|

داعش زنده است

شب‌بو خضری*

با بازپس‌گیری آخرین مناطق تحت تصرف داعش در ماه مارس سال جاری میلادی، این تصویر در اذهان عمومی شکل گرفت که دیگر «داعشی» باقی نمانده و جامعه جهانی از ناامنی ناشی از رفتارهای وحشی‌گرانه این گروه تروریستی آسوده خواهد شد. هرچند حذف فیزیکی نیروهای داعش و ازبین‌رفتن ساختار سازمانی و حکومتی آنها در سرزمین‌های تحت تصرف، امری بسیار حائز اهمیت است که نمی‌توان آن را نادیده انگاشت ولی مسائل حقوقی به‌وجودآمده پس از فروپاشی سازمانی داعش، از بزرگ‌ترین دغدغه‌های پژوهشگران این حوزه است.

با نابودی حاکمیت داعش، مسائلی مطرح می‌شود که چگونگی مواجهه با هرکدام از آنها می‌تواند بر آینده این اندیشه تهاجمی تروریستی و احتمال بازگشت آن تأثیر جدی داشته باشد. قبل از اینکه دراین‌باره سخنی بگوییم لازم است ‌ ماهیت داعش را تبیین کنیم. با بررسی فلسفی، حقوقی، سیاسی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی داعش، می‌توان این گروه را در قالب‌های متفاوتی دسته‌بندی و تجزیه و تحلیل کرد. داعش می‌تواند یک جریان یا جنبش اجتماعی باشد، می‌تواند مصداقی از یک انقلاب باشد ‌ برای تغییر وضع موجود جهان. همچنین‌ با‌وجود‌اینکه به دلیل نداشتن غالب عناصر عرفی متشکله دولت، از دید حقوق بین‌الملل دولت شناخته نشد ولی با اعمال عقاید آرمان‌گرایانه‌اش در عالم خارج و واقعیت‌بخشی به آنان از طریق اعمال رفتارهای خاص، سعی کرد تا تعریفی از خود به‌عنوان یک سیستم حکومتی در جامعه جهانی ارائه دهد یا همان‌گونه که برخی سیاست‌مداران از آن یاد می‌کنند، «یک جریان سیاسی منتسب به گروه‌های اسلامی» باشد. اما مهم‌تر از همه، داعش یک ایدئولوژی است، یک ایدئولوژی که تفکر خود را عملیاتی کرده است. باوجوداین اگر داعش در تمام صورت‌های گفته‌شده از بین رفته باشد و سرزمین، قدرت، سازمان و حاکمیتش را از دست داده باشد، در ساحت اندیشه و به‌عنوان یک ایدئولوژی
- هرچند منفور از منظر عامه- هنوز در جاهایی که از چشم ما نهان است، حضور دارد؛ مانند نازیسم که باوجود گذشت بیش از 70 سال از جنگ جهانی دوم، هنوز در آلمان مشتریانی دارد. این حضور یکی از مسائل شایان‌توجهی است که نهادها و سازمان‌های ملی و بین‌المللی نباید نادیده بگیرند.

اردوگاه «الهول» در سوریه یکی از آن مکان‌هایی است که حضور داعش را در آن به‌خوبی می‌توان مشاهده کرد. این اردوگاه که در ماه مارس و پس از خروج داعش از باغوز به اقامتگاه نیروهای داعش و خانواده‌هایشان تبدیل شد، در ابتدا قریب به 9 هزار نفر جمعیت داشت و اکنون جمعیت آن نزدیک به 70 هزار نفر می‌رسد که همگی از نیروهای داعشی و معتقدان به این تفکر هستند. این جماعت کجا خواهند رفت و در چه کشورهایی پراکنده خواهند شد؟ تحت چه عنوانی زندگی خواهند کرد و آیا می‌توان آنها را مادام‌العمر در این اردوگاه نگه داشت؟ بی‌توجهی و تأمل‌نکردن به این مسئله مهم عواقب بسیار خطرناکی را متوجه جامعه جهانی خواهد کرد. در این اردوگاه مادران فرزندانشان را با تفکر و اندیشه داعشی تربیت می‌کنند و آنها را برای جنگی نو آماده می‌کنند. گرما، قحطی و گرسنگی و شرایط سخت زندگی می‌تواند محرک و تقویت‌کننده ایدئولوژی منفور داعش برای این کودکان و نوجوانان شود. زنان ساکن این اردوگاه که جمعیت زیادی از آن را تشکیل داده‌اند، همچنان منتظر همسر و فرزندانشان هستند که در بازداشت نیروهای ارتش سوریه هستند و در صورت آزادنشدن آنان، محتمل است که به فکر انتقام‌جویی باشند. مسئله مهم دیگر، نیروهای خارجی داعش هستند که اکنون و پس از از‌دست‌دادن قلمروهای تصرف‌شده‌شان جایی برای ماندن ندارند و در واقع آواره شده‌اند؛ خارجی‌هایی که کشورهای متبوعشان به دلیل حفظ امنیت حاضر به قبول آنان در سرزمین خود نیستند و حضورشان را در خاک خود موجب ناامنی و ترویج تروریسم می‌دانند و اکنون در اردوگاه «الهول» در کنار سایر داعشی‌ها اقامت گزیده‌اند. این افراد به دلیل شرایط وخیم اجتماعی‌ای که در آن قرار گرفته‌اند، به نوبه خود می‌توانند هم برای کشور متبوعشان خطرآفرین باشند و هم در تقویت و بازیابی سازمانی «سازمان جدید داعش» نقش بسزایی ایفا کنند. اکنون جامعه بین‌المللی وظیفه‌ای بس خطیرتر و حساس‌تر در مبارزه با داعش دارد و آن جلوگیری از تقویت ایدئولوژی داعشی و شکل‌گیری مجدد آن و با قدرتی بیش‌ از ‌پیش است. همان‌طورکه داعش خود ریشه در القاعده دارد، می‌تواند بستر ایجاد گروه‌های تروریستی جدیدی از نوع و اندیشه همسو با خود به‌وجود آورد که تهدیدکننده صلح و امنیت بین‌المللی خواهند بود. جامعه جهانی در قبال این‌گونه مسائل مسئول و موظف به انجام اقدامات پیشگیرانه است؛ چراکه ترویج تروریسم نه‌تنها یک سرزمین، ملت یا گروه خاص، بلکه تمام جامعه بشری را با خطر نابودی مواجه خواهد کرد.
*کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی

با بازپس‌گیری آخرین مناطق تحت تصرف داعش در ماه مارس سال جاری میلادی، این تصویر در اذهان عمومی شکل گرفت که دیگر «داعشی» باقی نمانده و جامعه جهانی از ناامنی ناشی از رفتارهای وحشی‌گرانه این گروه تروریستی آسوده خواهد شد. هرچند حذف فیزیکی نیروهای داعش و ازبین‌رفتن ساختار سازمانی و حکومتی آنها در سرزمین‌های تحت تصرف، امری بسیار حائز اهمیت است که نمی‌توان آن را نادیده انگاشت ولی مسائل حقوقی به‌وجودآمده پس از فروپاشی سازمانی داعش، از بزرگ‌ترین دغدغه‌های پژوهشگران این حوزه است.

با نابودی حاکمیت داعش، مسائلی مطرح می‌شود که چگونگی مواجهه با هرکدام از آنها می‌تواند بر آینده این اندیشه تهاجمی تروریستی و احتمال بازگشت آن تأثیر جدی داشته باشد. قبل از اینکه دراین‌باره سخنی بگوییم لازم است ‌ ماهیت داعش را تبیین کنیم. با بررسی فلسفی، حقوقی، سیاسی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی داعش، می‌توان این گروه را در قالب‌های متفاوتی دسته‌بندی و تجزیه و تحلیل کرد. داعش می‌تواند یک جریان یا جنبش اجتماعی باشد، می‌تواند مصداقی از یک انقلاب باشد ‌ برای تغییر وضع موجود جهان. همچنین‌ با‌وجود‌اینکه به دلیل نداشتن غالب عناصر عرفی متشکله دولت، از دید حقوق بین‌الملل دولت شناخته نشد ولی با اعمال عقاید آرمان‌گرایانه‌اش در عالم خارج و واقعیت‌بخشی به آنان از طریق اعمال رفتارهای خاص، سعی کرد تا تعریفی از خود به‌عنوان یک سیستم حکومتی در جامعه جهانی ارائه دهد یا همان‌گونه که برخی سیاست‌مداران از آن یاد می‌کنند، «یک جریان سیاسی منتسب به گروه‌های اسلامی» باشد. اما مهم‌تر از همه، داعش یک ایدئولوژی است، یک ایدئولوژی که تفکر خود را عملیاتی کرده است. باوجوداین اگر داعش در تمام صورت‌های گفته‌شده از بین رفته باشد و سرزمین، قدرت، سازمان و حاکمیتش را از دست داده باشد، در ساحت اندیشه و به‌عنوان یک ایدئولوژی
- هرچند منفور از منظر عامه- هنوز در جاهایی که از چشم ما نهان است، حضور دارد؛ مانند نازیسم که باوجود گذشت بیش از 70 سال از جنگ جهانی دوم، هنوز در آلمان مشتریانی دارد. این حضور یکی از مسائل شایان‌توجهی است که نهادها و سازمان‌های ملی و بین‌المللی نباید نادیده بگیرند.

اردوگاه «الهول» در سوریه یکی از آن مکان‌هایی است که حضور داعش را در آن به‌خوبی می‌توان مشاهده کرد. این اردوگاه که در ماه مارس و پس از خروج داعش از باغوز به اقامتگاه نیروهای داعش و خانواده‌هایشان تبدیل شد، در ابتدا قریب به 9 هزار نفر جمعیت داشت و اکنون جمعیت آن نزدیک به 70 هزار نفر می‌رسد که همگی از نیروهای داعشی و معتقدان به این تفکر هستند. این جماعت کجا خواهند رفت و در چه کشورهایی پراکنده خواهند شد؟ تحت چه عنوانی زندگی خواهند کرد و آیا می‌توان آنها را مادام‌العمر در این اردوگاه نگه داشت؟ بی‌توجهی و تأمل‌نکردن به این مسئله مهم عواقب بسیار خطرناکی را متوجه جامعه جهانی خواهد کرد. در این اردوگاه مادران فرزندانشان را با تفکر و اندیشه داعشی تربیت می‌کنند و آنها را برای جنگی نو آماده می‌کنند. گرما، قحطی و گرسنگی و شرایط سخت زندگی می‌تواند محرک و تقویت‌کننده ایدئولوژی منفور داعش برای این کودکان و نوجوانان شود. زنان ساکن این اردوگاه که جمعیت زیادی از آن را تشکیل داده‌اند، همچنان منتظر همسر و فرزندانشان هستند که در بازداشت نیروهای ارتش سوریه هستند و در صورت آزادنشدن آنان، محتمل است که به فکر انتقام‌جویی باشند. مسئله مهم دیگر، نیروهای خارجی داعش هستند که اکنون و پس از از‌دست‌دادن قلمروهای تصرف‌شده‌شان جایی برای ماندن ندارند و در واقع آواره شده‌اند؛ خارجی‌هایی که کشورهای متبوعشان به دلیل حفظ امنیت حاضر به قبول آنان در سرزمین خود نیستند و حضورشان را در خاک خود موجب ناامنی و ترویج تروریسم می‌دانند و اکنون در اردوگاه «الهول» در کنار سایر داعشی‌ها اقامت گزیده‌اند. این افراد به دلیل شرایط وخیم اجتماعی‌ای که در آن قرار گرفته‌اند، به نوبه خود می‌توانند هم برای کشور متبوعشان خطرآفرین باشند و هم در تقویت و بازیابی سازمانی «سازمان جدید داعش» نقش بسزایی ایفا کنند. اکنون جامعه بین‌المللی وظیفه‌ای بس خطیرتر و حساس‌تر در مبارزه با داعش دارد و آن جلوگیری از تقویت ایدئولوژی داعشی و شکل‌گیری مجدد آن و با قدرتی بیش‌ از ‌پیش است. همان‌طورکه داعش خود ریشه در القاعده دارد، می‌تواند بستر ایجاد گروه‌های تروریستی جدیدی از نوع و اندیشه همسو با خود به‌وجود آورد که تهدیدکننده صلح و امنیت بین‌المللی خواهند بود. جامعه جهانی در قبال این‌گونه مسائل مسئول و موظف به انجام اقدامات پیشگیرانه است؛ چراکه ترویج تروریسم نه‌تنها یک سرزمین، ملت یا گروه خاص، بلکه تمام جامعه بشری را با خطر نابودی مواجه خواهد کرد.
*کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها