ اثر بوده است و خواهد بود و این یک واقعیت است که قدرت ایران در تاریخ چندهزارساله خود بر کشورهای مختلف تأثیرگذار بوده است.
قدرت ایران وابسته به مردم ایران است. شما تمام قدرتها اعم از قدرت اقتصادی، نظامی، حمایتهای خارجی و حتی سلاح هستهای را تصور کنید. در تمام اینها کشورهای همسایه از ما قدرتمندتر هستند. هزینه تسلیحاتی ایران برای هر فرد در کل منطقه خاورمیانه از همه کشورها بهجز مصر پایینتر است. عربستان سال گذشته 69 میلیارد دلار براي خرید اسلحه هزينه کرد؛ درحالیکه بودجه نظامی جمهوری اسلامی بیش از 16 میلیارد دلار نبود. آنچه ایران را از تمام کشورها متمایز میکند، اتکا به قدرت مردم است؛ بنابراین حفظ شأن مردم نهتنها الزام اخلاقی؛ بلکه یک ضرورت امنیتی است. واقعیت این است که ما بدون مردم هیچیم. چندی پیش یکی از مسئولان آمریکا گفت که اگر ما پشت عربستان نباشیم، آنها به فارسی حرف خواهند زد یا آنکه ترامپ گفت که اگر دو هفته پشت عربستان را خالی کنیم، دوام نمیآورد. تمام این واقعیتها نشان از اهمیت مردم ایران دارد. مردم ایران در تمام شرایط از کشورشان دفاع کردهاند و ایثارهای بسیاری از ایشان مشاهده شده است و از این نظر باید از این سرمایه بزرگ اجتماعی حفاظت کنیم. رعایت حقوق بشر برای نظام ایران ضرورت ادامه حیات کشور است. یک پرسش مهم در
اینجا مطرح میشود که چرا مردم به این میزان دارای اهمیت هستند؟ زیرا دنیا در مقایسه با گذشته تغییر کرده است و وقتی از قدرت سخن میگوییم، فقط درباره اقتصاد و مسائل نظامی سخن نمیگوییم. قدرت واقعی این است که یک کشور با تکیه بر مردم خود بتواند استقلالش را حفظ کند و بدون دخالت بیگانگان تصمیم بگیرد. آمریکا بهخوبی میداند که قدرت ایران درونزاست و مردم در ایجاد این قدرت مهمترین نقش را دارند».
دوران پساغربی
ظریف با اشاره به شکل جدید مناسبات بینالمللی افزود: «ما یک مشکل مهم داریم و حل آن میتواند مبنای وحدت باشد. مشکل ما این است که هم مدافعان ارتباط با غرب و هم مخالفان آن محور عالم را غرب میدانند. موافقان هر پیشرفتی را منوط به پذیرش مطلق غرب میدانند و مخالفان یا به تعبیری دلواپسان هویت خود را در ضدیت با غرب معرفی میکنند. موضوع این است که اکنون در دوران پساغربی زندگی میکنیم. در قرنهای 16 و 17 میلادی همه اتفاقات مهم در اروپا میافتاد و حتی اگر اتفاق مثبتی در آسیا یا آمریکا رخ میداد، چندان تأثیری نداشت. باید بدانیم و باور کنیم که آن دوران تمام شده است. ما عادت کردهایم که همه تأثیرات را منوط به نقش غرب بدانیم. غرب محور عالم نیست. البته من از آن دست افرادی نیستم که به طور کلی غرب را انکار کنم. قطعا بخش مهمی از جهان امروز، غرب است؛ اما نه تمام جهان. در واقع هم شرق به غرب و هم غرب به شرق باید نگاه داشته باشند. دوران ابرقدرتی تمام شده است. شاهدمثال آن رویکرد ترامپ است. او رئیسجمهور کشوری است که هزینه نظامیاش برابر با کل بودجه نظامی تمام کشورهای جهان است. ترامپ با داشتن چنین قدرتی برای فشار به ایران
نمایندگانی را میفرستد که به افراد مختلف بگویند اگر با ایران معامله کنید، ویزای آمریکا به شما تعلق نمیگیرد. اگر همهچیز را در آمریکا خلاصه نکنیم، دولتمردان این کشور نمیتوانند خواستههایشان را اجرا کنند. نوع مناسبات جهانی اعم از رویکردهای اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و... تغییر کرده است و حتی رئیسجمهور آمریکا نیز نمیتواند به کنترل اطلاعاتی بپردازد. انحصار از اختیار دولتها خارج شده است. وقتی القاعده یا داعش خارج از مناسبات دولتی میتوانند خشونت بینالمللی ایجاد کنند، به این معنی است که دیگر دولتها انحصار ندارند و آنچه میتواند یک کشور را از دیگر کشورها متمایز کند، بهرهگیری از عنصر عقلانیت است و در این راستا ما باید بتوانیم کنشگر عمده باشیم».
انتقاد از کیهان و صداوسیما
ظریف با انتقاد از مواضع برخی از تندروها و صداوسیما ادامه داد: «به یاد دارم که روزی اوباما گفت اگر میتوانستم، یک پیچومهره از صنعت هستهای ایران باقی نمیگذاشتم. کیهان و صداوسیما این جمله را تیتر کردند؛ اما جمله بعدش را ذکر نکردند که او گفت اما نمیتوانم. چرا عدهای سعی میکنند که غرور ملی را نشانه بروند؟ چرا عدهای هنوز باور نکردهاند که میتوان آمریکا را شکست داد؟ باید بدانیم که ما پشت میز مذاکره با غربیها نبودیم؛ بلکه مردم در آن مذاکرات حاضر بودند و حق نیست که امید مردم را ناامید کنیم. منافع ملی حزبی و جناحی نیست. همه ما در یک کشتی نشستهایم. برخی از افراد نمیدانند که برای بدخواهان خارجی ایران تفاوتی وجود ندارد که چه کسی رئیسجمهور یا وزیر است. ما باید تمام ظرفیت خود را برای وحدت ملی به کار بگیریم تا از کشورمان دفاع کنیم».
چگونگی تعیین مصادیق منافع ملی
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با تکیه بر ضرورت توجه به ملاحظات منافع ملی در این نشست اظهار کرد: «اول باید منافع ملی تعریف شود و ببینیم که چه چیزی منافع ملی است و چه چیزی منافع ملی نیست. همه باور دارند که برای منافع ملی، تلاش میکنند. زمانی عدهای افراد را ترور میکردند و میگفتند که این ترورها در راستای تحقق منافع ملی است. در خاطرات اعضای سازمان مجاهدین خلق میتوان مشاهده کرد که جمعبندی آنها برای تأمین منافع ملی، ترور بود. برخی نیز میگویند که منافع ملی از نگاه مذهبی حاصل میشود. چنین تفاوت نظرهایی فقط مختص کشور ما نیست و در عموم کشورهای جهان تفاوت نظر وجود دارد؛ بنابراین در ابتدا باید تبیین کنیم که معیار تعیین منافع ملی چیست؟ به نظر میرسد که با شرایط امروز جهان، یک فرد یا حتی یک حزب نمیتواند تعیینکننده منافع ملی باشد و تنها راه تشخیص آن انتخابات سالم و آزاد است. مردم باید برای رسیدن به وحدت ملی از طریق انتخابات آزاد نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند تا ایشان اراده مردم باشند. نباید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی با سلایق فردی رد شود. احزاب در تسهیل این موضوع میتوانند نقش مهمی داشته
باشند».
تحقق مردمسالاری مستمر
کرباسچی در ادامه این همایش افزود: «آقای ظریف در بخشی از سخنان خود گفتند که منافع ملی فرای جناحها یا احزاب است؛ اگرچه کلیت این موضوع درست به نظر میرسد اما به بخشی از این سخن انتقاد وارد است؛ زیرا مجموعه احزاب و جناحها منافع ملی را تعیین میکنند. به یاد دارم که در سال 73 یا 74 با آقای عسگراولادی مباحثی تلویزیونی درباره کارکرد احزاب داشتم. او گفت که احزاب باید مواظب باشند هرآنچه نظر ولیفقیه است، تأمین شود. من گفتم که اگرچه در کلیت با شما موافقم اما ولیفقیه در امور کلی نظر میدهند و مسائل روزمره مردم با احزاب است. احزاب اگر قرار است که منفعل باشند که دیگر نیازی به حضورشان نیست. اگر کشورهای درحال توسعه از حمایت داخلی برخوردار نباشند، نمیتوانند در دنیا حضور جدی داشته باشند. اگر میخواهیم در عرصه بینالمللی منافع ملی ایرانیان را لحاظ کنیم، باید چنان استحکامی داشته باشیم که کشورهای مختلف نتوانند ما را انکار کنند. ما باید یک مردمسالاری مستمر داشته باشیم و بر اساس آن حمایت عمومی مردم را جلب کنیم تا سیاست خارجی با تکیه بر حمایت داخلی بتواند از منافع ملی دفاع کند».
ضرورت حفاظت از منافع ملی
علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نیز درباره جایگاه منافع ملی در سیاستهای داخلی و خارجی گفت: «عالیترین نوع هویت، هویت ملی است. تاریخدانها و جغرافیدانها هویت ملی را مبتنی بر سرزمین و تاریخ مشترک میدانند و جامعهشناسان زبان و فرهنگ مشترک را عامل اصلی هویت ملی معرفی میکنند و برای اهالی سیاست، تشکیل دولت و ساختارهای سیاسی مهم است. دو گفتمان رایج در بازشناسی هویت ملی وجود دارد؛ برخی با گفتمان متعالی، آموزههای دینی را سرمشق قرار میدهند و برخی دیگر گفتمان توسعه را انتخاب میکنند که تأمینکننده حیات دنیایی انسان است. در گذشته نیز طیفهای ناسیونالیستی، غربگرا و... هریک تعریف خود را از این مفهوم داشتهاند. قانون اساسی در اصل 176 مقرر كرده است که شورای عالی امنیت ملی باید حافظ منافع ملی باشد. در واقع منافع ملی به یک حس مشترک و پاسداری از منافع جمعی بازمیگردد؛ منافعی مانند محیط زیست، سرزمین، حاکمیت، حقوق شهروندی، پول ملی و.... مسئولان واقعا برای حفظ این موضوعات چه اقداماتی انجام دادهاند؟ آیا ما توانستهایم از مهاجرت نخبگان جلوگیری کنیم؟ وقتی به همه این مسائل توجه نشود، نمیتوان انتظار داشت که منافع ملی
تأمین شود».
شکوریراد ادامه داد: «از سوی دیگر ما با پدیدهای به نام تحریف منافع ملی نیز مواجهیم. ممکن است برخی از افراد با سوءاستفاده از مفاهیم منافع فردی و جمعی، تعریف نادرستی از منافع ملی ارائه بدهند. هرگاه بازتعریف هویت ملی بهگونهای ارائه شود که بخشی از مردم در آن نادیده انگاشته شوند، تحریف منافع ملی صورت گرفته است. در انقلاب مردم هویت خود را براساس سرزمین مشخص و حکومت جدید خود تعیین کردند اما بعد از 40 سال شاهد آن هستیم که بخشی از مردم کنار گذاشته شدهاند. باید به تمام این مسائل توجه شود تا منافع ملی از هرگونه خطری در امان بماند».
محمدنبي حبيبي نرفت. دبيرکل حزب مؤتلفه اسلامي قرار بود که در جريان برگزاري چهارمين کنگره حزب نداي ايرانيان در پنل احزاب و منافع ملي حاضر شود و سخنراني کند اما باوجودآنکه وعده کرده بود در اين مراسم حضور داشته باشد، نرفت و صندلي خالي او در کنار غلامحسين کرباسچي، دبيرکل حزب کارگزاران، علي شکوريراد، دبيرکل حزب اتحاد ملت و صادقي خرازي خالي ماند. حبيبي سفر را بهانه کرده و قائممقام جوان خود را راهي اين مراسم کرده بود.
دعوت از برخي چهرههاي اصولگرا در کنگرههاي احزاب اصلاحطلب اگر رويه نباشد، اما گاهي اتفاق ميافتد. بااينحال نداي ايرانيان اين بار نهتنها از دبيرکل حزب مؤتلفه دعوت کرده بود بلکه از او خواسته بود تا در جريان پنل اين حزب سخنراني هم داشته باشد. حبيبي اما ترجيح داده باوجودآنکه قبول کرده بود در اين مراسم حضور داشته باشد، از اين دعوت سر باز زند و براي آنکه دلخوري هم پيش نيايد، قائممقام جوان خود را روانه کرده و از او خواسته بود که ساعتي در کنگره حضور داشته باشد.
حبيبي نرفت و نرفتن او در اين مراسم هم بيعلت نبود. او در روزهاي اخير انتقادات تندوتيزي را درباره اصلاحطلبان و دولت مطرح کرده است. از قضا همين چند وقت پيش بود که مؤتلفه هم کنگرهاي برگزار کرده و نبي حبيبي در آن کنگره گفته بود: «جريان اصلاحطلبي از ابتداي دولت آقاي روحاني به تصرف و تصدي پستهاي دولتي همت کامل گماشتند و با اطمينان ميگويم که در کل کشور، بيش از ۹۰ درصد پستهاي مديريتي دولتي را از آن خود کردهاند ولي در اداره کشور و بهخصوص در حل مشکلات اقتصادي و معيشتي مردم موفقيت چنداني نداشتهاند بلکه نارضايتيهاي عامه مردم را در موضوعات بيکاري و گراني و بسياري از توليدات اقتصادي افزايش دادهاند.
جالب است حالا که بخش مهمي از جريان اصلاحطلبي از مدتي پيش به نمکنشناسي نسبت به آقاي رئيسجمهور پرداختهاند و با نگاه به انتخابات آينده در مواردي از آقاي روحاني تبّري هم ميجويند و ايشان را تشويق به استعفا ميکنند، اين نمکنشناسي يک شگرد انتخاباتي است».
در بيانيه حزب مؤتلفه هم از دولت خواسته شده بود تا اصلاحطلبان را اخراج کند: «حضور اصلاحطلبان با رويکرد خروج از حاکميت، امنيت ملي و سلامت کارکردهاي دستگاههاي دولتي را به خطر انداخته است؛ بنابراين دولت بايد فکري براي اين آسيب بکند و اهالي فتنه را از دستگاههاي اجرائي اخراج نمايد». به نظر ميآيد حتي اگر نبي حبيبي در محظور هم اين دعوت را پذيرفته بود، احتمالا در لحظات پاياني مشاوراني به او گفتهاند که آن مواضع با اين حضور جور درنميآيد.