|

خوانش برخي روشنفكران ايران از فيلسوف عدالت

رالز و مسئله ايران

شرق: برنامه همايش بين‌المللي جان رالز با نگاهي به عدالت، توسعه، صلح و دموکراسي 22 آذر در سالن فردوسي خانه انديشمندان به همت انجمن علوم سياسي ايران برگزار شد. نکته مهم اين همايش اين بود که فيلسوفان برجسته‌اي همچون تامس نيگل شاگرد رالز و فيلسوف سياسي برجسته معاصر؛ جاشوا کوئن شاگرد برجسته رالز و استاد فلسفه سياسي دانشگاه برکلي و تيم اسکنلن فيلسوف سياسي برجسته معاصر و همکار رالز در دانشگاه هاروارد نيز در آن مشارکت داشتند. نکته قابل تأمل ديگر حضور يک دانش‌آموخته رشته پزشکي در اين همايش بود که از حوزه سلامت به نظريه عدالت جان رالز پرداخته بود. به گفته علي اسمعيلي‌اردکاني، دبير اجرائي همايش، نکته حائز اهميت اين بود که اين همايش حاصل 70 ساعت هم‌انديشي با استادان حوزه انديشه بود که نتيجه آن در قالب همايش بين‌المللي جان رالز ارائه شده بود. آنچه در اين همايش بسياري از پژوهشگران داخلي و خارجي بر آن تأكيد کرده بودند، اين بود که نظريه عدالت رالز يکي از مهم‌ترين نظريات در حوزه مباحث انديشه‌اي است که همچنان جاي بحث، بررسي و تحقيق دارد. به گفته برخي شخصيت‌هاي سياسي حاضر در اين همايش از جمله سعيد حجاريان، شايد نتوان نظريه عدالت جان رالز را در جامعه ايران پياده‌سازي کرد، اما شايد نظريات شاگردان رالز بتواند پاسخ بهتري باشد. حسين هوشمند، دبير علمي همايش، با اشاره به پاره‌اي از مسائل اساسي معتنابه جامعه ايران گفت به کمک آموزه‌هاي جان رالز بهتر مي‌توان اين مسائل را درک کرد. او ابتدا به شخصيت رالز به عنوان فيلسوفي بزرگ و همچنين نظريه فراگير او با عنوان عدالت به‌مثابه انصاف و شيوه جان رالز براي مطرح‌کردن انديشه‌هايش پرداخت و گفت: «نظريه عدالت رالز که تلاش کرده است تا ميان مطالبات آزادي‌خواهي ليبراليسم کلاسيک و برابري‌خواهي سوسياليستي تلفيق معقولي انجام دهد، بهترين آلترناتيو در برابر مارکسيسم پوپوليستي و برابري‌خواهي پوپوليستي و آزادي‌خواهي ليبراليسم آزادانگار است. نظريه عدالت رالز در دو سطح تضاد منافع و تضاد باورها، بنيان‌هاي اخلاقي معقول و مطلوبي را در اختيار ما قرار مي‌دهد. نظريه عدالت او ايجاب مي‌کند که نهادهاي اساسي جامعه سطح بالايي از حداقل‌هاي اجتماعي (Social Minimum) را براي همه اعضاي جامعه فراهم کند».
رالز و عدالت در ايران
عليرضا بهشتي، استاد دانشگاه تربيت مدرس، در مقاله‌اي با عنوان «بهره‌گيري از ايده خردورزي همگاني جان رالز براي نظام عادلانه همکاري در ايران امروز» در اين همايش گفت: «يکي از ايده‌هايي که جان رالز در فرايند تکاملي نظريه‌اش درباره عدالت به‌مثابه انصاف به عنوان پيش‌شرط تعيين‌کننده عادلانه‌بودن فرايندهاي تصميم‌گيري در يک جامعه قانون‌مدار سامان‌مند مطرح کرد، ايده خرد همگاني است. در سازگاري يا نا‌سازگاري اين ايده با الگوي مردم‌سالاري هم‌انديشانه، مباحث ارزنده‌اي مطرح شده که توجه به آن در تبيين دقيق‌تر ايده مفيد است. رالز اجماع هم‌پوش عقلايي را محصول اين ايده مي‌داند، اما به نظر مي‌رسد ليبراليسم سياسي رالزي به لحاظ محتواي اخلاقي بيش از آن فربه است که در جوامع فرهنگي متعدد و متنوع کانون محل اجماع قرار گيرد. از اين‌رو، ضمن ارزيابي نقادانه ديدگاه رالز، تلاش شده با تفکيک دو گونه سياست، راهي براي بهره‌گيري از اين ايده در کنار شاهکار رالز در تمايز بين امر عقلاني و امر عقلايي و محدودکردن ساحت سياست به دومي، باز شود. در بخش ديگري از اين نوشتار نشان داده شده که رويکرد بازسازي‌شده ايده اجماع هم‌پوش رالزي، ما را در سنجش ميزان مردم‌سالاري و عادلانه‌بودن قوانين اساسي کشورها و اصلاح آنها براي افزايش مشروعيت و مقبوليت‌شان ياري مي‌رساند. بر اساس همين چارچوب نظري و با توجه به اينکه نظام سياسي حاکم بر ايران بر مبناي مردم‌سالاري ديني پايه‌ريزي شده است، ظرفيت‌هاي کاربرد ايده خرد همگاني براي شهروندان ايراني، اينجا و اکنون، مطرح شده و جهت‌گيري کلي قانون اساسي جمهوري اسلامي ارزيابي شده است؛ ارزيابي‌اي که تعيين جهت‌گيري کلي اصلاح آن را براي دستيابي به تجلي مردم‌سالاري در ساختارهاي اساسي جامعه ايراني ميسر مي‌کند».
هم‌پوشاني با ايده‌هاي حضرت علي)ع(
سعيد حجاريان هم در اين همايش گفت: «در طول تاريخ، افراد زيادي از انبيا و اوليا تا فلاسفه و عرفا هر يک به‌نوبه خود تلاش‌هايي درباره عدالت صورت داده‌ و آثاري به‌جاي گذاشته‌اند. در ميان آنها، جان رالز با نگارش کتاب «نظريه‌اي در باب عدالت»، فصلي نوين را در اين باب گشوده است. رالز، نسبت به ذات بشر خوش‌بين است و اعتقاد دارد انسان‌ها به‌طور کلي مي‌توانند بر سر موضوعات مهمي مانند آزادي و عدالت به تفاهم دست يابند. در مقاله حاضر با برجسته‌کردن چند مؤلفه کوشش مي‌کنم نشان دهم نظريه عدالت رالز با بسياري از ايده‌هاي حضرت امير در نهج‌البلاغه هم‌پوشاني دارد و هر دو، نسخه‌اي عملي براي برقراری عدالت انساني هستند.
اين ايده‌ها عبارت‌اند از: ا. تمايز ميان عدل و جود
۲. تمايز ميان اخلاق فضيلت و حقوق متقابل ۳. تصديق اصل قرارداد اجتماعي ناظر بر وظايف متقابل دولت و مردم از سوي حضرت امير در صفين (خطبه 207).
۴. عدالت در عمل 5. بازتوزيع: حضرت امير معتقد است که در بخشي از اموال ثروتمندان، مال فقيران هم قرار گرفته است (حکمت 320). نگارنده معتقد است - چنانکه رالز هم در ليبراليسم سياسي مي‌گويد - برقراري تعادل ميان بالاترين نقطه (اعم از ثروتمند، راديکال، آوانگارد و...) و پايين‌ترين نقطه‌ (اعم از فقير، محافظه‌کار، رئاليست‌ و...) در هر زمينه‌اي کارآمد است. حجاريان در پايان گفت: شايد نظريات شاگردان رالز براي جامعه و جوانان جواب بهتري داشته باشد».
«تو بايد عدالت، عدالت بورزي»
جواد حيدري هم در اين همايش مقاله‌اي از تامس نيگل را با عنوان «تو بايد عدالت، عدالت بورزي» را درباره رالز ترجمه كرده بود كه خواند. او گفت: «رالز در سه اثر ماندگار خود به سه مسئله‌ مهم در روزگار ما پاسخ مي‌دهد. کتاب نظريه‌اي در باب عدالت موضوع اصلي‌اش عدالت اجتماعي بوده است و او به اين موضوع شکل و شمايلي را بخشيده است که در مباحث روزگار ما دارد. مسئله‌ اصلي اين است: انتظارات و فرصت‌هاي هر شخصي در زندگي به‌شدت متأثر از وضع و حالي است که او در آن به سبب اينکه هيچ انتخابي از خود ندارد متولد مي‌شود... رالز در کتاب ليبراليسم سياسي به ربط و نسبت ارزش‌هاي سياسي با ارزش‌هاي جامع‌تر مي‌پردازد. رالز به اين واقعيت که تکثرگرايي نسبت به ارزش‌هايي غايي اجتناب‌ناپذير است، اهميت بيشتري مي‌دهد. او مي‌گفت اختلاف‌نظر ديني به لحاظ تاريخي مهم‌ترين شکل تعارض درباره ارزش‌هاست. او معتقد است که نه فقط در توزيع منافع اجتماعي و مادي بلکه در تصورات گوناگون از خير نيز محتاج انصاف هستيم. بنابراين، اين قرارداد‌کنندگان در وضع نخستين از اطلاعات راجع به تصور تمام و کمال‌شان از زندگي خوب بي‌بهره‌اند و بايد با توجه به اين وضعيت، اصولي را برگزينند».
فهم ويژگي‌هاي نظريه رالز
سخنران بعدي؛ نرگس سلحشور مترجم مقاله تي.ام.اسکنلن، استاد دانشکده فلسفه از دانشگاه هاروارد بود. سلحشور ابتدا به صورت اجمالي در مورد تي.ام.اسکنلن سخن گفت که به عنوان اولين نسل و از مهم‌ترين شاگرد جان رالز شناخته شده که بعدها در دانشگاه هاروارد، همکار رالز مي‌شود و در حال حاضر يکي از مهم‌ترين فيلسوفان زنده دنياست. سلحشور گفت: «در اين مقاله از بعضي ويژگي‌هاي اصلي نظريه عدالت رالز تفسيري ارائه خواهم کرد. اين ويژگي‌ها شناخته‌شده‌اند اما مورد مناقشه نيز هستند. اينکه چگونه بايد اين ويژگي‌ها را فهم کرد به قابليت کاربست نظريه عدالت رالز، نه فقط در شرايط فعلي ايالات متحده بلکه در شرايط فعلي ايران نيز بستگي دارد، کشوري که نگرش‌هاي مخالف ليبراليسم در آن مورد حمايت قرار مي‌گيرند. اولين ويژگي‌، ويژگي‌اي است که رالز در بخش آغازين کتاب نظريه‌اي درباب عدالت به صراحت آن را ذکر کرده است. او مي‌گويد جامعه «نوعي همکاري اوليه براي دستيابي به سود متقابل» است که قواعد اساسي آن «نظامي از همکاري را مشخص مي‌کنند که براي پيشبرد خير کساني در نظر گرفته شده‌اند که در اين همکاري سهم دارند»... وقتي رالز مي‌گويد نهادهاي اجتماعي بر اين مبنا توجيه مي‌شوند که نظامي منصفانه براي پيشبرد «خير» کساني‌اند که در اين نهادها نقشي دارند، منظور از «خيرِ» فرد معناي گسترده آن است. مثلا هدف يک فرد مي‌تواند تحقق آرمان‌هاي زندگي جمعي باشد يا تبعيت از آموزه‌هاي ديني خود و تبليغ براي پذيرش گسترده آن. مطابق با اين نگرش، چگونه نظامي از همکاري [مشترک] مي‌تواند خير افراد را بهتر برآورده کند؟ واضح است که پيش و بيش از هر چيز، اين کار با همواركردن فعاليت اقتصادي مثمرثمر ممکن مي‌شود. در گام بعد که به اندازه گام قبلي مهم است، اين نظام همکاري چارچوبي از حقوق و آزادي‌ها را فراهم مي‌كند که به افراد اجازه مي‌دهد به تصوري معقول از خير برسند و آن را دنبال کنند. همچنين، اين حقوق و آزادي‌ها به افراد اجازه مي‌دهند که تصورشان از خير را با ديگران سهيم شوند تا غايات مشترکشان را ايجاد کنند و يک زندگي مشترک بسازند. در نهايت، رالز اعتقاد دارد که شکوفايي قابليت حس عدالت‌طلبي در همکاري با ديگران بر اساس شرايط منصفانه، خود يک خير مهم است».
پيوند آزادي و برابري
در ادامه مراسم، ويدئويي از جاشوا كوئن، از شاگردان رالز، پخش شد كه در آن مقاله‌اي را با عنوان «اهميت فلسفه: تأملاتي بر جان رالز» خواند. كوئن گفت: «... سهم عمده رالز در فرهنگ سياسي ما در فلسفه سياسي او نهفته است - سهمي که اگرچه انتزاعي است درعين‌حال عميقا انجام‌شدني است. هميشه در ميان ما آريستوفانس و ماکياولي‌هايي يافت مي‌شوند که با انتقاد از فيلسوفان به‌خاطر اينکه يا سرشان را در ابرها فرو مي‌برند يا در داخل شن‌ها، اهميت کاربردي انتزاعات فلسفي را انکار مي‌کنند. فلسفه سياسي رالز با حمايت از ايده‌آل‌هاي اخلاقي و با نشان‌دادن اينکه آنها معقول و دست‌يافتني هستند به اميد مي‌پيوندد و با بدگماني‌هايي که به‌ واقع‌گرايي سياسي تظاهر مي‌کنند به مقابله مي‌پردازد. رالز مي‌گويد که «يکي از دلايل سقوط نظام مشروطه وايمار اين بود که هيچ‌کدام از نخبگان سنتي آلمان از قانون اساسي آن حمايت نکردند يا اعتقادي به کارايي آن نداشتند». وقتي که گشتاپو سر مي‌رسد، خيلي‌وقت است که از کاروبار فلسفه گذشته است. براي اجتناب از ناگواري‌هاي دهشتناک زندگي سياسي، ارزش‌هاي سياسي بايد در بخشي از فرهنگ عمومي «به‌صورت مفروضاتي که در پيش‌زمينه فعاليت دارند» منزل کنند. بدفهمي اين ارزش‌ها نه يک واقع‌گرايي ساده سياسي است و نه نشانه‌اي از بلوغ سياسي، بلکه شروع يک فاجعه مصيبت‌بار است».
رالز و توجيه نظريه اخلاقي
سخنران بعدي مراسم، ابوالقاسم فنايي، استاد دانشگاه مفيد، بود كه مقاله‌اي با عنوان «رالز و روش توجيه نظريه اخلاقي» ارائه كرد. او گفت: «روش توجيه نظريه‌هاي اخلاقي يکي از موضوعات مهم و چه‌بسا مهم‌ترين موضوع، در معرفت‌شناسي اخلاق است. بااين‌همه، بسياري از فيلسوفان اخلاق به طور مستقل به اين موضوع نپرداخته‌اند، بلکه ديدگاه آنان در باب اين موضوع به نحو ضمني و در لابه‌لاي بحث از نظريه اخلاقي‌اي که از آن دفاع مي‌کرده‌اند در آثارشان منعکس شده است. جان رالز يکي از فيلسوفاني است که در کتاب پرآوازه خود، نظريه عدالت، به اختصار و تا حدودي به نحوي مستقل به اين موضوع پرداخته است. ديدگاه رالز در باب روش توجيه نظريه اخلاقي ترکيبي است از دو روش متفاوت توجيه که هر‌يک از آنها به نحو مستقل و در شکلي ساده‌تر توسط فيلسوفان اخلاق پيش از او براي توجيه نظريه اخلاقي مورد قبولشان به کار رفته است. روش نخست مي‌کوشد با توسل به شهودهاي اخلاقي و فرااخلاقي نظريه اخلاقي خاصي را صورت‌بندي و سپس از آن دفاع کند؛ دفاعي که شامل نقد نظريه‌هاي رقيب نيز مي‌شود. روش دوم اما مي‌کوشد با توسل به قرارداد اجتماعي توجيه لازم براي نظريه اخلاقي را فراهم کند. هر يک از اين دو روش سابقه بلندي در فلسفه اخلاق و برخي ديگر از شاخه‌هاي فلسفه، مانند فلسفه سياست دارند».
بازخواني نظريه عدالت جان رالز
در سياست‌گذاري سلامت
علي کاظميان، استاديار سلامت دهان و دندان‌پزشکي اجتماعي دانشکده دندان‌پزشکي دانشگاه علوم پزشکي مشهد، سخنران ديگر مراسم بود كه به گفته خودش نه علوم سياسي خوانده و نه حتي علوم انساني، اما در مورد انديشه‌هاي رالز در مورد حوزه سلامت و عدالت مطالعاتي داشته است. او در اين همايش به صورت‌بندي يک طرح‌واره پيشنهادي براي بازشناسي جايگاه اجزای نظام سلامت در نظريه رالز پرداخت و گفت: «اين طرح پيشنهادي بر چهار تفکيک زير استوار است: تفکيک سطح سلامت و خدمات سلامت، تفکيک خدمات پيشگيرانه و خدمات درماني، تفکيک خدمات پايه و خدمات تخصصي و تفکيک سطوح مختلف درآمدي. از آنجا که عوامل تعيين‌کننده اجتماعي سلامت مهم‌ترين عامل تعيين‌کننده سطح سلامت هستند، گروه‌هاي نابرخوردار
اجتماعي-اقتصادي از نظر سطح سلامت (شامل هر دو معيار کميت و کيفيت زندگي) واجد شرايط نامطلوب‌تري هستند. اصل تفاوت در نظريه رالز که نابرابري را تنها در صورتي موجه مي‌شمارد که به بهبود وضع نابرخوردارترين افراد جامعه منجر شود، از طريق بازتوزيع سهم خيرهاي اوليه، بهبود اجتماعي-اقتصادي و به‌تبع آن بهبود سطح سلامت نابرخوردارترين‌ گروه‌ها را در پي خواهد داشت. در نظام انديشه رالز، ارائه خدمات پيشگيرانه عمومي به‌عنوان يکي از رويکردهاي جدي در سياست‌گذاري سلامت ذيل مفهوم خيرهاي عمومي قابل اندازه‌گيري است».

شرق: برنامه همايش بين‌المللي جان رالز با نگاهي به عدالت، توسعه، صلح و دموکراسي 22 آذر در سالن فردوسي خانه انديشمندان به همت انجمن علوم سياسي ايران برگزار شد. نکته مهم اين همايش اين بود که فيلسوفان برجسته‌اي همچون تامس نيگل شاگرد رالز و فيلسوف سياسي برجسته معاصر؛ جاشوا کوئن شاگرد برجسته رالز و استاد فلسفه سياسي دانشگاه برکلي و تيم اسکنلن فيلسوف سياسي برجسته معاصر و همکار رالز در دانشگاه هاروارد نيز در آن مشارکت داشتند. نکته قابل تأمل ديگر حضور يک دانش‌آموخته رشته پزشکي در اين همايش بود که از حوزه سلامت به نظريه عدالت جان رالز پرداخته بود. به گفته علي اسمعيلي‌اردکاني، دبير اجرائي همايش، نکته حائز اهميت اين بود که اين همايش حاصل 70 ساعت هم‌انديشي با استادان حوزه انديشه بود که نتيجه آن در قالب همايش بين‌المللي جان رالز ارائه شده بود. آنچه در اين همايش بسياري از پژوهشگران داخلي و خارجي بر آن تأكيد کرده بودند، اين بود که نظريه عدالت رالز يکي از مهم‌ترين نظريات در حوزه مباحث انديشه‌اي است که همچنان جاي بحث، بررسي و تحقيق دارد. به گفته برخي شخصيت‌هاي سياسي حاضر در اين همايش از جمله سعيد حجاريان، شايد نتوان نظريه عدالت جان رالز را در جامعه ايران پياده‌سازي کرد، اما شايد نظريات شاگردان رالز بتواند پاسخ بهتري باشد. حسين هوشمند، دبير علمي همايش، با اشاره به پاره‌اي از مسائل اساسي معتنابه جامعه ايران گفت به کمک آموزه‌هاي جان رالز بهتر مي‌توان اين مسائل را درک کرد. او ابتدا به شخصيت رالز به عنوان فيلسوفي بزرگ و همچنين نظريه فراگير او با عنوان عدالت به‌مثابه انصاف و شيوه جان رالز براي مطرح‌کردن انديشه‌هايش پرداخت و گفت: «نظريه عدالت رالز که تلاش کرده است تا ميان مطالبات آزادي‌خواهي ليبراليسم کلاسيک و برابري‌خواهي سوسياليستي تلفيق معقولي انجام دهد، بهترين آلترناتيو در برابر مارکسيسم پوپوليستي و برابري‌خواهي پوپوليستي و آزادي‌خواهي ليبراليسم آزادانگار است. نظريه عدالت رالز در دو سطح تضاد منافع و تضاد باورها، بنيان‌هاي اخلاقي معقول و مطلوبي را در اختيار ما قرار مي‌دهد. نظريه عدالت او ايجاب مي‌کند که نهادهاي اساسي جامعه سطح بالايي از حداقل‌هاي اجتماعي (Social Minimum) را براي همه اعضاي جامعه فراهم کند».
رالز و عدالت در ايران
عليرضا بهشتي، استاد دانشگاه تربيت مدرس، در مقاله‌اي با عنوان «بهره‌گيري از ايده خردورزي همگاني جان رالز براي نظام عادلانه همکاري در ايران امروز» در اين همايش گفت: «يکي از ايده‌هايي که جان رالز در فرايند تکاملي نظريه‌اش درباره عدالت به‌مثابه انصاف به عنوان پيش‌شرط تعيين‌کننده عادلانه‌بودن فرايندهاي تصميم‌گيري در يک جامعه قانون‌مدار سامان‌مند مطرح کرد، ايده خرد همگاني است. در سازگاري يا نا‌سازگاري اين ايده با الگوي مردم‌سالاري هم‌انديشانه، مباحث ارزنده‌اي مطرح شده که توجه به آن در تبيين دقيق‌تر ايده مفيد است. رالز اجماع هم‌پوش عقلايي را محصول اين ايده مي‌داند، اما به نظر مي‌رسد ليبراليسم سياسي رالزي به لحاظ محتواي اخلاقي بيش از آن فربه است که در جوامع فرهنگي متعدد و متنوع کانون محل اجماع قرار گيرد. از اين‌رو، ضمن ارزيابي نقادانه ديدگاه رالز، تلاش شده با تفکيک دو گونه سياست، راهي براي بهره‌گيري از اين ايده در کنار شاهکار رالز در تمايز بين امر عقلاني و امر عقلايي و محدودکردن ساحت سياست به دومي، باز شود. در بخش ديگري از اين نوشتار نشان داده شده که رويکرد بازسازي‌شده ايده اجماع هم‌پوش رالزي، ما را در سنجش ميزان مردم‌سالاري و عادلانه‌بودن قوانين اساسي کشورها و اصلاح آنها براي افزايش مشروعيت و مقبوليت‌شان ياري مي‌رساند. بر اساس همين چارچوب نظري و با توجه به اينکه نظام سياسي حاکم بر ايران بر مبناي مردم‌سالاري ديني پايه‌ريزي شده است، ظرفيت‌هاي کاربرد ايده خرد همگاني براي شهروندان ايراني، اينجا و اکنون، مطرح شده و جهت‌گيري کلي قانون اساسي جمهوري اسلامي ارزيابي شده است؛ ارزيابي‌اي که تعيين جهت‌گيري کلي اصلاح آن را براي دستيابي به تجلي مردم‌سالاري در ساختارهاي اساسي جامعه ايراني ميسر مي‌کند».
هم‌پوشاني با ايده‌هاي حضرت علي)ع(
سعيد حجاريان هم در اين همايش گفت: «در طول تاريخ، افراد زيادي از انبيا و اوليا تا فلاسفه و عرفا هر يک به‌نوبه خود تلاش‌هايي درباره عدالت صورت داده‌ و آثاري به‌جاي گذاشته‌اند. در ميان آنها، جان رالز با نگارش کتاب «نظريه‌اي در باب عدالت»، فصلي نوين را در اين باب گشوده است. رالز، نسبت به ذات بشر خوش‌بين است و اعتقاد دارد انسان‌ها به‌طور کلي مي‌توانند بر سر موضوعات مهمي مانند آزادي و عدالت به تفاهم دست يابند. در مقاله حاضر با برجسته‌کردن چند مؤلفه کوشش مي‌کنم نشان دهم نظريه عدالت رالز با بسياري از ايده‌هاي حضرت امير در نهج‌البلاغه هم‌پوشاني دارد و هر دو، نسخه‌اي عملي براي برقراری عدالت انساني هستند.
اين ايده‌ها عبارت‌اند از: ا. تمايز ميان عدل و جود
۲. تمايز ميان اخلاق فضيلت و حقوق متقابل ۳. تصديق اصل قرارداد اجتماعي ناظر بر وظايف متقابل دولت و مردم از سوي حضرت امير در صفين (خطبه 207).
۴. عدالت در عمل 5. بازتوزيع: حضرت امير معتقد است که در بخشي از اموال ثروتمندان، مال فقيران هم قرار گرفته است (حکمت 320). نگارنده معتقد است - چنانکه رالز هم در ليبراليسم سياسي مي‌گويد - برقراري تعادل ميان بالاترين نقطه (اعم از ثروتمند، راديکال، آوانگارد و...) و پايين‌ترين نقطه‌ (اعم از فقير، محافظه‌کار، رئاليست‌ و...) در هر زمينه‌اي کارآمد است. حجاريان در پايان گفت: شايد نظريات شاگردان رالز براي جامعه و جوانان جواب بهتري داشته باشد».
«تو بايد عدالت، عدالت بورزي»
جواد حيدري هم در اين همايش مقاله‌اي از تامس نيگل را با عنوان «تو بايد عدالت، عدالت بورزي» را درباره رالز ترجمه كرده بود كه خواند. او گفت: «رالز در سه اثر ماندگار خود به سه مسئله‌ مهم در روزگار ما پاسخ مي‌دهد. کتاب نظريه‌اي در باب عدالت موضوع اصلي‌اش عدالت اجتماعي بوده است و او به اين موضوع شکل و شمايلي را بخشيده است که در مباحث روزگار ما دارد. مسئله‌ اصلي اين است: انتظارات و فرصت‌هاي هر شخصي در زندگي به‌شدت متأثر از وضع و حالي است که او در آن به سبب اينکه هيچ انتخابي از خود ندارد متولد مي‌شود... رالز در کتاب ليبراليسم سياسي به ربط و نسبت ارزش‌هاي سياسي با ارزش‌هاي جامع‌تر مي‌پردازد. رالز به اين واقعيت که تکثرگرايي نسبت به ارزش‌هايي غايي اجتناب‌ناپذير است، اهميت بيشتري مي‌دهد. او مي‌گفت اختلاف‌نظر ديني به لحاظ تاريخي مهم‌ترين شکل تعارض درباره ارزش‌هاست. او معتقد است که نه فقط در توزيع منافع اجتماعي و مادي بلکه در تصورات گوناگون از خير نيز محتاج انصاف هستيم. بنابراين، اين قرارداد‌کنندگان در وضع نخستين از اطلاعات راجع به تصور تمام و کمال‌شان از زندگي خوب بي‌بهره‌اند و بايد با توجه به اين وضعيت، اصولي را برگزينند».
فهم ويژگي‌هاي نظريه رالز
سخنران بعدي؛ نرگس سلحشور مترجم مقاله تي.ام.اسکنلن، استاد دانشکده فلسفه از دانشگاه هاروارد بود. سلحشور ابتدا به صورت اجمالي در مورد تي.ام.اسکنلن سخن گفت که به عنوان اولين نسل و از مهم‌ترين شاگرد جان رالز شناخته شده که بعدها در دانشگاه هاروارد، همکار رالز مي‌شود و در حال حاضر يکي از مهم‌ترين فيلسوفان زنده دنياست. سلحشور گفت: «در اين مقاله از بعضي ويژگي‌هاي اصلي نظريه عدالت رالز تفسيري ارائه خواهم کرد. اين ويژگي‌ها شناخته‌شده‌اند اما مورد مناقشه نيز هستند. اينکه چگونه بايد اين ويژگي‌ها را فهم کرد به قابليت کاربست نظريه عدالت رالز، نه فقط در شرايط فعلي ايالات متحده بلکه در شرايط فعلي ايران نيز بستگي دارد، کشوري که نگرش‌هاي مخالف ليبراليسم در آن مورد حمايت قرار مي‌گيرند. اولين ويژگي‌، ويژگي‌اي است که رالز در بخش آغازين کتاب نظريه‌اي درباب عدالت به صراحت آن را ذکر کرده است. او مي‌گويد جامعه «نوعي همکاري اوليه براي دستيابي به سود متقابل» است که قواعد اساسي آن «نظامي از همکاري را مشخص مي‌کنند که براي پيشبرد خير کساني در نظر گرفته شده‌اند که در اين همکاري سهم دارند»... وقتي رالز مي‌گويد نهادهاي اجتماعي بر اين مبنا توجيه مي‌شوند که نظامي منصفانه براي پيشبرد «خير» کساني‌اند که در اين نهادها نقشي دارند، منظور از «خيرِ» فرد معناي گسترده آن است. مثلا هدف يک فرد مي‌تواند تحقق آرمان‌هاي زندگي جمعي باشد يا تبعيت از آموزه‌هاي ديني خود و تبليغ براي پذيرش گسترده آن. مطابق با اين نگرش، چگونه نظامي از همکاري [مشترک] مي‌تواند خير افراد را بهتر برآورده کند؟ واضح است که پيش و بيش از هر چيز، اين کار با همواركردن فعاليت اقتصادي مثمرثمر ممکن مي‌شود. در گام بعد که به اندازه گام قبلي مهم است، اين نظام همکاري چارچوبي از حقوق و آزادي‌ها را فراهم مي‌كند که به افراد اجازه مي‌دهد به تصوري معقول از خير برسند و آن را دنبال کنند. همچنين، اين حقوق و آزادي‌ها به افراد اجازه مي‌دهند که تصورشان از خير را با ديگران سهيم شوند تا غايات مشترکشان را ايجاد کنند و يک زندگي مشترک بسازند. در نهايت، رالز اعتقاد دارد که شکوفايي قابليت حس عدالت‌طلبي در همکاري با ديگران بر اساس شرايط منصفانه، خود يک خير مهم است».
پيوند آزادي و برابري
در ادامه مراسم، ويدئويي از جاشوا كوئن، از شاگردان رالز، پخش شد كه در آن مقاله‌اي را با عنوان «اهميت فلسفه: تأملاتي بر جان رالز» خواند. كوئن گفت: «... سهم عمده رالز در فرهنگ سياسي ما در فلسفه سياسي او نهفته است - سهمي که اگرچه انتزاعي است درعين‌حال عميقا انجام‌شدني است. هميشه در ميان ما آريستوفانس و ماکياولي‌هايي يافت مي‌شوند که با انتقاد از فيلسوفان به‌خاطر اينکه يا سرشان را در ابرها فرو مي‌برند يا در داخل شن‌ها، اهميت کاربردي انتزاعات فلسفي را انکار مي‌کنند. فلسفه سياسي رالز با حمايت از ايده‌آل‌هاي اخلاقي و با نشان‌دادن اينکه آنها معقول و دست‌يافتني هستند به اميد مي‌پيوندد و با بدگماني‌هايي که به‌ واقع‌گرايي سياسي تظاهر مي‌کنند به مقابله مي‌پردازد. رالز مي‌گويد که «يکي از دلايل سقوط نظام مشروطه وايمار اين بود که هيچ‌کدام از نخبگان سنتي آلمان از قانون اساسي آن حمايت نکردند يا اعتقادي به کارايي آن نداشتند». وقتي که گشتاپو سر مي‌رسد، خيلي‌وقت است که از کاروبار فلسفه گذشته است. براي اجتناب از ناگواري‌هاي دهشتناک زندگي سياسي، ارزش‌هاي سياسي بايد در بخشي از فرهنگ عمومي «به‌صورت مفروضاتي که در پيش‌زمينه فعاليت دارند» منزل کنند. بدفهمي اين ارزش‌ها نه يک واقع‌گرايي ساده سياسي است و نه نشانه‌اي از بلوغ سياسي، بلکه شروع يک فاجعه مصيبت‌بار است».
رالز و توجيه نظريه اخلاقي
سخنران بعدي مراسم، ابوالقاسم فنايي، استاد دانشگاه مفيد، بود كه مقاله‌اي با عنوان «رالز و روش توجيه نظريه اخلاقي» ارائه كرد. او گفت: «روش توجيه نظريه‌هاي اخلاقي يکي از موضوعات مهم و چه‌بسا مهم‌ترين موضوع، در معرفت‌شناسي اخلاق است. بااين‌همه، بسياري از فيلسوفان اخلاق به طور مستقل به اين موضوع نپرداخته‌اند، بلکه ديدگاه آنان در باب اين موضوع به نحو ضمني و در لابه‌لاي بحث از نظريه اخلاقي‌اي که از آن دفاع مي‌کرده‌اند در آثارشان منعکس شده است. جان رالز يکي از فيلسوفاني است که در کتاب پرآوازه خود، نظريه عدالت، به اختصار و تا حدودي به نحوي مستقل به اين موضوع پرداخته است. ديدگاه رالز در باب روش توجيه نظريه اخلاقي ترکيبي است از دو روش متفاوت توجيه که هر‌يک از آنها به نحو مستقل و در شکلي ساده‌تر توسط فيلسوفان اخلاق پيش از او براي توجيه نظريه اخلاقي مورد قبولشان به کار رفته است. روش نخست مي‌کوشد با توسل به شهودهاي اخلاقي و فرااخلاقي نظريه اخلاقي خاصي را صورت‌بندي و سپس از آن دفاع کند؛ دفاعي که شامل نقد نظريه‌هاي رقيب نيز مي‌شود. روش دوم اما مي‌کوشد با توسل به قرارداد اجتماعي توجيه لازم براي نظريه اخلاقي را فراهم کند. هر يک از اين دو روش سابقه بلندي در فلسفه اخلاق و برخي ديگر از شاخه‌هاي فلسفه، مانند فلسفه سياست دارند».
بازخواني نظريه عدالت جان رالز
در سياست‌گذاري سلامت
علي کاظميان، استاديار سلامت دهان و دندان‌پزشکي اجتماعي دانشکده دندان‌پزشکي دانشگاه علوم پزشکي مشهد، سخنران ديگر مراسم بود كه به گفته خودش نه علوم سياسي خوانده و نه حتي علوم انساني، اما در مورد انديشه‌هاي رالز در مورد حوزه سلامت و عدالت مطالعاتي داشته است. او در اين همايش به صورت‌بندي يک طرح‌واره پيشنهادي براي بازشناسي جايگاه اجزای نظام سلامت در نظريه رالز پرداخت و گفت: «اين طرح پيشنهادي بر چهار تفکيک زير استوار است: تفکيک سطح سلامت و خدمات سلامت، تفکيک خدمات پيشگيرانه و خدمات درماني، تفکيک خدمات پايه و خدمات تخصصي و تفکيک سطوح مختلف درآمدي. از آنجا که عوامل تعيين‌کننده اجتماعي سلامت مهم‌ترين عامل تعيين‌کننده سطح سلامت هستند، گروه‌هاي نابرخوردار
اجتماعي-اقتصادي از نظر سطح سلامت (شامل هر دو معيار کميت و کيفيت زندگي) واجد شرايط نامطلوب‌تري هستند. اصل تفاوت در نظريه رالز که نابرابري را تنها در صورتي موجه مي‌شمارد که به بهبود وضع نابرخوردارترين افراد جامعه منجر شود، از طريق بازتوزيع سهم خيرهاي اوليه، بهبود اجتماعي-اقتصادي و به‌تبع آن بهبود سطح سلامت نابرخوردارترين‌ گروه‌ها را در پي خواهد داشت. در نظام انديشه رالز، ارائه خدمات پيشگيرانه عمومي به‌عنوان يکي از رويکردهاي جدي در سياست‌گذاري سلامت ذيل مفهوم خيرهاي عمومي قابل اندازه‌گيري است».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها