|

تکرار یک اشتباه جذاب از سوی یحیی

آزمون ‌«ایرانیزه»‌شدن

اگر شعار «حمایت از تولید ملی» یا «ایرانی، جنس ایرانی بخر!» در نهادهای مختلف اجتماعی- سیاسی ایران شکل صددرصدی به خود نگرفته، به نظر می‌رسد ورزش ایران و در رأس آن فوتبال، «حرف‌شنوترینِ» حرفه‌هاست! در فوتبال ایران، هر روز، مربیان خارجی از دور میز مذاکره پس زده می‌شوند و مربیان وطنی جایشان را می‌گیرند؛ دیروز استقلال، امروز پرسپولیس و به احتمال بسیار زیاد فردا هم تیم ملی.
استقلال با آندره‌آ استراماچونی بعد از سال‌ها در لیگ، تیم جذابی ساخت؛ آنها اگرچه اوایل فصل به دلیل ناآشنایی با سیستم تازه آندره‌آ نتوانستند جایگاهی را که مدنظرشان بود به دست بیاورند، ولی رفته‌رفته بهتر و بهتر شدند؛ آن‌قدر خوب که پیش از بازی با پیکان در نیم‌فصل اول، صدر جدول را در تسخیر داشتند. هرچند، این حالِ خوش آبی‌ها دوام زیادی نداشت، چون استراماچونی به دلایل متعدد قید همکاری با استقلال را زد و به ایتالیا برگشت. اگرچه به ظاهر تلاش مسئولان باشگاه استقلال برای بازگرداندن او شیوه‌ای جدی داشت، ولی در نهایت، مرغ استراماچونی یک پا داشت و بس. آندره‌آ که رفت، جایش را یک مربی داخلی و ایرانی گرفت: فرهاد مجیدی. اسطوره باشگاه استقلال که روزگاری با پیراهن شماره 7 سکوها را به هیجان آورده بود، از حالا به‌بعد و به طور دقیق‌تر، از نیم‌فصل دوم به‌بعد، هدایت استقلال را به دست می‌گیرد تا از این پس «امضا»ی او پای اتفاقات فوتبالی در باشگاه استقلال باشد. مشابه آن اتفاق البته در بازه زمانی کوتاه‌تری برای پرسپولیس رخ داد. گابریل کالدرون، سرمربی آرژانتینی این باشگاه هم به دلیل آنچه که عنوان شد اختلافات مالی است، قید حضور در پرسپولیس را زد و رفت. کالدرون هم اگرچه تیمش اوایل فصل نشانی از یک مدعی قهرمانی نداشت، ولی آن‌قدر درخشید که دست‌آخر بهترین آمار از لحاظ میانگین امتیازگیری در لیگ برتر را به نام خودش کرد. کالدرون، پرسپولیس را قهرمان نیم‌فصل ایران کرد و رفت؛ رفتنی که حالا بدون بازگشت است. برخلاف باشگاه استقلال که بسیج همگانی (از وزیر و معاون وزارت امور خارجه) برای بازگشت استراماچونی به راه افتاد، پرسپولیسی‌ها خیلی راحت با رفتن کالدرون کنار آمدند. آنها وقتی دیدند گابریل هم می‌رود تبدیل به استراماچونی شود، خیلی سریع قیدش را زدند و سکان تیمشان را به یحیی گل‌محمدی داده‌اند. گل‌محمدی، بازیکن و سرمربی سابق همین باشگاه پرسپولیس است. اگر استقلال هدایت تیمش را به یکی از بازیکنان قدیمی‌اش داده، پرسپولیس هم حالا تیم را به دست یکی از مردان قدیمی فوتبال خودش داده و امیدوار است صدرنشینی با یحیی هم ادامه داشته باشد.
«ایرانیزه»‌کردن فوتبال ظاهرا قرار نیست فقط مختص به باشگاه‌ها باشد؛ تیم ملی هم بعد از رفتن مارک ویلموتس به سمت‌وسوی «ایرانیزه»‌شدن پیش می‌رود؛ ویلموتس بلژیکی که بعد از کی‌روش پرتغالی روی نیمکت ایران نشست، فقط شش ماه دوام آورد. مارک وقتی حس کرد کسی به فکر جیب او نیست و محبوبیتی هم بین بازیکنان تیم ملی ندارد، خیلی زود بند فسخ قراردادش را فعال کرد و رفت. حالا از سوی اعضای هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال خبر می‌رسد که قرار است سکان هدایت تیم ملی هم به دستان یک ایرانی سپرده شود. اگر این اتفاق بیفتد، بعد از نزدیک به 9 سال، به‌جای یک خارجی، یک «ایرانی» سرمربی ایران می‌شود. ایرانی‌شدن و حمایت از مربیان وطنی حالا طرحی نو اندر احوال این فوتبال است؛ پرسپولیس که سال‌ها با برانکو ایوانکوویچ یکه‌تازی می‌کرد، توانست با جایگزین‌کردنش توسط یک آرژانتینی همچنان خودش را به‌عنوان تیم برتر ایران نشان دهد؛ قهرمانی آنها در نیم‌فصل حداقل گواه این موضوع است. آزمون اول و اصلی ایرانیزه‌شدن فوتبال در رده مربیان متوجه یحیی گل‌محمدی است؛ او که «پیشرو»‌ نسل جدید مربیان در فوتبال ایران است، باید به این ایرانیزه‌شدن اعتبار ببخشد؛ اعتباری که طبیعتا یک قهرمانی دیگر می‌تواند خلقش کند.استقلال و فرهاد مجیدی هم کار دشواری در اعتباربخشیدن به این مقوله دارند؛ این تیم درست است که در سال‌های اخیر دستش به جام قهرمانی نرسیده، ولی با وینفرد شفر آلمانی تیم قابل احترامی بودند. شفر، استقلال را قهرمان جام حذفی کرد و در لیگ هم نتایج خوبی به دست آورد. بعد از شفر هم استراماچونی سرمربی استقلال شد تا او و تیمش یکی از جذاب‌ترین فوتبال‌های ارائه‌شده در لیگ را پیاده کنند. استراماچونی روزی که از ایران رفت، استقلال را صدرنشین تحویل داد (با احتساب یک بازی بیشتر) و حالا برای هواداران این باشگاه خیلی سخت است که تیم محبوبشان از قافله صدرنشینی عقب بیفتد. مجیدی دست‌کم باید با دانش ایرانی‌اش، فوتبالی جذاب به نمایش بگذارد.در عرصه ملی هم که هنوز چیزی نهایی نشده، ولی ایرانیزه‌شدنش تقریبا محتمل است؛ هرکسی بیاید، کار دشواری دارد؛ ایران با کارلوس کی‌روش پرتغالی سال‌ها در آسیا حرف اول را می‌زد و توانست به صورت پیاپی طعم حضور در جام جهانی را بچشد. با ویلموتس هم اگرچه همه‌چیز عالی پیش نرفت، ولی بازی‌های تهاجمی، جان دیگری به فوتبال ملی داد. ایران هنوز شانسش برای رسیدن به جام جهانی دست‌نخورده باقی مانده است، ولی باید برایش زحمت بکشد. پروژه ایرانی‌کردن نیمکت تیم ملی شاید سخت‌ترین تصمیمی است که مسئولان ورزش ایران قرار است اتخاذ کنند. بیش از هر باشگاه و بالاتر از هر رده‌ای، آن مربی ایرانی که هدایت تیم ملی را به دست می‌گیرد، باید نشان دهد «ایرانیزه»‌کردن فوتبال در این کشور، جواب می‌دهد یا نه.

سرمربی جدید پرسپولیس معرفی شد
تکرار یک اشتباه جذاب از سوی یحیی
سپهر خرمی:
«یحیی گل‌محمدی سرمربی پرسپولیس شد». اتفاقی که می‌توانست در ابتدای لیگ نوزدهم رخ دهد، با 16 هفته تأخیر سرانجام به حقیقت پیوست و حالا بازیکن دهه 80 پرسپولیس بار دیگر به‌عنوان سرمربی به سرخ‌پوشان پیوست.
پرسپولیس فصل گذشته موفق شد در لیگ برتر و جام حذفی به مقام قهرمانی برسد و درواقع با دبل قهرمانی، فصل فوتبالی را تمام کند. هواداران در اندیشه برگزاری جشن بودند که خبر آمد: «برانکو ایوانکوویچ، سرمربی پرسپولیس، قراردادش را با این باشگاه به صورت یک‌طرفه فسخ کرد». موجی از نگرانی بابت اینکه سرنوشت این تیم در دوران پسابرانکو به چه مسیری ختم خواهد شد، هواداران این تیم را گرفت. برانکو در پایان راضی به بازگشت نشد و به الاهلی عربستان پیوست تا رؤیای بازگشت پروفسور به پایان برسد. ایرج عرب که درواقع از دید هواداران، متهم ردیف اول رفتن برانکو بود، در ابتدا مذاکرات خوبی را با یحیی گل‌محمدی آغاز کرد، اما این مربی که تحت قرارداد با تیم شهر خودرو بود، نتوانست رضایت مدیرعامل تیم مشهدی را جلب کند. همچنین یحیی اعلام کرده بود که نمی‌خواهد تیمش را به این شکل رها کند و یک اشتباه را برای دومین‌بار مرتکب شود. هرچند با توجه به مذاکرات عرب با دو مربی خارجی، گل‌محمدی از حمایت همه‌جانبه نمایندگان پرسپولیس از خودش مطمئن نبود.
در نهایت، بعد از کش‌وقوس‌های فراوان، عرب با گابریل کالدرون در دوبی به توافق رسید و این مربی با عقد قراردادی یک‌ساله اما مشروط به پرسپولیس پیوست. کالدرون که سابقه قهرمانی با الهلال و الاتحاد عربستان را در لیگ این کشور و همچنین سابقه نایب‌قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا را داشت، کارش را با پرسپولیس آغاز کرد و پیروزی در دربی باعث شد تا هواداران کمی نسبت به آینده امیدوار شوند. شکست پشت شکست مقابل تیم‌های مدعی اما باعث شد تا حتی زمزمه بازگشت برانکو (بعد از اخراج از الاهلی عربستان) مطرح شود. نتایج سینوسی‌ سرخ‌پوشان اولین اخطار را از سوی انصاری‌فرد به سمت کالدرون دربر داشت، اما این تیم بعد از هفته هشتم اوج گرفت و با کسب 7 پیروزی پیاپی (5 برد در لیگ و 2 پیروزی در جام حذفی)، نه‌تنها هواداران را راضی کرده بود، بلکه قهرمانی نیم‌فصل لیگ برتر و همچنین حضور در نیمه‌نهایی جام حذفی را نیز برای آنها در پی داشت. پیش از پایان نیم‌فصل بود که اعتراض‌های کالدرون نسبت به بدعهدی مدیریت آغاز شد و این مربی در پایان دیدار با نساجی اعلام کرد به کشورش بازخواهد گشت و تا زمان محقق‌نشدن سه پیش‌شرطش به ایران بازنخواهد گشت. بعد از یک ماه، سرانجام باشگاه پرسپولیس اعلام کرد کالدرون به ایران نخواهد آمد و مربی ایرانی به زودی اعلام خواهد شد. باز هم یحیی گل‌محمدی تبدیل به گزینه اصلی باشگاه پرسپولیس شده بود و این‌بار خیلی جدی‌تر مذاکرات با او برای گرفتن رضایت شهر خودرو آغاز شد. سخنگوی باشگاه شهر خودرو اما در توییتی مدعی شد که فشارهای خارج از مسائل فوتبالی در این تصمیم دخیل بوده: «با فشار وزرا چه کنیم؟ رضایت‌نامه می‌دهید یا برود. اینجا مشهد است؛ جایی که تیمش برای هیچ‌کسی مهم نیست»! این‌بار ظاهرا قضیه جدی‌تر از قبل است و طبق شنیده‌ها، مقامات خارج از مدیران‌عامل دو تیم در کسب رضایت مدیرعامل و مالک شهر خودرو نقش داشته‌اند تا یحیی را به پرسپولیس برگردانند. با توجه به اینکه اعضای هیئت‌مدیره کسانی بودند که طی شش ماه نتوانستند رضایت دو مربی، با سابقه‌ قهرمانی در این تیم را جلب کنند، این‌طور به نظر می‌رسد که برای آرام‌کردن فضای هواداری، مقامات مسئول تلاش کردند تا بهترین گزینه ایرانی به پرسپولیس بازگردد.
در نهایت یحیی در پایان نیم‌فصل تیمش را رها کرد و به پرسپولیس آمد؛ اتفاقی که در ابتدای نیم‌فصل دوم سال 91-92 رخ داد. یحیی که سرمربی صبای قم بود، به بهانه مشکلات قلبی از سمت خود در صبا استعفا داد و به پرسپولیس آمد و بعد از دو هفته به‌عنوان جانشین ژوزه پرتغالی معرفی شد. یحیی در پرسپولیس نتایج قابل‌قبولی گرفت و این تیم را از رتبه دوازدهم در لیگ به جایگاه هفتم رساند و با بردهای پرگل در جام‌ حذفی، سرخ‌پوشان را فینالیست کرد. در دیدار فینال اما یحیی با بازی‌ندادن به مهدی مهدوی‌کیا مقابل سپاهان در روز بازی خداحافظی‌اش، شکست در ضربات پنالتی و ازدست‌رفتن جام حذفی، به‌عنوان مقصر درجه‌یک در بین تماشاگران شناخته شد. هرچند او در برنامه «نود» در تاریخ 24 اسفند 91 به‌خاطر اشک‌های مهدوی‌کیا از سمت خود در پرسپولیس استعفا داد، اما کارنامه قابل‌قبول او در فوتبال ایران در سالیان اخیر و بازی‌های تماشاگرپسند تیم‌های تحت هدایتش باعث شده تا ترانسفر فعلی، برای سرخ‌ها یک «برد بزرگ» لقب بگیرد. هرچند پرسپولیس به فاصله شش ماه دو مربی خود را که آن‌ را به مقام قهرمانی رسانده بودند از دست داد، اما هواداران این تیم حداقل می‌دانند یکی از بهترین مربیان داخلی به تیمشان بازگشته است؛ حتی به قیمت افت کیفی شهر خودرو در آستانه رقابت‌های حساس لیگ قهرمانان آسیا.

اگر شعار «حمایت از تولید ملی» یا «ایرانی، جنس ایرانی بخر!» در نهادهای مختلف اجتماعی- سیاسی ایران شکل صددرصدی به خود نگرفته، به نظر می‌رسد ورزش ایران و در رأس آن فوتبال، «حرف‌شنوترینِ» حرفه‌هاست! در فوتبال ایران، هر روز، مربیان خارجی از دور میز مذاکره پس زده می‌شوند و مربیان وطنی جایشان را می‌گیرند؛ دیروز استقلال، امروز پرسپولیس و به احتمال بسیار زیاد فردا هم تیم ملی.
استقلال با آندره‌آ استراماچونی بعد از سال‌ها در لیگ، تیم جذابی ساخت؛ آنها اگرچه اوایل فصل به دلیل ناآشنایی با سیستم تازه آندره‌آ نتوانستند جایگاهی را که مدنظرشان بود به دست بیاورند، ولی رفته‌رفته بهتر و بهتر شدند؛ آن‌قدر خوب که پیش از بازی با پیکان در نیم‌فصل اول، صدر جدول را در تسخیر داشتند. هرچند، این حالِ خوش آبی‌ها دوام زیادی نداشت، چون استراماچونی به دلایل متعدد قید همکاری با استقلال را زد و به ایتالیا برگشت. اگرچه به ظاهر تلاش مسئولان باشگاه استقلال برای بازگرداندن او شیوه‌ای جدی داشت، ولی در نهایت، مرغ استراماچونی یک پا داشت و بس. آندره‌آ که رفت، جایش را یک مربی داخلی و ایرانی گرفت: فرهاد مجیدی. اسطوره باشگاه استقلال که روزگاری با پیراهن شماره 7 سکوها را به هیجان آورده بود، از حالا به‌بعد و به طور دقیق‌تر، از نیم‌فصل دوم به‌بعد، هدایت استقلال را به دست می‌گیرد تا از این پس «امضا»ی او پای اتفاقات فوتبالی در باشگاه استقلال باشد. مشابه آن اتفاق البته در بازه زمانی کوتاه‌تری برای پرسپولیس رخ داد. گابریل کالدرون، سرمربی آرژانتینی این باشگاه هم به دلیل آنچه که عنوان شد اختلافات مالی است، قید حضور در پرسپولیس را زد و رفت. کالدرون هم اگرچه تیمش اوایل فصل نشانی از یک مدعی قهرمانی نداشت، ولی آن‌قدر درخشید که دست‌آخر بهترین آمار از لحاظ میانگین امتیازگیری در لیگ برتر را به نام خودش کرد. کالدرون، پرسپولیس را قهرمان نیم‌فصل ایران کرد و رفت؛ رفتنی که حالا بدون بازگشت است. برخلاف باشگاه استقلال که بسیج همگانی (از وزیر و معاون وزارت امور خارجه) برای بازگشت استراماچونی به راه افتاد، پرسپولیسی‌ها خیلی راحت با رفتن کالدرون کنار آمدند. آنها وقتی دیدند گابریل هم می‌رود تبدیل به استراماچونی شود، خیلی سریع قیدش را زدند و سکان تیمشان را به یحیی گل‌محمدی داده‌اند. گل‌محمدی، بازیکن و سرمربی سابق همین باشگاه پرسپولیس است. اگر استقلال هدایت تیمش را به یکی از بازیکنان قدیمی‌اش داده، پرسپولیس هم حالا تیم را به دست یکی از مردان قدیمی فوتبال خودش داده و امیدوار است صدرنشینی با یحیی هم ادامه داشته باشد.
«ایرانیزه»‌کردن فوتبال ظاهرا قرار نیست فقط مختص به باشگاه‌ها باشد؛ تیم ملی هم بعد از رفتن مارک ویلموتس به سمت‌وسوی «ایرانیزه»‌شدن پیش می‌رود؛ ویلموتس بلژیکی که بعد از کی‌روش پرتغالی روی نیمکت ایران نشست، فقط شش ماه دوام آورد. مارک وقتی حس کرد کسی به فکر جیب او نیست و محبوبیتی هم بین بازیکنان تیم ملی ندارد، خیلی زود بند فسخ قراردادش را فعال کرد و رفت. حالا از سوی اعضای هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال خبر می‌رسد که قرار است سکان هدایت تیم ملی هم به دستان یک ایرانی سپرده شود. اگر این اتفاق بیفتد، بعد از نزدیک به 9 سال، به‌جای یک خارجی، یک «ایرانی» سرمربی ایران می‌شود. ایرانی‌شدن و حمایت از مربیان وطنی حالا طرحی نو اندر احوال این فوتبال است؛ پرسپولیس که سال‌ها با برانکو ایوانکوویچ یکه‌تازی می‌کرد، توانست با جایگزین‌کردنش توسط یک آرژانتینی همچنان خودش را به‌عنوان تیم برتر ایران نشان دهد؛ قهرمانی آنها در نیم‌فصل حداقل گواه این موضوع است. آزمون اول و اصلی ایرانیزه‌شدن فوتبال در رده مربیان متوجه یحیی گل‌محمدی است؛ او که «پیشرو»‌ نسل جدید مربیان در فوتبال ایران است، باید به این ایرانیزه‌شدن اعتبار ببخشد؛ اعتباری که طبیعتا یک قهرمانی دیگر می‌تواند خلقش کند.استقلال و فرهاد مجیدی هم کار دشواری در اعتباربخشیدن به این مقوله دارند؛ این تیم درست است که در سال‌های اخیر دستش به جام قهرمانی نرسیده، ولی با وینفرد شفر آلمانی تیم قابل احترامی بودند. شفر، استقلال را قهرمان جام حذفی کرد و در لیگ هم نتایج خوبی به دست آورد. بعد از شفر هم استراماچونی سرمربی استقلال شد تا او و تیمش یکی از جذاب‌ترین فوتبال‌های ارائه‌شده در لیگ را پیاده کنند. استراماچونی روزی که از ایران رفت، استقلال را صدرنشین تحویل داد (با احتساب یک بازی بیشتر) و حالا برای هواداران این باشگاه خیلی سخت است که تیم محبوبشان از قافله صدرنشینی عقب بیفتد. مجیدی دست‌کم باید با دانش ایرانی‌اش، فوتبالی جذاب به نمایش بگذارد.در عرصه ملی هم که هنوز چیزی نهایی نشده، ولی ایرانیزه‌شدنش تقریبا محتمل است؛ هرکسی بیاید، کار دشواری دارد؛ ایران با کارلوس کی‌روش پرتغالی سال‌ها در آسیا حرف اول را می‌زد و توانست به صورت پیاپی طعم حضور در جام جهانی را بچشد. با ویلموتس هم اگرچه همه‌چیز عالی پیش نرفت، ولی بازی‌های تهاجمی، جان دیگری به فوتبال ملی داد. ایران هنوز شانسش برای رسیدن به جام جهانی دست‌نخورده باقی مانده است، ولی باید برایش زحمت بکشد. پروژه ایرانی‌کردن نیمکت تیم ملی شاید سخت‌ترین تصمیمی است که مسئولان ورزش ایران قرار است اتخاذ کنند. بیش از هر باشگاه و بالاتر از هر رده‌ای، آن مربی ایرانی که هدایت تیم ملی را به دست می‌گیرد، باید نشان دهد «ایرانیزه»‌کردن فوتبال در این کشور، جواب می‌دهد یا نه.

سرمربی جدید پرسپولیس معرفی شد
تکرار یک اشتباه جذاب از سوی یحیی
سپهر خرمی:
«یحیی گل‌محمدی سرمربی پرسپولیس شد». اتفاقی که می‌توانست در ابتدای لیگ نوزدهم رخ دهد، با 16 هفته تأخیر سرانجام به حقیقت پیوست و حالا بازیکن دهه 80 پرسپولیس بار دیگر به‌عنوان سرمربی به سرخ‌پوشان پیوست.
پرسپولیس فصل گذشته موفق شد در لیگ برتر و جام حذفی به مقام قهرمانی برسد و درواقع با دبل قهرمانی، فصل فوتبالی را تمام کند. هواداران در اندیشه برگزاری جشن بودند که خبر آمد: «برانکو ایوانکوویچ، سرمربی پرسپولیس، قراردادش را با این باشگاه به صورت یک‌طرفه فسخ کرد». موجی از نگرانی بابت اینکه سرنوشت این تیم در دوران پسابرانکو به چه مسیری ختم خواهد شد، هواداران این تیم را گرفت. برانکو در پایان راضی به بازگشت نشد و به الاهلی عربستان پیوست تا رؤیای بازگشت پروفسور به پایان برسد. ایرج عرب که درواقع از دید هواداران، متهم ردیف اول رفتن برانکو بود، در ابتدا مذاکرات خوبی را با یحیی گل‌محمدی آغاز کرد، اما این مربی که تحت قرارداد با تیم شهر خودرو بود، نتوانست رضایت مدیرعامل تیم مشهدی را جلب کند. همچنین یحیی اعلام کرده بود که نمی‌خواهد تیمش را به این شکل رها کند و یک اشتباه را برای دومین‌بار مرتکب شود. هرچند با توجه به مذاکرات عرب با دو مربی خارجی، گل‌محمدی از حمایت همه‌جانبه نمایندگان پرسپولیس از خودش مطمئن نبود.
در نهایت، بعد از کش‌وقوس‌های فراوان، عرب با گابریل کالدرون در دوبی به توافق رسید و این مربی با عقد قراردادی یک‌ساله اما مشروط به پرسپولیس پیوست. کالدرون که سابقه قهرمانی با الهلال و الاتحاد عربستان را در لیگ این کشور و همچنین سابقه نایب‌قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا را داشت، کارش را با پرسپولیس آغاز کرد و پیروزی در دربی باعث شد تا هواداران کمی نسبت به آینده امیدوار شوند. شکست پشت شکست مقابل تیم‌های مدعی اما باعث شد تا حتی زمزمه بازگشت برانکو (بعد از اخراج از الاهلی عربستان) مطرح شود. نتایج سینوسی‌ سرخ‌پوشان اولین اخطار را از سوی انصاری‌فرد به سمت کالدرون دربر داشت، اما این تیم بعد از هفته هشتم اوج گرفت و با کسب 7 پیروزی پیاپی (5 برد در لیگ و 2 پیروزی در جام حذفی)، نه‌تنها هواداران را راضی کرده بود، بلکه قهرمانی نیم‌فصل لیگ برتر و همچنین حضور در نیمه‌نهایی جام حذفی را نیز برای آنها در پی داشت. پیش از پایان نیم‌فصل بود که اعتراض‌های کالدرون نسبت به بدعهدی مدیریت آغاز شد و این مربی در پایان دیدار با نساجی اعلام کرد به کشورش بازخواهد گشت و تا زمان محقق‌نشدن سه پیش‌شرطش به ایران بازنخواهد گشت. بعد از یک ماه، سرانجام باشگاه پرسپولیس اعلام کرد کالدرون به ایران نخواهد آمد و مربی ایرانی به زودی اعلام خواهد شد. باز هم یحیی گل‌محمدی تبدیل به گزینه اصلی باشگاه پرسپولیس شده بود و این‌بار خیلی جدی‌تر مذاکرات با او برای گرفتن رضایت شهر خودرو آغاز شد. سخنگوی باشگاه شهر خودرو اما در توییتی مدعی شد که فشارهای خارج از مسائل فوتبالی در این تصمیم دخیل بوده: «با فشار وزرا چه کنیم؟ رضایت‌نامه می‌دهید یا برود. اینجا مشهد است؛ جایی که تیمش برای هیچ‌کسی مهم نیست»! این‌بار ظاهرا قضیه جدی‌تر از قبل است و طبق شنیده‌ها، مقامات خارج از مدیران‌عامل دو تیم در کسب رضایت مدیرعامل و مالک شهر خودرو نقش داشته‌اند تا یحیی را به پرسپولیس برگردانند. با توجه به اینکه اعضای هیئت‌مدیره کسانی بودند که طی شش ماه نتوانستند رضایت دو مربی، با سابقه‌ قهرمانی در این تیم را جلب کنند، این‌طور به نظر می‌رسد که برای آرام‌کردن فضای هواداری، مقامات مسئول تلاش کردند تا بهترین گزینه ایرانی به پرسپولیس بازگردد.
در نهایت یحیی در پایان نیم‌فصل تیمش را رها کرد و به پرسپولیس آمد؛ اتفاقی که در ابتدای نیم‌فصل دوم سال 91-92 رخ داد. یحیی که سرمربی صبای قم بود، به بهانه مشکلات قلبی از سمت خود در صبا استعفا داد و به پرسپولیس آمد و بعد از دو هفته به‌عنوان جانشین ژوزه پرتغالی معرفی شد. یحیی در پرسپولیس نتایج قابل‌قبولی گرفت و این تیم را از رتبه دوازدهم در لیگ به جایگاه هفتم رساند و با بردهای پرگل در جام‌ حذفی، سرخ‌پوشان را فینالیست کرد. در دیدار فینال اما یحیی با بازی‌ندادن به مهدی مهدوی‌کیا مقابل سپاهان در روز بازی خداحافظی‌اش، شکست در ضربات پنالتی و ازدست‌رفتن جام حذفی، به‌عنوان مقصر درجه‌یک در بین تماشاگران شناخته شد. هرچند او در برنامه «نود» در تاریخ 24 اسفند 91 به‌خاطر اشک‌های مهدوی‌کیا از سمت خود در پرسپولیس استعفا داد، اما کارنامه قابل‌قبول او در فوتبال ایران در سالیان اخیر و بازی‌های تماشاگرپسند تیم‌های تحت هدایتش باعث شده تا ترانسفر فعلی، برای سرخ‌ها یک «برد بزرگ» لقب بگیرد. هرچند پرسپولیس به فاصله شش ماه دو مربی خود را که آن‌ را به مقام قهرمانی رسانده بودند از دست داد، اما هواداران این تیم حداقل می‌دانند یکی از بهترین مربیان داخلی به تیمشان بازگشته است؛ حتی به قیمت افت کیفی شهر خودرو در آستانه رقابت‌های حساس لیگ قهرمانان آسیا.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها