روایت امیریفر از جمله منسوب به احمدینژاد
ادعاي عجیب رئيس سابق دولت
شرق: «عباس اميريفر»، نزديکترين روحاني به احمدينژاد در دوره رياستجمهورياش، حرفهاي درزكرده از يك جلسه به نقل از رئيس سابق دولت را تأييد كرده است. او درباره نقلقولي از احمدينژاد در جلسهاي خصوصي که گفته است: «انقلاب کار انگليس بود»، در انصاف نیوز نوشته است: «بنده خودم در اين جلسه در ولنجک حضور داشتم و بدتر از موارد فوق را گفتند و بهدليل توهين ايشان آن جلسه را ترک کردم و مقدمه قطع ارتباطم با ايشان شد. حالا مختاريد باور کنيد يا نکنيد و بهقول ما طلبهها فلکالخيار». سايت بصيرت چند روز قبل در مطلبي نوشته بود: «محمود احمدينژاد در برخي از نشستهاي محفلي اطرافيان خود حضور يافته و مواضع تندي را مطرح ميکند. او مدعي است تمام مسئولان نظام براساس خط انگليسي حاکم شدهاند! يا وابسته به انگليس هستند يا انگليس به صورت مستقيم يا با واسطه آنها را مديريت ميکند! وي همچنين مدعي است در اتفاقات گذشته و حتي شکلگيري انقلاب هم انگليسيها پشت پرده بودهاند! حتي آنهايي که مصدق را زدند، فداييان اسلام را آوردند اينها هم طرح انگليس بود! وي معتقد است، آيتالله کاشاني کودتايي را عليه مصدق اجرا کرد به خاطر اينکه همه آنها
انگليسي بودند. احمدينژاد گفته است، روحاني به مذاکره و توافق با آمريکا و اروپا معتقد است و ميخواهد از اين طريق رفاه را در کشور ايجاد کند. احمدينژاد درعينحال ميگويد براي رأي مجبور هستيم از بدنه ضعيف جامعه حمايت کنيم، سوار شويم تا بتوانيم اهدافمان را پيگيري کنيم». اسفند سال 96 اسفنديار رحيممشایي با حضور در مقابل سفارت انگليس و در اعتراض به بازداشت حميد بقايي حکم بقايي را به آتش کشيد. مشايي، سفر بوريس جانسون، وزير خارجه بريتانيا، به ايران را در ارتباط با حذف محمود احمدينژاد و نزديکانش عنوان کرد و اينگونه مدعي شد که حکم حميد بقايي با دستور ملکه بريتانيا، نخستوزير و وزيرخارجه آن کشور، به مقامهاي قوه قضائيه جمهوري اسلامي ديکته شده است.بعد از آن هم دفتر محمود احمدينژاد با انتشار بيانيهاي نوشت: «چرا بايد اعتراض يک ايراني به دخالتهاي انگليس در امور ايران، بهطور خشن و مخفيانه توسط دستگاه قضائي، آن هم در تهران مورد برخورد و محاکمه قرار گيرد؟ اگر ريگي به کفش ندارند، متن مذاکرات و توصيههاي وزير امور خارجه انگليس در سفر اخير به تهران را منتشر کنند و رسيدگيها را علني برگزار کنند». درصورتيكه اظهارات
منتسب به رئيس سابق دولت صحت داشته باشد، ميتوان آن را از دو منظر تحليل كرد كه يكي از آنها تحليل در ادامه همان رفتارهاي پوپوليستياش است. باورش سخت است كه فردي كه هشت سال رئيس دولت بوده، مؤمن و باورمند به بخشي از باورهاي عاميانه در راستاي تئوريهاي توطئه باشد. اما او اين را ميداند كه دامنزدن به اين تئوريهاي توطئه ميتواند جذابيت داشته باشد يا بخشي از عوام را جذب او كند. از منظري ديگر اما اگر معتقد به اين باشيم كه اين اظهارات از باور رئيس سابق دولت سرچشمه ميگيرد، پرسشهايي جدي درباره شخص محمود احمدينژاد مطرح ميشود.
به جز اصلاحطلبان كه از منظر هميشگي خود رصدكننده و منتقد رفتارهاي احمدينژاد بوده و هستند، اصولگرايان اصولا تمايلي به ديدن احمدينژاد امروز ندارند. آنها ترجيح ميدهند به كل او را نديد بگيرند. رضا اكرمي، عضو جامعه روحانيت مبارز كه البته به دولت اعتدالي هم نزديك است، ميگويد تمايلي به اظهارنظر درباره احمدينژاد ندارد و آنهايي كه عقل دارند حرفهاي بيربط ميزنند چه برسد به او. ميگويد كه تحليلكردن حرفهاي احمدينژاد به درد افراد بيكار ميخورد و نبايد به صحبتهايش اهميتي داد: «مگر ما بيكاريم كه حرفهايش را تكذيب يا تأييد كنيم؟ تازه ما كه در آن جلسه نبوديم و حضور هم نداشتيم». حسن بيادي كه زماني عضو جمعيت آبادگران ايران اسلامي بود و در رويكارآمدن محمود احمدينژاد نقشي اساسي داشت هم حالا به «شرق» ميگويد دليلي ندارد درباره اين چيزها صحبت كنيد، الان مسائل مهمي مانند سيل در جامعه وجود دارد. او در پاسخ به اين سؤال كه قاعدتا او به واسطه همان نزديكي كه در گذشته به احمدينژاد داشته بهتر ميتواند رفتارهاي او را تحليل كند به «شرق» ميگويد كه بهتر است دليل رفتارها و گفتههاي احمدينژاد را از خود احمدينژاد پرسيد.
آذر منصوري، اصلاحطلب و قائم مقام حزب اتحاد ملت اما درباره چرايي اظهار چنين گفتهاي از سوي احمدينژاد ميگويد: «رفتارهاي احمدينژاد را به نظرم بايد مقداري همهجانبهنگرانهتر تحليل كرد. تحليل اين رفتارها بعد از عملكردش در دولت نهم و دهم، رفتارهاي حلقه نزديكانش و پروندههايي كه براي اين افراد مشخصا در ارتباط با مفاسد مالي در قوه قضائيه گشوده شد، قابل تحليل نيست». منصوري افزود: «از اين منظر نميتوان اين اظهارات را اظهارات فردي او قلمداد كرد چون احمدينژاد يك شخصيت حقوقي دارد و اين شخصيت حقوقي در يكي از اركان مهم تصميمسازي كشور حضور دارد. منصوري افزود: «او از يكسو در يكي از اركان قدرت كه مجمع تشخيص مصلحت نظام است حضور دارد و از سويي ديگر رفتاري از خود بروز ميدهد كه ادامه همان رفتارهاي پوپوليستي گذشته او احتمالا براي جلب نظر بخشي از افكار عمومي و استفاده از اين ظرفيت براي اهداف احتمالي آيندهاش است». قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت افزود: «اينها مسائل مهمي است كه قاعدتا قابل توجه و قابل بحث است. او در مجامع عمومي آزادانه حضور دارد. به شهرها و روستاها و مناطق دورافتاده و محروم سفر ميكند و نوعا اظهاراتي از
اين دست بر زبان ميآورد؛ اظهاراتي كه به اعتقاد من طبيعتا بدون پيشزمينه و پشتوانه نميتواند انجام شود. به نظر من آقاي احمدينژاد هم خودش بايد پاسخگوي گفتهها و عملكردش باشد و هم مجموعه كساني كه حامیاش بودهاند كه علاوه بر تبعات عملكرد آن هشت سال، امروز با اين اظهارات غيرديپلماتيك و غيرمسئولانه خودش تبعاتي را متوجه كشور و مناسبات بين ايران و كشورهاي ديگر بكند كه طبيعتا اثرات خودش را برجاي خواهد گذاشت».
شرق: «عباس اميريفر»، نزديکترين روحاني به احمدينژاد در دوره رياستجمهورياش، حرفهاي درزكرده از يك جلسه به نقل از رئيس سابق دولت را تأييد كرده است. او درباره نقلقولي از احمدينژاد در جلسهاي خصوصي که گفته است: «انقلاب کار انگليس بود»، در انصاف نیوز نوشته است: «بنده خودم در اين جلسه در ولنجک حضور داشتم و بدتر از موارد فوق را گفتند و بهدليل توهين ايشان آن جلسه را ترک کردم و مقدمه قطع ارتباطم با ايشان شد. حالا مختاريد باور کنيد يا نکنيد و بهقول ما طلبهها فلکالخيار». سايت بصيرت چند روز قبل در مطلبي نوشته بود: «محمود احمدينژاد در برخي از نشستهاي محفلي اطرافيان خود حضور يافته و مواضع تندي را مطرح ميکند. او مدعي است تمام مسئولان نظام براساس خط انگليسي حاکم شدهاند! يا وابسته به انگليس هستند يا انگليس به صورت مستقيم يا با واسطه آنها را مديريت ميکند! وي همچنين مدعي است در اتفاقات گذشته و حتي شکلگيري انقلاب هم انگليسيها پشت پرده بودهاند! حتي آنهايي که مصدق را زدند، فداييان اسلام را آوردند اينها هم طرح انگليس بود! وي معتقد است، آيتالله کاشاني کودتايي را عليه مصدق اجرا کرد به خاطر اينکه همه آنها
انگليسي بودند. احمدينژاد گفته است، روحاني به مذاکره و توافق با آمريکا و اروپا معتقد است و ميخواهد از اين طريق رفاه را در کشور ايجاد کند. احمدينژاد درعينحال ميگويد براي رأي مجبور هستيم از بدنه ضعيف جامعه حمايت کنيم، سوار شويم تا بتوانيم اهدافمان را پيگيري کنيم». اسفند سال 96 اسفنديار رحيممشایي با حضور در مقابل سفارت انگليس و در اعتراض به بازداشت حميد بقايي حکم بقايي را به آتش کشيد. مشايي، سفر بوريس جانسون، وزير خارجه بريتانيا، به ايران را در ارتباط با حذف محمود احمدينژاد و نزديکانش عنوان کرد و اينگونه مدعي شد که حکم حميد بقايي با دستور ملکه بريتانيا، نخستوزير و وزيرخارجه آن کشور، به مقامهاي قوه قضائيه جمهوري اسلامي ديکته شده است.بعد از آن هم دفتر محمود احمدينژاد با انتشار بيانيهاي نوشت: «چرا بايد اعتراض يک ايراني به دخالتهاي انگليس در امور ايران، بهطور خشن و مخفيانه توسط دستگاه قضائي، آن هم در تهران مورد برخورد و محاکمه قرار گيرد؟ اگر ريگي به کفش ندارند، متن مذاکرات و توصيههاي وزير امور خارجه انگليس در سفر اخير به تهران را منتشر کنند و رسيدگيها را علني برگزار کنند». درصورتيكه اظهارات
منتسب به رئيس سابق دولت صحت داشته باشد، ميتوان آن را از دو منظر تحليل كرد كه يكي از آنها تحليل در ادامه همان رفتارهاي پوپوليستياش است. باورش سخت است كه فردي كه هشت سال رئيس دولت بوده، مؤمن و باورمند به بخشي از باورهاي عاميانه در راستاي تئوريهاي توطئه باشد. اما او اين را ميداند كه دامنزدن به اين تئوريهاي توطئه ميتواند جذابيت داشته باشد يا بخشي از عوام را جذب او كند. از منظري ديگر اما اگر معتقد به اين باشيم كه اين اظهارات از باور رئيس سابق دولت سرچشمه ميگيرد، پرسشهايي جدي درباره شخص محمود احمدينژاد مطرح ميشود.
به جز اصلاحطلبان كه از منظر هميشگي خود رصدكننده و منتقد رفتارهاي احمدينژاد بوده و هستند، اصولگرايان اصولا تمايلي به ديدن احمدينژاد امروز ندارند. آنها ترجيح ميدهند به كل او را نديد بگيرند. رضا اكرمي، عضو جامعه روحانيت مبارز كه البته به دولت اعتدالي هم نزديك است، ميگويد تمايلي به اظهارنظر درباره احمدينژاد ندارد و آنهايي كه عقل دارند حرفهاي بيربط ميزنند چه برسد به او. ميگويد كه تحليلكردن حرفهاي احمدينژاد به درد افراد بيكار ميخورد و نبايد به صحبتهايش اهميتي داد: «مگر ما بيكاريم كه حرفهايش را تكذيب يا تأييد كنيم؟ تازه ما كه در آن جلسه نبوديم و حضور هم نداشتيم». حسن بيادي كه زماني عضو جمعيت آبادگران ايران اسلامي بود و در رويكارآمدن محمود احمدينژاد نقشي اساسي داشت هم حالا به «شرق» ميگويد دليلي ندارد درباره اين چيزها صحبت كنيد، الان مسائل مهمي مانند سيل در جامعه وجود دارد. او در پاسخ به اين سؤال كه قاعدتا او به واسطه همان نزديكي كه در گذشته به احمدينژاد داشته بهتر ميتواند رفتارهاي او را تحليل كند به «شرق» ميگويد كه بهتر است دليل رفتارها و گفتههاي احمدينژاد را از خود احمدينژاد پرسيد.
آذر منصوري، اصلاحطلب و قائم مقام حزب اتحاد ملت اما درباره چرايي اظهار چنين گفتهاي از سوي احمدينژاد ميگويد: «رفتارهاي احمدينژاد را به نظرم بايد مقداري همهجانبهنگرانهتر تحليل كرد. تحليل اين رفتارها بعد از عملكردش در دولت نهم و دهم، رفتارهاي حلقه نزديكانش و پروندههايي كه براي اين افراد مشخصا در ارتباط با مفاسد مالي در قوه قضائيه گشوده شد، قابل تحليل نيست». منصوري افزود: «از اين منظر نميتوان اين اظهارات را اظهارات فردي او قلمداد كرد چون احمدينژاد يك شخصيت حقوقي دارد و اين شخصيت حقوقي در يكي از اركان مهم تصميمسازي كشور حضور دارد. منصوري افزود: «او از يكسو در يكي از اركان قدرت كه مجمع تشخيص مصلحت نظام است حضور دارد و از سويي ديگر رفتاري از خود بروز ميدهد كه ادامه همان رفتارهاي پوپوليستي گذشته او احتمالا براي جلب نظر بخشي از افكار عمومي و استفاده از اين ظرفيت براي اهداف احتمالي آيندهاش است». قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت افزود: «اينها مسائل مهمي است كه قاعدتا قابل توجه و قابل بحث است. او در مجامع عمومي آزادانه حضور دارد. به شهرها و روستاها و مناطق دورافتاده و محروم سفر ميكند و نوعا اظهاراتي از
اين دست بر زبان ميآورد؛ اظهاراتي كه به اعتقاد من طبيعتا بدون پيشزمينه و پشتوانه نميتواند انجام شود. به نظر من آقاي احمدينژاد هم خودش بايد پاسخگوي گفتهها و عملكردش باشد و هم مجموعه كساني كه حامیاش بودهاند كه علاوه بر تبعات عملكرد آن هشت سال، امروز با اين اظهارات غيرديپلماتيك و غيرمسئولانه خودش تبعاتي را متوجه كشور و مناسبات بين ايران و كشورهاي ديگر بكند كه طبيعتا اثرات خودش را برجاي خواهد گذاشت».