در سوگ انساني وارسته
حسين حسينخاني . مدير انتشارات آگاه
با دکتر مرتضي كلانتريان بهگمانم در سال 52 آشنا شدم و بیش از 45 سال اين آشنايي و دوستي ادامه داشت. از طريق دوست مشتركي آشنا شديم؛ آمد و گفت چند نمايشنامه براي ترجمه در دست دارد كه ترجمه را تمام كرد و چاپ شد. حقوقدان بود و مسائل حقوقي و حقوق بينالملل را بسيار خوب ميدانست و در سطح بالاي دستگاه حقوقي كار ميكرد و در كار خودش بسيار وارد بود، منتها شيفته ادبيات بود و آثار خوبي هم در زمينه ادبيات ترجمه كرد كه همه كتابها با انتخاب خودش بود، غير از يك كتاب كه البته بعدها از ترجمهاش رضايت داشت و آن « قرارداد اجتماعي» ژان ژاك روسو بود. اين كتاب هم شامل متن بود و هم در ضميمه متن، عقايد و آراي كساني آمده بود كه پیش از روسو آن مباحث را طرح كرده بودند و بعد از روسو هم بهتر از او آن بحثها را گفته بودند و هنوز هم از كتابهاي پرفروش و مهم است. غير از اين كتاب، تمام كتابهاي ديگر را خودش انتخاب كرده بود که توجهاش به موقعیت انسان و وضع انسانیت در شرایط خاص بود و ما هم از چاپ آنها استقبال ميكرديم، چون كتابهايي كه انتخاب ميكرد، واقعا فوقالعاده و خوب بودند. نمونهاش رمان «سيماي زني در ميان جمع» از هاينريش بُل بود که میشود گفت شرح دقیق اوضاع اجتماعی آلمان زمان نازیها و پس از جنگ است يا «ظرافت جوجهتيغي» از موريل باربري، كه اين اواخر منتشر شد و استقبال شاياني از آن شد. ما شاید نزديك به 30 عنوان از ترجمههاي او را در انتشارات آگاه يا آگه منتشر كرديم. جز اينها، كلانتريان در زمينه حقوق هم ترجمههاي مهمي داشت؛ از جمله «بشريت و حاكميتها»، «نقش زور در روابط بينالملل»، «اندیشههای حقوقی»، «فلسفه حقوق» و «ادبيات و حقوق» یا «بررسی یک پرونده قتل» از میشل فوکو.كلانتريان سالها روی مجموعه آثار ديدرو کار كرد كه حروفچيني و صفحهآرايي شد و حجم عظيمي از كار آماده چاپ بود، اما گفتند نمايشنامهها یا بخشهای زیادی از آنها بايد از مجموعه حذف شود و اين در حالی بود که دیدرو نظرات فلسفی خود را در قالب نمایشنامه مطرح میکرد؛ بنابراین از چاپ كتاب صرفنظر كرد و گفت با حذف نمايشنامهها چيزي از تفكر ديدرو باقي نميماند. مرتضي كلانتريان انسانی بسيار سليمالنفس و بهلحاظ اخلاقی انساني افتاده و متواضع بود.
از اوایل سال گذشته بهدليل ضعف شدید جسمانی نحیف شده بود و تحرك خوبي نداشت سال گذشته يك روز هوس كرده بود بيايد به راسته انقلاب و دفتر ما. همسرش نگران بود كه بهسلامت برسد، چون بهسختي راه ميرفت. اين اواخر درباره كتابي حرف ميزد و ميگفت كتاب فوقالعادهاي است كه بايد ترجمه شود، اما من در حال و روزی نيستم که آن را ترجمه كنم، چون مدتی پیش دچار خونریزی چشم شده بود. قرار بر اين شد وقتي كتابي برایش ميفرستم، آن كتاب را برایم بفرستد كه فرصت نشد. چند وقت پيش گفت دلم ميخواهد بيايم جلوي دانشگاه، گفتم من ميآيم و برايت تعريف ميكنم اوضاع از چه قرار است، اما خودش خوب از اوضاع خبر داشت. ميدانست ناشران در چه وضعي هستند؛ تا حدي كه وقتي حقوق ترجمههايش را ماهانه به حسابش واريز ميكرديم، گلهمند ميشد و ميگفت من اوضاع نشر را ميدانم، نيازي نيست اين مبالغ را واريز كنيد؛ با اينكه با حداقلها زندگي میکرد. انسان بسيار وارستهاي بود. ارتباط ما ديگر رابطه معمول ناشر و مترجم نبود. انسانيتي كه در او بود و نگرانیاش نسبت به حقوق و وضع دیگران از او آدمی فوقالعاده ساخته بود. كلانتريان حقوقدان متفكري بود، سابقه قضاوت داشت و براي همين در قضاوتكردن و حتي در حرفزدن بسيار دقت داشت و جانب انصاف و عدالت را میگرفت. بسيار تأسف ميخورم و اندوهگینم كه ما يك انسان عزيز و بسيار فعال در كار ترجمه، علاقهمند به ادبيات، حقوقدان برجسته و انساني وارسته را از دست دادهايم.
با دکتر مرتضي كلانتريان بهگمانم در سال 52 آشنا شدم و بیش از 45 سال اين آشنايي و دوستي ادامه داشت. از طريق دوست مشتركي آشنا شديم؛ آمد و گفت چند نمايشنامه براي ترجمه در دست دارد كه ترجمه را تمام كرد و چاپ شد. حقوقدان بود و مسائل حقوقي و حقوق بينالملل را بسيار خوب ميدانست و در سطح بالاي دستگاه حقوقي كار ميكرد و در كار خودش بسيار وارد بود، منتها شيفته ادبيات بود و آثار خوبي هم در زمينه ادبيات ترجمه كرد كه همه كتابها با انتخاب خودش بود، غير از يك كتاب كه البته بعدها از ترجمهاش رضايت داشت و آن « قرارداد اجتماعي» ژان ژاك روسو بود. اين كتاب هم شامل متن بود و هم در ضميمه متن، عقايد و آراي كساني آمده بود كه پیش از روسو آن مباحث را طرح كرده بودند و بعد از روسو هم بهتر از او آن بحثها را گفته بودند و هنوز هم از كتابهاي پرفروش و مهم است. غير از اين كتاب، تمام كتابهاي ديگر را خودش انتخاب كرده بود که توجهاش به موقعیت انسان و وضع انسانیت در شرایط خاص بود و ما هم از چاپ آنها استقبال ميكرديم، چون كتابهايي كه انتخاب ميكرد، واقعا فوقالعاده و خوب بودند. نمونهاش رمان «سيماي زني در ميان جمع» از هاينريش بُل بود که میشود گفت شرح دقیق اوضاع اجتماعی آلمان زمان نازیها و پس از جنگ است يا «ظرافت جوجهتيغي» از موريل باربري، كه اين اواخر منتشر شد و استقبال شاياني از آن شد. ما شاید نزديك به 30 عنوان از ترجمههاي او را در انتشارات آگاه يا آگه منتشر كرديم. جز اينها، كلانتريان در زمينه حقوق هم ترجمههاي مهمي داشت؛ از جمله «بشريت و حاكميتها»، «نقش زور در روابط بينالملل»، «اندیشههای حقوقی»، «فلسفه حقوق» و «ادبيات و حقوق» یا «بررسی یک پرونده قتل» از میشل فوکو.كلانتريان سالها روی مجموعه آثار ديدرو کار كرد كه حروفچيني و صفحهآرايي شد و حجم عظيمي از كار آماده چاپ بود، اما گفتند نمايشنامهها یا بخشهای زیادی از آنها بايد از مجموعه حذف شود و اين در حالی بود که دیدرو نظرات فلسفی خود را در قالب نمایشنامه مطرح میکرد؛ بنابراین از چاپ كتاب صرفنظر كرد و گفت با حذف نمايشنامهها چيزي از تفكر ديدرو باقي نميماند. مرتضي كلانتريان انسانی بسيار سليمالنفس و بهلحاظ اخلاقی انساني افتاده و متواضع بود.
از اوایل سال گذشته بهدليل ضعف شدید جسمانی نحیف شده بود و تحرك خوبي نداشت سال گذشته يك روز هوس كرده بود بيايد به راسته انقلاب و دفتر ما. همسرش نگران بود كه بهسلامت برسد، چون بهسختي راه ميرفت. اين اواخر درباره كتابي حرف ميزد و ميگفت كتاب فوقالعادهاي است كه بايد ترجمه شود، اما من در حال و روزی نيستم که آن را ترجمه كنم، چون مدتی پیش دچار خونریزی چشم شده بود. قرار بر اين شد وقتي كتابي برایش ميفرستم، آن كتاب را برایم بفرستد كه فرصت نشد. چند وقت پيش گفت دلم ميخواهد بيايم جلوي دانشگاه، گفتم من ميآيم و برايت تعريف ميكنم اوضاع از چه قرار است، اما خودش خوب از اوضاع خبر داشت. ميدانست ناشران در چه وضعي هستند؛ تا حدي كه وقتي حقوق ترجمههايش را ماهانه به حسابش واريز ميكرديم، گلهمند ميشد و ميگفت من اوضاع نشر را ميدانم، نيازي نيست اين مبالغ را واريز كنيد؛ با اينكه با حداقلها زندگي میکرد. انسان بسيار وارستهاي بود. ارتباط ما ديگر رابطه معمول ناشر و مترجم نبود. انسانيتي كه در او بود و نگرانیاش نسبت به حقوق و وضع دیگران از او آدمی فوقالعاده ساخته بود. كلانتريان حقوقدان متفكري بود، سابقه قضاوت داشت و براي همين در قضاوتكردن و حتي در حرفزدن بسيار دقت داشت و جانب انصاف و عدالت را میگرفت. بسيار تأسف ميخورم و اندوهگینم كه ما يك انسان عزيز و بسيار فعال در كار ترجمه، علاقهمند به ادبيات، حقوقدان برجسته و انساني وارسته را از دست دادهايم.