اقتصاد در ابهام
فريبرز مسعودي . روزنامهنگار
به تازگي گزارشي از پيشبيني صندوق بينالمللي پول، يکي از سه پايه اجماع واشنگتن درباره اقتصاد ايران در رسانهها منتشر شده که در صورت استمرار روندهاي کنوني اقتصادي چشمانداز تيرهاي را براي سالهاي آينده نشان ميدهد. در اين گزارش رشد اقتصادي ايران براي سال جاري ميلادي منفي شش درصد و براي سالهاي 2020 تا 2024 رشدي کمتر از يك درصد و براي سال 2024 اندکي بيش از يك درصد پيشبيني شده است. با توجه به بحرانهاي اقتصادي که مردم کشور ما در سالهاي گذشته با آن دست به گريبان بودهاند و بر پايه آمارهاي رسمي از حسابهاي بانکي و ساير شاخصهاي اقتصادي به قطبيشدن شديد جامعه انجاميده است، اين پسروي به وخامت بيشازپيش اقتصاد ايران منجر خواهد شد و مسئولان بايد با کنارگذاشتن فوري روندهاي مرسوم اقتصادي موسوم به سياستهاي نوليبرالي را در دستور کار قرار دهند. برخي از اين سياستها و پيامدهاي آنان به قرار زير هستند.
اقتصاد پيشاتحريمي: گسترش و تحکيم سلطه نوليبراليسم
نوليبرالسازي اقتصاد در بيش از سه دهه گذشته اقتصاد رنجور و جنگزده کشور را بهتدريج به همان مدار وابستگي به درآمدهاي نفتي و رانتهاي منابع طبيعي و خامفروشي صرف براي مصرف صنايع قدرتهاي سرمايهداري جهاني بازگردانده است. سياستهاي صنعتزدايي، مقرراتزدايي و خصوصيسازي در يک اقتصاد رفاقتي رانتي فقط موجب فربهترشدن سرمايهداري تجاري و مالي و گسترش فساد مالي شده که بررسي آن نيازمند مجال فراختري از يک يادداشت کوتاه است. آمارهاي طاق و جفت از تعطيلي کارخانهها و صنايع و بيكاري روزافزون کارگران و جواناني که تازه وارد بازار کار ميشوند، کشف فسادهاي اقتصادي، بورسبازي و احتکار مسکن از سوی بانکها و سرمايهداران گردنکلفت، تورم مزمن که با عملكرد ارزي پتروشيميها و صنايع فولاد و برخي تجار بازار و منافع آني دولت به بالاي 40 درصد رسيده، پيامد طبيعي سياستهاي اقتصادي نوليبراليسم حاکم است که در سالهاي اخير همواره از آنها به عنوان نسخههاي شفابخش اقتصاد ايران ياد شده ولي در عمل تأثير وارونه بر اقتصاد و جامعه داشتهاند.
خصوصيسازي: نام مستعار صنعتزدايي
داستان شش غول بزرگ صنعت ايران که از سالهاي 1380 تاکنون خصوصي شدهاند، داستاني است پر آب چشم از آنچه بر اين صنايع به عنوان مشتي نمونه خروار رفته است.
هپکو: غولي که زانو زد
شرکتي که ساخت انواع ماشينهاي جنگي براي تقويت لجستيک رزمندگان در جبههها يکي از افتخارات آن بود و پروژههاي عمراني و آباداني ايران بر چرخهاي ماشينآلات ساختماني اين شرکت ميچرخيد و به بزرگترين شرکتهاي صنعتي طراز اول جهان شانه ميزد و در سال 1380 به يکي از مديران فروخته شد، اينک در زير غلتک سياستهاي نوليبرالي خصوصيسازي در آستانه تعطيلي قرار دارد و يکي از فهرست بلندبالاي قربانيان خصوصيسازي در ايران است.
ارج: يک تلخ کامي ملي
داستان ارج را تقريبا کسي نيست که نداند، خبر تعطيلي ارج در دو سال پيش حسي از يک رؤياي ناتمام آميخته با يک نوستالژي تلخ و شکستخورده را به کام ايرانيان فروريخت تا همگان درد خصوصيسازيهاي اين سالها را به کمال حس کنند.
چيتسازي ري: دفن صنعت نساجي ايران در آوار ندانمکاري مديران
اين شرکت قديمي که نمادي از رنج و زحمت کارگران ايراني براي استقلال صنعتي و يکي از دژهاي مبارزاتي زحمتکشان ايران در عرصه نساجي بود، پس از واگذاري به بنياد مستضعفان و کشمکشهاي بيسرانجام مديران با کارگران آن، چرخ کارخانهاي را که زماني در سه شيفت براي اقتصاد و کارگران ايراني ميچرخيد، به بنگلادش براي چرخاندن چرخهاي نساجي آن کشور فرستادند و زمين آن را به شهرداري فروختند تا سند ديگري از سياستهاي نوليبرالي براي آيندگان بر جاي بماند.
آزمايش: شکست آزمون سياستهاي درهاي باز
اين شرکت که زماني آب مردم را در گرماي تابستان سرد ميکرد و هواي خانههاي مردم را در سرماي زمستان داشت، پس از انتقال از دولت به صندوق بازنشستگي در اثر اجراي سياستهاي طلايي دانشمندان آزادسازي اقتصادي به کام مرگ فرو رفت تا همراه شرکت ارج به يادها بپيوندد و جا را براي جولان محصولات کرهاي باز کند.
آونگان: ورشکستگي با چراغ خاموش
اين شرکت که به ساخت دکلهاي انتقال نيرو اختصاص داشت و محصولات ساختهشده آن به قارههاي مختلف صادر ميشد، پس از واگذاري پرسروصداي آن به تاجري ورشکسته به يکسوم قيمت به سرعت در دالان تاريک ورشکستگي فرو رفت تا با شش ميليارد بدهي تعطيل و به نقطه سياهي در کارنامه خودمانيسازي صنايع تبديل شود.
نيشکر هفتتپه: شکرستاني که به کام مردم تلخ شد
ناآراميهاي کارکنان اين مجتمع در سالهاي گذشته که به ورود دادستاني در ماجراي واگذاري و ناآراميهاي آن منجر شد، نام مجتمع کشت و صنعت نيشکر را تيتر يک رسانهها کرد. اين مجتمع عظيم نمونهاي مشخص از غارت اموال عمومي تحت عنوان اختصاصيسازي بود که در سال 1394 با داشتن 24 هزار هکتار زمين مرغوب کشاورزي به قيمت شش ميليارد تومان به دو جوان 28 و 30 ساله واگذار يا بهتر است بگوييم هبه شد و ادامه کار آن در ابهام فرو رفته است. به اين سياهه نام دهها شرکت صنعتي و خدماتي بزرگ ديگر را ميتوان افزود که هر يک از پايههاي مهم صنعتيشدن ايران بودهاند که يا با قيمتهاي بسيار پايين به نزديکان و نورچشميها تقديم شده يا بر اثر سياست درهاي باز و آزادسازي اقتصادي به ورطه نابودي افتاده و به طور کامل تعطيل شده يا لنگلنگان به انتظاري موهوم روزها را سپري ميکنند.
مقرراتزدايي از نيروي کار: فقيرسازي کارگران، زهکشي دلار به خارج
يکي از دستاويزهاي دانشمندان نوليبرال براي تسهيل کسبوکار و به زعم آنان جذب سرمايهگذاري خصوصي و خارجي، کاهش سياستهاي حمايتي دولتي از نيروي کار طبق قانون کار از جمله حق بيمه کارگران و اخراج آنان توسط کارفرما بود. ساز و دهلي که گوش فلک را کر کرده بود و کم کم به خود آنها نيز امر مشتبه شد که با دادن حق اخراج کارگران و کارکنان واحدهاي توليدي و صنعتي به کارفرما و عدم بيمه تأمين اجتماعي باعث ورود ميلياردها دلار سرمايه خارجي و گسترش سرمايهگذاري صنعتي در کشور خواهد شد.
ادامه در صفحه 5
به تازگي گزارشي از پيشبيني صندوق بينالمللي پول، يکي از سه پايه اجماع واشنگتن درباره اقتصاد ايران در رسانهها منتشر شده که در صورت استمرار روندهاي کنوني اقتصادي چشمانداز تيرهاي را براي سالهاي آينده نشان ميدهد. در اين گزارش رشد اقتصادي ايران براي سال جاري ميلادي منفي شش درصد و براي سالهاي 2020 تا 2024 رشدي کمتر از يك درصد و براي سال 2024 اندکي بيش از يك درصد پيشبيني شده است. با توجه به بحرانهاي اقتصادي که مردم کشور ما در سالهاي گذشته با آن دست به گريبان بودهاند و بر پايه آمارهاي رسمي از حسابهاي بانکي و ساير شاخصهاي اقتصادي به قطبيشدن شديد جامعه انجاميده است، اين پسروي به وخامت بيشازپيش اقتصاد ايران منجر خواهد شد و مسئولان بايد با کنارگذاشتن فوري روندهاي مرسوم اقتصادي موسوم به سياستهاي نوليبرالي را در دستور کار قرار دهند. برخي از اين سياستها و پيامدهاي آنان به قرار زير هستند.
اقتصاد پيشاتحريمي: گسترش و تحکيم سلطه نوليبراليسم
نوليبرالسازي اقتصاد در بيش از سه دهه گذشته اقتصاد رنجور و جنگزده کشور را بهتدريج به همان مدار وابستگي به درآمدهاي نفتي و رانتهاي منابع طبيعي و خامفروشي صرف براي مصرف صنايع قدرتهاي سرمايهداري جهاني بازگردانده است. سياستهاي صنعتزدايي، مقرراتزدايي و خصوصيسازي در يک اقتصاد رفاقتي رانتي فقط موجب فربهترشدن سرمايهداري تجاري و مالي و گسترش فساد مالي شده که بررسي آن نيازمند مجال فراختري از يک يادداشت کوتاه است. آمارهاي طاق و جفت از تعطيلي کارخانهها و صنايع و بيكاري روزافزون کارگران و جواناني که تازه وارد بازار کار ميشوند، کشف فسادهاي اقتصادي، بورسبازي و احتکار مسکن از سوی بانکها و سرمايهداران گردنکلفت، تورم مزمن که با عملكرد ارزي پتروشيميها و صنايع فولاد و برخي تجار بازار و منافع آني دولت به بالاي 40 درصد رسيده، پيامد طبيعي سياستهاي اقتصادي نوليبراليسم حاکم است که در سالهاي اخير همواره از آنها به عنوان نسخههاي شفابخش اقتصاد ايران ياد شده ولي در عمل تأثير وارونه بر اقتصاد و جامعه داشتهاند.
خصوصيسازي: نام مستعار صنعتزدايي
داستان شش غول بزرگ صنعت ايران که از سالهاي 1380 تاکنون خصوصي شدهاند، داستاني است پر آب چشم از آنچه بر اين صنايع به عنوان مشتي نمونه خروار رفته است.
هپکو: غولي که زانو زد
شرکتي که ساخت انواع ماشينهاي جنگي براي تقويت لجستيک رزمندگان در جبههها يکي از افتخارات آن بود و پروژههاي عمراني و آباداني ايران بر چرخهاي ماشينآلات ساختماني اين شرکت ميچرخيد و به بزرگترين شرکتهاي صنعتي طراز اول جهان شانه ميزد و در سال 1380 به يکي از مديران فروخته شد، اينک در زير غلتک سياستهاي نوليبرالي خصوصيسازي در آستانه تعطيلي قرار دارد و يکي از فهرست بلندبالاي قربانيان خصوصيسازي در ايران است.
ارج: يک تلخ کامي ملي
داستان ارج را تقريبا کسي نيست که نداند، خبر تعطيلي ارج در دو سال پيش حسي از يک رؤياي ناتمام آميخته با يک نوستالژي تلخ و شکستخورده را به کام ايرانيان فروريخت تا همگان درد خصوصيسازيهاي اين سالها را به کمال حس کنند.
چيتسازي ري: دفن صنعت نساجي ايران در آوار ندانمکاري مديران
اين شرکت قديمي که نمادي از رنج و زحمت کارگران ايراني براي استقلال صنعتي و يکي از دژهاي مبارزاتي زحمتکشان ايران در عرصه نساجي بود، پس از واگذاري به بنياد مستضعفان و کشمکشهاي بيسرانجام مديران با کارگران آن، چرخ کارخانهاي را که زماني در سه شيفت براي اقتصاد و کارگران ايراني ميچرخيد، به بنگلادش براي چرخاندن چرخهاي نساجي آن کشور فرستادند و زمين آن را به شهرداري فروختند تا سند ديگري از سياستهاي نوليبرالي براي آيندگان بر جاي بماند.
آزمايش: شکست آزمون سياستهاي درهاي باز
اين شرکت که زماني آب مردم را در گرماي تابستان سرد ميکرد و هواي خانههاي مردم را در سرماي زمستان داشت، پس از انتقال از دولت به صندوق بازنشستگي در اثر اجراي سياستهاي طلايي دانشمندان آزادسازي اقتصادي به کام مرگ فرو رفت تا همراه شرکت ارج به يادها بپيوندد و جا را براي جولان محصولات کرهاي باز کند.
آونگان: ورشکستگي با چراغ خاموش
اين شرکت که به ساخت دکلهاي انتقال نيرو اختصاص داشت و محصولات ساختهشده آن به قارههاي مختلف صادر ميشد، پس از واگذاري پرسروصداي آن به تاجري ورشکسته به يکسوم قيمت به سرعت در دالان تاريک ورشکستگي فرو رفت تا با شش ميليارد بدهي تعطيل و به نقطه سياهي در کارنامه خودمانيسازي صنايع تبديل شود.
نيشکر هفتتپه: شکرستاني که به کام مردم تلخ شد
ناآراميهاي کارکنان اين مجتمع در سالهاي گذشته که به ورود دادستاني در ماجراي واگذاري و ناآراميهاي آن منجر شد، نام مجتمع کشت و صنعت نيشکر را تيتر يک رسانهها کرد. اين مجتمع عظيم نمونهاي مشخص از غارت اموال عمومي تحت عنوان اختصاصيسازي بود که در سال 1394 با داشتن 24 هزار هکتار زمين مرغوب کشاورزي به قيمت شش ميليارد تومان به دو جوان 28 و 30 ساله واگذار يا بهتر است بگوييم هبه شد و ادامه کار آن در ابهام فرو رفته است. به اين سياهه نام دهها شرکت صنعتي و خدماتي بزرگ ديگر را ميتوان افزود که هر يک از پايههاي مهم صنعتيشدن ايران بودهاند که يا با قيمتهاي بسيار پايين به نزديکان و نورچشميها تقديم شده يا بر اثر سياست درهاي باز و آزادسازي اقتصادي به ورطه نابودي افتاده و به طور کامل تعطيل شده يا لنگلنگان به انتظاري موهوم روزها را سپري ميکنند.
مقرراتزدايي از نيروي کار: فقيرسازي کارگران، زهکشي دلار به خارج
يکي از دستاويزهاي دانشمندان نوليبرال براي تسهيل کسبوکار و به زعم آنان جذب سرمايهگذاري خصوصي و خارجي، کاهش سياستهاي حمايتي دولتي از نيروي کار طبق قانون کار از جمله حق بيمه کارگران و اخراج آنان توسط کارفرما بود. ساز و دهلي که گوش فلک را کر کرده بود و کم کم به خود آنها نيز امر مشتبه شد که با دادن حق اخراج کارگران و کارکنان واحدهاي توليدي و صنعتي به کارفرما و عدم بيمه تأمين اجتماعي باعث ورود ميلياردها دلار سرمايه خارجي و گسترش سرمايهگذاري صنعتي در کشور خواهد شد.
ادامه در صفحه 5