|

زبان فارسي، زبان جنگ نيست

علي‌اكبر قاضي‌زاده. روزنامه‌نگار

این روزها کشورهایی می خواهند زبان ما را در شبکه های اجتماعی به عنوان زبان جنگ نشان دهند، حتی ترامپ به زبان فارسی در توییتر می نویسد، در مقابل تلاش ماست که می تواند این توطئه های موجود را پس بزند و به این رفتارهای سیاسی دل نبندیم زیرا او نمی داند زبان فارسی چیست. آنچه مي‌خواهم بگويم به نقل از مرحوم محيط طباطبايي است که خود از استادان روزنامه‌نگاري و زبان و ادبيات فارسي بوده است. ايشان فرمودند: روزنامه‌هايي که به زبان فارسي در کلکته هند، مصر و عثماني اوايل دوره قاجار منتشر مي‌شدند، از کشورهاي قرقيزستان، ازبکستان و جمهوري‌هاي شمال ايران تا برمه خوانده مي‌شدند و اگر به نقشه جهان دقيق شويد مي‌بينيد که چه وسعت عظيمي است. همچنين به نقل از مرحوم سيدجعفر شهيدي که از استادان بنام ايراني است برايتان مي‌گويم كه مي‌فرمود: در دانشگاه الازهر مصر يک کرسي تخصصي براي تدريس زبان و ادبيات فارسي بود که وقتي ايشان اوايل دهه 70 خورشيدي به آنجا رفته بود متوجه مي‌شود به جاي زبان فارسي در آنجا دارند عبري تدريس مي‌کنند و اين را با اظهار تأسف هم مي‌گفت. يک‌زماني زبان فارسي زبان دوم دربار عثماني بود و ما بوديم که زبان و دستور زبان را به اعراب داديم و اين چيزهايي که مي‌گويم برايشان اسناد موثق هست اما زبان فارسي امروز محدود شده است به سه کشور ايران، افغانستان و تاجيکستان که زبانشان فارسي است و همچنين برخي از کشورهاي حوزه خليج فارس که در آنجا هم هنوز ايرانياني هستند که ريشه گرفته‌اند و در عين حال برخي از ايرانياني که در مغرب‌زمين به صورت اقليت زندگي مي‌کنند و زبانشان فارسي است. حالا اگر بپرسيد حيطه زبان فارسي چطور است؟ بايد بگويم که الان چيز دندان‌گيري به زبان فارسي در دنيا توليد و عرضه نمي‌کنيم، ولي هنوز کساني در دنيا به خاطر شعر حافظ و سعدي مي‌آيند و زبان فارسي را مي‌آموزند و اينها مربوط به گذشته است و چنانچه متوني از ابوعلي سينا، ابوريحان بيروني، رياضيات خيام و فارابي به زبان‌هاي ديگر دنيا ترجمه و در دانشگاه‌هايشان تدريس مي‌شود، مربوط به گذشته است و امروز ديگر توليدي نداريم که همه را مجبور کند که باز هم زبان فارسي بياموزند. اما در مقابل اورهان پاموک دو، سه داستان نوشته که نظر همه دنيا را به زبان ترکي جلب کرده است و البته تنها خود زبان هم نيست و در کنارش فرهنگ نيز مهم است؛ بنابراين دولت‌هاي ما هم کمک چنداني به گسترش زبان فارسي نکرده‌اند و اگر دليلش را بخواهيم بدانيم، واقعيت اين است که کسي براي اين زبان دل نمي‌سوزاند و از آن طرف مي‌بينيم که چقدر ترکيه‌اي‌ها و پشتوها براي شناساندن و خواندن زبانشان هزينه مي‌کنند تا در لابي‌هاي علمي جهان بتوانند زبانشان را به دولت‌هاي ديگر معرفي کنند. در حال حاضر سالانه ژاپني‌ها چقدر براي شناساندن زبانشان که واقعا آموختنش هم خيلي سخت است هزينه مي‌کنند. متأسفانه در کشور ما اصلا کسي به فکر زبان و ادبيات فارسي نيست و به جز همان چهار پيرمردي که در مورد زبان و ادبيات فارسي و ريشه‌هاي زبان‌هاي ايراني تحقيق مي‌کنند، ديگر هيچ توجه‌اي به آن نمي‌شود و اگر همين‌ها هم فوت کنند ديگر کسي را نداريم که براي حفظ و نگهداري زبان فارسي تلاشي کند. متأسفانه کسي به فکر همين چهار نفر هم نيست و براي همين فضاي شبکه‌هاي اجتماعي پر شده است از کلمات و جملات زبان‌هاي غيرايراني که متأسفانه به همين‌ها هم مي‌بالند. به‌هرحال خيلي‌ها تلاش کرده‌اند که در گوگل زبان فارسي مطرح نباشد (و چنانچه در توييتر هم چنين شده بود) اما در مقابل مي‌بينيم چه زبان‌هاي مُرده و زبان‌هايي با حداقل گويشوران در گوگل فعال بوده‌اند، و به هر روي زبان فارسي در گوگل هم مطرح شده است. من فکر مي‌کنم دولت‌ها و حکومت‌هايي هستند که مي‌خواهند زبان فارسي را در اين شبکه‌ها به شكل ديگري نشان دهند. اما همان‌طور که بارها هم گفتم ما چيز دندان‌گيري براي عرضه‌کردن نداريم و بايد در زمينه فرهنگ و ادبيات تلاش‌هايي کنيم و دولت‌هاي خودمان نيز در اين زمينه هزينه کنند؛ چنانچه همان‌هايي که ادبيات گذشته و معاصر ما را مي‌خوانند متوجه مي‌شوند که اين زبان ارزش‌هاي بسياري دارد. همان‌طور که در دنيا جراحان و متخصصان کامپيوتر‌ بنامي داريم و اين را خودشان مي‌گويند و نه اينکه بنده عرض کنم، بايد بتوانيم قدردان همين چهار پيرمردي باشيم که براي زنده‌نگه‌داشتن زبان فارسي تلاش مي‌کنند و درست همانند استاد پورداود و ملک‌الشعراي بهار با همان کتاب سبک‌شناسي‌اش که يک پديده است و مرحوم محمد معين و عبدالحسين زرين‌کوب نبايد بگذاريم اينها هم در گوشه‌اي به فراموشي سپرده شوند؛ ما مطبوعاتي‌ها هم اينها را فراموش کرده‌ايم و بيشتر به اهالي موسيقي و هنرپيشه‌ها پرداخته‌ايم که در بيشتر موارد نيز هنرشان نازل بوده است.

این روزها کشورهایی می خواهند زبان ما را در شبکه های اجتماعی به عنوان زبان جنگ نشان دهند، حتی ترامپ به زبان فارسی در توییتر می نویسد، در مقابل تلاش ماست که می تواند این توطئه های موجود را پس بزند و به این رفتارهای سیاسی دل نبندیم زیرا او نمی داند زبان فارسی چیست. آنچه مي‌خواهم بگويم به نقل از مرحوم محيط طباطبايي است که خود از استادان روزنامه‌نگاري و زبان و ادبيات فارسي بوده است. ايشان فرمودند: روزنامه‌هايي که به زبان فارسي در کلکته هند، مصر و عثماني اوايل دوره قاجار منتشر مي‌شدند، از کشورهاي قرقيزستان، ازبکستان و جمهوري‌هاي شمال ايران تا برمه خوانده مي‌شدند و اگر به نقشه جهان دقيق شويد مي‌بينيد که چه وسعت عظيمي است. همچنين به نقل از مرحوم سيدجعفر شهيدي که از استادان بنام ايراني است برايتان مي‌گويم كه مي‌فرمود: در دانشگاه الازهر مصر يک کرسي تخصصي براي تدريس زبان و ادبيات فارسي بود که وقتي ايشان اوايل دهه 70 خورشيدي به آنجا رفته بود متوجه مي‌شود به جاي زبان فارسي در آنجا دارند عبري تدريس مي‌کنند و اين را با اظهار تأسف هم مي‌گفت. يک‌زماني زبان فارسي زبان دوم دربار عثماني بود و ما بوديم که زبان و دستور زبان را به اعراب داديم و اين چيزهايي که مي‌گويم برايشان اسناد موثق هست اما زبان فارسي امروز محدود شده است به سه کشور ايران، افغانستان و تاجيکستان که زبانشان فارسي است و همچنين برخي از کشورهاي حوزه خليج فارس که در آنجا هم هنوز ايرانياني هستند که ريشه گرفته‌اند و در عين حال برخي از ايرانياني که در مغرب‌زمين به صورت اقليت زندگي مي‌کنند و زبانشان فارسي است. حالا اگر بپرسيد حيطه زبان فارسي چطور است؟ بايد بگويم که الان چيز دندان‌گيري به زبان فارسي در دنيا توليد و عرضه نمي‌کنيم، ولي هنوز کساني در دنيا به خاطر شعر حافظ و سعدي مي‌آيند و زبان فارسي را مي‌آموزند و اينها مربوط به گذشته است و چنانچه متوني از ابوعلي سينا، ابوريحان بيروني، رياضيات خيام و فارابي به زبان‌هاي ديگر دنيا ترجمه و در دانشگاه‌هايشان تدريس مي‌شود، مربوط به گذشته است و امروز ديگر توليدي نداريم که همه را مجبور کند که باز هم زبان فارسي بياموزند. اما در مقابل اورهان پاموک دو، سه داستان نوشته که نظر همه دنيا را به زبان ترکي جلب کرده است و البته تنها خود زبان هم نيست و در کنارش فرهنگ نيز مهم است؛ بنابراين دولت‌هاي ما هم کمک چنداني به گسترش زبان فارسي نکرده‌اند و اگر دليلش را بخواهيم بدانيم، واقعيت اين است که کسي براي اين زبان دل نمي‌سوزاند و از آن طرف مي‌بينيم که چقدر ترکيه‌اي‌ها و پشتوها براي شناساندن و خواندن زبانشان هزينه مي‌کنند تا در لابي‌هاي علمي جهان بتوانند زبانشان را به دولت‌هاي ديگر معرفي کنند. در حال حاضر سالانه ژاپني‌ها چقدر براي شناساندن زبانشان که واقعا آموختنش هم خيلي سخت است هزينه مي‌کنند. متأسفانه در کشور ما اصلا کسي به فکر زبان و ادبيات فارسي نيست و به جز همان چهار پيرمردي که در مورد زبان و ادبيات فارسي و ريشه‌هاي زبان‌هاي ايراني تحقيق مي‌کنند، ديگر هيچ توجه‌اي به آن نمي‌شود و اگر همين‌ها هم فوت کنند ديگر کسي را نداريم که براي حفظ و نگهداري زبان فارسي تلاشي کند. متأسفانه کسي به فکر همين چهار نفر هم نيست و براي همين فضاي شبکه‌هاي اجتماعي پر شده است از کلمات و جملات زبان‌هاي غيرايراني که متأسفانه به همين‌ها هم مي‌بالند. به‌هرحال خيلي‌ها تلاش کرده‌اند که در گوگل زبان فارسي مطرح نباشد (و چنانچه در توييتر هم چنين شده بود) اما در مقابل مي‌بينيم چه زبان‌هاي مُرده و زبان‌هايي با حداقل گويشوران در گوگل فعال بوده‌اند، و به هر روي زبان فارسي در گوگل هم مطرح شده است. من فکر مي‌کنم دولت‌ها و حکومت‌هايي هستند که مي‌خواهند زبان فارسي را در اين شبکه‌ها به شكل ديگري نشان دهند. اما همان‌طور که بارها هم گفتم ما چيز دندان‌گيري براي عرضه‌کردن نداريم و بايد در زمينه فرهنگ و ادبيات تلاش‌هايي کنيم و دولت‌هاي خودمان نيز در اين زمينه هزينه کنند؛ چنانچه همان‌هايي که ادبيات گذشته و معاصر ما را مي‌خوانند متوجه مي‌شوند که اين زبان ارزش‌هاي بسياري دارد. همان‌طور که در دنيا جراحان و متخصصان کامپيوتر‌ بنامي داريم و اين را خودشان مي‌گويند و نه اينکه بنده عرض کنم، بايد بتوانيم قدردان همين چهار پيرمردي باشيم که براي زنده‌نگه‌داشتن زبان فارسي تلاش مي‌کنند و درست همانند استاد پورداود و ملک‌الشعراي بهار با همان کتاب سبک‌شناسي‌اش که يک پديده است و مرحوم محمد معين و عبدالحسين زرين‌کوب نبايد بگذاريم اينها هم در گوشه‌اي به فراموشي سپرده شوند؛ ما مطبوعاتي‌ها هم اينها را فراموش کرده‌ايم و بيشتر به اهالي موسيقي و هنرپيشه‌ها پرداخته‌ايم که در بيشتر موارد نيز هنرشان نازل بوده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها