صفاییفراهانی:
قرار نیست مردم همواره بین بد و بدتر انتخاب کنند
محسن صفاییفراهانی، درباره ائتلاف اصلاحطلبان در سال 92 و در ادامه در سال 96 گفته در انتخابات سال 98 با توجه به اینکه دیگر اگر کسی هم توصیه کند مردم به آن گوش نمیدهند، خود مردم باید درباره مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات تصمیم بگیرند. او تأکید کرده که قرار نیست مردم همواره بین بد و بدتر انتخاب کنند. در ادامه بخشهایی از گفتوگوی این فعال سیاسی اصلاحطلب با «اعتمادآنلاین» را میخوانید.
انتخاب بین بد و بدتر: با این شرایط که بر جامعه حاکم شده به نظرم مردم حق دارند که اعتمادشان به جریانهای سیاسی کم شده باشد. اعتماد نشئتگرفته از چیست؟ من به شما دو بار دروغ بگویم آیا شما دیگر حرف من را باور میکنید؟ معلوم است که نه! اعتماد از مجموعه عملکردها در گفتار و کردار به وجود میآید. وقتی بین گفتار و کردار هیچ قرابتی وجود نداشته باشد، به چه دلیلی مردم باید به گفتار اعتماد کنند!
مائو، رهبر چین در سال 1970 وقتی بساط انقلاب فرهنگی را برچید در مصاحبه خود با «ادگار اسنو»، خبرنگار آمریکایی، میگوید: «اگر یک حاکم راستگو نباشد، چگونه میتواند اعتماد مردم را به خود جلب کند؟
برای انتخابات گذشته در دانشگاه شریف سخنرانی داشتم و دانشجویان درباره شرایط و وضعیت کاندیداها سؤال کردند و به آنها گفتم درحالحاضر بهدلیل مجموعه شرایط مجبوریم بین بد و بدتر به بد قناعت کنیم؛ اما قرار نیست مردم همواره بین بد و بدتر را انتخاب کنند. استمرار این روند یعنی نباید هیچوقت بهدنبال چیز بهتری در جامعه خود برویم. درحالیکه این حق مردم است که امکان حصول به شرایط بهتر را داشته باشند. چنانچه قرار است بدون توجه به آینده کشور و این ملت، اجازه ندهند که نیروی کیفی برای سمتهای انتخابی مشخصشده در قانون اساسی بیایند و کار مؤثرتر و مطلوبتر انجام دهند، دلیلی برای توصیه به مردم و دخالت در شرایط محدود و بسته وجود ندارد.
اگر قرار است زندگی مردم رو به پسرفت باشد و درصد دهکهای پایین جامعه رو به تزاید باشد و مشکلات معیشتی باعث آسیبپذیری اقشار زیادی شود، چطور میتوان به مردم توصیه کرد که ادامه این روند به نفع شماست؟ وظیفه فعالان سیاسی نسبت به آحاد جامعه ارائه راهحلهایی است که در نهایت آنها را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و محیطزیستی به شرایطی که حق حداقلی آنهاست برساند.
بحرانهای مستمر برای دولت: آن زمان این کار شاید اجتنابناپذیر بود؛ یعنی فکر میکردند میتوانند بهنوعی عقلانیت را به درون سیستم بازگردانند و اقدامات تقابلی متوقف شود؛ اما عملا چنین اتفاقی رخ نداد. اوج این شرایط را در برخوردها با برجام همه شاهد بودند و امروز با FATF متأسفانه 9 روز یک بحران دوران اصلاحات به بحرانهای مستمر تبدیل شده، بهطوریکه معاون اول رئیسجمهور میگوید به معنی واقعی دولت تنهاست!
در نتیجه برای انتخابات 1398 و 1400 اگر اراده بر آن شود که رویکردها تغییر کند و حاکی از تعامل درون و بیرون باشد، مطمئنا تاجاییکه توان داریم برای بهبود شرایط کشور تلاش خواهیم کرد و باید مردم را هم تشویق کنیم که بیشتر کمک کنند؛ اما اگر قرار نباشد رویکردها به سمت بهبودخواهی باشد و همین روند مشکلات داخلی از لحاظ سیاسی، اقتصادی و رفتاری دائم تشدید شود، به نظر من نمیتوان از مردم
توقعی داشت.
مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه: مطمئنا بهترین راهحل برای مردم صندوق رأی است و حال تصمیم با ارکان حاکمیت است که با همدلی و همبستگی بیشتر در این زمان باقیمانده دکترینهای داخلی خود را بازبینی کرده و رویکرد را به سمت اصلاح پیش ببرند و فرصت زندگی آرامتر و منطقیتر مردم را موجب شوند. درحالحاضر مشکل مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه بسیار نگرانکننده شده است و از آمریکا، کانادا و استرالیا گذشته است. بسیاری مهاجرت به گرجستان، ترکیه، جمهوری آذربایجان، دوبی و... را آغاز کردهاند، کشورهایی که در منطقه در چهار دهه پیش بهلحاظ ساختاری، رفتاری، زندگی و... با ما فاصله جدی داشتند، حالا به قبله آمال مردم تبدیل میشوند! اینها اخطارهای جدی به مقامات کشور است که به آمارها با درایت و دقت بیشتری نظر داشته باشند. در ششماهه دوم سال 96، حسابهای ملی حاکی از آن است که بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است.
جلسه با اصلاحطلبان: جلسهای نداشتم. البته جلسه که دائم هست. جلسات هفتگی و 15روزه و... خیلی از دوستان توصیههایی هم میکنند، ولی تا زمانی که عینکها تغییر نکند، این توصیهها به جایی نمیرسد!
محسن صفاییفراهانی، درباره ائتلاف اصلاحطلبان در سال 92 و در ادامه در سال 96 گفته در انتخابات سال 98 با توجه به اینکه دیگر اگر کسی هم توصیه کند مردم به آن گوش نمیدهند، خود مردم باید درباره مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات تصمیم بگیرند. او تأکید کرده که قرار نیست مردم همواره بین بد و بدتر انتخاب کنند. در ادامه بخشهایی از گفتوگوی این فعال سیاسی اصلاحطلب با «اعتمادآنلاین» را میخوانید.
انتخاب بین بد و بدتر: با این شرایط که بر جامعه حاکم شده به نظرم مردم حق دارند که اعتمادشان به جریانهای سیاسی کم شده باشد. اعتماد نشئتگرفته از چیست؟ من به شما دو بار دروغ بگویم آیا شما دیگر حرف من را باور میکنید؟ معلوم است که نه! اعتماد از مجموعه عملکردها در گفتار و کردار به وجود میآید. وقتی بین گفتار و کردار هیچ قرابتی وجود نداشته باشد، به چه دلیلی مردم باید به گفتار اعتماد کنند!
مائو، رهبر چین در سال 1970 وقتی بساط انقلاب فرهنگی را برچید در مصاحبه خود با «ادگار اسنو»، خبرنگار آمریکایی، میگوید: «اگر یک حاکم راستگو نباشد، چگونه میتواند اعتماد مردم را به خود جلب کند؟
برای انتخابات گذشته در دانشگاه شریف سخنرانی داشتم و دانشجویان درباره شرایط و وضعیت کاندیداها سؤال کردند و به آنها گفتم درحالحاضر بهدلیل مجموعه شرایط مجبوریم بین بد و بدتر به بد قناعت کنیم؛ اما قرار نیست مردم همواره بین بد و بدتر را انتخاب کنند. استمرار این روند یعنی نباید هیچوقت بهدنبال چیز بهتری در جامعه خود برویم. درحالیکه این حق مردم است که امکان حصول به شرایط بهتر را داشته باشند. چنانچه قرار است بدون توجه به آینده کشور و این ملت، اجازه ندهند که نیروی کیفی برای سمتهای انتخابی مشخصشده در قانون اساسی بیایند و کار مؤثرتر و مطلوبتر انجام دهند، دلیلی برای توصیه به مردم و دخالت در شرایط محدود و بسته وجود ندارد.
اگر قرار است زندگی مردم رو به پسرفت باشد و درصد دهکهای پایین جامعه رو به تزاید باشد و مشکلات معیشتی باعث آسیبپذیری اقشار زیادی شود، چطور میتوان به مردم توصیه کرد که ادامه این روند به نفع شماست؟ وظیفه فعالان سیاسی نسبت به آحاد جامعه ارائه راهحلهایی است که در نهایت آنها را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و محیطزیستی به شرایطی که حق حداقلی آنهاست برساند.
بحرانهای مستمر برای دولت: آن زمان این کار شاید اجتنابناپذیر بود؛ یعنی فکر میکردند میتوانند بهنوعی عقلانیت را به درون سیستم بازگردانند و اقدامات تقابلی متوقف شود؛ اما عملا چنین اتفاقی رخ نداد. اوج این شرایط را در برخوردها با برجام همه شاهد بودند و امروز با FATF متأسفانه 9 روز یک بحران دوران اصلاحات به بحرانهای مستمر تبدیل شده، بهطوریکه معاون اول رئیسجمهور میگوید به معنی واقعی دولت تنهاست!
در نتیجه برای انتخابات 1398 و 1400 اگر اراده بر آن شود که رویکردها تغییر کند و حاکی از تعامل درون و بیرون باشد، مطمئنا تاجاییکه توان داریم برای بهبود شرایط کشور تلاش خواهیم کرد و باید مردم را هم تشویق کنیم که بیشتر کمک کنند؛ اما اگر قرار نباشد رویکردها به سمت بهبودخواهی باشد و همین روند مشکلات داخلی از لحاظ سیاسی، اقتصادی و رفتاری دائم تشدید شود، به نظر من نمیتوان از مردم
توقعی داشت.
مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه: مطمئنا بهترین راهحل برای مردم صندوق رأی است و حال تصمیم با ارکان حاکمیت است که با همدلی و همبستگی بیشتر در این زمان باقیمانده دکترینهای داخلی خود را بازبینی کرده و رویکرد را به سمت اصلاح پیش ببرند و فرصت زندگی آرامتر و منطقیتر مردم را موجب شوند. درحالحاضر مشکل مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه بسیار نگرانکننده شده است و از آمریکا، کانادا و استرالیا گذشته است. بسیاری مهاجرت به گرجستان، ترکیه، جمهوری آذربایجان، دوبی و... را آغاز کردهاند، کشورهایی که در منطقه در چهار دهه پیش بهلحاظ ساختاری، رفتاری، زندگی و... با ما فاصله جدی داشتند، حالا به قبله آمال مردم تبدیل میشوند! اینها اخطارهای جدی به مقامات کشور است که به آمارها با درایت و دقت بیشتری نظر داشته باشند. در ششماهه دوم سال 96، حسابهای ملی حاکی از آن است که بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است.
جلسه با اصلاحطلبان: جلسهای نداشتم. البته جلسه که دائم هست. جلسات هفتگی و 15روزه و... خیلی از دوستان توصیههایی هم میکنند، ولی تا زمانی که عینکها تغییر نکند، این توصیهها به جایی نمیرسد!