|

پاسخ به چند مغالطه رایج درباره گیاه‌خواری

سپهر سلیمی

با گسترش گیاه‌خواری در جهان و افزایش توصیه‌های سازمان‌های محیط‌زیستی جهانی برای استفاده از رژیم غذایی گیاهی، شاهد توجه بیشتر به این موضوع هستیم و در محافل حقیقی و مجازی بحث‌های زیادی دراین‌باره شکل می‌گیرد.
«آن‌قدر زمین کشاورزی نداریم که همه گیاه‌خوار شوند. گیاهان هم جان دارند. کسانی که ادعای حیوان‌دوستی دارند، چرا غذای حیوانات را می‌خورند؟!»؛ این جملات و مشابه آنها از مغالطاتی است که درباره گیاه‌خواری شنیده می‌شوند؛ جملاتی که گاهی در نگاه اول و بدون درنظر‌گرفتن گزاره‌های دیگر، درست به نظر می‌آیند. در این نوشتار به‌طور خلاصه به چند مورد از این مغالطه‌ها پرداخته‌ام.
«گیاهان هم جان دارند»، یکی از مغالطه‌های پرکاربرد است. ساده‌ترین پاسخ گیاه‌خواران این است که آیا واکنش یک گوسفند و یک هندوانه در برابر واردکردن چاقو به بدنشان یکسان است؟ پاسخ کمی علمی‌تر این است که گیاهان برخلاف حیوانات فاقد سیستم اعصاب مرکزی هستند و واکنشی به درد و احساس ندارند. درد و رنجی که به حیوانات در دامداری‌های صنعتی و کشتارگاه‌ها تحمیل می‌شود، هیچ شباهتی با هیچ مزرعه کشاورزی ندارد.
از سوی دیگر، ما وقتی گیاهی را مصرف می‌کنیم که به انتهای طول عمر خود رسیده باشد. میوه‌های رسیده در پایان عمر خود هستند؛ چنان که اگر هندوانه یا سیب رسیده مصرف نشود، پس از چند روز فاسد می‌شود. این‌چنین است درباره مغز میوه‌هایی نظیر پسته، تخمه و بادام. این در حالی است که در دامداری‌های صنعتی، حیوانات در ابتدای عمر خود و گاهی در سن خیلی کم کشته می‌شوند. برای مثال، مرغ می‌تواند حدود هشت سال عمر کند، ولی در 40روزگی کشته می‌شود، یا گوسفندی که به‌طور متوسط تا 12 سال عمر می‌کند، در شش‌ماهگی سلاخی می‌شود.
پاسخ دیگر به این مغالطه این است که گوشت‌خواران به‌طور غیرمستقیم به‌مراتب بیشتر از گیاه‌خواران از گیاهان استفاده می‌کنند. در علم تغذیه دام، عدد «ضریب تبدیل» را داریم؛ این عدد نسبت میزان خوراک مصرفی و میزان وزن دام را نشان می‌دهد. ضریب تولید مرغ حدود دو و برای گوسفند حدود هفت است؛ یعنی یک مرغ به ازای خوردن دو کیلو خوراک گیاهی درجه یک، حدود یک کیلو افزایش وزن دارد و یک گوسفند باید هفت کیلو گیاه بخورد تا یک کیلو چاق شود. بنابراین هر انسان با خوردن یک کیلو گوشت گوسفند، حداقل هفت کیلو گیاه خورده است.
از همین پاسخ می‌توان استفاده کرد و به شبهه کسانی که می‌گویند اگر همه گیاه‌خوار شوند به زمین‌‌های کشاورزی بیشتری نیاز داریم، پاسخ داد. چنان که گفته شد، برای تولید محصولات گوشتی به‌مراتب به گیاه بیشتری نیاز است و بر همین اساس باید گفت رژیم گیاهی سبب کاهش استفاده از منابع آبی و توقف تبدیل جنگل‌ها به زمین‌های کشاورزی خواهد شد. کاهش میزان کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها و چندین و چند فایده محیط‌زیستی دیگر از مزایای کاهش رژیم غذایی گوشتی است.

با گسترش گیاه‌خواری در جهان و افزایش توصیه‌های سازمان‌های محیط‌زیستی جهانی برای استفاده از رژیم غذایی گیاهی، شاهد توجه بیشتر به این موضوع هستیم و در محافل حقیقی و مجازی بحث‌های زیادی دراین‌باره شکل می‌گیرد.
«آن‌قدر زمین کشاورزی نداریم که همه گیاه‌خوار شوند. گیاهان هم جان دارند. کسانی که ادعای حیوان‌دوستی دارند، چرا غذای حیوانات را می‌خورند؟!»؛ این جملات و مشابه آنها از مغالطاتی است که درباره گیاه‌خواری شنیده می‌شوند؛ جملاتی که گاهی در نگاه اول و بدون درنظر‌گرفتن گزاره‌های دیگر، درست به نظر می‌آیند. در این نوشتار به‌طور خلاصه به چند مورد از این مغالطه‌ها پرداخته‌ام.
«گیاهان هم جان دارند»، یکی از مغالطه‌های پرکاربرد است. ساده‌ترین پاسخ گیاه‌خواران این است که آیا واکنش یک گوسفند و یک هندوانه در برابر واردکردن چاقو به بدنشان یکسان است؟ پاسخ کمی علمی‌تر این است که گیاهان برخلاف حیوانات فاقد سیستم اعصاب مرکزی هستند و واکنشی به درد و احساس ندارند. درد و رنجی که به حیوانات در دامداری‌های صنعتی و کشتارگاه‌ها تحمیل می‌شود، هیچ شباهتی با هیچ مزرعه کشاورزی ندارد.
از سوی دیگر، ما وقتی گیاهی را مصرف می‌کنیم که به انتهای طول عمر خود رسیده باشد. میوه‌های رسیده در پایان عمر خود هستند؛ چنان که اگر هندوانه یا سیب رسیده مصرف نشود، پس از چند روز فاسد می‌شود. این‌چنین است درباره مغز میوه‌هایی نظیر پسته، تخمه و بادام. این در حالی است که در دامداری‌های صنعتی، حیوانات در ابتدای عمر خود و گاهی در سن خیلی کم کشته می‌شوند. برای مثال، مرغ می‌تواند حدود هشت سال عمر کند، ولی در 40روزگی کشته می‌شود، یا گوسفندی که به‌طور متوسط تا 12 سال عمر می‌کند، در شش‌ماهگی سلاخی می‌شود.
پاسخ دیگر به این مغالطه این است که گوشت‌خواران به‌طور غیرمستقیم به‌مراتب بیشتر از گیاه‌خواران از گیاهان استفاده می‌کنند. در علم تغذیه دام، عدد «ضریب تبدیل» را داریم؛ این عدد نسبت میزان خوراک مصرفی و میزان وزن دام را نشان می‌دهد. ضریب تولید مرغ حدود دو و برای گوسفند حدود هفت است؛ یعنی یک مرغ به ازای خوردن دو کیلو خوراک گیاهی درجه یک، حدود یک کیلو افزایش وزن دارد و یک گوسفند باید هفت کیلو گیاه بخورد تا یک کیلو چاق شود. بنابراین هر انسان با خوردن یک کیلو گوشت گوسفند، حداقل هفت کیلو گیاه خورده است.
از همین پاسخ می‌توان استفاده کرد و به شبهه کسانی که می‌گویند اگر همه گیاه‌خوار شوند به زمین‌‌های کشاورزی بیشتری نیاز داریم، پاسخ داد. چنان که گفته شد، برای تولید محصولات گوشتی به‌مراتب به گیاه بیشتری نیاز است و بر همین اساس باید گفت رژیم گیاهی سبب کاهش استفاده از منابع آبی و توقف تبدیل جنگل‌ها به زمین‌های کشاورزی خواهد شد. کاهش میزان کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها و چندین و چند فایده محیط‌زیستی دیگر از مزایای کاهش رژیم غذایی گوشتی است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها