ترکي بر کليشههاي جنسيتي
زهرا عمراني
چند سال پيش، در کنفرانسي بينالمللي حضور داشتم که دانشجويان جوان را گردهم آورده بود تا درباره آخرين پژوهشها و دستاوردهاي خود در رشتههاي رياضي و فيزيک صحبت کنند. در اين کنفرانس که در شهر زيباي اصفهان به همت دانشگاه و مؤسسه خيريه «آراسته» برگزار شده بود، دختران و پسران دانشجو از اروپاي غربي، شرق آسيا و آمريکاي شمالي حضور داشتند؛ اغلب دانشجويان دوره کارشناسي ارشد و دکترا که با عنوان «دانشمندان جوان» در اين نشست حضور پيدا کرده بودند.
علاوه بر لذت معاشرت و از همآموزي دانشجويان، آنچه بيش از همه توجه میهمانان را به خود جلب کرده بود و مدام درباره آن سؤال ميکردند، تعداد زياد دختران دانشمند ايراني بود. با دختري از دانمارک صحبت ميکردم که ميگفت در کل دانشگاهِ آنها، او تنها دختري است که انتخاب کرده در رشتههاي علوم محض تحصيل کند. باور داشت زنان دانمارکي و اروپايي علاقهاي به چنين رشتههايي ندارند و براي همين دولت دانمارک و اتحاديه اروپا، مدام در حال تدوين سياستها و مشوقهايي هستند تا زنان را نسبت به ورود به اين رشتهها ترغيب کنند. پسري از پرتغال، ديگري از فنلاند و استادي از کانادا دنبال حرف او را گرفتند. همه مبهوت از اينکه چطور در ايران اين همه دختر جوان علاقهمند به تحصيل در رشتههاي علوم محض و اين همه استعداد زنانه در اين حوزه وجود دارد. بحث جذابي درگرفته بود، دوستي بهشوخي ميگفت: «شايد اشکال در سياستگذاريهاي شماست، گويا سياستهاي بازدارنده و محدودکننده در اين زمينه مؤثرتر بوده است». هر آنچه هست، اهميت ورود دختران به رشتههاي علمي بهقدري زياد است که از هشت سال پيش سازمان ملل 22 بهمنماه را به عنوان «روز جهاني دختران و زنان در علم»
نامگذاري کرد چراکه فقط با حضور همهجانبه زنان در همه عرصهها، امکان دستيابي به توسعه پايدار فراهم خواهد شد.
متأسفانه همچنان در بسياري از کشورها به علت حضور پررنگ کليشههاي جنسيتي، باور عمومي اين است که ذهن زنان، توانايي درک مفاهيم پيچيده علمي را ندارد و خود زنان، اولين کساني هستند که تمايلي براي تحصيل در اين رشتهها ندارند. بر اساس آمار يونسکو، کمتر از 30 درصد از محققان در دنيا، زن هستند و حدود 30 درصد از زنان در دانشگاه رشتههاي علوم محض، تکنولوژي، مهندسي و رياضي را انتخاب ميکنند و به تبع آن حضور زنان در مشاغل علمي مرتبط حدود 12 درصد است. اما در ايران، زنان در اين زمينه هم پيشتاز بوده و کليشهها را شکستهاند، بهطوريکه بيش از 70 درصد از دانشجويان رشتههاي علوم محض و مهندسي را دختران تشکيل ميدهند، طبيعتا در مقايسه با مقياس جهاني، زنان بيشتري در مشاغل علمي مرتبط فعاليت ميکنند و مسير را تا به آنجا باز کردهاند که برترين جايزه رياضي جهان (جايزه فيلدز) را از آنِ خود کردهاند. مريم ميرزاخاني که بيشتر ذکر داستان زندگياش در همين ستون آمده، تا امروز اولين زني است که برنده جايزه فيلدز شده است. او به جهانيان نشان داده براي درنورديدن مرزهاي خلاقيت و علم، جنسيت، نژاد يا هر آنچه در اختيار و انتخاب ما نبوده است،
بازدارنده نيست. وجود مريم، انگار قوت قلبي براي جامعه بينالمللي است تا باز اصرار کند براي دستيابي به توسعه، حضور متوازن زنان و مردان لازم است و بگويد مسير رشد زنان انتهايي ندارد. مريم يکي از هزاران است، همه دختراني که با اعتماد به نفس در آن نشست در دانشگاه اصفهان از بلندپروازيهاي خلاقانهشان سخن ميگفتند، نشانههايي هستند از اينکه با اراده و پشتکار ميتوان بر کليشههاي متداول جنسيتي ترک انداخت و طرحي نو درانداخت.
چند سال پيش، در کنفرانسي بينالمللي حضور داشتم که دانشجويان جوان را گردهم آورده بود تا درباره آخرين پژوهشها و دستاوردهاي خود در رشتههاي رياضي و فيزيک صحبت کنند. در اين کنفرانس که در شهر زيباي اصفهان به همت دانشگاه و مؤسسه خيريه «آراسته» برگزار شده بود، دختران و پسران دانشجو از اروپاي غربي، شرق آسيا و آمريکاي شمالي حضور داشتند؛ اغلب دانشجويان دوره کارشناسي ارشد و دکترا که با عنوان «دانشمندان جوان» در اين نشست حضور پيدا کرده بودند.
علاوه بر لذت معاشرت و از همآموزي دانشجويان، آنچه بيش از همه توجه میهمانان را به خود جلب کرده بود و مدام درباره آن سؤال ميکردند، تعداد زياد دختران دانشمند ايراني بود. با دختري از دانمارک صحبت ميکردم که ميگفت در کل دانشگاهِ آنها، او تنها دختري است که انتخاب کرده در رشتههاي علوم محض تحصيل کند. باور داشت زنان دانمارکي و اروپايي علاقهاي به چنين رشتههايي ندارند و براي همين دولت دانمارک و اتحاديه اروپا، مدام در حال تدوين سياستها و مشوقهايي هستند تا زنان را نسبت به ورود به اين رشتهها ترغيب کنند. پسري از پرتغال، ديگري از فنلاند و استادي از کانادا دنبال حرف او را گرفتند. همه مبهوت از اينکه چطور در ايران اين همه دختر جوان علاقهمند به تحصيل در رشتههاي علوم محض و اين همه استعداد زنانه در اين حوزه وجود دارد. بحث جذابي درگرفته بود، دوستي بهشوخي ميگفت: «شايد اشکال در سياستگذاريهاي شماست، گويا سياستهاي بازدارنده و محدودکننده در اين زمينه مؤثرتر بوده است». هر آنچه هست، اهميت ورود دختران به رشتههاي علمي بهقدري زياد است که از هشت سال پيش سازمان ملل 22 بهمنماه را به عنوان «روز جهاني دختران و زنان در علم»
نامگذاري کرد چراکه فقط با حضور همهجانبه زنان در همه عرصهها، امکان دستيابي به توسعه پايدار فراهم خواهد شد.
متأسفانه همچنان در بسياري از کشورها به علت حضور پررنگ کليشههاي جنسيتي، باور عمومي اين است که ذهن زنان، توانايي درک مفاهيم پيچيده علمي را ندارد و خود زنان، اولين کساني هستند که تمايلي براي تحصيل در اين رشتهها ندارند. بر اساس آمار يونسکو، کمتر از 30 درصد از محققان در دنيا، زن هستند و حدود 30 درصد از زنان در دانشگاه رشتههاي علوم محض، تکنولوژي، مهندسي و رياضي را انتخاب ميکنند و به تبع آن حضور زنان در مشاغل علمي مرتبط حدود 12 درصد است. اما در ايران، زنان در اين زمينه هم پيشتاز بوده و کليشهها را شکستهاند، بهطوريکه بيش از 70 درصد از دانشجويان رشتههاي علوم محض و مهندسي را دختران تشکيل ميدهند، طبيعتا در مقايسه با مقياس جهاني، زنان بيشتري در مشاغل علمي مرتبط فعاليت ميکنند و مسير را تا به آنجا باز کردهاند که برترين جايزه رياضي جهان (جايزه فيلدز) را از آنِ خود کردهاند. مريم ميرزاخاني که بيشتر ذکر داستان زندگياش در همين ستون آمده، تا امروز اولين زني است که برنده جايزه فيلدز شده است. او به جهانيان نشان داده براي درنورديدن مرزهاي خلاقيت و علم، جنسيت، نژاد يا هر آنچه در اختيار و انتخاب ما نبوده است،
بازدارنده نيست. وجود مريم، انگار قوت قلبي براي جامعه بينالمللي است تا باز اصرار کند براي دستيابي به توسعه، حضور متوازن زنان و مردان لازم است و بگويد مسير رشد زنان انتهايي ندارد. مريم يکي از هزاران است، همه دختراني که با اعتماد به نفس در آن نشست در دانشگاه اصفهان از بلندپروازيهاي خلاقانهشان سخن ميگفتند، نشانههايي هستند از اينکه با اراده و پشتکار ميتوان بر کليشههاي متداول جنسيتي ترک انداخت و طرحي نو درانداخت.