خطر زمینلرزه به بهانه سالگرد «منجیل»
مهدی زارع*
در آستانه سالروز زلزله 31 خرداد 1369 منجیل و با گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگان این فاجعه بزرگ، نگاهی کوتاه به وضع آمادگی کشور سه دهه بعد از زلزله منجیل، تأملبرانگیز است. زلزله منجیل در 31 خرداد 69 در نیمهشب رخ داد؛ ساعت 36 دقیقه بامداد (نیمهشب) آخرین شب بهار 69 زلزلهای با بزرگای 7.3 تخریب وسیعی در محدوده شهرهای استان گیلان ایجاد کرد. تا آن هنگام سابقه چنین تخریب فاجعهباری در کشور ما وجود نداشت. زندهیاد مهندس علیاکبر معینفر، اولین مهندس زلزله ایران که از روز سوم حادثه در منطقه زلزله مشغول مطالعه میدانی شد، در گزارشی که در پنجاهمین روز بعد از حادثه در دانشگاه تهران ارائه كرد، به بیسابقهبودن خسارتهای وارده از چنین رخدادي (در مقايسه با زلزلههایی که ایشان از ابتدای دهه 40 و در يك بازه زماني 30ساله در ايران مطالعه کرده بود) اشاره كرد. واقعیت آن است که 29 سال پس از زلزله 31 خرداد 69 نیز زلزلهاي با آن ابعاد خسارت بهویژه به محیطهای شهری و زیرساختهای مهم مانند زلزله منجیل در ایران رخ نداده است. زلزله 1382 بم تنها رخدادی است که در این بازه 29ساله برای ما با حدود 30 هزار کشته فاجعهبار شد. از نظر تعداد تلفات زلزله بم، رکوردشکن شد! آن هم در حالی که فقط یک شهر حدود 90هزارنفری ما آسیب دید. استان گیلان بر اساس سرشماری جمعیتی بالغ بر دوونیم میلیون نفر جمعیت داشته است که 750 هزار نفر آن در شهرستان رشت و 680 هزار نفر در خود شهر رشت زندگی میکردهاند. جمعیت کنونی سهشهری که در زمان زلزله بیشترین خسارتها را تحمل کردند، منجیل 15 هزار نفر، رودبار 10 هزار نفر، لوشان 13 هزار نفر و کل شهرستان رودبار 58 هزار نفر است. در سال 1365 جمعیت کل شهرستان رودبار حدود 91 هزار نفر بوده است (شامل شهرهای منجیل، رودبار و لوشان و بخشهای تابعه) که 61 هزار نفر از آنها در روستاها (و حدود 30 هزار نفر در سه شهر اصلی یادشده) زندگی میکردند. این نشان میدهد که جمعیت شهرستان رودبار در فاصله 30ساله سال 65 تا 95 حدود 34 درصد کمتر شده است. بیشتر این جمعیت به مرکز استان یا مرکز کشور و سایر مراکز جمعیتی اصلی مهاجرت کردهاند. این وضع تقریبا در تمام شهرهای ما برقرار است. توجه کنیم که در زمینلرزه با بزرگای 7.3 منجیل، تلفات رسما ثبتشده (شناسنامه باطلشده) حدود 15هزارو 800 نفر بوده است. حدود هزار نفر از این تلفات به منطقه عمدتا روستانشین طارم علیای زنجان مربوط بوده است. بنابراین در پهنه رومرکزی و شهرستانی با 91 هزار نفر جمعیت، حدود 17 درصد کشته شدند. درصد کشتههای کمتر از 20 درصد از کل جمعیت محدوده رومرکزی در زلزله منجیل به پراکندگی جمعیت و درصد بالای جمعیت روستایی (حدود 60 درصد در شهرستان رودبار و حدود 88 درصد در شهرستان طارم) مربوط بوده است. درحالیکه تراکم جمعیت در یک نقطه در زلزله بم (حدود 90 هزار نفر) در سال 1382 موجب کشتهشدن حدود 30 درصد از مردم شد. ژرفای کانون زلزله منجیل 1369، با بزرگای 7.3 حدود 18 کیلومتر و در زلزله بم با بزرگای 6.5 حدود هشت کیلومتر بوده است. مسئلهای که ما در سه دهه اخیر بهتدریج بیش از قبل به آن دچار شدهایم، تمرکز بسیار ناپایدار جمعیت در مرکز کشور و در مراکز استانهاست.
اگر برای آینده اندیشه میکنیم، این تمرکز جمعیت برای هر زمینلرزهای که بیدرنگ ممکن است در مرکزهای جمعیتی اصلی ما رخ دهد، مانند تهران، مشهد، تبریز، کرج و شیراز، وضعیت ما را در برابر خطر زمینلرزه بسیار آسیبپذیرتر از قبل کرده است. خردمندی حکم میکند که از پرداختن دائمی به کارهای فوری و بااهمیت، وضعی که هماکنون و همچنان به آن دچاریم، به سوی مدیریت کاهش ریسک زلزله با درنظرداشتن مسائل مهم و غیرفوری (هنگامی که هنوز زلزله مخربی رخ نداده است) پیش برویم. وضعیت مدیریت کاهش ریسک در کشور ما در آستانه 30سالگی زلزله 1369 منجیل، بیشتر پرداختن و هزینهکردن بعد از رخداد سانحههای مهم مانند زلزله است. مطالعات نشان دادهاند که در گامهای اول تمرکز حداقل 20 درصد از منابع (انسانی و مالی) در کشورهای در حال توسعه بر پیشگیری، حداقل چهار برابر فایده نصیب این کشورها کرده است. چرا ما چنین راهی را نباید طی کنیم؟ در درازمدت درپیشگرفتن برنامههای توسعه پایدار در کشوری بسیار لرزهخیز، در حال توسعه و موفق مانند شیلی جایگاهی در آستانه توسعهیافتگی به این کشور بخشیده و اکنون انتظار نمیرود که در شیلی زلزلههای بزرگ با تلفات زیاد و
تخریبهای جبرانناپذیري مانند گذشته رخ دهد. ما هنوز با چنین شرایطی فاصله داریم، ولی انتخاب با خودمان است. زلزله منجیل بعد از رخداد زمینلرزه بزرگ ویرانگر باستانی مارلیک در اوایل هزاره اول قبل از میلاد (حدود سه هزار سال قبل، بر اساس پژوهشهای زندهیاد دکتر عزتالله نگهبان) در همان منطقه رخ داد. آخرین رخداد مهم روی گسل شمال تهران حدود سههزارو 200 سال قبل رخ داده و این گسل هر سه هزار تا سههزارو 500 سال یک بار يك زمینلرزه بزرگ و مخرب داشته است. برای ایمنی لرزهای مرکز کشور باید با عزم و ارادهای متفاوت طی مسیر کنیم.
* استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله
در آستانه سالروز زلزله 31 خرداد 1369 منجیل و با گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگان این فاجعه بزرگ، نگاهی کوتاه به وضع آمادگی کشور سه دهه بعد از زلزله منجیل، تأملبرانگیز است. زلزله منجیل در 31 خرداد 69 در نیمهشب رخ داد؛ ساعت 36 دقیقه بامداد (نیمهشب) آخرین شب بهار 69 زلزلهای با بزرگای 7.3 تخریب وسیعی در محدوده شهرهای استان گیلان ایجاد کرد. تا آن هنگام سابقه چنین تخریب فاجعهباری در کشور ما وجود نداشت. زندهیاد مهندس علیاکبر معینفر، اولین مهندس زلزله ایران که از روز سوم حادثه در منطقه زلزله مشغول مطالعه میدانی شد، در گزارشی که در پنجاهمین روز بعد از حادثه در دانشگاه تهران ارائه كرد، به بیسابقهبودن خسارتهای وارده از چنین رخدادي (در مقايسه با زلزلههایی که ایشان از ابتدای دهه 40 و در يك بازه زماني 30ساله در ايران مطالعه کرده بود) اشاره كرد. واقعیت آن است که 29 سال پس از زلزله 31 خرداد 69 نیز زلزلهاي با آن ابعاد خسارت بهویژه به محیطهای شهری و زیرساختهای مهم مانند زلزله منجیل در ایران رخ نداده است. زلزله 1382 بم تنها رخدادی است که در این بازه 29ساله برای ما با حدود 30 هزار کشته فاجعهبار شد. از نظر تعداد تلفات زلزله بم، رکوردشکن شد! آن هم در حالی که فقط یک شهر حدود 90هزارنفری ما آسیب دید. استان گیلان بر اساس سرشماری جمعیتی بالغ بر دوونیم میلیون نفر جمعیت داشته است که 750 هزار نفر آن در شهرستان رشت و 680 هزار نفر در خود شهر رشت زندگی میکردهاند. جمعیت کنونی سهشهری که در زمان زلزله بیشترین خسارتها را تحمل کردند، منجیل 15 هزار نفر، رودبار 10 هزار نفر، لوشان 13 هزار نفر و کل شهرستان رودبار 58 هزار نفر است. در سال 1365 جمعیت کل شهرستان رودبار حدود 91 هزار نفر بوده است (شامل شهرهای منجیل، رودبار و لوشان و بخشهای تابعه) که 61 هزار نفر از آنها در روستاها (و حدود 30 هزار نفر در سه شهر اصلی یادشده) زندگی میکردند. این نشان میدهد که جمعیت شهرستان رودبار در فاصله 30ساله سال 65 تا 95 حدود 34 درصد کمتر شده است. بیشتر این جمعیت به مرکز استان یا مرکز کشور و سایر مراکز جمعیتی اصلی مهاجرت کردهاند. این وضع تقریبا در تمام شهرهای ما برقرار است. توجه کنیم که در زمینلرزه با بزرگای 7.3 منجیل، تلفات رسما ثبتشده (شناسنامه باطلشده) حدود 15هزارو 800 نفر بوده است. حدود هزار نفر از این تلفات به منطقه عمدتا روستانشین طارم علیای زنجان مربوط بوده است. بنابراین در پهنه رومرکزی و شهرستانی با 91 هزار نفر جمعیت، حدود 17 درصد کشته شدند. درصد کشتههای کمتر از 20 درصد از کل جمعیت محدوده رومرکزی در زلزله منجیل به پراکندگی جمعیت و درصد بالای جمعیت روستایی (حدود 60 درصد در شهرستان رودبار و حدود 88 درصد در شهرستان طارم) مربوط بوده است. درحالیکه تراکم جمعیت در یک نقطه در زلزله بم (حدود 90 هزار نفر) در سال 1382 موجب کشتهشدن حدود 30 درصد از مردم شد. ژرفای کانون زلزله منجیل 1369، با بزرگای 7.3 حدود 18 کیلومتر و در زلزله بم با بزرگای 6.5 حدود هشت کیلومتر بوده است. مسئلهای که ما در سه دهه اخیر بهتدریج بیش از قبل به آن دچار شدهایم، تمرکز بسیار ناپایدار جمعیت در مرکز کشور و در مراکز استانهاست.
اگر برای آینده اندیشه میکنیم، این تمرکز جمعیت برای هر زمینلرزهای که بیدرنگ ممکن است در مرکزهای جمعیتی اصلی ما رخ دهد، مانند تهران، مشهد، تبریز، کرج و شیراز، وضعیت ما را در برابر خطر زمینلرزه بسیار آسیبپذیرتر از قبل کرده است. خردمندی حکم میکند که از پرداختن دائمی به کارهای فوری و بااهمیت، وضعی که هماکنون و همچنان به آن دچاریم، به سوی مدیریت کاهش ریسک زلزله با درنظرداشتن مسائل مهم و غیرفوری (هنگامی که هنوز زلزله مخربی رخ نداده است) پیش برویم. وضعیت مدیریت کاهش ریسک در کشور ما در آستانه 30سالگی زلزله 1369 منجیل، بیشتر پرداختن و هزینهکردن بعد از رخداد سانحههای مهم مانند زلزله است. مطالعات نشان دادهاند که در گامهای اول تمرکز حداقل 20 درصد از منابع (انسانی و مالی) در کشورهای در حال توسعه بر پیشگیری، حداقل چهار برابر فایده نصیب این کشورها کرده است. چرا ما چنین راهی را نباید طی کنیم؟ در درازمدت درپیشگرفتن برنامههای توسعه پایدار در کشوری بسیار لرزهخیز، در حال توسعه و موفق مانند شیلی جایگاهی در آستانه توسعهیافتگی به این کشور بخشیده و اکنون انتظار نمیرود که در شیلی زلزلههای بزرگ با تلفات زیاد و
تخریبهای جبرانناپذیري مانند گذشته رخ دهد. ما هنوز با چنین شرایطی فاصله داریم، ولی انتخاب با خودمان است. زلزله منجیل بعد از رخداد زمینلرزه بزرگ ویرانگر باستانی مارلیک در اوایل هزاره اول قبل از میلاد (حدود سه هزار سال قبل، بر اساس پژوهشهای زندهیاد دکتر عزتالله نگهبان) در همان منطقه رخ داد. آخرین رخداد مهم روی گسل شمال تهران حدود سههزارو 200 سال قبل رخ داده و این گسل هر سه هزار تا سههزارو 500 سال یک بار يك زمینلرزه بزرگ و مخرب داشته است. برای ایمنی لرزهای مرکز کشور باید با عزم و ارادهای متفاوت طی مسیر کنیم.
* استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله