|

تصورات خیالی به جای نقد

شرق: در پي انتشار يادداشت «مقصر آلودگي هوا کجاست» در سرمقاله شماره گذشته روزنامه «شرق»، روابط‌عمومي وزارت نفت توضيحات زير را ارسال کرده است:
بسمه‌تعالي، جناب آقاي رحمانيان
مديرمسئول محترم روزنامه شرق
با سلام؛ احتراما با عنايت به انتشار يادداشتي با عنوان «مقصر اصلي آلودگي هوا کجاست؟» به قلم آقاي سيدغلامحسين حسنتاش در صفحات 1 و 4 روزنامه ‌شرق‌ مورخ چهارشنبه 11 دي‌ماه 1398 که در آن نويسنده محترم با تأويل و تفسيرهاي سليقه‌اي و به استناد پاره‌اي خاطرات و روايت‌هاي درهم، وزارت نفت را متهم به قصور و تقصير در موضوع آلودگي هوا کرده است، متن ذيل به‌عنوان جوابيه وزارت نفت جهت انتشار در آن روزنامه ارسال مي‌گردد.
1) يادداشت آقاي غلامحسين حسنتاش در روزنامه شرق از دو جهت باعث تأسف است؛ نخست بايد اظهار تأسف کنيم از اينکه فردي با پيشينه کارشناسي، چنين آسان به تأويل و تفسير يک موضوع فني بر پايه روايات سال‌هاي دور و خاطرات غبارگرفته شخصي‌اش مي‌پردازد و نشان مي‌دهد که شأن و مرتبت عنوان کارشناسي را پاس نداشته و به حداقل‌هاي ضروري براي اظهارنظر کارشناسي که استناد به آمار و عملکردهاي فني و قابل اندازه‌گيري است، پايبند نبوده است. تأسف دوم از اينکه در دنياي مدرن که کسب اطلاعات و مستندات بسيار آسان شده است، فردي براي نگارش يک يادداشت مطبوعاتي در يک روزنامه سراسري، حتي زحمت يک جست‌وجوي ساده اينترنتي را هم به خودش نمي‌دهد تا چنين در دام تصويرهاي نادرست خودساخته نيفتد و باعث تشويش اذهان عمومي نشود؛ هر‌چند مي‌توان «حدس» زد که آقاي حسنتاش محتواي اين يادداشت را با فقدان دانش درباره وضعيت عملکردي وزارت نفت نوشته است، اما در اينکه ايشان با ذهنيتي از قبل آماده در تلاش براي برچسب‌‌زني و اتهام‌سازي عليه اين وزارتخانه بنا به دلايل سياسي و شخصي هستند، تقريبا مجال «ترديدي نيست»، دست‌کم هر فردي آگاه به روند نگارش‌هاي مرسوم مطبوعاتي به‌سادگي از رويه نگارشي ايشان مي‌تواند اين واقعيت را دريابد که آقاي حسنتاش اساسا مقصربودن وزارت نفت را نه به صورت استدلالي بلکه به‌عنوان يک پيش‌فرض ثابت در صدر يادداشت روز 11 دي‌ماه خود در روزنامه شرق در ذهن داشته و بر همان مبنا شروع به سرهم‌کردن روايات و خاطرات و الصاق اجباري «شنيده‌ها» به متن يادداشت خود کرده است تا نتيجه را به خواننده بقبولاند.
2) يکي از عجيب‌ترين نکات درباره يادداشت مذکور اين است که بنيان استدلالي کل اين نوشته بر پايه چيزي است که ايشان از صحت يا کذب آن هنوز مطلع نيست.

در سطر 12 پاراگراف دوم يادداشت مورد بحث، آقاي حسنتاش اعتراف مي‌کند که «گفته مي‌شود از آنجا که ظاهرا به دليل تحريم‌ها امکان صادرات ميعانات گازي وجود ندارد، مجبور شده‌اند توليد را پایين بياورند که ميعانات کمتري توليد شود و طبعا گاز هم کمتر توليد مي‌شود...». در حقيقت آقاي حسنتاش با همين سبک استدلال خيالي، نتيجه گرفته است که بنا به آن دلايل که شنيده است، وزارت نفت، گاز نيروگاه‌ها را کم کرده و به‌جاي آن سوخت مايع نفت کوره مصرف مي‌کنند و همين عامل آلودگي هواست! به تعبير ساده‌تر، آقاي حسنتاش از روايت شنيده‌شده‌اي که اصلا نمي‌داند دروغ است يا حقيقت، عامل و باني آلودگي هوا را کشف کرده‌اند! دست‌مريزاد.
3) تغيير در سياست‌هاي کلان توزيع سوخت به شبکه نيروگاهي کشور و توزيع نفت کوره به‌جاي گاز طبیعی، يک دروغ ساخته‌و‌پرداخته ذهن‌هاي مشوش است؛ عجيب است که آقاي حسنتاش خود را به فراموشي مي‌زنند و يادشان نمي‌آيد که سهم مصرف سوخت مايع نيروگاه‌ها از ۴۳ درصد در سال ۹۲ به ۱۲ درصد در پايان سال ۹۷ کاهش يافته است، عجيب است که ايشان فراموش کرده است موضوع سوخت مصرفي نيروگاه‌ها بر اساس يک برنامه کلان ميان دو وزارتخانه نفت و نيرو تدوين مي‌شود و اين‌همه سرمايه‌گذاري وزارت نفت براي افزايش توليد گاز و کاهش مصرف سوخت‌هاي مايع در نيروگاه‌ها، با يک روايت مجهول‌المنبع از ياد مي‌رود.
به آقاي حسنتاش دوستانه توصيه مي‌کنيم حلقه روايتي اطراف خود و جمعي را که از آنها اطلاعات دريافت مي‌کنند، مورد بازنگري قرار دهند، آنها که به شما چنين دروغ‌هايي را تحويل داده‌اند قطعا خيرخواه جناب‌عالي نيستند.

4) نويسنده در بخش‌هايي از يادداشت خود از طرح‌هايي نام بردند که خودشان يا دوستانشان براي ارتقاي بهره‌وري انرژي پيشنهاد داده‌اند، اما به تعبير ايشان «در وزارت نفت گوش شنوايي نبوده است».
به اطلاع ايشان مي‌رسانيم از سال ۹۳ مطابق با قانون بودجه و از سال ۹۴ مطابق با ماده ۱۲ قانون رفع موانع توليد رقابت‎پذير، امکان حمايت از طرح‎هايي که منتهي به کاهش مصرف سوخت مي‎شود، در چارچوب موارد اعلام‌شده در قانون فراهم شده است که شرط اصلي آن تصويب طرح‎ها و اختصاص بودجه در شوراي اقتصاد است. اگر آقاي حسنتاش پيشنهادهاي خود و دوستان‌شان را مجوزي معادل مجوز شوراي اقتصاد مي‌دانند، مسئوليت اين «خيال» بر‌عهده خودشان است؛ اما اين تصورات خيالي دليل بر اين نمي‌شود که وزارت نفت مجبور باشد پيشنهاد دوستان و اطرافيان آقاي حسنتاش را چشم‌بسته پذيرفته و به آن بودجه اختصاص دهد. حدس مي‌زنيم شايد منظور ايشان از تکرار واژه «گوش شنوا» - که مي‌گويند در وزارت نفت نيست- نوع خاصي از روابط ميان تصميم‌گيران در وزارت نفت و ارائه‌دهندگان پيشنهادها باشد. اگر چنان منظوري دارند، بله، اعلام مي‌کنيم در وزارت نفت فعلي نه گوش شنوايي و نه دست گشاده‌اي براي چنان سبک نظام پيشنهادهايي وجود ندارد. معيار انجام هر کاري قوانين و مقررات است. درهاي وزارت نفت سال‌هاست به روي چنان سبک پيشنهادهايي بسته شده است. درباره موضوعات درباره توليد بخاري کم‌مصرف و... هم مقررات و مجوز شوراي اقتصاد حاکم است.
5) به اطلاع ايشان و علاقه‌مندان به مباحث بهره‌وري انرژي مي‌رسانيم: بر مبناي سياست‌هاي ابلاغي به وزارت نفت براي اجراي ماده ۱۲ قانون رفع موانع توليد رقابت‎پذير، مجموعه‌اي از فعاليت‌ها در اين وزارتخانه طرح‌ريزي و حسب مجوزهاي صادره از سوي شوراي اقتصاد انجام شده و کماکان در حال تداوم است؛ از‌جمله آنها بايد به برق‌دارکردن چاه‌ها و تلمبه‌هاي آب کشاورزي، طرح جايگزيني 140 هزار تاکسي فرسوده با تاکسي پايه گازسوز با پيمايش بالا، طرح توليد قواي محرکه کم‌مصرف در خودروهاي داخلي و جايگزيني با خودروهاي فرسوده، طرح توسعه حمل‌ونقل مسافر با قطار شهري در تهران و هشت کلان‌شهر، توسعه حمل‌ونقل بار و مسافر با راه‌آهن، جايگزيني 65 هزار دستگاه کاميون و کشنده فرسوده بالاي 10 تُن با عمر بالاتر از 35 سال، افزايش کارايي 600 هزار موتورخانه ساختمان‌هاي مسكوني، تجاري، اداري موجود در کشور و جايگزيني و اسقاط يک ميليون دستگاه بخاري مرسوم با بخاري‌هاي گازسوز دودکش‌دار راندمان بالا (هرمتيک هوشمند) اشاره کرد که برخي از همين موارد دغدغه‌هايي بوده است که آقاي حسنتاش در يادداشت روز 11 دي به آن اشاره کرده و گمان مي‌کرده که هيچ فعاليتي در آن زمينه‌ها صورت نگرفته است؛ در‌حالي‌که با يک جست‌وجو يا درخواست اطلاعات از شرکت بهينه‌سازي مصرف سوخت، مي‌توانستند به مجموعه اقدامات انجام‌شده اشراف داشته باشند؛ به طور مثال در راستاي صرفه‌جويي در مصرف انرژي در سال جاری مطابق مصوبه شوراي اقتصاد بيش از ۱۳۰ هزار حلقه چاه داراي اولويت از طرف مديريت منابع آب با همکاري وزارت جهاد کشاورزي براي برق‌دارشدن مشخص و به شرکت بهينه‌سازي مصرف سوخت شرکت ملي نفت ايران معرفي شده‌ است. متأسفانه گويا آقاي حسنتاش گوش‌هاي خود را گرفته‌اند و تمايل به شنيدن سخني غير از تخريب وزارت نفت ندارند.
6) به استحضار ايشان و ساير علاقه‌مندان به مباحث بهره‌وري انرژي مي‌رسانيم که با مجموعه فعاليت‌هاي اخيري که از سوي وزارت نفت جهت بهينه‌سازي مصرف سوخت در کشور انجام شده است، 50.65 ميليون بشکه معادل نفت خام کاهش مصرف در کشور اتفاق افتاده است که از اين رهگذر و بر‌اساس سنجش‌ها و آناليزهاي انجام‌شده 18.37 ميليون تُن معادل کربن، کاهش انتشار رخ داده است.
7) درباره موضوع آلودگي هوا در شهرهاي مختلف ايران و دلايل و عوامل آن، اگر قرار باشد هرکسي با هر تخصص غيرمرتبطي دست به نشر ذهنياتش بزند، قطعا هرج‌ومرجي فراگير در کشور رخ خواهد داد و دردي هم دوا نمي‌شود. بي‌شک موضوع آلودگي هوا و بررسي دلايل آن سازمان‌ها و نهادهايي مرجع و متخصص دارد که مي‌توانند در اين زمينه به صورت فني اظهارنظر کنند.
8) اگر هواي شهرهاي‌مان آلوده باشد، در نهايت با همکاري جمعي و با اتخاذ راهکارهايي مي‌توان به هواي پاک بازگشت؛ اما اگر هواي ذهن و روان مسموم شود، اگر حب جاه و مقام، انديشه و قلم را مسموم کند، بازگشت به هواي پاک اگر هم ناممکن نباشد، به‌سختي ميسر است.

شرق: در پي انتشار يادداشت «مقصر آلودگي هوا کجاست» در سرمقاله شماره گذشته روزنامه «شرق»، روابط‌عمومي وزارت نفت توضيحات زير را ارسال کرده است:
بسمه‌تعالي، جناب آقاي رحمانيان
مديرمسئول محترم روزنامه شرق
با سلام؛ احتراما با عنايت به انتشار يادداشتي با عنوان «مقصر اصلي آلودگي هوا کجاست؟» به قلم آقاي سيدغلامحسين حسنتاش در صفحات 1 و 4 روزنامه ‌شرق‌ مورخ چهارشنبه 11 دي‌ماه 1398 که در آن نويسنده محترم با تأويل و تفسيرهاي سليقه‌اي و به استناد پاره‌اي خاطرات و روايت‌هاي درهم، وزارت نفت را متهم به قصور و تقصير در موضوع آلودگي هوا کرده است، متن ذيل به‌عنوان جوابيه وزارت نفت جهت انتشار در آن روزنامه ارسال مي‌گردد.
1) يادداشت آقاي غلامحسين حسنتاش در روزنامه شرق از دو جهت باعث تأسف است؛ نخست بايد اظهار تأسف کنيم از اينکه فردي با پيشينه کارشناسي، چنين آسان به تأويل و تفسير يک موضوع فني بر پايه روايات سال‌هاي دور و خاطرات غبارگرفته شخصي‌اش مي‌پردازد و نشان مي‌دهد که شأن و مرتبت عنوان کارشناسي را پاس نداشته و به حداقل‌هاي ضروري براي اظهارنظر کارشناسي که استناد به آمار و عملکردهاي فني و قابل اندازه‌گيري است، پايبند نبوده است. تأسف دوم از اينکه در دنياي مدرن که کسب اطلاعات و مستندات بسيار آسان شده است، فردي براي نگارش يک يادداشت مطبوعاتي در يک روزنامه سراسري، حتي زحمت يک جست‌وجوي ساده اينترنتي را هم به خودش نمي‌دهد تا چنين در دام تصويرهاي نادرست خودساخته نيفتد و باعث تشويش اذهان عمومي نشود؛ هر‌چند مي‌توان «حدس» زد که آقاي حسنتاش محتواي اين يادداشت را با فقدان دانش درباره وضعيت عملکردي وزارت نفت نوشته است، اما در اينکه ايشان با ذهنيتي از قبل آماده در تلاش براي برچسب‌‌زني و اتهام‌سازي عليه اين وزارتخانه بنا به دلايل سياسي و شخصي هستند، تقريبا مجال «ترديدي نيست»، دست‌کم هر فردي آگاه به روند نگارش‌هاي مرسوم مطبوعاتي به‌سادگي از رويه نگارشي ايشان مي‌تواند اين واقعيت را دريابد که آقاي حسنتاش اساسا مقصربودن وزارت نفت را نه به صورت استدلالي بلکه به‌عنوان يک پيش‌فرض ثابت در صدر يادداشت روز 11 دي‌ماه خود در روزنامه شرق در ذهن داشته و بر همان مبنا شروع به سرهم‌کردن روايات و خاطرات و الصاق اجباري «شنيده‌ها» به متن يادداشت خود کرده است تا نتيجه را به خواننده بقبولاند.
2) يکي از عجيب‌ترين نکات درباره يادداشت مذکور اين است که بنيان استدلالي کل اين نوشته بر پايه چيزي است که ايشان از صحت يا کذب آن هنوز مطلع نيست.

در سطر 12 پاراگراف دوم يادداشت مورد بحث، آقاي حسنتاش اعتراف مي‌کند که «گفته مي‌شود از آنجا که ظاهرا به دليل تحريم‌ها امکان صادرات ميعانات گازي وجود ندارد، مجبور شده‌اند توليد را پایين بياورند که ميعانات کمتري توليد شود و طبعا گاز هم کمتر توليد مي‌شود...». در حقيقت آقاي حسنتاش با همين سبک استدلال خيالي، نتيجه گرفته است که بنا به آن دلايل که شنيده است، وزارت نفت، گاز نيروگاه‌ها را کم کرده و به‌جاي آن سوخت مايع نفت کوره مصرف مي‌کنند و همين عامل آلودگي هواست! به تعبير ساده‌تر، آقاي حسنتاش از روايت شنيده‌شده‌اي که اصلا نمي‌داند دروغ است يا حقيقت، عامل و باني آلودگي هوا را کشف کرده‌اند! دست‌مريزاد.
3) تغيير در سياست‌هاي کلان توزيع سوخت به شبکه نيروگاهي کشور و توزيع نفت کوره به‌جاي گاز طبیعی، يک دروغ ساخته‌و‌پرداخته ذهن‌هاي مشوش است؛ عجيب است که آقاي حسنتاش خود را به فراموشي مي‌زنند و يادشان نمي‌آيد که سهم مصرف سوخت مايع نيروگاه‌ها از ۴۳ درصد در سال ۹۲ به ۱۲ درصد در پايان سال ۹۷ کاهش يافته است، عجيب است که ايشان فراموش کرده است موضوع سوخت مصرفي نيروگاه‌ها بر اساس يک برنامه کلان ميان دو وزارتخانه نفت و نيرو تدوين مي‌شود و اين‌همه سرمايه‌گذاري وزارت نفت براي افزايش توليد گاز و کاهش مصرف سوخت‌هاي مايع در نيروگاه‌ها، با يک روايت مجهول‌المنبع از ياد مي‌رود.
به آقاي حسنتاش دوستانه توصيه مي‌کنيم حلقه روايتي اطراف خود و جمعي را که از آنها اطلاعات دريافت مي‌کنند، مورد بازنگري قرار دهند، آنها که به شما چنين دروغ‌هايي را تحويل داده‌اند قطعا خيرخواه جناب‌عالي نيستند.

4) نويسنده در بخش‌هايي از يادداشت خود از طرح‌هايي نام بردند که خودشان يا دوستانشان براي ارتقاي بهره‌وري انرژي پيشنهاد داده‌اند، اما به تعبير ايشان «در وزارت نفت گوش شنوايي نبوده است».
به اطلاع ايشان مي‌رسانيم از سال ۹۳ مطابق با قانون بودجه و از سال ۹۴ مطابق با ماده ۱۲ قانون رفع موانع توليد رقابت‎پذير، امکان حمايت از طرح‎هايي که منتهي به کاهش مصرف سوخت مي‎شود، در چارچوب موارد اعلام‌شده در قانون فراهم شده است که شرط اصلي آن تصويب طرح‎ها و اختصاص بودجه در شوراي اقتصاد است. اگر آقاي حسنتاش پيشنهادهاي خود و دوستان‌شان را مجوزي معادل مجوز شوراي اقتصاد مي‌دانند، مسئوليت اين «خيال» بر‌عهده خودشان است؛ اما اين تصورات خيالي دليل بر اين نمي‌شود که وزارت نفت مجبور باشد پيشنهاد دوستان و اطرافيان آقاي حسنتاش را چشم‌بسته پذيرفته و به آن بودجه اختصاص دهد. حدس مي‌زنيم شايد منظور ايشان از تکرار واژه «گوش شنوا» - که مي‌گويند در وزارت نفت نيست- نوع خاصي از روابط ميان تصميم‌گيران در وزارت نفت و ارائه‌دهندگان پيشنهادها باشد. اگر چنان منظوري دارند، بله، اعلام مي‌کنيم در وزارت نفت فعلي نه گوش شنوايي و نه دست گشاده‌اي براي چنان سبک نظام پيشنهادهايي وجود ندارد. معيار انجام هر کاري قوانين و مقررات است. درهاي وزارت نفت سال‌هاست به روي چنان سبک پيشنهادهايي بسته شده است. درباره موضوعات درباره توليد بخاري کم‌مصرف و... هم مقررات و مجوز شوراي اقتصاد حاکم است.
5) به اطلاع ايشان و علاقه‌مندان به مباحث بهره‌وري انرژي مي‌رسانيم: بر مبناي سياست‌هاي ابلاغي به وزارت نفت براي اجراي ماده ۱۲ قانون رفع موانع توليد رقابت‎پذير، مجموعه‌اي از فعاليت‌ها در اين وزارتخانه طرح‌ريزي و حسب مجوزهاي صادره از سوي شوراي اقتصاد انجام شده و کماکان در حال تداوم است؛ از‌جمله آنها بايد به برق‌دارکردن چاه‌ها و تلمبه‌هاي آب کشاورزي، طرح جايگزيني 140 هزار تاکسي فرسوده با تاکسي پايه گازسوز با پيمايش بالا، طرح توليد قواي محرکه کم‌مصرف در خودروهاي داخلي و جايگزيني با خودروهاي فرسوده، طرح توسعه حمل‌ونقل مسافر با قطار شهري در تهران و هشت کلان‌شهر، توسعه حمل‌ونقل بار و مسافر با راه‌آهن، جايگزيني 65 هزار دستگاه کاميون و کشنده فرسوده بالاي 10 تُن با عمر بالاتر از 35 سال، افزايش کارايي 600 هزار موتورخانه ساختمان‌هاي مسكوني، تجاري، اداري موجود در کشور و جايگزيني و اسقاط يک ميليون دستگاه بخاري مرسوم با بخاري‌هاي گازسوز دودکش‌دار راندمان بالا (هرمتيک هوشمند) اشاره کرد که برخي از همين موارد دغدغه‌هايي بوده است که آقاي حسنتاش در يادداشت روز 11 دي به آن اشاره کرده و گمان مي‌کرده که هيچ فعاليتي در آن زمينه‌ها صورت نگرفته است؛ در‌حالي‌که با يک جست‌وجو يا درخواست اطلاعات از شرکت بهينه‌سازي مصرف سوخت، مي‌توانستند به مجموعه اقدامات انجام‌شده اشراف داشته باشند؛ به طور مثال در راستاي صرفه‌جويي در مصرف انرژي در سال جاری مطابق مصوبه شوراي اقتصاد بيش از ۱۳۰ هزار حلقه چاه داراي اولويت از طرف مديريت منابع آب با همکاري وزارت جهاد کشاورزي براي برق‌دارشدن مشخص و به شرکت بهينه‌سازي مصرف سوخت شرکت ملي نفت ايران معرفي شده‌ است. متأسفانه گويا آقاي حسنتاش گوش‌هاي خود را گرفته‌اند و تمايل به شنيدن سخني غير از تخريب وزارت نفت ندارند.
6) به استحضار ايشان و ساير علاقه‌مندان به مباحث بهره‌وري انرژي مي‌رسانيم که با مجموعه فعاليت‌هاي اخيري که از سوي وزارت نفت جهت بهينه‌سازي مصرف سوخت در کشور انجام شده است، 50.65 ميليون بشکه معادل نفت خام کاهش مصرف در کشور اتفاق افتاده است که از اين رهگذر و بر‌اساس سنجش‌ها و آناليزهاي انجام‌شده 18.37 ميليون تُن معادل کربن، کاهش انتشار رخ داده است.
7) درباره موضوع آلودگي هوا در شهرهاي مختلف ايران و دلايل و عوامل آن، اگر قرار باشد هرکسي با هر تخصص غيرمرتبطي دست به نشر ذهنياتش بزند، قطعا هرج‌ومرجي فراگير در کشور رخ خواهد داد و دردي هم دوا نمي‌شود. بي‌شک موضوع آلودگي هوا و بررسي دلايل آن سازمان‌ها و نهادهايي مرجع و متخصص دارد که مي‌توانند در اين زمينه به صورت فني اظهارنظر کنند.
8) اگر هواي شهرهاي‌مان آلوده باشد، در نهايت با همکاري جمعي و با اتخاذ راهکارهايي مي‌توان به هواي پاک بازگشت؛ اما اگر هواي ذهن و روان مسموم شود، اگر حب جاه و مقام، انديشه و قلم را مسموم کند، بازگشت به هواي پاک اگر هم ناممکن نباشد، به‌سختي ميسر است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها