|

خوداتکايي در روغن براي حکمراني غذايي

عبدالحسين طوطيايي- پژوهشگر کشاورزي

با وجود نقش پررنگ بخش کشاورزي در چرخه اقتصادي سال‌هاي اخير، وابستگي بيش از 90 درصدي به واردات روغن (روغن خام و دانه‌هاي روغني) از مهم‌ترين چالش‌هاي پيش رو در تحقق راهبرد حکمراني غذايي به شمار مي‌آيد. لحاظ عوامل به جز تحریم‌ها از قبيل تغييرات اقليمي، افزايش مصرف و کاهش منابع توليد، ضرورت دستيابي به حکمراني غذايي را براي کشورمان ضروري مي‌کند؛ بنابراين تدارک برنامه‌اي همه‌جانبه براي کاستن از اين وابستگي کلان را بايد از نخستین فوريت‌ها در بخش کشاورزي تلقي كرد. وزير جهاد کشاورزي اعلام کرده است امکانات، تجهيزات و منابع در استان‌ها، بايد براي توليد روغن و کنجاله و کشت کلزا بسيج شود و سه تا چهار ميليون هکتار آيش ديم در گندم داريم که مي‌تواند به کشت کلزا اختصاص يابد. اين نگاه برای توسعه کشت دانه‌هاي روغني و در قالب برنامه جامع 10 ساله و نهايتا توليد کلزا در سطح يک ميليون هکتار را بايد به فالي بس نيکو گرفت. با توجه به موفقيت‌هاي به‌دست‌آمده در سال‌هاي اخير در محصولات راهبردي مانند گندم و شکر، اين اميد وجود دارد که خوداتکايي در زمينه روغن امري کاملا دست‌يافتني و برخلاف طرح شتاب‌زده مشابه در دولت نهم مبتني‌بر واقع‌گرايي باشد. واردات سالانه روغن خام، دانه‌هاي روغني و کنجاله در‌حال‌حاضر با حدود دو ميليون تن و خروج چهار ميليارد دلار ارز فشار زيادي را بر امکانات عمومي کشور وارد مي‌كند. اما نکته مهم‌تر، مصرف سرانه بالاي اين کالا در ايران (20 کيلوگرم) و در مقايسه با سرانه جهاني (12 کيلوگرم) است. با توجه به حدود 600 هزار تن بيش‌مصرفي مديريت بخش کشاورزي بايد سهم مشارکت مردم را در کاهش اين رقم بزرگ از نظر دور نداريم. براي جلب چنين مشارکت اجتماعي‌ای، ضرورت هماهنگي تمامي نهادهاي رسانه‌اي و فرهنگ‌ساز و نيز دستگاه‌هاي اجرائي ذي‌ربط به چشم مي‌خورد. در اين صورت براي مديريت طرح جامع توسعه دانه‌هاي روغني اين امکان فراهم مي‌شود که هزينه برنامه 10 ساله خود را از محل اين صرفه‌جويي تأمين كند. پيشنهاد ديگر اين نوشتار براي اين طرح ملي آن است که کارخانه‌هاي روغن‌کشي داخلي در هر منطقه‌اي و مانند الگوي موفق کارخانه‌های قند، برنامه توليد دانه‌هاي روغني را در ارتباط با کشاورزان منطقه خود بر‌ عهده بگيرند. گسترش توليد دانه‌هاي روغني فقط با تکيه بر محصول کلزا، ريسک اجراي اين برنامه توسعه را بالا مي‌برد. بنابراين براي احتراز از اپيدمي يک بيماري يا شيوع يک آفت در سيستم تک‌توليدي، بايد به توسعه ديگر محصولات روغني از قبيل آفتابگردان و گلرنگ و... در شرايط ديم اهتمام ورزيد. همواره دستيابي به سطح خوداتکايي در محصولات اساسي با واکنش‌هاي منفي حلقه‌هايي روبه‌رو مي‌شود که منافع خود را در خطر مي‌بينند و بايد براي جدال‌هاي تبليغاتي اهرم‌هايي خاص مهيا بود؛ اهرم‌هايي که به‌هر‌حال در اين هزينه و مصرف مسرفانه از ثروت ملي، براي خود تاکنون رونقي توليدستيز برپا کرده‌اند.

با وجود نقش پررنگ بخش کشاورزي در چرخه اقتصادي سال‌هاي اخير، وابستگي بيش از 90 درصدي به واردات روغن (روغن خام و دانه‌هاي روغني) از مهم‌ترين چالش‌هاي پيش رو در تحقق راهبرد حکمراني غذايي به شمار مي‌آيد. لحاظ عوامل به جز تحریم‌ها از قبيل تغييرات اقليمي، افزايش مصرف و کاهش منابع توليد، ضرورت دستيابي به حکمراني غذايي را براي کشورمان ضروري مي‌کند؛ بنابراين تدارک برنامه‌اي همه‌جانبه براي کاستن از اين وابستگي کلان را بايد از نخستین فوريت‌ها در بخش کشاورزي تلقي كرد. وزير جهاد کشاورزي اعلام کرده است امکانات، تجهيزات و منابع در استان‌ها، بايد براي توليد روغن و کنجاله و کشت کلزا بسيج شود و سه تا چهار ميليون هکتار آيش ديم در گندم داريم که مي‌تواند به کشت کلزا اختصاص يابد. اين نگاه برای توسعه کشت دانه‌هاي روغني و در قالب برنامه جامع 10 ساله و نهايتا توليد کلزا در سطح يک ميليون هکتار را بايد به فالي بس نيکو گرفت. با توجه به موفقيت‌هاي به‌دست‌آمده در سال‌هاي اخير در محصولات راهبردي مانند گندم و شکر، اين اميد وجود دارد که خوداتکايي در زمينه روغن امري کاملا دست‌يافتني و برخلاف طرح شتاب‌زده مشابه در دولت نهم مبتني‌بر واقع‌گرايي باشد. واردات سالانه روغن خام، دانه‌هاي روغني و کنجاله در‌حال‌حاضر با حدود دو ميليون تن و خروج چهار ميليارد دلار ارز فشار زيادي را بر امکانات عمومي کشور وارد مي‌كند. اما نکته مهم‌تر، مصرف سرانه بالاي اين کالا در ايران (20 کيلوگرم) و در مقايسه با سرانه جهاني (12 کيلوگرم) است. با توجه به حدود 600 هزار تن بيش‌مصرفي مديريت بخش کشاورزي بايد سهم مشارکت مردم را در کاهش اين رقم بزرگ از نظر دور نداريم. براي جلب چنين مشارکت اجتماعي‌ای، ضرورت هماهنگي تمامي نهادهاي رسانه‌اي و فرهنگ‌ساز و نيز دستگاه‌هاي اجرائي ذي‌ربط به چشم مي‌خورد. در اين صورت براي مديريت طرح جامع توسعه دانه‌هاي روغني اين امکان فراهم مي‌شود که هزينه برنامه 10 ساله خود را از محل اين صرفه‌جويي تأمين كند. پيشنهاد ديگر اين نوشتار براي اين طرح ملي آن است که کارخانه‌هاي روغن‌کشي داخلي در هر منطقه‌اي و مانند الگوي موفق کارخانه‌های قند، برنامه توليد دانه‌هاي روغني را در ارتباط با کشاورزان منطقه خود بر‌ عهده بگيرند. گسترش توليد دانه‌هاي روغني فقط با تکيه بر محصول کلزا، ريسک اجراي اين برنامه توسعه را بالا مي‌برد. بنابراين براي احتراز از اپيدمي يک بيماري يا شيوع يک آفت در سيستم تک‌توليدي، بايد به توسعه ديگر محصولات روغني از قبيل آفتابگردان و گلرنگ و... در شرايط ديم اهتمام ورزيد. همواره دستيابي به سطح خوداتکايي در محصولات اساسي با واکنش‌هاي منفي حلقه‌هايي روبه‌رو مي‌شود که منافع خود را در خطر مي‌بينند و بايد براي جدال‌هاي تبليغاتي اهرم‌هايي خاص مهيا بود؛ اهرم‌هايي که به‌هر‌حال در اين هزينه و مصرف مسرفانه از ثروت ملي، براي خود تاکنون رونقي توليدستيز برپا کرده‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها