|

عبور از موسيقي آري يا نه؟

علي شفيعي- پژوهشگر

چندي پيش با اهتمام برخي استادان دلسوز و دغدغه‌مند موسيقي کهن خراسان، «دوتار» که يکي از مهم‌ترين سازهاي توانمند اين قلمرو جغرافيايي است، در بي‌خبري کامل مردم و مسئولان ارشد و پايين‌دستي وزارت ارشاد به ثبت جهاني رسيد و افتخاري براي ما خراساني‌ها رقم زد که بهانه‌اي شد براي اين يادداشت.

1. موسيقي آري يا نه؟
به نظر مي‌رسد اگر هم برخي در حرمت موسيقي ترديد داشته باشند، در جهان جديد و با توجه به اهميت آن در زيست انساني ديگر نمي‌توانند به مخالفت مطلق با آن بپردازند و حداکثر آن است که يا جواز آن را شرطي اعلام مي‌کنند يا از شيوه برگزاري آن جلوگيري مي‌کنند و مثلا مي‌گويند در قالب کنسرت نباشد؛ اما در تحريم آن به‌راحتي سخن نمي‌گويند.
موسيقي از ديرباز در حرکت و حيات بشر تأثيرگذار بوده، ولي در دوران معاصر چنان با زندگي انسان مدرن عجين شده و درآميخته است که ديگر کسي به زندگي بدون موسيقي نمي‌تواند فکر کند و دنیاي بدون موسيقي را جنگلي بي‌برگ مي‌دانند که نه ذوق پرندگان را براي آواز برمي‌انگيزد و نه حتي توان توليد موسيقي طبيعي جنگل را دارد که صداي خداست.
به گمان نگارنده آموزه‌هاي ديني در باب موسيقي مثل بسياري از ديگر ساحت‌ها اين ظرفيت را دارند که با قرائت‌هاي مختلفي مواجهه شوند، همان‌گونه که اين اتفاق نيز در فقه اسلامي رخ داده است، اما کار کساني که تلاش مي‌کنند رهيافت خويش از اين آموزه‌ها را تنها رهيافت درست بدانند و ترويج موسيقي را مخالف با روح شريعت مي‌پندارند، به نظر مي‌رسد چندان قابل دفاع نباشد.
در جاي ديگر گفته‌ام نمي‌توان با يک نظر کلي پرونده موسيقي را بست، بلکه فقيهاني که مي‌خواهند به اين ساحتِ پرمسئله بپردازند، بايد به نسبت هر مقام و دستگاه، نت و... در موسيقي يک اجتهاد کنند و رأي هريک را به ديگري سرايت ندهند.
آيا حکم فقهي دستگاه ماهور با ويژگي‌هايي که دارد، همان حکم دستگاه شور است؟ يا حتي گوشه‌ها و نغمه‌هاي موجود در هر دستگاهي مگر يک حکم دارند؟ آيا حکم فقهي آواز ابوعطا همان حکم آواز بيات کرد يا ترک است؟ و.... روشن است که آرای فقيهان در اين ساحت‌ها نيازمند تأمل بيشتر و مانند برخي ديگر از ساحت‌هاي فقهي نيازمند بازخواني‌اند.
2. تکليف نهادهاي رسمي با موسيقي
در اين سال‌ها معلوم شده است که سياست مواجهه نهادهاي رسمي با موسيقي، تابعي از رأي فقيهان نبوده است، بلکه اين نيازهاي جامعه و مصلحت‌هاي آنان بوده که برخورد قبضي يا بسطي با موسيقي و اصحاب آن را مشخص كرده است.
آنچه اسباب تأسف است، شيوه مواجهه دولت روحاني با موسيقي و اصحاب آن است. اين دولت که بخشي از مشروعيت و رأي خويش را وامدار اهالي موسيقي است، در فقره اخير يعني ثبت جهاني دوتار بدترين رفتار و عکس‌العمل مورد انتظار را داشت.

متأسفم که بگويم اين پيروزي جهاني چنان به سکوت برگزار شد که نه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي زحمت پيامي رسمي به دست‌اندرکاران اين حرکت را به خويش داد و نه حتي مدير کل ارشاد خراسان رضوي را واداشت که زحمت و رنج سنگين دادن پيام و دلجويي از کساني که اين پيروزي را رقم زدند، متحمل شود.به‌راستي نکند وزير و مديران کل وزارتخانه، موسيقي را از زيرمجموعه و قلمرو فعاليت خويش بيرون کرده‌اند؟ انتظار اين بود که حداقل يکي يا همه مديران کل خراسان رضوي، شمالي و جنوبي در يک حرکت هماهنگ با برگزاري جلسه‌اي آبرومندانه اين اتفاق مبارک را به جشن بنشينند و به اصحاب موسيقي دست مريزاد بگويند اما دريغ و صد افسوس.
3. اصحاب موسيقي و اين هنر ناب
باید به اصحاب موسيقي (اين هنر ناب که صدا و ناقوس معنا در جهان است) دو نکته را تذکر داد:
الف) تلاش در انسجام دروني و صنفي: اهالي موسيقي هر اندازه که انسجام دروني داشته باشند، صدايشان بهتر شنيده مي‌شود و هر اندازه اين صدا عمق و ژرفا داشته باشد، تأثيرگذاري‌اش هم بيشتر خواهد شد؛ بنابراین بايد تلاش کنند در عين اينکه مثل همه اصناف ديگر صداهاي متکثر درون خويش را به رسميت بشناسند، اما در مواجهه با سپهر عمومي صداي واحدي باشند.
ب) اميدواري به آينده و حرکت به سمت هم‌سويي با جهان: اهالي موسيقي حق ندارند نااميد باشند، چون ذات موسيقي اميدآفرين است. تنها نکته‌اي که بايد مورد توجه اهالي موسيقي باشد، فهم صداي جهان و تلاش براي نقش‌آفريني در آن است. اگر جهان را يک ارکستر موسيقي بدانيم، بايد به‌گونه‌اي باشيم که گوشه‌اي از آن را به ما بدهند که اين مهم‌ترين راز ماندگاري ماست.ثبت جهاني دوتار اين ساز ذوالفنون گام بلندي بود در همراهي با صداي جهان که ابديتِ بخشي از موسيقي ايراني را به‌دنبال داشت، ازاین‌رو جا دارد از دست‌اندرکاران اين امر مهم به‌ويژه محقق ارجمند موسيقي شمال خراسان - نه خراسان شمالي - استاد مجتبي قيطاقي و ديگر همراهان ايشان به نوبه خويش تقدير و تشکر کنم.

چندي پيش با اهتمام برخي استادان دلسوز و دغدغه‌مند موسيقي کهن خراسان، «دوتار» که يکي از مهم‌ترين سازهاي توانمند اين قلمرو جغرافيايي است، در بي‌خبري کامل مردم و مسئولان ارشد و پايين‌دستي وزارت ارشاد به ثبت جهاني رسيد و افتخاري براي ما خراساني‌ها رقم زد که بهانه‌اي شد براي اين يادداشت.

1. موسيقي آري يا نه؟
به نظر مي‌رسد اگر هم برخي در حرمت موسيقي ترديد داشته باشند، در جهان جديد و با توجه به اهميت آن در زيست انساني ديگر نمي‌توانند به مخالفت مطلق با آن بپردازند و حداکثر آن است که يا جواز آن را شرطي اعلام مي‌کنند يا از شيوه برگزاري آن جلوگيري مي‌کنند و مثلا مي‌گويند در قالب کنسرت نباشد؛ اما در تحريم آن به‌راحتي سخن نمي‌گويند.
موسيقي از ديرباز در حرکت و حيات بشر تأثيرگذار بوده، ولي در دوران معاصر چنان با زندگي انسان مدرن عجين شده و درآميخته است که ديگر کسي به زندگي بدون موسيقي نمي‌تواند فکر کند و دنیاي بدون موسيقي را جنگلي بي‌برگ مي‌دانند که نه ذوق پرندگان را براي آواز برمي‌انگيزد و نه حتي توان توليد موسيقي طبيعي جنگل را دارد که صداي خداست.
به گمان نگارنده آموزه‌هاي ديني در باب موسيقي مثل بسياري از ديگر ساحت‌ها اين ظرفيت را دارند که با قرائت‌هاي مختلفي مواجهه شوند، همان‌گونه که اين اتفاق نيز در فقه اسلامي رخ داده است، اما کار کساني که تلاش مي‌کنند رهيافت خويش از اين آموزه‌ها را تنها رهيافت درست بدانند و ترويج موسيقي را مخالف با روح شريعت مي‌پندارند، به نظر مي‌رسد چندان قابل دفاع نباشد.
در جاي ديگر گفته‌ام نمي‌توان با يک نظر کلي پرونده موسيقي را بست، بلکه فقيهاني که مي‌خواهند به اين ساحتِ پرمسئله بپردازند، بايد به نسبت هر مقام و دستگاه، نت و... در موسيقي يک اجتهاد کنند و رأي هريک را به ديگري سرايت ندهند.
آيا حکم فقهي دستگاه ماهور با ويژگي‌هايي که دارد، همان حکم دستگاه شور است؟ يا حتي گوشه‌ها و نغمه‌هاي موجود در هر دستگاهي مگر يک حکم دارند؟ آيا حکم فقهي آواز ابوعطا همان حکم آواز بيات کرد يا ترک است؟ و.... روشن است که آرای فقيهان در اين ساحت‌ها نيازمند تأمل بيشتر و مانند برخي ديگر از ساحت‌هاي فقهي نيازمند بازخواني‌اند.
2. تکليف نهادهاي رسمي با موسيقي
در اين سال‌ها معلوم شده است که سياست مواجهه نهادهاي رسمي با موسيقي، تابعي از رأي فقيهان نبوده است، بلکه اين نيازهاي جامعه و مصلحت‌هاي آنان بوده که برخورد قبضي يا بسطي با موسيقي و اصحاب آن را مشخص كرده است.
آنچه اسباب تأسف است، شيوه مواجهه دولت روحاني با موسيقي و اصحاب آن است. اين دولت که بخشي از مشروعيت و رأي خويش را وامدار اهالي موسيقي است، در فقره اخير يعني ثبت جهاني دوتار بدترين رفتار و عکس‌العمل مورد انتظار را داشت.

متأسفم که بگويم اين پيروزي جهاني چنان به سکوت برگزار شد که نه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي زحمت پيامي رسمي به دست‌اندرکاران اين حرکت را به خويش داد و نه حتي مدير کل ارشاد خراسان رضوي را واداشت که زحمت و رنج سنگين دادن پيام و دلجويي از کساني که اين پيروزي را رقم زدند، متحمل شود.به‌راستي نکند وزير و مديران کل وزارتخانه، موسيقي را از زيرمجموعه و قلمرو فعاليت خويش بيرون کرده‌اند؟ انتظار اين بود که حداقل يکي يا همه مديران کل خراسان رضوي، شمالي و جنوبي در يک حرکت هماهنگ با برگزاري جلسه‌اي آبرومندانه اين اتفاق مبارک را به جشن بنشينند و به اصحاب موسيقي دست مريزاد بگويند اما دريغ و صد افسوس.
3. اصحاب موسيقي و اين هنر ناب
باید به اصحاب موسيقي (اين هنر ناب که صدا و ناقوس معنا در جهان است) دو نکته را تذکر داد:
الف) تلاش در انسجام دروني و صنفي: اهالي موسيقي هر اندازه که انسجام دروني داشته باشند، صدايشان بهتر شنيده مي‌شود و هر اندازه اين صدا عمق و ژرفا داشته باشد، تأثيرگذاري‌اش هم بيشتر خواهد شد؛ بنابراین بايد تلاش کنند در عين اينکه مثل همه اصناف ديگر صداهاي متکثر درون خويش را به رسميت بشناسند، اما در مواجهه با سپهر عمومي صداي واحدي باشند.
ب) اميدواري به آينده و حرکت به سمت هم‌سويي با جهان: اهالي موسيقي حق ندارند نااميد باشند، چون ذات موسيقي اميدآفرين است. تنها نکته‌اي که بايد مورد توجه اهالي موسيقي باشد، فهم صداي جهان و تلاش براي نقش‌آفريني در آن است. اگر جهان را يک ارکستر موسيقي بدانيم، بايد به‌گونه‌اي باشيم که گوشه‌اي از آن را به ما بدهند که اين مهم‌ترين راز ماندگاري ماست.ثبت جهاني دوتار اين ساز ذوالفنون گام بلندي بود در همراهي با صداي جهان که ابديتِ بخشي از موسيقي ايراني را به‌دنبال داشت، ازاین‌رو جا دارد از دست‌اندرکاران اين امر مهم به‌ويژه محقق ارجمند موسيقي شمال خراسان - نه خراسان شمالي - استاد مجتبي قيطاقي و ديگر همراهان ايشان به نوبه خويش تقدير و تشکر کنم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها