بزرگداشت بيستوپنجمين سالگرد درگذشت مهندس مهدي بازرگان
سربلند از آزمون قدرت
مراسم بزرگداشت بيستوپنجمين سالگرد درگذشت مهندس مهدي بازرگان، پنجشنبه، 26 ديماه 98 از ساعت 15 تا 20 عصر با عنوان «بازرگان، اصلاحات و نقد انقلاب» در کانون توحيد تهران برگزار شد. در اين مراسم، فضاي اندوه و سوگواري ناشي از حوادث اخير، بهويژه فاجعه انساني سقوط هواپيماي مسافري با نصب پلاکاردهاي تسليت، نوارهاي سياه عزاداري و پيامهاي مکرر تسليت از سوي مجري برنامه به چشم ميخورد. در بخش نخست اين همايش، پنج سخنران اصلي حضور داشتند و در بخش دوم که رويکردي انتقادي به برخي آرا و عملکرد مهندس بازرگان داشت، ميزگردي متشکل از شش صاحبنظر در حوزه مسائل تاريخي، معرفتي و سياسي، برگزار شد.تعدادي از شخصيتهاي سياسي، اعضاي ارشد احزاب و چند نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در اين مراسم شرکت داشتند. احمد منتظري، مصطفي تاجزاده، فرشاد مؤمني، حبيبالله پيمان، مرضيه مرتاضيلنگرودي، احمد زيدآبادي، غلامرضا حيدري، پروانه سلحشوري، محمدجواد مظفر، فريدون سحابي، لطفالله ميثمي و محمدياردهالي از جمله شخصيتهاي سياسي بودند که در اين مراسم حضور يافتند.
ابعاد اعتقادي بازرگان به روايت سيدمهدي جعفري
سخنران نخست، سيدمهدي جعفري، پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، از اعضاي اوليه نهضت آزادي ايران و از جمله همراهان مهندس بازرگان در دوران مبارزات پيش از انقلاب، در خلال ذکر خاطرات خود از مرحوم مهندس بازرگان و پيشگامان نهضت آزادي ايران مانند دکتر سحابي و آيتالله طالقاني، به ابعاد اعتقادي و اخلاقي ايشان و ضرورت اين خصایص در سياستورزان و حکمرانان امروز پرداخت.
نسبت روشنفکري و بازرگان به روايت سيدعلي ميرموسوي
سخنران دوم، سيدعلي ميرموسوي، رئيس دانشکده علوم سياسي دانشگاه مفيد، مضامين روشنفکري ديني را مورد بحث قرار داده، مهندس بازرگان را از جريانسازترين متفکران ديني دانست که سنت ديني و حوزه شناخت قرآن را مورد پژوهش و تحتتأثير قرار داد، اما برخلاف اصحاب انديشه، کوششهاي خود را به قلمرو نظر و انديشه محدود نکرد و در سطح الگويي براي عمل اخلاقي در کنش سياسي در تراز ملي مطرح شد.
استواري بازرگان به روايت عبدالعلي بازرگان
پس از اين سخنراني، پيام تصويري مهندس عبدالعلي بازرگان پخش شد. او با يادآوري و تبيين برخي آيات قرآن مجيد، راهنماي زندگي و عملکرد پدر را در فرازوفرود تاريخ و سياست ايران و مراجعه به قرآن در مقام «راهنماي عمل» دانست و اين امر را دليل استقامت و استواري مهندس بازرگان بر راه حق توصيف کرد. بازرگان ضمن تسليت و همدردي با مردم ايران براي مصيبتهاي اخير، آنان را به تمسک به راهنماييهاي عملي قرآن، صبر و عمل صالح فراخواند.
بازرگان در آزمون قدرت به روايت سارا شريعتي
سخنران سوم، سارا شريعتي، استاد جامعهشناسي هنر و پژوهشگر اجتماعي، تحت عنوان «بازرگان، يک قرن روشنفکري ديني در ايران و در آزمون قدرت» نتايج يکي از پژوهشهاي خود را تشريح کرد. از نگاه او، تمام مواضع مختلف مهندس بازرگان، بخشهايي از يک پيوستار منسجم و همراستا بوده که بنا بر ضرورتهاي زماني، گاهي شکلهاي متفاوتي به خود گرفته است. سارا شريعتي در اين نشست گفت: «مهمترين تصوير بازرگان، تصوير يک رجل سياسي است؛ از معاونت وزارت فرهنگ و رئيس هیئت خلعيد در دولت دکتر مصدق، تا مبارزه سياسي در نهضت مقاومت ملي، نهضت آزادي و تجربه زندان و تبعيد و در نهايت تصوير وي بهعنوان اولين نخستوزير پس از انقلاب. غلبه اين تصوير سياسي باعث شده است تا همواره مراسم بزرگداشت وي از جانب مخالفان سياسياش، با ممانعتها و مخالفتهايي روبهرو شود، اما مهدي بازرگان جدا از نقش سياسي، ميراث پربار فکري نيز دارد. او يکي از چهرههاي انديشه اسلام قرن بيستم و يکي از مؤثرترين نويسندگان ادبيات تجددطلبي در ايران است. بازرگان همچنين، مؤلف مجموعه آثار بيستوچندجلدي است که شامل اولين آثار از 1315 تا آخرين مباحث وي در 1373 است؛ حدود 60 سال درهمتنيدگي
زندگي و انديشه. جدا از سهم وي در زمينه تفسير و پژوهشهاي قرآني، بسياري از مفاهيم و مباحث فکري را براي اولينبار بازرگان مطرح کرد يا اولين نويسنده يک رساله در مورد کار است (کار در اسلام 1325)، از اولين کساني که به اجتماع بهعنوان يک حوزه مستقل انديشيد (آثار عظيم اجتماع 1329)، از اولينهايي که به مباحثي مانند خلقوخو و آداب ايراني پرداخت (سازگاري ايراني 1342)، اولين کسي که مفهوم ايدئولوژي را وارد ادبيات فکري کرد (بعثت و ايدئولوژي 1345)، ازاينرو ضرورت دارد مستقل از نقش سياسي ايشان، تأملي در ميراث فکري بازرگان نيز داشته باشيم. اين ميراث فکري را ميتوان در همبستگي ميان سه حوزه دين (اصلاح فکر ديني)، اخلاق (اخلاق کار و مسئوليت) و جامعه (تأکيد بر کار اجتماعي، انجمني و جمعي) تعريف کرد؛ سه حوزهاي که در انديشه بازرگان، در ربط با يکديگر فهم و تعريف ميشوند. اين ميراث اما در آزمون قدرت و سلطه سياست، به سايه رفت و شرح محنتي ديگر در تمدن اسلامي شد: محنت بازرگان».
نسبت استقلال و بازرگان به روايت عبدالکريمي
سخنران چهارم، بيژن عبدالکريمي، عضو هيئت علمي دانشگاه، ميراث بازرگان را مبارزه مستقل و وابستهنبودن به بيگانگان دانست و گفت: «بيترديد، زندگي، منش و شخصيت مهندس مهدي بازرگان، جريان نهضت آزادي و تجربيات و سرنوشت دولت موقت يکي از بيشمار مواردي است که هم از جانب پوزيسيون و قدرت سياسي و هم از جانب اپوزيسيون و روشنفکران، دچار بيمهريها و تاريخسازيهاي ايدئولوژيک شده است؛ بنابراین يکي ديگر از مهمترين وظايف و رسالتهاي ما مواجهههاي علمي و تاريخي، نه بر اساس حب و بغضها با شخصيتها و رويدادهايمان، از جمله با مهندس بازرگان و نهضت علمي و نظري و نيز کنش سياسي اوست؛ رسالتي که دانشگاهها و محافل آکادميک و پژوهشي ما بايد به نحوي جدي آن را بر عهده گيرند».
او ادامه داد: «بازرگان چه پيش و چه بعد از انقلاب، يعني درست در روزگاري که فضاهاي آرمانگرايانه، ايدئولوژيک و چپرويهاي انقلابي حاکم بود، به لحاظ سياسي جامعه را به نوعي ميانهروي و عدم تبعيت از فضاهاي احساسي و تنندادن به حرکتهاي خشونتبار دعوت ميکرد. اين منش، برخلاف اتهامهاي ناجوانمردانه شبهروشنفکران خام و ناپخته و هوچي که به وي برچسب «ليبرال» زده بودند، بيهيچوجه ناشي از خصلتهاي بورژوامنشانه و سازشکارانه او نبود، بلکه ناشي از اصول و پرنسيب خاص سياسي و ناشي از عمق تجربيات اجتماعي او بود. بازرگان، در عين آنکه بههيچوجه، همچون جريانات تندرويي مانند منافقین، چريکهاي فدايي اقليت يا ابوالحسن بنيصدر در برابر مسير پرقدرت و توفاني جريان انقلاب و رهبري آن قرار نگرفت، ولي هرگز نيز از اصول سياسي و اخلاقي خود نيز کوتاه نيامد و به همين دليل، به سهولت از دولت و قدرت سياسي کناره گرفت، ليکن هيچ موقع نيز اين کشور را ترک نکرد و به زير عَلَم قدرتهاي بزرگ جهاني و رسانههاي وابسته به آنها نرفت اما در همان حال، در زمان جنگ، عليرغم مخالفتهايي که با سياستها داشت، به خودش نيز اجازه نداد که ناجوانمردانه به قدرت
سياسي کشورش که در حال جنگ با بيگانگان و نظام جهاني بود، از پشت خنجر زند و تا آنجا که توانست، خود او و دستپروردگان بزرگش، همچون مهندس عزتالله سحابي و دکتر ابراهيم يزدي، در بسياري از موارد به قدرت سياسي در مقابله با آمريکا و عراق و ديگر کشورهاي منطقه مشاوره نيز ميدادند اما امروز، بسياري از روشنفکرنماها و چپنماها که اين پيرمرد و چهرههايي همچون دکتر يدالله سحابي و مهندس عزتالله سحابي را آزرده بودند، هرچند ممکن است همه آنها به اشتباه خود اعتراف نکرده باشند، ولي به احتمال بسيار زياد، در درون خويش شرمنده بوده، از وي حلاليت ميطلبند. البته برخي نيز صراحتا از مهندس بازرگان و دکتر يدالله سحابي عذرخواهي کردند. به هر تقدير، آنچه مهم است، اين است که منش و سنت عملي بازرگان در جامعه ما پيروز شد». اين استاد دانشگاه تصريح کرد: «همه آثار فکري و نظري و نيز عملي، سياسي و اجتماعي مهندس مهدي بازرگان در راستاي پاسخگويي به مصائب و بحرانهاي سهگانه مذکور بوده است. در اينجا ميکوشم به نحوي بسيار سريع و گذرا، در محدوده دقايق محدودي که در اختيارم نهاده شده است، چند جملهاي درباره انديشه و کنش مهندس بازرگان در ارتباط با هر يک
از سه معضله عالم اسلام به طور کلي و جامعه ايران به طور خاص، با توجه به شرايط تاريخي کنونيمان بيان کنم».
عبدالکريمي در ادامه يادآور شد: «بازرگان عقبافتادگي تاريخي نهادهاي سنتي و بيگانگي آنان با جهان و زبان معاصر را بهخوبي درک کرد و در دانشگاههاي ما با زبان و ادبيات تازهاي، بهویژه با تکيه بر دستاوردهاي علوم جديد، کوشيد به دفاع از اسلام و تفکر ديني و معنوي در جهان کنوني برخيزد. وي با زبان و ادبيات جهان معاصر بيگانه نبود و به تعبير يکي از عرفا، شيخ چند کتاب بود و هم با زبان سنت و هم با زبان تمدن جديد آشنا بود و بهخوبي دريافت يکي از مهمترين و بنياديترين مقولات دوره جديد، مؤلفه آزادي است و بدون به رسميت شناختهشدن اين مؤلفه به هيچوجه نميتوان با جهان، جوامع و انسان مدرن ارتباط برقرار کرد. با اين وصف و عليرغم آنکه نهضت فکري و اصلاح ديني بازرگان در جريانات بعدي و در شخصيتها و مراحل بعدي جريان روشنفکري ديني ادامه يافت و به همين اعتبار جامعه ما را بسيار تحت تأثير قرار داد، ولي گفتمان فکري و نظري او به دليل فقدان مباني حِکمي و فلسفي مستحکم و تأثيرپذيري از نوعي علمگرايي و پوزيتيويسمي بسيار خام و ناانديشيده و با توجه به تحولات بسيار ژرفي که جهان در اين نيم قرن اخير با آن روبهرو بوده است تا آنجا که ما به
دليل ظهور شرايط پستمدرن با دومين شکاف تمدني خودــ يعني علاوه بر تعارضات عالم مدرن با عالم سنتي ما، بلکه با تعارضات عالم پسامدرن با خود عالم مدرن و لذا با عالم سنتي نيزــ روبهرو هستيم، طبيعي است که گفتمان اصلاح ديني بازرگان به همان شکل و شمايل پيشين و بدون بازنگريهاي اساسي نميتواند به مسائل و بحرانهاي نظري کنوني ما پاسخ دهد». عبدالکريمي درباره کينهتوزنبودن اعضاي نهضت آزادي گفت: «وصف بازرگان و يارانش هرگز به کينهتوزي و کينهپراکني نسبت به حاکميت مبادرت نورزيدند و به فضاهاي پوپوليستي و دشمنيجويانه رسانههاي خارجي تن ندادند و حتي، درست در زماني تحت شديدترين تضييقات بودند، مهندس عزتالله سحابي تجربياتش را در اختيار سازمان برنامه و بودجه قرار ميداد و دکتر ابراهيم يزدي محل مشورت وزارت امور خارجه قرار ميگرفت و آنها ابايي از اين نداشتند که در جهت حل مسائل ملي ياري رسانند». او در نقد جريان بهظاهر روشنفکري روزگار کنوني اظهار کرد: «حال اين رويه سياسي را مقايسه کنيد با روزگار ما که بخشي از شبهروشنفکران و جوانان خام ما نهتنها اصلا به مناسبات استعماري و نظام سلطه جهاني توجه نداشته، بلکه فاجعهآميزتر آن
است که آمريکا و غرب را بهمنزله فرشته نجات مينگرند و همسو با آنان تفسيرهاي آنان را بازگو ميکنند. در تلقي خام اين گروه تنها کافي است ما دستمان را بهسوي غرب و آمريکا براي دوستي دراز کنیم، آنان نيز خيلي گرم دستان ما را خواهند فشرد و مشکلات کشور به سهولت آبخوردن حل خواهد شد! آنچه من خواهانم بر آن تأکيد ورزم اين است که ما ايرانيان، اعم از پوزيسيون و اپوزيسيون، دولتمرد و روشنفکر، حوزوي و دانشگاهي، عوام و غيرعوام بايد براي خودمان درخصوص حيات سياسي و اجتماعي خودمان به يک چارچوب ملي و يک اجماع دست پيدا کنيم و در اين راستا البته که حاکميت سياسي را نيز بايد به نقد کشيد؛ اما سخنم در اين است که اين همه ماجرا نيست و براي نجات کشور خود جريان روشنفکري و اپوزيسيون نيز به نقدهايي اساسي نيازمند است و منش سياسي بزرگاني مانند بازرگان و برخي ياران برجستهاش الگوي بسيار شايسته و مناسبي براي نيل به چنين چارچوبي ميتواند باشند».
نسبت نهادهاي اجتماعي و بازرگان به روايت مالکيپور
سخنران آخر احسان مالکيپور، پژوهشگر و دانشجوي دکترا بود که بر ديدگاههاي مهندس بازرگان بر اصلاح نهادهاي اجتماعي تأکيد کرد. او در توضيح عدم موفقيت جنبشهاي سياسي يک قرن اخير، به نظريه نهادهاي اجتماعي اشاره کرد و گفت: «در اين ديدگاه، نهادهاي اجتماعي مانند خانواده، حکومت و دين هستند که بر قوانين کشور، بهويژه قانون اساسي تأثير ميگذارند. قوانين، عامل اثرگذار بر زندگي هر روزه مردم هستند».
ميزگردي با حضور توسلي، رفيعي، منصوري، آدينهوند و احسان شريعتي
بخش دوم به ميزگرد پيرامون «نقد بازرگان، نقد اصلاحات و نقد انقلاب» اختصاص يافت. حسين رفيعي، فعال ملي- مذهبي در نقد مهندس بازرگان به لزوم تداوم کار فرهنگي توسط ايشان بعد از دهه 1340 و واردکردن روحانيت به حرکتهاي سياسي و ايجاد يک نيروي رقيب پرداخت.احسان شريعتي، پژوهشگر فلسفه، به ضرورت نقد مهندس بازرگان و پرهيز از اکتفا به بيان کاميابيهاي مهندس بازرگان اشاره کرد. ايشان اظهار کرد که در صورت توقف در مدح و ستايش اين شخصيت و بسندهکردن به اين کار، از حرکت در جهت تغيير، اصلاح و پيشرفت باز خواهيم ماند.آذر منصوري، فعال سياسي اصلاحطلب و قائممقام حزب اتحاد ملت ايران هم با قرائت بخشهايي از مدافعات مهندس بازرگان در دادگاه نظامي و نطق پيش از دستور ايشان در مجلس شوراي اسلامي در دهه60، استعفاي مهندس بازرگان را عملي دانست که اثر آن بر انقلاب اسلامي جبرانناپذير است.آدينهوند، پژوهشگر علوم سياسي نيز گفت: «مسائل و چالشهاي مطرحشده توسط مهندس بازرگان شامل تقابل سنت و مدرنيته، ضرورت پيراستن دين از خرافهها، تقابل اسلام و خشونت، ضرورت مقابله با بنيادگرايي، چالش انقلاب و اصلاح، مسئله تفکيک دين و دولت، مسئله اسلام، دموکراسي
و... اينها امروز نيز مسائلي ملي و در سطح جهاني هستند. در پايان ميزگرد مهندس محمد توسلي، دبير کل نهضت آزادي ايران، با جمعبندي کوتاه و با پاسخ به برخي سؤالها و نقدهاي مطرحشده، توضيحاتي در راستاي ضرورت و تأثيرات مثبت تعامل تعاليبخش بازرگان و روشنفکران ديني با روحانيون سياسي ارائه داد. دبير کل نهضت آزادي ايران در خاتمه اين نشست، اعلام کرد: «يکي از مهمترين پيامهاي مهندس بازرگان براي اين دوره از حيات سياسي جامعه ايران و در راستاي گذار از بنبستها و بحرانهاي جاري، ضرورت همگرايي، همکاري و مشارکت جمعي براي تحقق اهداف مشترک و مطالبات تاريخي جامعه کنوني است».
مراسم بزرگداشت بيستوپنجمين سالگرد درگذشت مهندس مهدي بازرگان، پنجشنبه، 26 ديماه 98 از ساعت 15 تا 20 عصر با عنوان «بازرگان، اصلاحات و نقد انقلاب» در کانون توحيد تهران برگزار شد. در اين مراسم، فضاي اندوه و سوگواري ناشي از حوادث اخير، بهويژه فاجعه انساني سقوط هواپيماي مسافري با نصب پلاکاردهاي تسليت، نوارهاي سياه عزاداري و پيامهاي مکرر تسليت از سوي مجري برنامه به چشم ميخورد. در بخش نخست اين همايش، پنج سخنران اصلي حضور داشتند و در بخش دوم که رويکردي انتقادي به برخي آرا و عملکرد مهندس بازرگان داشت، ميزگردي متشکل از شش صاحبنظر در حوزه مسائل تاريخي، معرفتي و سياسي، برگزار شد.تعدادي از شخصيتهاي سياسي، اعضاي ارشد احزاب و چند نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در اين مراسم شرکت داشتند. احمد منتظري، مصطفي تاجزاده، فرشاد مؤمني، حبيبالله پيمان، مرضيه مرتاضيلنگرودي، احمد زيدآبادي، غلامرضا حيدري، پروانه سلحشوري، محمدجواد مظفر، فريدون سحابي، لطفالله ميثمي و محمدياردهالي از جمله شخصيتهاي سياسي بودند که در اين مراسم حضور يافتند.
ابعاد اعتقادي بازرگان به روايت سيدمهدي جعفري
سخنران نخست، سيدمهدي جعفري، پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، از اعضاي اوليه نهضت آزادي ايران و از جمله همراهان مهندس بازرگان در دوران مبارزات پيش از انقلاب، در خلال ذکر خاطرات خود از مرحوم مهندس بازرگان و پيشگامان نهضت آزادي ايران مانند دکتر سحابي و آيتالله طالقاني، به ابعاد اعتقادي و اخلاقي ايشان و ضرورت اين خصایص در سياستورزان و حکمرانان امروز پرداخت.
نسبت روشنفکري و بازرگان به روايت سيدعلي ميرموسوي
سخنران دوم، سيدعلي ميرموسوي، رئيس دانشکده علوم سياسي دانشگاه مفيد، مضامين روشنفکري ديني را مورد بحث قرار داده، مهندس بازرگان را از جريانسازترين متفکران ديني دانست که سنت ديني و حوزه شناخت قرآن را مورد پژوهش و تحتتأثير قرار داد، اما برخلاف اصحاب انديشه، کوششهاي خود را به قلمرو نظر و انديشه محدود نکرد و در سطح الگويي براي عمل اخلاقي در کنش سياسي در تراز ملي مطرح شد.
استواري بازرگان به روايت عبدالعلي بازرگان
پس از اين سخنراني، پيام تصويري مهندس عبدالعلي بازرگان پخش شد. او با يادآوري و تبيين برخي آيات قرآن مجيد، راهنماي زندگي و عملکرد پدر را در فرازوفرود تاريخ و سياست ايران و مراجعه به قرآن در مقام «راهنماي عمل» دانست و اين امر را دليل استقامت و استواري مهندس بازرگان بر راه حق توصيف کرد. بازرگان ضمن تسليت و همدردي با مردم ايران براي مصيبتهاي اخير، آنان را به تمسک به راهنماييهاي عملي قرآن، صبر و عمل صالح فراخواند.
بازرگان در آزمون قدرت به روايت سارا شريعتي
سخنران سوم، سارا شريعتي، استاد جامعهشناسي هنر و پژوهشگر اجتماعي، تحت عنوان «بازرگان، يک قرن روشنفکري ديني در ايران و در آزمون قدرت» نتايج يکي از پژوهشهاي خود را تشريح کرد. از نگاه او، تمام مواضع مختلف مهندس بازرگان، بخشهايي از يک پيوستار منسجم و همراستا بوده که بنا بر ضرورتهاي زماني، گاهي شکلهاي متفاوتي به خود گرفته است. سارا شريعتي در اين نشست گفت: «مهمترين تصوير بازرگان، تصوير يک رجل سياسي است؛ از معاونت وزارت فرهنگ و رئيس هیئت خلعيد در دولت دکتر مصدق، تا مبارزه سياسي در نهضت مقاومت ملي، نهضت آزادي و تجربه زندان و تبعيد و در نهايت تصوير وي بهعنوان اولين نخستوزير پس از انقلاب. غلبه اين تصوير سياسي باعث شده است تا همواره مراسم بزرگداشت وي از جانب مخالفان سياسياش، با ممانعتها و مخالفتهايي روبهرو شود، اما مهدي بازرگان جدا از نقش سياسي، ميراث پربار فکري نيز دارد. او يکي از چهرههاي انديشه اسلام قرن بيستم و يکي از مؤثرترين نويسندگان ادبيات تجددطلبي در ايران است. بازرگان همچنين، مؤلف مجموعه آثار بيستوچندجلدي است که شامل اولين آثار از 1315 تا آخرين مباحث وي در 1373 است؛ حدود 60 سال درهمتنيدگي
زندگي و انديشه. جدا از سهم وي در زمينه تفسير و پژوهشهاي قرآني، بسياري از مفاهيم و مباحث فکري را براي اولينبار بازرگان مطرح کرد يا اولين نويسنده يک رساله در مورد کار است (کار در اسلام 1325)، از اولين کساني که به اجتماع بهعنوان يک حوزه مستقل انديشيد (آثار عظيم اجتماع 1329)، از اولينهايي که به مباحثي مانند خلقوخو و آداب ايراني پرداخت (سازگاري ايراني 1342)، اولين کسي که مفهوم ايدئولوژي را وارد ادبيات فکري کرد (بعثت و ايدئولوژي 1345)، ازاينرو ضرورت دارد مستقل از نقش سياسي ايشان، تأملي در ميراث فکري بازرگان نيز داشته باشيم. اين ميراث فکري را ميتوان در همبستگي ميان سه حوزه دين (اصلاح فکر ديني)، اخلاق (اخلاق کار و مسئوليت) و جامعه (تأکيد بر کار اجتماعي، انجمني و جمعي) تعريف کرد؛ سه حوزهاي که در انديشه بازرگان، در ربط با يکديگر فهم و تعريف ميشوند. اين ميراث اما در آزمون قدرت و سلطه سياست، به سايه رفت و شرح محنتي ديگر در تمدن اسلامي شد: محنت بازرگان».
نسبت استقلال و بازرگان به روايت عبدالکريمي
سخنران چهارم، بيژن عبدالکريمي، عضو هيئت علمي دانشگاه، ميراث بازرگان را مبارزه مستقل و وابستهنبودن به بيگانگان دانست و گفت: «بيترديد، زندگي، منش و شخصيت مهندس مهدي بازرگان، جريان نهضت آزادي و تجربيات و سرنوشت دولت موقت يکي از بيشمار مواردي است که هم از جانب پوزيسيون و قدرت سياسي و هم از جانب اپوزيسيون و روشنفکران، دچار بيمهريها و تاريخسازيهاي ايدئولوژيک شده است؛ بنابراین يکي ديگر از مهمترين وظايف و رسالتهاي ما مواجهههاي علمي و تاريخي، نه بر اساس حب و بغضها با شخصيتها و رويدادهايمان، از جمله با مهندس بازرگان و نهضت علمي و نظري و نيز کنش سياسي اوست؛ رسالتي که دانشگاهها و محافل آکادميک و پژوهشي ما بايد به نحوي جدي آن را بر عهده گيرند».
او ادامه داد: «بازرگان چه پيش و چه بعد از انقلاب، يعني درست در روزگاري که فضاهاي آرمانگرايانه، ايدئولوژيک و چپرويهاي انقلابي حاکم بود، به لحاظ سياسي جامعه را به نوعي ميانهروي و عدم تبعيت از فضاهاي احساسي و تنندادن به حرکتهاي خشونتبار دعوت ميکرد. اين منش، برخلاف اتهامهاي ناجوانمردانه شبهروشنفکران خام و ناپخته و هوچي که به وي برچسب «ليبرال» زده بودند، بيهيچوجه ناشي از خصلتهاي بورژوامنشانه و سازشکارانه او نبود، بلکه ناشي از اصول و پرنسيب خاص سياسي و ناشي از عمق تجربيات اجتماعي او بود. بازرگان، در عين آنکه بههيچوجه، همچون جريانات تندرويي مانند منافقین، چريکهاي فدايي اقليت يا ابوالحسن بنيصدر در برابر مسير پرقدرت و توفاني جريان انقلاب و رهبري آن قرار نگرفت، ولي هرگز نيز از اصول سياسي و اخلاقي خود نيز کوتاه نيامد و به همين دليل، به سهولت از دولت و قدرت سياسي کناره گرفت، ليکن هيچ موقع نيز اين کشور را ترک نکرد و به زير عَلَم قدرتهاي بزرگ جهاني و رسانههاي وابسته به آنها نرفت اما در همان حال، در زمان جنگ، عليرغم مخالفتهايي که با سياستها داشت، به خودش نيز اجازه نداد که ناجوانمردانه به قدرت
سياسي کشورش که در حال جنگ با بيگانگان و نظام جهاني بود، از پشت خنجر زند و تا آنجا که توانست، خود او و دستپروردگان بزرگش، همچون مهندس عزتالله سحابي و دکتر ابراهيم يزدي، در بسياري از موارد به قدرت سياسي در مقابله با آمريکا و عراق و ديگر کشورهاي منطقه مشاوره نيز ميدادند اما امروز، بسياري از روشنفکرنماها و چپنماها که اين پيرمرد و چهرههايي همچون دکتر يدالله سحابي و مهندس عزتالله سحابي را آزرده بودند، هرچند ممکن است همه آنها به اشتباه خود اعتراف نکرده باشند، ولي به احتمال بسيار زياد، در درون خويش شرمنده بوده، از وي حلاليت ميطلبند. البته برخي نيز صراحتا از مهندس بازرگان و دکتر يدالله سحابي عذرخواهي کردند. به هر تقدير، آنچه مهم است، اين است که منش و سنت عملي بازرگان در جامعه ما پيروز شد». اين استاد دانشگاه تصريح کرد: «همه آثار فکري و نظري و نيز عملي، سياسي و اجتماعي مهندس مهدي بازرگان در راستاي پاسخگويي به مصائب و بحرانهاي سهگانه مذکور بوده است. در اينجا ميکوشم به نحوي بسيار سريع و گذرا، در محدوده دقايق محدودي که در اختيارم نهاده شده است، چند جملهاي درباره انديشه و کنش مهندس بازرگان در ارتباط با هر يک
از سه معضله عالم اسلام به طور کلي و جامعه ايران به طور خاص، با توجه به شرايط تاريخي کنونيمان بيان کنم».
عبدالکريمي در ادامه يادآور شد: «بازرگان عقبافتادگي تاريخي نهادهاي سنتي و بيگانگي آنان با جهان و زبان معاصر را بهخوبي درک کرد و در دانشگاههاي ما با زبان و ادبيات تازهاي، بهویژه با تکيه بر دستاوردهاي علوم جديد، کوشيد به دفاع از اسلام و تفکر ديني و معنوي در جهان کنوني برخيزد. وي با زبان و ادبيات جهان معاصر بيگانه نبود و به تعبير يکي از عرفا، شيخ چند کتاب بود و هم با زبان سنت و هم با زبان تمدن جديد آشنا بود و بهخوبي دريافت يکي از مهمترين و بنياديترين مقولات دوره جديد، مؤلفه آزادي است و بدون به رسميت شناختهشدن اين مؤلفه به هيچوجه نميتوان با جهان، جوامع و انسان مدرن ارتباط برقرار کرد. با اين وصف و عليرغم آنکه نهضت فکري و اصلاح ديني بازرگان در جريانات بعدي و در شخصيتها و مراحل بعدي جريان روشنفکري ديني ادامه يافت و به همين اعتبار جامعه ما را بسيار تحت تأثير قرار داد، ولي گفتمان فکري و نظري او به دليل فقدان مباني حِکمي و فلسفي مستحکم و تأثيرپذيري از نوعي علمگرايي و پوزيتيويسمي بسيار خام و ناانديشيده و با توجه به تحولات بسيار ژرفي که جهان در اين نيم قرن اخير با آن روبهرو بوده است تا آنجا که ما به
دليل ظهور شرايط پستمدرن با دومين شکاف تمدني خودــ يعني علاوه بر تعارضات عالم مدرن با عالم سنتي ما، بلکه با تعارضات عالم پسامدرن با خود عالم مدرن و لذا با عالم سنتي نيزــ روبهرو هستيم، طبيعي است که گفتمان اصلاح ديني بازرگان به همان شکل و شمايل پيشين و بدون بازنگريهاي اساسي نميتواند به مسائل و بحرانهاي نظري کنوني ما پاسخ دهد». عبدالکريمي درباره کينهتوزنبودن اعضاي نهضت آزادي گفت: «وصف بازرگان و يارانش هرگز به کينهتوزي و کينهپراکني نسبت به حاکميت مبادرت نورزيدند و به فضاهاي پوپوليستي و دشمنيجويانه رسانههاي خارجي تن ندادند و حتي، درست در زماني تحت شديدترين تضييقات بودند، مهندس عزتالله سحابي تجربياتش را در اختيار سازمان برنامه و بودجه قرار ميداد و دکتر ابراهيم يزدي محل مشورت وزارت امور خارجه قرار ميگرفت و آنها ابايي از اين نداشتند که در جهت حل مسائل ملي ياري رسانند». او در نقد جريان بهظاهر روشنفکري روزگار کنوني اظهار کرد: «حال اين رويه سياسي را مقايسه کنيد با روزگار ما که بخشي از شبهروشنفکران و جوانان خام ما نهتنها اصلا به مناسبات استعماري و نظام سلطه جهاني توجه نداشته، بلکه فاجعهآميزتر آن
است که آمريکا و غرب را بهمنزله فرشته نجات مينگرند و همسو با آنان تفسيرهاي آنان را بازگو ميکنند. در تلقي خام اين گروه تنها کافي است ما دستمان را بهسوي غرب و آمريکا براي دوستي دراز کنیم، آنان نيز خيلي گرم دستان ما را خواهند فشرد و مشکلات کشور به سهولت آبخوردن حل خواهد شد! آنچه من خواهانم بر آن تأکيد ورزم اين است که ما ايرانيان، اعم از پوزيسيون و اپوزيسيون، دولتمرد و روشنفکر، حوزوي و دانشگاهي، عوام و غيرعوام بايد براي خودمان درخصوص حيات سياسي و اجتماعي خودمان به يک چارچوب ملي و يک اجماع دست پيدا کنيم و در اين راستا البته که حاکميت سياسي را نيز بايد به نقد کشيد؛ اما سخنم در اين است که اين همه ماجرا نيست و براي نجات کشور خود جريان روشنفکري و اپوزيسيون نيز به نقدهايي اساسي نيازمند است و منش سياسي بزرگاني مانند بازرگان و برخي ياران برجستهاش الگوي بسيار شايسته و مناسبي براي نيل به چنين چارچوبي ميتواند باشند».
نسبت نهادهاي اجتماعي و بازرگان به روايت مالکيپور
سخنران آخر احسان مالکيپور، پژوهشگر و دانشجوي دکترا بود که بر ديدگاههاي مهندس بازرگان بر اصلاح نهادهاي اجتماعي تأکيد کرد. او در توضيح عدم موفقيت جنبشهاي سياسي يک قرن اخير، به نظريه نهادهاي اجتماعي اشاره کرد و گفت: «در اين ديدگاه، نهادهاي اجتماعي مانند خانواده، حکومت و دين هستند که بر قوانين کشور، بهويژه قانون اساسي تأثير ميگذارند. قوانين، عامل اثرگذار بر زندگي هر روزه مردم هستند».
ميزگردي با حضور توسلي، رفيعي، منصوري، آدينهوند و احسان شريعتي
بخش دوم به ميزگرد پيرامون «نقد بازرگان، نقد اصلاحات و نقد انقلاب» اختصاص يافت. حسين رفيعي، فعال ملي- مذهبي در نقد مهندس بازرگان به لزوم تداوم کار فرهنگي توسط ايشان بعد از دهه 1340 و واردکردن روحانيت به حرکتهاي سياسي و ايجاد يک نيروي رقيب پرداخت.احسان شريعتي، پژوهشگر فلسفه، به ضرورت نقد مهندس بازرگان و پرهيز از اکتفا به بيان کاميابيهاي مهندس بازرگان اشاره کرد. ايشان اظهار کرد که در صورت توقف در مدح و ستايش اين شخصيت و بسندهکردن به اين کار، از حرکت در جهت تغيير، اصلاح و پيشرفت باز خواهيم ماند.آذر منصوري، فعال سياسي اصلاحطلب و قائممقام حزب اتحاد ملت ايران هم با قرائت بخشهايي از مدافعات مهندس بازرگان در دادگاه نظامي و نطق پيش از دستور ايشان در مجلس شوراي اسلامي در دهه60، استعفاي مهندس بازرگان را عملي دانست که اثر آن بر انقلاب اسلامي جبرانناپذير است.آدينهوند، پژوهشگر علوم سياسي نيز گفت: «مسائل و چالشهاي مطرحشده توسط مهندس بازرگان شامل تقابل سنت و مدرنيته، ضرورت پيراستن دين از خرافهها، تقابل اسلام و خشونت، ضرورت مقابله با بنيادگرايي، چالش انقلاب و اصلاح، مسئله تفکيک دين و دولت، مسئله اسلام، دموکراسي
و... اينها امروز نيز مسائلي ملي و در سطح جهاني هستند. در پايان ميزگرد مهندس محمد توسلي، دبير کل نهضت آزادي ايران، با جمعبندي کوتاه و با پاسخ به برخي سؤالها و نقدهاي مطرحشده، توضيحاتي در راستاي ضرورت و تأثيرات مثبت تعامل تعاليبخش بازرگان و روشنفکران ديني با روحانيون سياسي ارائه داد. دبير کل نهضت آزادي ايران در خاتمه اين نشست، اعلام کرد: «يکي از مهمترين پيامهاي مهندس بازرگان براي اين دوره از حيات سياسي جامعه ايران و در راستاي گذار از بنبستها و بحرانهاي جاري، ضرورت همگرايي، همکاري و مشارکت جمعي براي تحقق اهداف مشترک و مطالبات تاريخي جامعه کنوني است».