تعویض مربیان کار دست تیم امید داد
حمید درخشان. کارشناس فوتبال
تیم امید فوتبال ایران با وجود برتری مقابل چین و کسب چهار امتیاز نتوانست به دور بعدی مسابقات انتخابی المپیک 2020 توکیو صعود کند و حسرت ما ایرانیها 48 ساله شد. فوتبالدوستان نسبت به این تیم خیلی امیدوار بودند که طلسم 44 ساله شکسته شود، اما خب یکسری ایراد سلسلهوار رخ داد که جلوی صعود به دور بعد را گرفت. به نظر من مهمترین دلیلی که مانع از صعود این تیم شد، تغییرات پیاپی مربیان در یک سال اخیر بود. ما در ابتدا با کرانچار کارمان را آغاز کردیم و در دور اول انتخابی با این مربی توانستیم به دور دوم صعود کنیم. بازیکنان با تاکتیکهای او هرطور که بود آشنا شده بودند و میدانستند که مربی از آنها چه چیزی میخواهد، اما یکباره بنا به دلایلی قرارداد با او فسخ شد و بعد از چهار یا پنج ماه با فرهاد مجیدی به توافق رسیدند. مجیدی بهعنوان یک مربی جوان و باانگیزه کارش را با تیم امید آغاز کرد و چند دیدار تدارکاتی را نیز پشتسر گذاشت که البته نتایج قابلقبول نبود، اما باز هم به دلیل اختلافنظر با کمیته فنی از سمت خود استعفا داد. درواقع بستر برای همکاری با او فراهم نشد و دوباره یکی، دو ماه طول کشید تا سرمربی جدید برای تیم امید معرفی شود. اینبار سرپرست تیم، آقای استیلی، بهعنوان سرمربی معرفی شدند؛ عرض بنده این است که اینهمه جابهجایی مربی در طول یک سال باعث شد تا بازیکنان سردرگم شوند و نسبت به مسائل تاکتیکی مربی به آگاهی کافی نرسند. تیم امید فعلی مجموعهای از بازیکنان کارآمد را در اختیار داشت که در لیگ برتر و تیمهای خود از مهرههای ارزشمندی بودند، اما فقط این مورد کافی نیست، اما آن قالب اصلی، آنطور نبود که با این بازیکنان باکیفیت بتوانیم صعود کنیم، چراکه کادر فنی شناخت زیادی از این بازیکنان نداشت. اگر دقت کرده باشید، در دو مسابقه اول تغییر پست بازیکنان آنقدر زیاد بود که سردرگمی بین بچهها باعث شد تا از دو دیدار اول فقط یک امتیاز کسب کنیم؛ بهطورمثال امید نورافکن در سپاهان بهعنوان هافبک دفاعی یک بازیکن بسیار باتجربه عمل کرده، ولی در دو دیدار اول بهعنوان دفاع چپ به کار گرفته شد و عملا اتصال خط دفاع و خط هافبک قطع و سرعت تهاجمی تیم گرفته شد. همچنین من انتظار داشتم مهدی قائدی با توجه به نیاز تیم به کسب سه امتیاز، بیش از اینها بازی کند اما باز هم دیدیم که قائدی بهعنوان بازیکن نیمکتنشین و بازیکن تعویضی به کار گرفته شد. در مسابقه سوم ترکیب بهتر شد، اما خب برای کسب نتیجه، دیگر دیر شده بود و درواقع دست ما نبود که صعود کنیم یا خیر. از دیگر مسائلی که باید به آن اشاره کرد، مسابقات تدارکاتی با تیمهایی است که زیاد به کار تیم امید نیامدند. کیفیت تیمهایی که مقابل تیم امید قرار گرفتند آنطور نبود که سطح بازیکنان ما را در بُعد هماهنگی بالاتر ببرد. بهجز دیدار با تیم امید قطر و ازبکستان، ما دیدارهای مناسب دیگری نداشتیم که بچهها و کادر فنی محک جدی بخورند و نقاط ضعف مشخص شود. به اعتقاد من نباید الان زانوی غم بغل کنیم و باید فردا برای تیم جوانان برنامهریزی کنیم؛ استعدادیابی آغاز شود و دیدارهای تدارکاتی مناسب را برای تیم جوانان طراحی کنند تا آن تیم بتواند با کادر فنی به المپیک بعدی صعود کند. نباید همانند این دوره در فاصله سه ماه به شروع مسابقات سرمربی را تعیین کنیم و بازیکنان دور هم جمع شوند. من مطمئن بودم اگر کادر فنی زودتر معرفی شده بود یا همان شخص کرانچار در رأس کار باقی مانده بود، با توجه به شناخت بهتر در بازه زمانی طولانیتر، میتوانستیم حداقل به دور بعد صعود کنیم؛ کافی بود ما مقابل کره جنوبی شکست نمیخوردیم و الان در جمع تیمهای صعودکننده به دور بعد بودیم. این دید باید در بین مسئولان فدراسیون و کمیته ملی المپیک ایجاد شود که «استعداد» فقط یک بخش از فوتبال است و بدون برنامهریزی نمیتوان به موفقیت رسید.
تیم امید فوتبال ایران با وجود برتری مقابل چین و کسب چهار امتیاز نتوانست به دور بعدی مسابقات انتخابی المپیک 2020 توکیو صعود کند و حسرت ما ایرانیها 48 ساله شد. فوتبالدوستان نسبت به این تیم خیلی امیدوار بودند که طلسم 44 ساله شکسته شود، اما خب یکسری ایراد سلسلهوار رخ داد که جلوی صعود به دور بعد را گرفت. به نظر من مهمترین دلیلی که مانع از صعود این تیم شد، تغییرات پیاپی مربیان در یک سال اخیر بود. ما در ابتدا با کرانچار کارمان را آغاز کردیم و در دور اول انتخابی با این مربی توانستیم به دور دوم صعود کنیم. بازیکنان با تاکتیکهای او هرطور که بود آشنا شده بودند و میدانستند که مربی از آنها چه چیزی میخواهد، اما یکباره بنا به دلایلی قرارداد با او فسخ شد و بعد از چهار یا پنج ماه با فرهاد مجیدی به توافق رسیدند. مجیدی بهعنوان یک مربی جوان و باانگیزه کارش را با تیم امید آغاز کرد و چند دیدار تدارکاتی را نیز پشتسر گذاشت که البته نتایج قابلقبول نبود، اما باز هم به دلیل اختلافنظر با کمیته فنی از سمت خود استعفا داد. درواقع بستر برای همکاری با او فراهم نشد و دوباره یکی، دو ماه طول کشید تا سرمربی جدید برای تیم امید معرفی شود. اینبار سرپرست تیم، آقای استیلی، بهعنوان سرمربی معرفی شدند؛ عرض بنده این است که اینهمه جابهجایی مربی در طول یک سال باعث شد تا بازیکنان سردرگم شوند و نسبت به مسائل تاکتیکی مربی به آگاهی کافی نرسند. تیم امید فعلی مجموعهای از بازیکنان کارآمد را در اختیار داشت که در لیگ برتر و تیمهای خود از مهرههای ارزشمندی بودند، اما فقط این مورد کافی نیست، اما آن قالب اصلی، آنطور نبود که با این بازیکنان باکیفیت بتوانیم صعود کنیم، چراکه کادر فنی شناخت زیادی از این بازیکنان نداشت. اگر دقت کرده باشید، در دو مسابقه اول تغییر پست بازیکنان آنقدر زیاد بود که سردرگمی بین بچهها باعث شد تا از دو دیدار اول فقط یک امتیاز کسب کنیم؛ بهطورمثال امید نورافکن در سپاهان بهعنوان هافبک دفاعی یک بازیکن بسیار باتجربه عمل کرده، ولی در دو دیدار اول بهعنوان دفاع چپ به کار گرفته شد و عملا اتصال خط دفاع و خط هافبک قطع و سرعت تهاجمی تیم گرفته شد. همچنین من انتظار داشتم مهدی قائدی با توجه به نیاز تیم به کسب سه امتیاز، بیش از اینها بازی کند اما باز هم دیدیم که قائدی بهعنوان بازیکن نیمکتنشین و بازیکن تعویضی به کار گرفته شد. در مسابقه سوم ترکیب بهتر شد، اما خب برای کسب نتیجه، دیگر دیر شده بود و درواقع دست ما نبود که صعود کنیم یا خیر. از دیگر مسائلی که باید به آن اشاره کرد، مسابقات تدارکاتی با تیمهایی است که زیاد به کار تیم امید نیامدند. کیفیت تیمهایی که مقابل تیم امید قرار گرفتند آنطور نبود که سطح بازیکنان ما را در بُعد هماهنگی بالاتر ببرد. بهجز دیدار با تیم امید قطر و ازبکستان، ما دیدارهای مناسب دیگری نداشتیم که بچهها و کادر فنی محک جدی بخورند و نقاط ضعف مشخص شود. به اعتقاد من نباید الان زانوی غم بغل کنیم و باید فردا برای تیم جوانان برنامهریزی کنیم؛ استعدادیابی آغاز شود و دیدارهای تدارکاتی مناسب را برای تیم جوانان طراحی کنند تا آن تیم بتواند با کادر فنی به المپیک بعدی صعود کند. نباید همانند این دوره در فاصله سه ماه به شروع مسابقات سرمربی را تعیین کنیم و بازیکنان دور هم جمع شوند. من مطمئن بودم اگر کادر فنی زودتر معرفی شده بود یا همان شخص کرانچار در رأس کار باقی مانده بود، با توجه به شناخت بهتر در بازه زمانی طولانیتر، میتوانستیم حداقل به دور بعد صعود کنیم؛ کافی بود ما مقابل کره جنوبی شکست نمیخوردیم و الان در جمع تیمهای صعودکننده به دور بعد بودیم. این دید باید در بین مسئولان فدراسیون و کمیته ملی المپیک ایجاد شود که «استعداد» فقط یک بخش از فوتبال است و بدون برنامهریزی نمیتوان به موفقیت رسید.