|

ماجرای پیچیده ادعای 2 زن درباره مادر یک مقتول

شرق: پرونده پسری جوان که در جریان طراحی نقشه سرقت از محل کارش یکی از همکاران خود را به قتل رسانده است، با طرح یک ادعا پیچیده شد. درحالی‌که مادر مقتول برای متهم درخواست قصاص کرده بود، زنی دیگر مدعی شد او مادر واقعی مقتول است. به گزارش خبرنگار ما، سال 93 گزارش یک درگیری خونین در منطقه فشافویه به مأموران پلیس داده شد. آنها متوجه شدند مردی جوان مورد حمله قرار گرفته و انگشتان دستش قطع شده‌ و مجروح دیگر نیز در بیمارستان در کماست. دو هفته بعد به مأموران خبر رسید جوانی که در کما بود، جانش را از دست داده‌ است.
مرد مجروح از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: من در اتاق نگهبانی خواب بودم. وقت استراحتم بود. در حالت خواب و بیداری شنیدم که فرشید و عباس، دو همکارم، درباره مرگ‌موش صحبت می‌کنند. فرشید مرگ‌موش خریده‌ بود تا همه کارگران را بکشد تا بتوانند سرقت کنند. من شنیدم آنها چه می‌گفتند. عباس به فرشید می‌گفت نباید این کار را بکنیم و با داروی خواب‌آور مسئله حل می‌شود. وقتی آنها متوجه شدند من حرف‌هایشان را شنیده‌ام، فرشید به‌ سمت من حمله کرد و مرا زد. انگشتان دستم قطع شد. آرمان برای کمک به من آمد که فرشید او را هم زد و آرمان به کما رفت و بعد فوت شد. درحالی‌که مأموران به دنبال فرشید و عباس بودند، پلیس متوجه شد خانواده فردی به نام فرهاد همان روز حادثه اعلام کرده‌اند فرزندشان مفقود شده است. هرچند همه مشخصات فرهاد با فرشید یکی بود، اما اسامی فرق داشت. پلیس بعد از مدت‌ها تحقیق بالاخره موفق شد فرشید را بازداشت کند. در بررسی مشخصات معلوم شد فرشید همان فرهاد است. او به ‌قصد سرقت در کارخانه استخدام شده و نام برادرش را به‌جای نام خودش گفته که اگر پلیس او را تحت تعقیب قرار داد، برادرش را بازداشت کند، اما فرشید فراموش کرده‌ بود سوختگی وسیع روی پایش آن‌قدر مشخص است که پلیس از روی همین مشخصه بتواند به‌ راحتی او را بازداشت کند. بعد از اعتراف متهمان، خانواده آرمان برای بیان خواسته‌ خود به دادسرا احضار شدند. مادر آرمان برگه انحصار وراثت به دادگاه ارائه داد و خواستار قصاص شد، اما پرونده زمانی پیچیده‌تر شد که زنی دیگر نیز به دادسرا مراجعه کرد و مدعی شد او مادر واقعی آرمان است. این زن گفت: من آرمان را در کودکی رها کردم. دلایلی وجود دارد که توضیح خواهم داد، اما آرمان فرزند من است و من ولی‌دم او هستم و درخواست قصاص دارم. این در حالی است که پدر آرمان نیز فوت کرده.‌ حالا این زن درخواست اثبات نسب کرده‌ است و از دادگاه خواسته تا به‌عنوان ولی‌دم در جلسه رسیدگی به پرونده شرکت کند. پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 فرستاده شده است.

شرق: پرونده پسری جوان که در جریان طراحی نقشه سرقت از محل کارش یکی از همکاران خود را به قتل رسانده است، با طرح یک ادعا پیچیده شد. درحالی‌که مادر مقتول برای متهم درخواست قصاص کرده بود، زنی دیگر مدعی شد او مادر واقعی مقتول است. به گزارش خبرنگار ما، سال 93 گزارش یک درگیری خونین در منطقه فشافویه به مأموران پلیس داده شد. آنها متوجه شدند مردی جوان مورد حمله قرار گرفته و انگشتان دستش قطع شده‌ و مجروح دیگر نیز در بیمارستان در کماست. دو هفته بعد به مأموران خبر رسید جوانی که در کما بود، جانش را از دست داده‌ است.
مرد مجروح از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: من در اتاق نگهبانی خواب بودم. وقت استراحتم بود. در حالت خواب و بیداری شنیدم که فرشید و عباس، دو همکارم، درباره مرگ‌موش صحبت می‌کنند. فرشید مرگ‌موش خریده‌ بود تا همه کارگران را بکشد تا بتوانند سرقت کنند. من شنیدم آنها چه می‌گفتند. عباس به فرشید می‌گفت نباید این کار را بکنیم و با داروی خواب‌آور مسئله حل می‌شود. وقتی آنها متوجه شدند من حرف‌هایشان را شنیده‌ام، فرشید به‌ سمت من حمله کرد و مرا زد. انگشتان دستم قطع شد. آرمان برای کمک به من آمد که فرشید او را هم زد و آرمان به کما رفت و بعد فوت شد. درحالی‌که مأموران به دنبال فرشید و عباس بودند، پلیس متوجه شد خانواده فردی به نام فرهاد همان روز حادثه اعلام کرده‌اند فرزندشان مفقود شده است. هرچند همه مشخصات فرهاد با فرشید یکی بود، اما اسامی فرق داشت. پلیس بعد از مدت‌ها تحقیق بالاخره موفق شد فرشید را بازداشت کند. در بررسی مشخصات معلوم شد فرشید همان فرهاد است. او به ‌قصد سرقت در کارخانه استخدام شده و نام برادرش را به‌جای نام خودش گفته که اگر پلیس او را تحت تعقیب قرار داد، برادرش را بازداشت کند، اما فرشید فراموش کرده‌ بود سوختگی وسیع روی پایش آن‌قدر مشخص است که پلیس از روی همین مشخصه بتواند به‌ راحتی او را بازداشت کند. بعد از اعتراف متهمان، خانواده آرمان برای بیان خواسته‌ خود به دادسرا احضار شدند. مادر آرمان برگه انحصار وراثت به دادگاه ارائه داد و خواستار قصاص شد، اما پرونده زمانی پیچیده‌تر شد که زنی دیگر نیز به دادسرا مراجعه کرد و مدعی شد او مادر واقعی آرمان است. این زن گفت: من آرمان را در کودکی رها کردم. دلایلی وجود دارد که توضیح خواهم داد، اما آرمان فرزند من است و من ولی‌دم او هستم و درخواست قصاص دارم. این در حالی است که پدر آرمان نیز فوت کرده.‌ حالا این زن درخواست اثبات نسب کرده‌ است و از دادگاه خواسته تا به‌عنوان ولی‌دم در جلسه رسیدگی به پرونده شرکت کند. پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 فرستاده شده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها