آینه
دنیای اقتصاد
مرگ تدریجی یک رؤیا
داود سوری: افزایش قیمت بنزین نیز همانند سیاست دلار ۴۲۰۰ تومانی به شکل نامناسبی اجرا شد و حوادثی را پیش آورد که بیش از پیش توانایی سیاستگذاران اقتصادی کشور را با شک و تردید روبهرو کرد. همچـون دلار ۴۲۰۰، افزایش قیمت بنزین نیز سیاستی غریبه برای مردم و نظام اجرایی کشور نبود. در چند دهه گذشته هر دو کالا به دفعات افزایش قیمت را تجربه کردند؛ اما نه فساد و سردرگمی سیاستگذار پس از دلار ۴۲۰۰ و نه چنین حجمی از اعتراض و نارضایتی نسبت به افزایش قیمت بنزین مشاهده نشده بود. سادهانگارانه خواهد بود اگر این اتفاقات را تنها در قالب نتیجه سیاست دلار ۴۲۰۰ یا نتیجه افزایش قیمت بنزین یا حتی فراتر از آن نتیجه ناکارایی مشهود دولت حاضر تحلیل کرد. باید پذیرفت که هنوز بعد از چند دهه، سیاستگذاران کشور نمیدانند بهدنبال ساخت چه مصنوعی هستند. این سردرگمی را میتوان بهسادگـی در تناقض بین گفتار و عمل و حتی در گفتار امروز و دیروز آنها دید و «خود درستپنداری» آنها در مواجهه با مشکلات نیز شاهدی دیگر از آن است... سیاستگذارانی که درآمدهای وافر نفتی دهـه ۸۰ را اهرم گسترش فساد قرار دادند و مردم را به نظاره واداشتند، نباید در دهه ۹۰ و به
وقت کاهش درآمد نفت، از مردم جز نظاره، انتظار دیگری داشته باشند. سیاستگذارانی که با انکار کسری بودجه همواره از گردننهادن به انضباط پولی و مالی طفره رفتهاند و حتی در ظاهر هم حاضر به حذف یکی از صدها ردیف بودجهای بعضا غیرضروری نیستند، نباید انتظار داشته باشند که به وقت تنگنا، مردم نیز با طیب خاطر سهمی در تأمین بودجه را به عهده بگیرند... رؤیای تخصیص کارای منابع توسط دولتی حتی با «یک دو جین عنوان مثبت» تنها رؤیایی شیرین است که در نهایت برای مردم بهجز مسینهای کمحجم، سنگین و با نشتی فراوان (رانت) چیزی به ارمغان نمیآورد.
کیهان
نقشآفرینان بلوای 92 و 98 چگونه به هم رسیدند؟
محمد ایمانی: رسانههای زرد مانند بیبیسی، صدای آمریکا، رادیوفردا، ایراناینترنشنال و برخی کانالهای مجازی، با صحنهسازی و بزرگنمایی هزاران برابری کوشیدند چنین القا کنند که «مردم» در کف خیابان هستند و با یک «جنبش» روبهرو هستیم!! اما چند روز بعد وقتی گرد و غبار و هیاهو فرونشست، شبکه سلطنتی BBC تلخکامانه اعتراف کرد «رسانههای معتبر بینالمللی، اعتراضات در ایران را جدی نگرفتند و به شکلی کمرنگ به آن پرداختند». بله رسانههای معتبر دنیا بعد از چند دهه، اپوزیسیون «آفتابه لگن هفت دست» جمهوری اسلامی را با ویژگی لاف و دروغ شناختهاند و حاضر نیستند آبروی خود را خرج دروغی کنند که در کمتر از چند روز برملا شد. آنها دولتمردان آمریکایی مانند ترامپ را به حماقتهای درجه یک و کسانی چون مایک پمپئو را به دروغ و تقلب میشناسند؛ همو که در دانشگاه «ای.اند.ام» تگزاس گفت «زمانی که رئیس سازمان CIA بودم، دروغ میگفتیم و تقلب و دزدی هم میکردیم. اینها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است». در برابر رخنهطلبی دشمن از برخی منافذ رخنه مانند فضای بیدر و پیکر مجازی باید هوشیار بود و مدیران مقصر را مؤاخذه کد؛ اما درعینحال نباید
فریب شعبدههای رسانهای دشمنی را خورد که میکوشد شکستهای بزرگ خود در منطقه را از این طریق بپوشاند.
اعتماد
خروج از وضعيت ناخوشايند
محمد كاظمي: ... از سويي گراني بنزين هم بر اثر فضاي رواني و هم تأثيرات عيني به تورم دامن خواهد زد و از سوي ديگر اغتشاشات پس از سهميهبندي بهصورت مستقل فشاري جديد به اقتصاد كشور وارد خواهد كرد. در بعد سياسي چه در داخل و چه در خارج از كشور زمان زيادي لازم است تا روال قبلي بازگردد و جريانهاي سياسي نسبت خود با اين حوادث را روشن كنند و موقعيت جديد خود را بازيابند؛ اما مهمترين تأثير منفي حوادث اخير در روحيه و ذهن و ضمير قاطبه مردم است كه آن هم با دستور و هر ميزان از تبليغات كليشهاي شكل دلخواه نميگيرد و معمولا به جايي ميرود كه حتي جامعهشناسان هم قادر به تشخيص دقيق سمتوسوي آن نخواهند بود...در فضاي نااميدي كه متأسفانه ذهن و ضمير مردم از سوي انواع شبكههاي ماهوارهاي و كانالها و سايتها همهروزه بمباران ميشود و پولهاي هنگفتي از سوي بيگانگان براي آن هزينه ميشود «خطر» كاملا نزديك و قابل لمس است. از مجموع حوادث و شرايط و آثار و پيامدها و عارضهها و ناملايمات، تلطيف فضاي جامعه، تغيير برخي از رويكردهاي خودمحورانه، بازكردن سپهر سياسي و جلب مشاركت و همدلي همگاني و رفع تنشهاي خارجي تنها راهي است كه ميتواند
اميدها را برگرداند، بياعتماديها را بزدايد و اميدها را تقويت كند. كاش تصميمگيران كشور از كليشههاي رايج خود را برهانند و جامعه را از وضع كنوني به وضع مطلوب رهسپار سازند.
دنیای اقتصاد
مرگ تدریجی یک رؤیا
داود سوری: افزایش قیمت بنزین نیز همانند سیاست دلار ۴۲۰۰ تومانی به شکل نامناسبی اجرا شد و حوادثی را پیش آورد که بیش از پیش توانایی سیاستگذاران اقتصادی کشور را با شک و تردید روبهرو کرد. همچـون دلار ۴۲۰۰، افزایش قیمت بنزین نیز سیاستی غریبه برای مردم و نظام اجرایی کشور نبود. در چند دهه گذشته هر دو کالا به دفعات افزایش قیمت را تجربه کردند؛ اما نه فساد و سردرگمی سیاستگذار پس از دلار ۴۲۰۰ و نه چنین حجمی از اعتراض و نارضایتی نسبت به افزایش قیمت بنزین مشاهده نشده بود. سادهانگارانه خواهد بود اگر این اتفاقات را تنها در قالب نتیجه سیاست دلار ۴۲۰۰ یا نتیجه افزایش قیمت بنزین یا حتی فراتر از آن نتیجه ناکارایی مشهود دولت حاضر تحلیل کرد. باید پذیرفت که هنوز بعد از چند دهه، سیاستگذاران کشور نمیدانند بهدنبال ساخت چه مصنوعی هستند. این سردرگمی را میتوان بهسادگـی در تناقض بین گفتار و عمل و حتی در گفتار امروز و دیروز آنها دید و «خود درستپنداری» آنها در مواجهه با مشکلات نیز شاهدی دیگر از آن است... سیاستگذارانی که درآمدهای وافر نفتی دهـه ۸۰ را اهرم گسترش فساد قرار دادند و مردم را به نظاره واداشتند، نباید در دهه ۹۰ و به
وقت کاهش درآمد نفت، از مردم جز نظاره، انتظار دیگری داشته باشند. سیاستگذارانی که با انکار کسری بودجه همواره از گردننهادن به انضباط پولی و مالی طفره رفتهاند و حتی در ظاهر هم حاضر به حذف یکی از صدها ردیف بودجهای بعضا غیرضروری نیستند، نباید انتظار داشته باشند که به وقت تنگنا، مردم نیز با طیب خاطر سهمی در تأمین بودجه را به عهده بگیرند... رؤیای تخصیص کارای منابع توسط دولتی حتی با «یک دو جین عنوان مثبت» تنها رؤیایی شیرین است که در نهایت برای مردم بهجز مسینهای کمحجم، سنگین و با نشتی فراوان (رانت) چیزی به ارمغان نمیآورد.
کیهان
نقشآفرینان بلوای 92 و 98 چگونه به هم رسیدند؟
محمد ایمانی: رسانههای زرد مانند بیبیسی، صدای آمریکا، رادیوفردا، ایراناینترنشنال و برخی کانالهای مجازی، با صحنهسازی و بزرگنمایی هزاران برابری کوشیدند چنین القا کنند که «مردم» در کف خیابان هستند و با یک «جنبش» روبهرو هستیم!! اما چند روز بعد وقتی گرد و غبار و هیاهو فرونشست، شبکه سلطنتی BBC تلخکامانه اعتراف کرد «رسانههای معتبر بینالمللی، اعتراضات در ایران را جدی نگرفتند و به شکلی کمرنگ به آن پرداختند». بله رسانههای معتبر دنیا بعد از چند دهه، اپوزیسیون «آفتابه لگن هفت دست» جمهوری اسلامی را با ویژگی لاف و دروغ شناختهاند و حاضر نیستند آبروی خود را خرج دروغی کنند که در کمتر از چند روز برملا شد. آنها دولتمردان آمریکایی مانند ترامپ را به حماقتهای درجه یک و کسانی چون مایک پمپئو را به دروغ و تقلب میشناسند؛ همو که در دانشگاه «ای.اند.ام» تگزاس گفت «زمانی که رئیس سازمان CIA بودم، دروغ میگفتیم و تقلب و دزدی هم میکردیم. اینها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است». در برابر رخنهطلبی دشمن از برخی منافذ رخنه مانند فضای بیدر و پیکر مجازی باید هوشیار بود و مدیران مقصر را مؤاخذه کد؛ اما درعینحال نباید
فریب شعبدههای رسانهای دشمنی را خورد که میکوشد شکستهای بزرگ خود در منطقه را از این طریق بپوشاند.
اعتماد
خروج از وضعيت ناخوشايند
محمد كاظمي: ... از سويي گراني بنزين هم بر اثر فضاي رواني و هم تأثيرات عيني به تورم دامن خواهد زد و از سوي ديگر اغتشاشات پس از سهميهبندي بهصورت مستقل فشاري جديد به اقتصاد كشور وارد خواهد كرد. در بعد سياسي چه در داخل و چه در خارج از كشور زمان زيادي لازم است تا روال قبلي بازگردد و جريانهاي سياسي نسبت خود با اين حوادث را روشن كنند و موقعيت جديد خود را بازيابند؛ اما مهمترين تأثير منفي حوادث اخير در روحيه و ذهن و ضمير قاطبه مردم است كه آن هم با دستور و هر ميزان از تبليغات كليشهاي شكل دلخواه نميگيرد و معمولا به جايي ميرود كه حتي جامعهشناسان هم قادر به تشخيص دقيق سمتوسوي آن نخواهند بود...در فضاي نااميدي كه متأسفانه ذهن و ضمير مردم از سوي انواع شبكههاي ماهوارهاي و كانالها و سايتها همهروزه بمباران ميشود و پولهاي هنگفتي از سوي بيگانگان براي آن هزينه ميشود «خطر» كاملا نزديك و قابل لمس است. از مجموع حوادث و شرايط و آثار و پيامدها و عارضهها و ناملايمات، تلطيف فضاي جامعه، تغيير برخي از رويكردهاي خودمحورانه، بازكردن سپهر سياسي و جلب مشاركت و همدلي همگاني و رفع تنشهاي خارجي تنها راهي است كه ميتواند
اميدها را برگرداند، بياعتماديها را بزدايد و اميدها را تقويت كند. كاش تصميمگيران كشور از كليشههاي رايج خود را برهانند و جامعه را از وضع كنوني به وضع مطلوب رهسپار سازند.