|

تدابير دولتي براي کاهش ترافيک پيرامون مدارس

حسين ايماني‌جاجرمي: همه‌ساله، در آغاز ماه مهر، همه مي‌دانند که با شروع به کار مدارس و مؤسسات آموزشي در سراسر کشور، بايد منتظر ترافيک انباشته و آشفتگي آمد‌و‌شد در کلان‌شهرها و شهرهاي بزرگ باشند؛ وضعيتي که سروسامان‌دادن به آن ممکن است چند هفته طول بکشد. البته معمولا اين آدم‌ها هستند که سعي مي‌کنند خود را با شرايط جديد تطبيق دهند؛ وگرنه از ظرفيت‌هاي شهرسازي و تدابير مديريتي چندان خبري نيست.شايد اگر نظمي بر مديريت و برنامه‌ريزي شهري حاکم بود و مدارس به‌عنوان يکي از عناصر بنيادي زندگي اجتماعي به‌عنوان پايه زندگي شهري «محله مبنا» تعريف مي‌شدند، مدارسي که کودکان مي‌توانستند با حداکثر چند دقيقه پياده‌روي يا دوچرخه‌سواري به آن برسند، وضعيت ترافيک آشفته ابتداي مهر‌ماه را نداشتيم؛ اما چه مي‌شود کرد؟ در شهرهايي زندگي مي‌کنيم که بيش از هر چيز تسليم خودرو‌محوري و مبتلا به بيماري حذف تدريجي فضاهاي اجتماعي و آدم‌ها از شهرها هستند. شاهد اين ادعا تحليل و مرگ تدريجي پياده‌روهاست که زماني محور تعاملات اجتماعي بودند و اکنون بيشتر فرصت فراري براي موتورسيکلت‌ها و زائده‌هاي فضايي هستند.اگر فقط درباره تهران صحبت کنيم، مي‌توانيم مدعي شويم در نبود هماهنگي و انطباق ميان نهادهاي آموزشي و دستگاه مديريت شهري، مدارس تهران توزيع مناسبي ندارند و مکان‌يابي آنها بدون دقت کافي انجام گرفته است. همچنين دنبال‌کردن سياست خصوصي‌سازي نظام آموزشي کشور در چند سال گذشته سبب شده که بخش عمده‌اي از مدارس پولي با‌کيفيت در يکي از مناطق تهران يعني منطقه 3 تمرکز عجيبي پيدا کنند. مکان‌يابي دانشگاه‌ها هم داستان عجيب ديگري است و بي‌توجهي به پيوند ميان مکان دانشگاه و امکانات حمل‌ونقلي و افزايش استفاده از خودروي شخصي در سال‌هاي اخير سبب شده که با آغاز مهر ناگهان شهر با حجم عظيم رفت‌وآمدهاي طولاني، خسته‌کننده و غيرضروری مواجه شود. از‌جمله پيامدهاي اين وضعيت افزايش خطرات ايمني به‌ويژه براي کودکان در پيرامون مدارس، فشارهاي عصبي بر والدين و کادر آموزشي، مزاحمت براي ساکنان اطراف مؤسسات آموزشي، افزايش تصادفات و آلودگي هوا و در مجموع کاهش کيفيت آموزش به سبب خطاهاي برنامه‌ريزي شهري و قصور نهادهاي آموزشي است. در گذشته کودکان پياده يا با دوچرخه به مدرسه مي‌رفتند، روشي انساني و سالم براي زندگي در همان آغاز طفوليت؛ اما اکنون تصور اين امکان براي کودکان سخت و دشوار است. با‌اين‌حال از‌آنجايي‌که مسئوليت شهرها با دولت و شهرداري‌هاست، آنها بايد تدابيري براي تغيير اوضاع و بهبود وضعيت انجام دهند. در اين يادداشت نگاهي به برخي از اين تدابير خواهيم داشت:
1-مقامات حاکم نمي‌توانند از مسئله لزوم سرمايه‌گذاري و ساخت بناهاي آموزشي استاندارد و با مکان‌يابي صحيح شانه خالي کنند. آنچه کشورها را در دنياي آشفته امروز موفق و سربلند مي‌کند؛ نه اسلحه نظامي و نه ثروت آنهاست؛ بلکه کيفيت مدارس و انسان‌هايي است که تربيت مي‌کنند. از‌اين‌رو اولويت آموزش بايد مبناي تمام سياست‌گذاري‌ها قرار گيرد و هر‌گونه تصميم‌گيري براي فعاليت‌هاي توسعه‌اي، حکومتي و تجاري بايد بر مبناي تأثيرات آن بر نظام آموزشي کشور باشد. در عرصه شهرها نيز معظم‌ترين و باکیفیت‌ترین بناها و بهترين مکان‌ها از نظر دسترسي و ديد بايد از آنِ مدارس باشد. مدارسي که دسترسي به آنها بر‌اساس حقوق شهروندي کودکان باشد؛ نه حساب‌هاي بانکي و موقعيت‌هاي قدرت والدين. بخشي از تحقق اين وظيفه بر‌عهده مقامات وزارتخانه‌هاي راه و شهرسازي، کشور و آموزش‌و‌پرورش است. شوراي عالي معماري و شهرسازي بايد در اين زمينه اهتمام و جديت بيشتري به خرج دهد و براي تحقق ايده مدارس اجتماع مبنا با قابليت دسترسي پياده يا با دوچرخه تدابير مؤثري را اتخاذ کند.
2- مطالعات ترافيکي و اجتماعي براي شناسايي مهم‌ترين عوامل آشفتگي‌هاي ترافيکي و خطرات احتمالي براي دانش‌آموزان و دانشجويان و کادر آموزشي انجام گيرد و دولت و شهرداري هزينه‌هاي انجام آنها را پذيرا شوند تا بسته‌هاي سياست‌گذاري‌ها و برنامه‌ها بر مبناي اطلاعات صحيح و کارشناسي‌شده باشد. شناسايي ذي‌نفعان، انواع مسيرهاي پيرامون مدارس، قابليت دسترسي به فضاهاي پارکينگ دائمي و موقت، نقاط سوارکردن و پياده‌کردن، مناسب‌ترين وسايل حمل‌ونقلي براي آموزش‌پذيران در مقاطع مختلف تحصيلي، ايمن‌کردن مسيرهاي پياده و دوچرخه، شيوه‌هاي بازنگري طرح‌هاي شهرسازي با اولويت مدارس مي‌توانند بخشي از اين اطلاعات و داده‌ها باشند.
3- مديريت ترافيک در شهرها بايد بر عهده شهرداري‌ها باشد، انجام امر محلي پليس ترافيک از سوي نيروي انتظامي اگرچه سنتي تاريخي است که ريشه‌هاي آن به ادغام احتسابيه و پليس دارالخلافه عصر ناصري بازمي‌گردد اما اکنون در دنيا معدود شهرهايي را مي‌توان يافت که پليس ترافيک بخشي از شهرداري نباشد. دولت بايد در زمينه اصلاح و ارتقای شيوه‌هاي اداره شهرها تلاش کند و مناسب‌ترين تصميمات با رعايت منافع شهروندان اتخاذ شود. پليس راهنمايي مي‌تواند با تدابيري مانند زمان‌بندي چراغ‌هاي ترافيکي، افزايش گشت‌زني، دوبرابرکردن جريمه‌هاي تخلف در محدوده مدارس براي زمان اوج ترافيک مدارس و دانشگاه‌ها و مديريت مسيرهاي دسترسي به مدارس در صبح و عصر به بهبود وضعيت ترافيک کمک کند.
4- به‌طور معمول دولت‌ها براي افرادي که به کارهاي ارزشمند مي‌پردازند، مانند سفرهاي زيارتي تخفيف‌ها و امکانات ويژه‌اي داده‌اند، جاي تعجب دارد که چرا چنين امکاناتي در اختيار والدين و کودکان قرار نمي‌گيرد. مثلا در هفته اول مهرماه ساعات کار براي والدين کودکان کاهش يابد يا شناور شود يا سامانه‌هاي حمل‌ونقل عمومي خود را براي پذيرايي از کودکان تجهيز کنند. تربيت نسل آينده مهم‌ترين کاري است که يک جامعه بايد انجام دهد و تحقق اين هدف فقط با شعاردادن امکان‌پذير نيست.
5-رسانه‌هاي عمومي کشور و مؤسسات آموزشي بايد برنامه‌هايي آموزشي جهت ترويج پياده‌روي و دوچرخه‌سواري داشته باشند. ابعاد سلامتي و اثرات محيط‌زيستي شيوه‌هاي پايدار حمل‌ونقلي مي‌تواند در برنامه درسي مؤسسات آموزشي وارد شود و شهرها براي چنين تغييري آماده شوند. در هفته‌هاي اول مهر و اوج ترافيک ناشي از مدارس، برنامه‌هاي آموزشي و هشداردهنده براي رانندگان و عابران پخش شود.
6- وزارتخانه‌هاي توليدي و صنعتي کشور بايد براي طراحي و ساخت وسايل حمل‌ونقل دانش‌آموزان و دانشجويان تدابير ويژه داشته باشند. در کشورهاي توسعه‌يافته، اتوبوس مدرسه وسيله متفاوت از بقيه اتوبوس‌هاست. براي دانش‌آموزاني که در فواصل دور زندگي مي‌کنند و امکان پياده‌روي برايشان فراهم نيست، بايد به‌جاي خودروي والدين، اتوبوس‌هاي مدرسه داشت. مطالعه‌اي نشان مي‌دهد که حمل‌ونقل 45 دانش‌آموز با يک اتوبوس مدرسه برابر با حذف 38 خودروي شخصي است. اما به‌جاي دولت يا شهرداري، معمولا والدين يا خود به جابه‌جايي کودکان مي‌پردازند يا رانندگاني آموزش‌نديده و بعضا با تأثيرات منفي بر دانش‌آموزان چنين کاري را انجام مي‌دهند که هر دو شيوه پيامدهايي چون افزايش حجم ترافيک دارد.
7- نهادهاي آموزشي چون آموزش‌و‌پرورش و وزارت علوم بايد نسبت به جامعه پيرامون خود مسئوليت داشته باشند. اثربخشي اجتماعي يکي از رسالت‌هاي نهادهاي نوين آموزشي در سراسر دنيا است. از همين رو طراحي و مکان‌يابي مدارس و دانشگاه‌ها بايد با لحاظ اين مسئوليت صورت گيرد. نمي‌توان بدون مطالعه دانشگاه و مدرسه تأسيس کرد و مسئله رفت‌و‌آمد و جاي پارک را حواله به همسايه‌هاي اطراف کرد. داشتن زمان‌بندي متفاوت براي مقاطع تحصيلي مختلف و براي دانشگاه‌ها مي‌تواند به بهبود وضع ترافيک کمک کند.
آشفتگي ترافيکي مهرماه، در سطح کلان مسئله‌اي نيست که حل‌شدنی نباشد، تدبير مي‌خواهد و همت و همکاري همه ذي‌نفعان که به بخشي از آنها ا شاره شد. در سطح محلي هم هيچ راه‌حل يگانه‌اي براي مديريت ترافيک براي پرهيز از انبوهي ترافيک مدرسه وجود ندارد. براي هر مؤسسه آموزشي بستگي به اندازه و مکان آن بايد راهکار متفاوتي را جست‌وجو کرد.

حسين ايماني‌جاجرمي: همه‌ساله، در آغاز ماه مهر، همه مي‌دانند که با شروع به کار مدارس و مؤسسات آموزشي در سراسر کشور، بايد منتظر ترافيک انباشته و آشفتگي آمد‌و‌شد در کلان‌شهرها و شهرهاي بزرگ باشند؛ وضعيتي که سروسامان‌دادن به آن ممکن است چند هفته طول بکشد. البته معمولا اين آدم‌ها هستند که سعي مي‌کنند خود را با شرايط جديد تطبيق دهند؛ وگرنه از ظرفيت‌هاي شهرسازي و تدابير مديريتي چندان خبري نيست.شايد اگر نظمي بر مديريت و برنامه‌ريزي شهري حاکم بود و مدارس به‌عنوان يکي از عناصر بنيادي زندگي اجتماعي به‌عنوان پايه زندگي شهري «محله مبنا» تعريف مي‌شدند، مدارسي که کودکان مي‌توانستند با حداکثر چند دقيقه پياده‌روي يا دوچرخه‌سواري به آن برسند، وضعيت ترافيک آشفته ابتداي مهر‌ماه را نداشتيم؛ اما چه مي‌شود کرد؟ در شهرهايي زندگي مي‌کنيم که بيش از هر چيز تسليم خودرو‌محوري و مبتلا به بيماري حذف تدريجي فضاهاي اجتماعي و آدم‌ها از شهرها هستند. شاهد اين ادعا تحليل و مرگ تدريجي پياده‌روهاست که زماني محور تعاملات اجتماعي بودند و اکنون بيشتر فرصت فراري براي موتورسيکلت‌ها و زائده‌هاي فضايي هستند.اگر فقط درباره تهران صحبت کنيم، مي‌توانيم مدعي شويم در نبود هماهنگي و انطباق ميان نهادهاي آموزشي و دستگاه مديريت شهري، مدارس تهران توزيع مناسبي ندارند و مکان‌يابي آنها بدون دقت کافي انجام گرفته است. همچنين دنبال‌کردن سياست خصوصي‌سازي نظام آموزشي کشور در چند سال گذشته سبب شده که بخش عمده‌اي از مدارس پولي با‌کيفيت در يکي از مناطق تهران يعني منطقه 3 تمرکز عجيبي پيدا کنند. مکان‌يابي دانشگاه‌ها هم داستان عجيب ديگري است و بي‌توجهي به پيوند ميان مکان دانشگاه و امکانات حمل‌ونقلي و افزايش استفاده از خودروي شخصي در سال‌هاي اخير سبب شده که با آغاز مهر ناگهان شهر با حجم عظيم رفت‌وآمدهاي طولاني، خسته‌کننده و غيرضروری مواجه شود. از‌جمله پيامدهاي اين وضعيت افزايش خطرات ايمني به‌ويژه براي کودکان در پيرامون مدارس، فشارهاي عصبي بر والدين و کادر آموزشي، مزاحمت براي ساکنان اطراف مؤسسات آموزشي، افزايش تصادفات و آلودگي هوا و در مجموع کاهش کيفيت آموزش به سبب خطاهاي برنامه‌ريزي شهري و قصور نهادهاي آموزشي است. در گذشته کودکان پياده يا با دوچرخه به مدرسه مي‌رفتند، روشي انساني و سالم براي زندگي در همان آغاز طفوليت؛ اما اکنون تصور اين امکان براي کودکان سخت و دشوار است. با‌اين‌حال از‌آنجايي‌که مسئوليت شهرها با دولت و شهرداري‌هاست، آنها بايد تدابيري براي تغيير اوضاع و بهبود وضعيت انجام دهند. در اين يادداشت نگاهي به برخي از اين تدابير خواهيم داشت:
1-مقامات حاکم نمي‌توانند از مسئله لزوم سرمايه‌گذاري و ساخت بناهاي آموزشي استاندارد و با مکان‌يابي صحيح شانه خالي کنند. آنچه کشورها را در دنياي آشفته امروز موفق و سربلند مي‌کند؛ نه اسلحه نظامي و نه ثروت آنهاست؛ بلکه کيفيت مدارس و انسان‌هايي است که تربيت مي‌کنند. از‌اين‌رو اولويت آموزش بايد مبناي تمام سياست‌گذاري‌ها قرار گيرد و هر‌گونه تصميم‌گيري براي فعاليت‌هاي توسعه‌اي، حکومتي و تجاري بايد بر مبناي تأثيرات آن بر نظام آموزشي کشور باشد. در عرصه شهرها نيز معظم‌ترين و باکیفیت‌ترین بناها و بهترين مکان‌ها از نظر دسترسي و ديد بايد از آنِ مدارس باشد. مدارسي که دسترسي به آنها بر‌اساس حقوق شهروندي کودکان باشد؛ نه حساب‌هاي بانکي و موقعيت‌هاي قدرت والدين. بخشي از تحقق اين وظيفه بر‌عهده مقامات وزارتخانه‌هاي راه و شهرسازي، کشور و آموزش‌و‌پرورش است. شوراي عالي معماري و شهرسازي بايد در اين زمينه اهتمام و جديت بيشتري به خرج دهد و براي تحقق ايده مدارس اجتماع مبنا با قابليت دسترسي پياده يا با دوچرخه تدابير مؤثري را اتخاذ کند.
2- مطالعات ترافيکي و اجتماعي براي شناسايي مهم‌ترين عوامل آشفتگي‌هاي ترافيکي و خطرات احتمالي براي دانش‌آموزان و دانشجويان و کادر آموزشي انجام گيرد و دولت و شهرداري هزينه‌هاي انجام آنها را پذيرا شوند تا بسته‌هاي سياست‌گذاري‌ها و برنامه‌ها بر مبناي اطلاعات صحيح و کارشناسي‌شده باشد. شناسايي ذي‌نفعان، انواع مسيرهاي پيرامون مدارس، قابليت دسترسي به فضاهاي پارکينگ دائمي و موقت، نقاط سوارکردن و پياده‌کردن، مناسب‌ترين وسايل حمل‌ونقلي براي آموزش‌پذيران در مقاطع مختلف تحصيلي، ايمن‌کردن مسيرهاي پياده و دوچرخه، شيوه‌هاي بازنگري طرح‌هاي شهرسازي با اولويت مدارس مي‌توانند بخشي از اين اطلاعات و داده‌ها باشند.
3- مديريت ترافيک در شهرها بايد بر عهده شهرداري‌ها باشد، انجام امر محلي پليس ترافيک از سوي نيروي انتظامي اگرچه سنتي تاريخي است که ريشه‌هاي آن به ادغام احتسابيه و پليس دارالخلافه عصر ناصري بازمي‌گردد اما اکنون در دنيا معدود شهرهايي را مي‌توان يافت که پليس ترافيک بخشي از شهرداري نباشد. دولت بايد در زمينه اصلاح و ارتقای شيوه‌هاي اداره شهرها تلاش کند و مناسب‌ترين تصميمات با رعايت منافع شهروندان اتخاذ شود. پليس راهنمايي مي‌تواند با تدابيري مانند زمان‌بندي چراغ‌هاي ترافيکي، افزايش گشت‌زني، دوبرابرکردن جريمه‌هاي تخلف در محدوده مدارس براي زمان اوج ترافيک مدارس و دانشگاه‌ها و مديريت مسيرهاي دسترسي به مدارس در صبح و عصر به بهبود وضعيت ترافيک کمک کند.
4- به‌طور معمول دولت‌ها براي افرادي که به کارهاي ارزشمند مي‌پردازند، مانند سفرهاي زيارتي تخفيف‌ها و امکانات ويژه‌اي داده‌اند، جاي تعجب دارد که چرا چنين امکاناتي در اختيار والدين و کودکان قرار نمي‌گيرد. مثلا در هفته اول مهرماه ساعات کار براي والدين کودکان کاهش يابد يا شناور شود يا سامانه‌هاي حمل‌ونقل عمومي خود را براي پذيرايي از کودکان تجهيز کنند. تربيت نسل آينده مهم‌ترين کاري است که يک جامعه بايد انجام دهد و تحقق اين هدف فقط با شعاردادن امکان‌پذير نيست.
5-رسانه‌هاي عمومي کشور و مؤسسات آموزشي بايد برنامه‌هايي آموزشي جهت ترويج پياده‌روي و دوچرخه‌سواري داشته باشند. ابعاد سلامتي و اثرات محيط‌زيستي شيوه‌هاي پايدار حمل‌ونقلي مي‌تواند در برنامه درسي مؤسسات آموزشي وارد شود و شهرها براي چنين تغييري آماده شوند. در هفته‌هاي اول مهر و اوج ترافيک ناشي از مدارس، برنامه‌هاي آموزشي و هشداردهنده براي رانندگان و عابران پخش شود.
6- وزارتخانه‌هاي توليدي و صنعتي کشور بايد براي طراحي و ساخت وسايل حمل‌ونقل دانش‌آموزان و دانشجويان تدابير ويژه داشته باشند. در کشورهاي توسعه‌يافته، اتوبوس مدرسه وسيله متفاوت از بقيه اتوبوس‌هاست. براي دانش‌آموزاني که در فواصل دور زندگي مي‌کنند و امکان پياده‌روي برايشان فراهم نيست، بايد به‌جاي خودروي والدين، اتوبوس‌هاي مدرسه داشت. مطالعه‌اي نشان مي‌دهد که حمل‌ونقل 45 دانش‌آموز با يک اتوبوس مدرسه برابر با حذف 38 خودروي شخصي است. اما به‌جاي دولت يا شهرداري، معمولا والدين يا خود به جابه‌جايي کودکان مي‌پردازند يا رانندگاني آموزش‌نديده و بعضا با تأثيرات منفي بر دانش‌آموزان چنين کاري را انجام مي‌دهند که هر دو شيوه پيامدهايي چون افزايش حجم ترافيک دارد.
7- نهادهاي آموزشي چون آموزش‌و‌پرورش و وزارت علوم بايد نسبت به جامعه پيرامون خود مسئوليت داشته باشند. اثربخشي اجتماعي يکي از رسالت‌هاي نهادهاي نوين آموزشي در سراسر دنيا است. از همين رو طراحي و مکان‌يابي مدارس و دانشگاه‌ها بايد با لحاظ اين مسئوليت صورت گيرد. نمي‌توان بدون مطالعه دانشگاه و مدرسه تأسيس کرد و مسئله رفت‌و‌آمد و جاي پارک را حواله به همسايه‌هاي اطراف کرد. داشتن زمان‌بندي متفاوت براي مقاطع تحصيلي مختلف و براي دانشگاه‌ها مي‌تواند به بهبود وضع ترافيک کمک کند.
آشفتگي ترافيکي مهرماه، در سطح کلان مسئله‌اي نيست که حل‌شدنی نباشد، تدبير مي‌خواهد و همت و همکاري همه ذي‌نفعان که به بخشي از آنها ا شاره شد. در سطح محلي هم هيچ راه‌حل يگانه‌اي براي مديريت ترافيک براي پرهيز از انبوهي ترافيک مدرسه وجود ندارد. براي هر مؤسسه آموزشي بستگي به اندازه و مکان آن بايد راهکار متفاوتي را جست‌وجو کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها