برجام 2 طرف بیشتر ندارد
عبدالله ناصری- استاد بازنشسته دانشگاه
برجام اتفاق بزرگی در سال دوم و سوم دولت اول آقای روحانی بود؛ همان روزی که به عنوان یک معاهده چندجانبه امضا شد، در ایران مردم جشن گرفتند و همه جریانها جز اندکی در جریان موسوم به دلواپسان به آن خوشامد گفتند و اظهار خرسندی کردند. اما بسیاری پیشبینی میکردند اگر برای آن معاهده جوانب و عوارض دیگری در نظر گرفته نشود، خود آن اگرچه در شورای امنیت سازمان ملل هم به تصویب رسیده باشد، نمیتواند کاری را انجام دهد. هیچکس هم فکر نمیکرد شاید روزی در آمریکا رئیسجمهوری روی کار بیاید که از برجام خارج شود. اما بعد از خروج آمریکا از برجام بهنظر میرسد ایران باید دو مسئله را در نظر بگیرد؛ اینکه تا چه حد توانایی بازیکردن با مفاد برجام را دارد و اینکه تا کجا میتواند آمریکا را به عنوان قدرت اصلی طرف برجام تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به سابقه مذاکرات ایران و قدرتهای اروپایی در دولت اصلاحات اگر آن روند اجرا میشد و ادامه پیدا میکرد، پرونده هستهای ایران در شرایط خیلی بهتری قرار میگرفت و هفت قطعنامه هم علیه ایران امضا نمیشد ولی این فرصت طلایی پیش آمد که آمریکاییها وارد مذاکرات برجام شدند و به نظر من حسن نیت و حسن ظن دولت آقای اوباما نسبت به روند مذاکرات برجام سبب آن شد. اما نکتهای که کمتر کسی به آن توجه کرد، این بود که برجام عملا دو طرف بیشتر ندارد؛ یکی آمریکا است و یکی ایران. از نظر من اروپاییها و چینیها در درون برجام خیلی محلی از اِعراب ندارند، همچنان که تاکنون و در طول چند ماه با وجود قولهایی که دادند، نتوانستند گامی برای تسهیل مناسبات مالی جهانی ایران بردارند. تکلیف روسیه و چین نیز روشن است. این دو دولت در 500 سال اخیر هیچوقت در هیچ شرایطی از معادلات بینالمللی حاکمیت ایران کنار ایران نبودهاند یا به شکل صوری و ظاهری کنار ایران بودهاند و بودنشان دستاوردی نداشته است.
چین به محض آنکه در دولت اصلاحات از طرح توسعه UCF اصفهان خارج شد، از تحریم دولت آمریکا خارج شد و سطح معادلات اقتصادی آمریکا با چین در فاصلهای بسیار کوتاه از 160 میلیارد به 400 میلیارد رسید. تعدد و تکرار این موارد برای چین و روسیه نشانی است از اینکه این دو دولت هیچ خاصیت یا منفعتی برای ایران و برجام نداشتهاند. اروپاییها نیز با توجه به ساخت اقتصادی خود عملا نمیتوانند کاری جدی انجام دهند چون اقتصاد آنها خصوصی است و در این اقتصاد سرمایهگذار است که بنا بر منافع اقتصادی خود تصمیم میگیرد.
به این ترتیب، معاهده برجام عملا دو طرف بیشتر ندارد، حتی اگر در شورای امنیت سازمان ملل امضا شود. با آنکه خود من از موضع موافق برجام این جملات را مینویسم، در واقعیت به نظر میرسد آنچه عملی شده، این است که دو طرف معاملهای کردهاند که هیچ چارهای هم از آن نداشتهاند اما ماهیت این معامله مانند آن بوده که طرف ایرانی کالا و جنس مربوطه را به آمریکا فروخته و طرف دیگر به عنوان خریدار چک مدتدار داده است و امروز چک را پاس نمیکند و از برجام بیرون آمده و عملا هیچ چیز دست ایران نیست.
من بعید میدانم اروپاییها در فرصت دوماههای که به آنها داده شده تا به خود بیایند، بتوانند کاری جز آنچه تاکنون انجام دادهاند، انجام دهند و از اینرو خیلی به این اقدام خوشبین نیستم. اگرچه تصمیم ایران طبق بندهای معاهده است اما در کنار این بندها، بند دیگری نیز هست که اگر ایران نتواند به تعهدات مدتدار خود عمل کند، پرونده به شورای امنیت خواهد رفت.
امروز ایران در سختترین شرایط تاریخی قرار گرفته و پیشبینی من این است که بعد از اقدام ایران چند کشور اروپایی که تابهحال طرفدار برجام بودهاند، کمکم زمزمههای همسویی با آمریکا را پیش بیاورند. من به عنوان کنشگر، چارهای برای مقابله با خروج آمریکا از برجام نمیبینم جز آنکه ایران تعهدات همهجانبه خود را عملی کند و روند فعلی، جز آنکه بحران اقتصادی و روانی و اجتماعی در کشور ایجاد کند، نتیجهای نخواهد داشت.
برجام اتفاق بزرگی در سال دوم و سوم دولت اول آقای روحانی بود؛ همان روزی که به عنوان یک معاهده چندجانبه امضا شد، در ایران مردم جشن گرفتند و همه جریانها جز اندکی در جریان موسوم به دلواپسان به آن خوشامد گفتند و اظهار خرسندی کردند. اما بسیاری پیشبینی میکردند اگر برای آن معاهده جوانب و عوارض دیگری در نظر گرفته نشود، خود آن اگرچه در شورای امنیت سازمان ملل هم به تصویب رسیده باشد، نمیتواند کاری را انجام دهد. هیچکس هم فکر نمیکرد شاید روزی در آمریکا رئیسجمهوری روی کار بیاید که از برجام خارج شود. اما بعد از خروج آمریکا از برجام بهنظر میرسد ایران باید دو مسئله را در نظر بگیرد؛ اینکه تا چه حد توانایی بازیکردن با مفاد برجام را دارد و اینکه تا کجا میتواند آمریکا را به عنوان قدرت اصلی طرف برجام تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به سابقه مذاکرات ایران و قدرتهای اروپایی در دولت اصلاحات اگر آن روند اجرا میشد و ادامه پیدا میکرد، پرونده هستهای ایران در شرایط خیلی بهتری قرار میگرفت و هفت قطعنامه هم علیه ایران امضا نمیشد ولی این فرصت طلایی پیش آمد که آمریکاییها وارد مذاکرات برجام شدند و به نظر من حسن نیت و حسن ظن دولت آقای اوباما نسبت به روند مذاکرات برجام سبب آن شد. اما نکتهای که کمتر کسی به آن توجه کرد، این بود که برجام عملا دو طرف بیشتر ندارد؛ یکی آمریکا است و یکی ایران. از نظر من اروپاییها و چینیها در درون برجام خیلی محلی از اِعراب ندارند، همچنان که تاکنون و در طول چند ماه با وجود قولهایی که دادند، نتوانستند گامی برای تسهیل مناسبات مالی جهانی ایران بردارند. تکلیف روسیه و چین نیز روشن است. این دو دولت در 500 سال اخیر هیچوقت در هیچ شرایطی از معادلات بینالمللی حاکمیت ایران کنار ایران نبودهاند یا به شکل صوری و ظاهری کنار ایران بودهاند و بودنشان دستاوردی نداشته است.
چین به محض آنکه در دولت اصلاحات از طرح توسعه UCF اصفهان خارج شد، از تحریم دولت آمریکا خارج شد و سطح معادلات اقتصادی آمریکا با چین در فاصلهای بسیار کوتاه از 160 میلیارد به 400 میلیارد رسید. تعدد و تکرار این موارد برای چین و روسیه نشانی است از اینکه این دو دولت هیچ خاصیت یا منفعتی برای ایران و برجام نداشتهاند. اروپاییها نیز با توجه به ساخت اقتصادی خود عملا نمیتوانند کاری جدی انجام دهند چون اقتصاد آنها خصوصی است و در این اقتصاد سرمایهگذار است که بنا بر منافع اقتصادی خود تصمیم میگیرد.
به این ترتیب، معاهده برجام عملا دو طرف بیشتر ندارد، حتی اگر در شورای امنیت سازمان ملل امضا شود. با آنکه خود من از موضع موافق برجام این جملات را مینویسم، در واقعیت به نظر میرسد آنچه عملی شده، این است که دو طرف معاملهای کردهاند که هیچ چارهای هم از آن نداشتهاند اما ماهیت این معامله مانند آن بوده که طرف ایرانی کالا و جنس مربوطه را به آمریکا فروخته و طرف دیگر به عنوان خریدار چک مدتدار داده است و امروز چک را پاس نمیکند و از برجام بیرون آمده و عملا هیچ چیز دست ایران نیست.
من بعید میدانم اروپاییها در فرصت دوماههای که به آنها داده شده تا به خود بیایند، بتوانند کاری جز آنچه تاکنون انجام دادهاند، انجام دهند و از اینرو خیلی به این اقدام خوشبین نیستم. اگرچه تصمیم ایران طبق بندهای معاهده است اما در کنار این بندها، بند دیگری نیز هست که اگر ایران نتواند به تعهدات مدتدار خود عمل کند، پرونده به شورای امنیت خواهد رفت.
امروز ایران در سختترین شرایط تاریخی قرار گرفته و پیشبینی من این است که بعد از اقدام ایران چند کشور اروپایی که تابهحال طرفدار برجام بودهاند، کمکم زمزمههای همسویی با آمریکا را پیش بیاورند. من به عنوان کنشگر، چارهای برای مقابله با خروج آمریکا از برجام نمیبینم جز آنکه ایران تعهدات همهجانبه خود را عملی کند و روند فعلی، جز آنکه بحران اقتصادی و روانی و اجتماعی در کشور ایجاد کند، نتیجهای نخواهد داشت.