روایت ناکامی ائتلافهای اصولگرایانه
شرق: جبههای که فراتر و فراگیر از جمناست اما نه نامش مشخص است و نه تفاوتهایش با جمنا و نه اینکه دقیقا چه کسانی عضو آن هستند. مشخص نیست اصلا اصولگرایان چه اصراری برای این جبههبازیهای یکبارمصرف در آستانه هر انتخابات دارند. یکباره و هیئتیوار اعلام میکنند یک جبهه یا ائتلاف اصولگرایانه تشکیل دادهاند، بعد آن را به کناری مینهند و در آستانه انتخاباتی دیگر سراغ یک نام دیگر میروند. در واقع جبههها و ائتلافهای اصولگرایانه از بین نمیروند، بلکه در آستانه هر انتخاباتی، به جبهه و ائتلافی دیگر بدل میشوند که تنها تفاوتش با قبلی یک تغییر نام است، وگرنه آدمها و کارکردها همان است که بود. بلافاصله بعد از این که محمدباقر قالیباف در یک فراخوان ویدئویی از جوانان اصولگرا خواست آتشبهاختیارانه خود را برای انتخابات آتی مجلس آماده کنند و برای برهمزدن مناسبات فعلی با آدمهای تکراری، آماده حضور در انتخابات شوند، حمیدرضا فولادگر، یکی از اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا و عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس اعلام کرده است درحالحاضر حرکتی فراتر از جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی (جمنا) شروع شده است. او بدون
توضیح مشخصی گفته است تشکلهای سنتی اصولگرا و تشکلهای جدید انقلابی گردهم آمده و با همدیگر حرکت و کار میکنند، جلساتی هم در این راستا برگزار شده است. فولادگر دقیقا نگفته است مقصودش از تشکلهای سنتی چیست و انقلابیها کیستند؟ آیا مقصودش از سنتیها جامعتین (جامعه روحانیت و مجمع مدرسین) و مؤتلفه است؟ انقلابیها پس کیستند؟ آیا مقصودش از انقلابیها جبهه پایداری و جریان قالیباف و احمدینژادیها هستند؟!
فولادگر گفته است جلسات این جبهه فراگیر چندی است که تشکیل شده؛ جبههای که فراتر از جمناست و افرادی مانند قالیباف و حدادعادل و بسیاری از نیروهای اصولگرا هم در آن حضور دارند. ممکن است اشاره فولادگر به «شورای وحدت» باشد. شورایی که گفته میشد با حضور چند نفر از سران یا چهرههای اصلی جریان اصولگرایی در یک سال گذشته چراغخاموش برگزار میشده، اما اصولا محتوا و برنامههایش رسانهای نمیشد. برخی از اصولگرایان میگفتند جمنا قرار است بازوی اجرائی شورای وحدت باشد؛ اما دست آخر با انتصاب آیتالله رئیسی به ریاست قوه قضائیه و خروج او از این شورا اعلام شد که جلسات آن هم تعطیل شده است.
محمدباقر قالیباف هفته گذشته با انتشار یک فایل ویدئویی نشان داد میخواهد آتشبهاختیارانه مسیر خود را در انتخابات آتی از اصولگرایان جدا کند و منتظر جمنا و شورای وحدت و سایر بازیهای ائتلافی اصولگرایان نیست؛ اما به نظر میرسد این چیزی نیست که اصولگرایان تمایل داشته باشند رخ بدهد. آنها غافلگیری خود را از این اقدام قالیباف مخفی میکنند تا جایی که فولادگر درباره اقدام قالیباف هم گفته است: «حرکت آقای قالیباف هماهنگ شده و اقدامی جدا از نیروهای اصولگرا و انقلابی نبوده است، البته ایشان بهعنوان چهره باسابقه کار اجرائی میتواند جداگانه اقداماتی انجام دهد، ولی مشخصا بیانیه اخیر حرکتی موازی با جمنا و جریان اصولگرایی و نیروهای انقلابی نبوده است. آقای قالیباف با اصولگرایان هماهنگیهای لازم را انجام داده و این بیانیه را صادر کرده است، موضوع مهمی که باید دنبال شود، فراهمشدن زمینه حضور نیروهای جوان در انتخابات است؛ البته این بدان معنا نیست که افراد باتجربه در مجلس شورای اسلامی حضور نداشته باشند».
قالیباف هفته گذشته كليد انتخابات مجلس را با يك فراخوان متفاوت زد تا رسما اعلام كند در مسيري جدا از ياران اصولگرايش وارد بازي قدرت خواهد شد. او ميخواهد عِده و عُده خودش را با محوريت حزب پيشرفت و عدالت اسلامي و با جواناني كه تاكنون سهمي از فضاي سياست و قدرت نداشتهاند، جمع آورد.
مشخص است كه او بعد از مجلس چشم به انتخابات رياستجمهوري دوخته و از حالا اعلام كرده كه سفره خودش را از اصولگرايان جدا ميكند. اصولگرایانی كه در بزنگاه انتخابات او را به ميدان بازي رقابت سياسي ميكشند، اما در لحظه حساس نهايي او را كنار میگذارند.
پيام ويدئويي قاليباف برخلاف ظاهر آن نه خطاب به جوانان اصولگرا يا حتي غيراصولگرا، بلكه در اصل خطاب به رأس تصميمگير جريان اصولگرايي است با اين محتوا كه او ديگر قرار نيست وارد بازي از پيش تعيينشده آنها شود، حالا اين اوست كه ميخواهد بازيچين شود و عزمش هم براي برد جزم است.
او دو سال پيش، بعد از كناررفتن به نفع رئيسي و بعد از باخت اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري، نامهاي سرگشاده منتشر كرد و در آن از «نواصولگرايي» نام برد. او در آن نامه نوشته بود كه اميدي به رأس جريان اصولگرايي نيست. بنا به گفته او اين رأس دچار اختلال شده كه نتيجه تصميمهایش شكست انتخاباتي است. پس راهكار، به نوشته شهردار سابق تهران در آتشبهاختيار عملكردن جوانان اصولگراست.
به جز قالیباف چندی قبل بخشی از اصولگرایان حاشیهنشینتر و منتقد جریان اصلی هم اعلام کرده بودند که زیر بار تصمیماتی که در رأس این جریان گرفته میشود، نمیروند و برای انتخابات بعدی به صلاح و شیوه خود جلو خواهند رفت. حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران و رئوفیان، دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین، با چند نفر دیگر جبههای به نام «جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت» راهاندازی کردهاند و احتمالا آنها هم مانند قالیباف آتشبهاختیارانه وارد بازی انتخابات آتی خواهند شد. محمدجواد محمدينوري، دبیر اين جبهه، گفته بود: «هیچ وجه مشترکی با برادران اصولگرای جمنا نداشته و نداریم و میان ما فاصله وجود دارد؛ زیرا آنها فردمحور بوده و اعتقادی به خرد جمعی ندارند. تصمیمات آنها متعلق به جناح خاصی در حاکمیت است و از جای دیگر گرفته میشود و در آنها فرهنگ سیاسی تحزب معنایی ندارد. عملکرد آنها را در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری دیدیم، آنها حتی به مصوبات خودشان هم پایبند نیستند».
بیادی بهتازگی به «شرق» هم گفته بود: «به نظر من یک شکاف عمیق بین گروههای واقعی اصولگرا و گروههای تمامیتخواه وجود دارد. متأسفانه گروههایی وجود دارند که چون به مبادی قدرت و ثروت متصل هستند، از طریق تمامیتخواهی اقدامات خود را پیش میبرند. در انتخابات گذشته مجلس که فهرست اصولگراها رأی نیاورد، باید گفت که باندهای متصل به قدرت و ثروت این فهرستها را هدایت میکردند». اين در حالي است كه حزب مؤتلفه هم براي چندمين بار گفته در انتخابات مجلس آتی با فهرست حزبی خواهد آمد.
ناکامی در جمنا، بازی با یک نام جدید
نخستینبار دی 96 بود که جبهه نیروهای مردمی انقلاب اعلام موجودیت کرد؛ مجموعهای که مدعی بود قرار است چتری باشد گسترده بر سر اصولگرایان؛ چتری که البته از همان ابتدا فراگیری لازم را نداشت. جمنا را همان جماعت راه انداخت و با همان سازوکاری بود که ائتلاف بزرگ اصولگرایان را برای انتخابات مجلس دهم راهبری میکرد. شیوه انتقادات به هر دو هم یکی بود؛ از اينكه برخي چهرهها يا جريانها دنبال سهمخواهي بودند. به طور مشخص جريانهايي مانند جبهه پايداري و جريانهاي نزديك به آن سهم بيشتري از وزن و پيشينه خود دريافت كردند. خود اصولگرايان اذعان كردهاند كه وزنکشیها منطقی نبود؛ یعنی برخی طیفهای اصولگرا عملا نقشی را ایفا کردند که خیلی بیشتر از وزنشان بود. در نتيجه همين تصميمات بود كه برخي مانند حسن غفوريفرد در اعتراض به كنارماندن از فهرست نهايي اصولگرایان برای انتخابات مجلس به قهر از آنها جدا شدند و با فهرستي ديگر وارد عرصه انتخابات شدند. سخنگوي جامعه روحانيت مبارز هم بعدا گفت ما در جامعه میدانستیم که این فهرست رأی نمیآورد؛ اما چارهای جز تمکین از نظر جمنا نداشتیم. در انتخابات ریاستجمهوری هم وقتي قاليباف به نفع رئيسي
كنار رفت، اعتراضات بهويژه از ناحيه حاميان قاليباف شروع شد. آنها ميگفتند كه نظرسنجيها حاكي از اين بوده كه قاليباف جلوتر از رئيسي بوده؛ اما چون انتخابات نياز به يك شوك داشت و رئيسي هم حاضر به كنارهگيري نبود، در نهايت قاليباف با ايثار خود اين شوك را ايجاد كرد. بعد از انتخابات ریاستجمهوری هم محمدرضا باهنر، دبيركل يك جبهه اصولگرايي ديگر هم كه اين روزها تقريبا غيرفعال است (جبهه پيروان خط امام و رهبري) بارها گفته كه ساختار جمنا باید تغییر کند. در پی همه این انتقادات بود که بعد از انتخابات ریاستجمهوری و موفق نبودن جمنا، شورای وحدت اصولگرایان با محوریت ابراهیم رئیسی آغازبهکار کرد؛ شورایی که بنا داشت با جذب همه احزاب همسو در جریان اصولگرایی از اختلافات کاسته و بر اشتراکات بیفزاید که البته با انتصاب ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس قوه قضائیه آتش فعالیت شورای وحدت بیشازپیش فروکش کرد.
این روزها و با نزدیکشدن به انتخابات 98 بار دیگر نام شورای وحدت اصولگرایان به ریاست حدادعادل بر سر زبانها افتاده است؛ شورایی بدون رئیسی، احتمالا مقصود فولادگر از جبههای فراگیرتر از جمنا همان شورای وحدت است که گفته میشود در حال تدوین سازوکاری برای وحدت و ائتلاف و ارائه فهرست واحد در انتخابات پیشرو برای اصولگرایان است تا با ترکیب جدیدی از نیروهای انقلابی و ارزشی وارد انتخابات شوند؛ اگرچه در روزهای ابتدایی نام برخی چهرهها مانند قالیباف، محسن رضایی و سعید جلیلی در جلسات این شورا مطرح بود؛ اما به نظر میرسد قالیباف با فراخوانی که بهتازگی داد، عملا راه خود را از این شورا جدا کرده باشد؛ شورایی که به نظر میرسد شالوده اصلی آن را همان جمناییها تشکیل میدهند و حدادعادل هم نقش محوری در آن دارد. همان کسی که سخنگوی ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم بود و نقشی تعیینکننده در خروجی فهرست انتخابات مجلس تهران در آن سال داشت. فهرستی که از ورود به مجلس بازماند و حاشیه و دلخوری زیادی هم به بار آورد.
نگاهی به برخی ائتلافهای گذشته اصولگرایان
جبهه مردمي نيروهاي انقلاب، جمنا يا همان جبهه مردمي نيروهاي انقلاب آخرين تشكل انتخاباتي بهثمرنشسته اصولگرايان بود كه حرف و حديث هم زياد به دنبال داشت. اينكه نتوانسته جامع همه جريانهاي اصولگرايي شود يا فرايند انتخابات و حضور در آن دموكراتيك نبوده و برخي جريانها دست بالاتري در آن داشتهاند. شوراي وحدت اصولگرايان، «شورای وحدت» آخرین ورژن ائتلافی اصولگرایان است که البته هنوز به ثمر ننشسته و خروجیای نداشته است. گفته میشد علیرضا زاکانی به عنوان بازوی اجرائی این شورا وظیفه جمعکردن اصولگرایان را برعهده گرفته است و حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و محسن رضایی نقش محوری جلسات را بر عهده دارند. با خروج آیتالله رئیسی از این جبهه به نظر میرسد حدادعادل به شخصیت محوری آن تبدیل شده است.
جبهه پيروان خط امام و رهبري، جبهه پيروان خط امام و رهبري به تقليد از جريان نيروهاي خط امام متعلق به جريان چپ مذهبي دهه ٦٠، در دهه ٨٠ و پس از روي كارآمدن دولت اصلاحات تشكيل شد. اصولگرايان در خلأ حضور در قدرت نياز به همگرايي داشتند و جبهه پيروان را با رياست حبيبالله عسگراولادي تشكيل دادند. جبهه پيروان هيچ وقت در جريان اصولگرايي، به مركز ثقل تبدیل نشد و همان ميزان اثرگذارياش هم وابسته به شخصيت دبيركلش يعني حبيبالله عسگراولادي بود. بعد از فوت او اين سمت به محمدرضا باهنر رسيد درحالي كه جبهه پيروان خط امام و رهبري مدعي بزرگترين جبهه اصولگرايي با شموليت ١٧ حزب و گروه اصولگراست اما در بزنگاههاي سياسي هيچ وقت منشأ اثر نبوده است و اصولگرايان در آستانه هر انتخاباتي دست به دامان سازوكاري ديگر شدهاند.
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، بعد از رویکارآمدن دولت اصلاحات و تحولات ناشی از به قدرترسیدن اصلاحطلبان از سال ۱۳۷۹ فعالیت خود را آغاز کرد تا تحرکات سیاسی اصولگرایان را ساماندهی کند. این شورا در انتخابات شورای شهر دوم با تابلوی ائتلاف آبادگران ایران اسلامی وارد عرصه شد که اکثریت کرسیهای شوراها در اختیار اصولگرایان قرار گرفت و در انتخابات مجلس هفتم نیز در تهران با همین تابلو و در شهرستانها با عناوینی همچون «آفتاب» و «سهند» وارد میدان شد که اکثریت کرسیهای مجلس را به خود اختصاص داد. اما بزرگترين ناکامی شورای هماهنگی در انتخابات رياستجمهوري سال 84 رقم خورد كه نتوانست به وحدت میان اصولگرایان منجر شود و آنها در آن انتخابات با چند نامزد وارد عرصه شدند. رياست اين شورا با ناطقنوري بود كه ميخواست نقش زعيم اصولگرايان را ايفا كند و در پشت صحنه به سياستورزي بپردازد. اما مشخصا جامعه روحانيت مبارز كه تا پيش از اين محوريت انتخابات را برعهده داشت و ناطق هم عضوي از آنها بود، چندان از اين اتفاق خشنود نبود. اختلافات ناطقنوري و جامعه روحانيت مبارز هم از همانجا آغاز شد. ناكامي شوراي هماهنگي در نهمین انتخابات
ریاستجمهوری، باعث شد فعالیت شورا در سراسر کشور تعطیل اعلام شود.
جبهه متحد اصولگرايان، بعد از شكست شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در انتخابات رياستجمهوري ٨٤ و در آستانه انتخابات مجلس هشتم به پيشنهاد حبيبالله عسگراولادي و با دعوت محمود احمدينژاد، جبهه متحد اصولگرايان شروع به فعاليت كرد. اين جبهه متشکل از سه ضلع جبهه پيروان خط امام و رهبري، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي و ائتلاف رايحه خوش خدمت بود. منتقدان جبهه متحد اصولگرايان، همواره از دولتيبودن و انحصارطلبي آن انتقاد ميکردند. جبهه متحد بار ديگر پيش از انتخابات مجلس نهم هم تشكيل شد. از يک سال پيش از آن، اقداماتي از سوي جامعه روحانيت مبارز تهران و جامعه مدرسين حوزه علميه قم براي تعيين سازوکاري براي ايجاد وحدت رويه در بين اصولگرايان در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي صورت پذيرفت. نتيجه اين اقدامات با محوريت آيتالله مهدويکني، دبير کل جامعه روحانيت، به شکلگيري جبهه متحد با فرمول ۷+۸ منجر شد که در آن هفت نفر به عنوان کميته داوري و هشت نفر به عنوان نمايندگان گروههاي مختلف سياسي در آن حضور داشتند تا از طريق جلسات اين کميته، فهرست انتخاباتي اصولگرايان در شهرستانهاي مختلف کشور تعيين شود. علياكبر ولايتي سخنگوي اين
جبهه بود. تقريبا نزديك به ٧٠ درصد فهرست اين جبهه موفق به ورود به انتخابات مجلس نهم شد. شكاف در جبهه اين بار هم خودش را نشان داد و در فاصله زماني دو ماه مانده به انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و در حالي که اخبار خوشي از وحدت ميان جريانات اصولگرايي از طرفين جبهه متحد و جبهه پايداري به گوش ميرسيد، بهناگاه انتشار فهرستي با عنوان جعلي نامزدهاي جبهه متحد اصولگرايان در شماره سيوهفتم نشريه ٩ دي متعلق به حميد رسايي، عضو جبهه پايداري، باعث شدتگرفتن شکاف دوباره ميان اصولگرايان شد.
جبهه يكتا خردادماه ٨٤ با ياران و وزیران سابق احمدينژاد رونمايي شد؛ مشخص بود كه دورنماي آن تسخير مجلس دهم است. همه آنهايي که ميراث هشت سال گذشته را براي احمدينژاد گذاشتند و به نام او ثبت کردند، دوباره پا به ميدان گذاشتند؛ از حسيني، وزير ارشاد احمدينژاد كه بعدا خودش عضو جبهه مردمي نيروهاي انقلاب يا همان جمنا شد تا زاهدي و دانشجو وزیران علوم احمدينژاد، حاجيبابايي، وزير آموزش و پرورش، نجار وزير کشورش، محمدعلي رامين، معاون مطبوعاتياش، ميرتاجالديني، بذرپاش، زريبافان و خيليهاي ديگر در اين جمع حضور داشتند. آنها آن روز اصرار داشتند «يكتا» ارتباطي به احمدينژاد ندارد. جبهه يكتا همه تلاشش را كرد تا در انتخابات مجلس گذشته سهمي از فهرست اصولگرايان ببرد. در تهران سهمي به آنها نرسيد اما برخي اعضايش از شهرستانها به مجلس راه يافتند. بسياري از اعضاي يكتا بعدا به جمنا پيوستند. مدتهاست از جبهه يكتا خبري نيست و اصولا گويا كاملا به محاق انحلال رفته است.
شرق: جبههای که فراتر و فراگیر از جمناست اما نه نامش مشخص است و نه تفاوتهایش با جمنا و نه اینکه دقیقا چه کسانی عضو آن هستند. مشخص نیست اصلا اصولگرایان چه اصراری برای این جبههبازیهای یکبارمصرف در آستانه هر انتخابات دارند. یکباره و هیئتیوار اعلام میکنند یک جبهه یا ائتلاف اصولگرایانه تشکیل دادهاند، بعد آن را به کناری مینهند و در آستانه انتخاباتی دیگر سراغ یک نام دیگر میروند. در واقع جبههها و ائتلافهای اصولگرایانه از بین نمیروند، بلکه در آستانه هر انتخاباتی، به جبهه و ائتلافی دیگر بدل میشوند که تنها تفاوتش با قبلی یک تغییر نام است، وگرنه آدمها و کارکردها همان است که بود. بلافاصله بعد از این که محمدباقر قالیباف در یک فراخوان ویدئویی از جوانان اصولگرا خواست آتشبهاختیارانه خود را برای انتخابات آتی مجلس آماده کنند و برای برهمزدن مناسبات فعلی با آدمهای تکراری، آماده حضور در انتخابات شوند، حمیدرضا فولادگر، یکی از اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا و عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس اعلام کرده است درحالحاضر حرکتی فراتر از جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی (جمنا) شروع شده است. او بدون
توضیح مشخصی گفته است تشکلهای سنتی اصولگرا و تشکلهای جدید انقلابی گردهم آمده و با همدیگر حرکت و کار میکنند، جلساتی هم در این راستا برگزار شده است. فولادگر دقیقا نگفته است مقصودش از تشکلهای سنتی چیست و انقلابیها کیستند؟ آیا مقصودش از سنتیها جامعتین (جامعه روحانیت و مجمع مدرسین) و مؤتلفه است؟ انقلابیها پس کیستند؟ آیا مقصودش از انقلابیها جبهه پایداری و جریان قالیباف و احمدینژادیها هستند؟!
فولادگر گفته است جلسات این جبهه فراگیر چندی است که تشکیل شده؛ جبههای که فراتر از جمناست و افرادی مانند قالیباف و حدادعادل و بسیاری از نیروهای اصولگرا هم در آن حضور دارند. ممکن است اشاره فولادگر به «شورای وحدت» باشد. شورایی که گفته میشد با حضور چند نفر از سران یا چهرههای اصلی جریان اصولگرایی در یک سال گذشته چراغخاموش برگزار میشده، اما اصولا محتوا و برنامههایش رسانهای نمیشد. برخی از اصولگرایان میگفتند جمنا قرار است بازوی اجرائی شورای وحدت باشد؛ اما دست آخر با انتصاب آیتالله رئیسی به ریاست قوه قضائیه و خروج او از این شورا اعلام شد که جلسات آن هم تعطیل شده است.
محمدباقر قالیباف هفته گذشته با انتشار یک فایل ویدئویی نشان داد میخواهد آتشبهاختیارانه مسیر خود را در انتخابات آتی از اصولگرایان جدا کند و منتظر جمنا و شورای وحدت و سایر بازیهای ائتلافی اصولگرایان نیست؛ اما به نظر میرسد این چیزی نیست که اصولگرایان تمایل داشته باشند رخ بدهد. آنها غافلگیری خود را از این اقدام قالیباف مخفی میکنند تا جایی که فولادگر درباره اقدام قالیباف هم گفته است: «حرکت آقای قالیباف هماهنگ شده و اقدامی جدا از نیروهای اصولگرا و انقلابی نبوده است، البته ایشان بهعنوان چهره باسابقه کار اجرائی میتواند جداگانه اقداماتی انجام دهد، ولی مشخصا بیانیه اخیر حرکتی موازی با جمنا و جریان اصولگرایی و نیروهای انقلابی نبوده است. آقای قالیباف با اصولگرایان هماهنگیهای لازم را انجام داده و این بیانیه را صادر کرده است، موضوع مهمی که باید دنبال شود، فراهمشدن زمینه حضور نیروهای جوان در انتخابات است؛ البته این بدان معنا نیست که افراد باتجربه در مجلس شورای اسلامی حضور نداشته باشند».
قالیباف هفته گذشته كليد انتخابات مجلس را با يك فراخوان متفاوت زد تا رسما اعلام كند در مسيري جدا از ياران اصولگرايش وارد بازي قدرت خواهد شد. او ميخواهد عِده و عُده خودش را با محوريت حزب پيشرفت و عدالت اسلامي و با جواناني كه تاكنون سهمي از فضاي سياست و قدرت نداشتهاند، جمع آورد.
مشخص است كه او بعد از مجلس چشم به انتخابات رياستجمهوري دوخته و از حالا اعلام كرده كه سفره خودش را از اصولگرايان جدا ميكند. اصولگرایانی كه در بزنگاه انتخابات او را به ميدان بازي رقابت سياسي ميكشند، اما در لحظه حساس نهايي او را كنار میگذارند.
پيام ويدئويي قاليباف برخلاف ظاهر آن نه خطاب به جوانان اصولگرا يا حتي غيراصولگرا، بلكه در اصل خطاب به رأس تصميمگير جريان اصولگرايي است با اين محتوا كه او ديگر قرار نيست وارد بازي از پيش تعيينشده آنها شود، حالا اين اوست كه ميخواهد بازيچين شود و عزمش هم براي برد جزم است.
او دو سال پيش، بعد از كناررفتن به نفع رئيسي و بعد از باخت اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري، نامهاي سرگشاده منتشر كرد و در آن از «نواصولگرايي» نام برد. او در آن نامه نوشته بود كه اميدي به رأس جريان اصولگرايي نيست. بنا به گفته او اين رأس دچار اختلال شده كه نتيجه تصميمهایش شكست انتخاباتي است. پس راهكار، به نوشته شهردار سابق تهران در آتشبهاختيار عملكردن جوانان اصولگراست.
به جز قالیباف چندی قبل بخشی از اصولگرایان حاشیهنشینتر و منتقد جریان اصلی هم اعلام کرده بودند که زیر بار تصمیماتی که در رأس این جریان گرفته میشود، نمیروند و برای انتخابات بعدی به صلاح و شیوه خود جلو خواهند رفت. حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران و رئوفیان، دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین، با چند نفر دیگر جبههای به نام «جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت» راهاندازی کردهاند و احتمالا آنها هم مانند قالیباف آتشبهاختیارانه وارد بازی انتخابات آتی خواهند شد. محمدجواد محمدينوري، دبیر اين جبهه، گفته بود: «هیچ وجه مشترکی با برادران اصولگرای جمنا نداشته و نداریم و میان ما فاصله وجود دارد؛ زیرا آنها فردمحور بوده و اعتقادی به خرد جمعی ندارند. تصمیمات آنها متعلق به جناح خاصی در حاکمیت است و از جای دیگر گرفته میشود و در آنها فرهنگ سیاسی تحزب معنایی ندارد. عملکرد آنها را در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری دیدیم، آنها حتی به مصوبات خودشان هم پایبند نیستند».
بیادی بهتازگی به «شرق» هم گفته بود: «به نظر من یک شکاف عمیق بین گروههای واقعی اصولگرا و گروههای تمامیتخواه وجود دارد. متأسفانه گروههایی وجود دارند که چون به مبادی قدرت و ثروت متصل هستند، از طریق تمامیتخواهی اقدامات خود را پیش میبرند. در انتخابات گذشته مجلس که فهرست اصولگراها رأی نیاورد، باید گفت که باندهای متصل به قدرت و ثروت این فهرستها را هدایت میکردند». اين در حالي است كه حزب مؤتلفه هم براي چندمين بار گفته در انتخابات مجلس آتی با فهرست حزبی خواهد آمد.
ناکامی در جمنا، بازی با یک نام جدید
نخستینبار دی 96 بود که جبهه نیروهای مردمی انقلاب اعلام موجودیت کرد؛ مجموعهای که مدعی بود قرار است چتری باشد گسترده بر سر اصولگرایان؛ چتری که البته از همان ابتدا فراگیری لازم را نداشت. جمنا را همان جماعت راه انداخت و با همان سازوکاری بود که ائتلاف بزرگ اصولگرایان را برای انتخابات مجلس دهم راهبری میکرد. شیوه انتقادات به هر دو هم یکی بود؛ از اينكه برخي چهرهها يا جريانها دنبال سهمخواهي بودند. به طور مشخص جريانهايي مانند جبهه پايداري و جريانهاي نزديك به آن سهم بيشتري از وزن و پيشينه خود دريافت كردند. خود اصولگرايان اذعان كردهاند كه وزنکشیها منطقی نبود؛ یعنی برخی طیفهای اصولگرا عملا نقشی را ایفا کردند که خیلی بیشتر از وزنشان بود. در نتيجه همين تصميمات بود كه برخي مانند حسن غفوريفرد در اعتراض به كنارماندن از فهرست نهايي اصولگرایان برای انتخابات مجلس به قهر از آنها جدا شدند و با فهرستي ديگر وارد عرصه انتخابات شدند. سخنگوي جامعه روحانيت مبارز هم بعدا گفت ما در جامعه میدانستیم که این فهرست رأی نمیآورد؛ اما چارهای جز تمکین از نظر جمنا نداشتیم. در انتخابات ریاستجمهوری هم وقتي قاليباف به نفع رئيسي
كنار رفت، اعتراضات بهويژه از ناحيه حاميان قاليباف شروع شد. آنها ميگفتند كه نظرسنجيها حاكي از اين بوده كه قاليباف جلوتر از رئيسي بوده؛ اما چون انتخابات نياز به يك شوك داشت و رئيسي هم حاضر به كنارهگيري نبود، در نهايت قاليباف با ايثار خود اين شوك را ايجاد كرد. بعد از انتخابات ریاستجمهوری هم محمدرضا باهنر، دبيركل يك جبهه اصولگرايي ديگر هم كه اين روزها تقريبا غيرفعال است (جبهه پيروان خط امام و رهبري) بارها گفته كه ساختار جمنا باید تغییر کند. در پی همه این انتقادات بود که بعد از انتخابات ریاستجمهوری و موفق نبودن جمنا، شورای وحدت اصولگرایان با محوریت ابراهیم رئیسی آغازبهکار کرد؛ شورایی که بنا داشت با جذب همه احزاب همسو در جریان اصولگرایی از اختلافات کاسته و بر اشتراکات بیفزاید که البته با انتصاب ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس قوه قضائیه آتش فعالیت شورای وحدت بیشازپیش فروکش کرد.
این روزها و با نزدیکشدن به انتخابات 98 بار دیگر نام شورای وحدت اصولگرایان به ریاست حدادعادل بر سر زبانها افتاده است؛ شورایی بدون رئیسی، احتمالا مقصود فولادگر از جبههای فراگیرتر از جمنا همان شورای وحدت است که گفته میشود در حال تدوین سازوکاری برای وحدت و ائتلاف و ارائه فهرست واحد در انتخابات پیشرو برای اصولگرایان است تا با ترکیب جدیدی از نیروهای انقلابی و ارزشی وارد انتخابات شوند؛ اگرچه در روزهای ابتدایی نام برخی چهرهها مانند قالیباف، محسن رضایی و سعید جلیلی در جلسات این شورا مطرح بود؛ اما به نظر میرسد قالیباف با فراخوانی که بهتازگی داد، عملا راه خود را از این شورا جدا کرده باشد؛ شورایی که به نظر میرسد شالوده اصلی آن را همان جمناییها تشکیل میدهند و حدادعادل هم نقش محوری در آن دارد. همان کسی که سخنگوی ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم بود و نقشی تعیینکننده در خروجی فهرست انتخابات مجلس تهران در آن سال داشت. فهرستی که از ورود به مجلس بازماند و حاشیه و دلخوری زیادی هم به بار آورد.
نگاهی به برخی ائتلافهای گذشته اصولگرایان
جبهه مردمي نيروهاي انقلاب، جمنا يا همان جبهه مردمي نيروهاي انقلاب آخرين تشكل انتخاباتي بهثمرنشسته اصولگرايان بود كه حرف و حديث هم زياد به دنبال داشت. اينكه نتوانسته جامع همه جريانهاي اصولگرايي شود يا فرايند انتخابات و حضور در آن دموكراتيك نبوده و برخي جريانها دست بالاتري در آن داشتهاند. شوراي وحدت اصولگرايان، «شورای وحدت» آخرین ورژن ائتلافی اصولگرایان است که البته هنوز به ثمر ننشسته و خروجیای نداشته است. گفته میشد علیرضا زاکانی به عنوان بازوی اجرائی این شورا وظیفه جمعکردن اصولگرایان را برعهده گرفته است و حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و محسن رضایی نقش محوری جلسات را بر عهده دارند. با خروج آیتالله رئیسی از این جبهه به نظر میرسد حدادعادل به شخصیت محوری آن تبدیل شده است.
جبهه پيروان خط امام و رهبري، جبهه پيروان خط امام و رهبري به تقليد از جريان نيروهاي خط امام متعلق به جريان چپ مذهبي دهه ٦٠، در دهه ٨٠ و پس از روي كارآمدن دولت اصلاحات تشكيل شد. اصولگرايان در خلأ حضور در قدرت نياز به همگرايي داشتند و جبهه پيروان را با رياست حبيبالله عسگراولادي تشكيل دادند. جبهه پيروان هيچ وقت در جريان اصولگرايي، به مركز ثقل تبدیل نشد و همان ميزان اثرگذارياش هم وابسته به شخصيت دبيركلش يعني حبيبالله عسگراولادي بود. بعد از فوت او اين سمت به محمدرضا باهنر رسيد درحالي كه جبهه پيروان خط امام و رهبري مدعي بزرگترين جبهه اصولگرايي با شموليت ١٧ حزب و گروه اصولگراست اما در بزنگاههاي سياسي هيچ وقت منشأ اثر نبوده است و اصولگرايان در آستانه هر انتخاباتي دست به دامان سازوكاري ديگر شدهاند.
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، بعد از رویکارآمدن دولت اصلاحات و تحولات ناشی از به قدرترسیدن اصلاحطلبان از سال ۱۳۷۹ فعالیت خود را آغاز کرد تا تحرکات سیاسی اصولگرایان را ساماندهی کند. این شورا در انتخابات شورای شهر دوم با تابلوی ائتلاف آبادگران ایران اسلامی وارد عرصه شد که اکثریت کرسیهای شوراها در اختیار اصولگرایان قرار گرفت و در انتخابات مجلس هفتم نیز در تهران با همین تابلو و در شهرستانها با عناوینی همچون «آفتاب» و «سهند» وارد میدان شد که اکثریت کرسیهای مجلس را به خود اختصاص داد. اما بزرگترين ناکامی شورای هماهنگی در انتخابات رياستجمهوري سال 84 رقم خورد كه نتوانست به وحدت میان اصولگرایان منجر شود و آنها در آن انتخابات با چند نامزد وارد عرصه شدند. رياست اين شورا با ناطقنوري بود كه ميخواست نقش زعيم اصولگرايان را ايفا كند و در پشت صحنه به سياستورزي بپردازد. اما مشخصا جامعه روحانيت مبارز كه تا پيش از اين محوريت انتخابات را برعهده داشت و ناطق هم عضوي از آنها بود، چندان از اين اتفاق خشنود نبود. اختلافات ناطقنوري و جامعه روحانيت مبارز هم از همانجا آغاز شد. ناكامي شوراي هماهنگي در نهمین انتخابات
ریاستجمهوری، باعث شد فعالیت شورا در سراسر کشور تعطیل اعلام شود.
جبهه متحد اصولگرايان، بعد از شكست شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در انتخابات رياستجمهوري ٨٤ و در آستانه انتخابات مجلس هشتم به پيشنهاد حبيبالله عسگراولادي و با دعوت محمود احمدينژاد، جبهه متحد اصولگرايان شروع به فعاليت كرد. اين جبهه متشکل از سه ضلع جبهه پيروان خط امام و رهبري، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي و ائتلاف رايحه خوش خدمت بود. منتقدان جبهه متحد اصولگرايان، همواره از دولتيبودن و انحصارطلبي آن انتقاد ميکردند. جبهه متحد بار ديگر پيش از انتخابات مجلس نهم هم تشكيل شد. از يک سال پيش از آن، اقداماتي از سوي جامعه روحانيت مبارز تهران و جامعه مدرسين حوزه علميه قم براي تعيين سازوکاري براي ايجاد وحدت رويه در بين اصولگرايان در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي صورت پذيرفت. نتيجه اين اقدامات با محوريت آيتالله مهدويکني، دبير کل جامعه روحانيت، به شکلگيري جبهه متحد با فرمول ۷+۸ منجر شد که در آن هفت نفر به عنوان کميته داوري و هشت نفر به عنوان نمايندگان گروههاي مختلف سياسي در آن حضور داشتند تا از طريق جلسات اين کميته، فهرست انتخاباتي اصولگرايان در شهرستانهاي مختلف کشور تعيين شود. علياكبر ولايتي سخنگوي اين
جبهه بود. تقريبا نزديك به ٧٠ درصد فهرست اين جبهه موفق به ورود به انتخابات مجلس نهم شد. شكاف در جبهه اين بار هم خودش را نشان داد و در فاصله زماني دو ماه مانده به انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و در حالي که اخبار خوشي از وحدت ميان جريانات اصولگرايي از طرفين جبهه متحد و جبهه پايداري به گوش ميرسيد، بهناگاه انتشار فهرستي با عنوان جعلي نامزدهاي جبهه متحد اصولگرايان در شماره سيوهفتم نشريه ٩ دي متعلق به حميد رسايي، عضو جبهه پايداري، باعث شدتگرفتن شکاف دوباره ميان اصولگرايان شد.
جبهه يكتا خردادماه ٨٤ با ياران و وزیران سابق احمدينژاد رونمايي شد؛ مشخص بود كه دورنماي آن تسخير مجلس دهم است. همه آنهايي که ميراث هشت سال گذشته را براي احمدينژاد گذاشتند و به نام او ثبت کردند، دوباره پا به ميدان گذاشتند؛ از حسيني، وزير ارشاد احمدينژاد كه بعدا خودش عضو جبهه مردمي نيروهاي انقلاب يا همان جمنا شد تا زاهدي و دانشجو وزیران علوم احمدينژاد، حاجيبابايي، وزير آموزش و پرورش، نجار وزير کشورش، محمدعلي رامين، معاون مطبوعاتياش، ميرتاجالديني، بذرپاش، زريبافان و خيليهاي ديگر در اين جمع حضور داشتند. آنها آن روز اصرار داشتند «يكتا» ارتباطي به احمدينژاد ندارد. جبهه يكتا همه تلاشش را كرد تا در انتخابات مجلس گذشته سهمي از فهرست اصولگرايان ببرد. در تهران سهمي به آنها نرسيد اما برخي اعضايش از شهرستانها به مجلس راه يافتند. بسياري از اعضاي يكتا بعدا به جمنا پيوستند. مدتهاست از جبهه يكتا خبري نيست و اصولا گويا كاملا به محاق انحلال رفته است.