|

15 سال تحقيق بي‌نتيجه درباره قتل 2 مرد

شرق: 15 سال بعد از به‌قتل‌رسيدن دو دوست در يک کارگاه اين پرونده در حالي در دادگاه کيفري استان تهران مورد رسيدگي قرار گرفت که عامل قتل هنوز شناسايي نشده ‌است. اسفند سال 83 صاحب يک کارگاه در شمال شهر تهران به مأموران خبر داد دو نفر در کارگاهش به قتل رسيده‌اند. او گفت: در کارگاه من يک نگهبان افغانستاني زندگي مي‌کرد، شب‌ها که کارگاه تعطيل مي‌شد او مي‌ماند و اگر مشکلي پيش مي‌آمد حتما با من تماس مي‌گرفت‌. روز حادثه صبح زود مانند روزهاي ديگر سر کار رفتم و در زدم، اما در را باز نکرد. خودم در را باز کردم و ديدم مرد نگهبان به نام جمعه نيست. اين مرد ادامه داد: وقتي وارد کارگاه شدم دو جسد ديدم که سر از تنشان جدا شده ‌بود. من اين افراد را نمي‌شناسم، وسايلي هم آنجا بود که متعلق به من نيست و نمي‌دانم چه کسي آنها را آنجا گذاشته، ضمن اينکه نگهبان کارگاه نيز ناپديد شده ‌است. وقتي مأموران در محل حاضر شدند جسد دو مرد جوان را که به نظر مي‌رسيد درگيري شديدي هم داشته‌اند، مشاهده کردند. پليس چند بسته بزرگ را که به شکل خاص بسته‌بندي شده ‌بود، پيدا کرد؛ هرچند از ظاهر بسته‌ها به نظر مي‌رسيد مواد داخل آن ترياک است، اما پليس آن را براي آزمايش به مرکز مخصوص فرستاد. پيگيري‌ها براي مشخص‌شدن راز اين دو قتل همچنان ادامه داشت. پليس در گام بعدي تحقيقات خود متوجه شد دو مقتول از افرادي بودند که در زمينه حمل و نگهداري مواد مخدر فعاليت داشتند. اين در حالي بود که آزمايشگاه نيز اعلام کرد آنچه به عنوان ترياک به اين مرکز داده شده، مقداري شن، رنگ و خرما ‌است که به شکل ترياک آن را درست کرده‌اند. با مشخص‌شدن تقلبي‌بودن ترياک‌ها اين ظن که درگيري بر سر مواد مخدر بوده و عامل قتل‌ها متوجه شده اين مواد تقلبي است، قوت گرفت. پليس حدس مي‌زد با اينکه مواد بسته‌بندي‌شده بسيار به ترياک شباهت داشته‌ احتمالا خريدار متوجه شده که اين مواد ترياک نيست و با فروشنده درگير شده و همين باعث قتل‌ها شده ‌است. اين در حالي بود که مأموران متوجه شدند جمعه نيز از کشور متواري شده‌ است. آنها پي بردند جمعه بعد از رخ‌دادن اين قتل‌ها احتمالا از تهران فرار کرده و به سمت شرق کشور رفته‌ و از آنجا ايران را ترک کرده و به کشور خودش برگشته است. تحقيقات مأموران براي پيدا‌کردن عامل يا عاملان قتل بي‌نتيجه ماند تا اينکه 15 سال بعد همسران اين دو مقتول از دادگاه درخواست رسيدگي کردند. اين در حالي بود که فرزندان آنها که زمان قتل سه و چهار ساله بودند، حالا به سن رشد رسيده و آنها نيز خودشان درخواست ديه از بيت‌المال کردند. فرزند 18 ساله يکي از مقتولان به دادگاه گفت: من وقتي پدرم را از دست دادم سه ساله بودم، اصلا نمي‌دانم ماجرا چيست و چرا او کشته شده ‌است. من تنها فرزند مادرم هستم و در اين سال‌ها مادرم بسيار زحمت کشيد تا من را بزرگ کند. من چيزي از پدرم به ياد ندارم، به همين دلیل هم نمي‌توانم بگويم که او چه دشمني داشته يا چرا به قتل رسيده ‌است، اما اين را مي‌دانم که بعد از مرگ او مادرم بسيار عذاب کشيد او کار مي‌کرد که بتواند من را بزرگ کند و خرجي‌ام را بدهد. من درخواست ديه از بيت‌المال دارم، البته درخواست بررسي پرونده قتل پدرم را هم دارم، در‌صورتي‌که قاتل پيدا شود از او شکايت دارم و خواستار قصاص نيز هستم. در ادامه، فرزند مقتول ديگر پرونده در جايگاه قرار گرفت. او نيز گفت: اگر پدرم زنده بود، قطعا من زندگي بهتري داشتم. او به قتل رسيده‌ و چون قاتلش پيدا نشده ‌است، من درخواست ديه از بيت‌المال را دارم و اگر قاتل پيدا شود درخواست مجازات او را دارم. اما حالا که قاتل پيدا نشده ديه مي‌تواند زندگي من و مادرم را دگرگون کند و خواستار پرداخت ديه هستم. در پايان قضات شعبه 2 دادگاه کيفري استان تهران براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

شرق: 15 سال بعد از به‌قتل‌رسيدن دو دوست در يک کارگاه اين پرونده در حالي در دادگاه کيفري استان تهران مورد رسيدگي قرار گرفت که عامل قتل هنوز شناسايي نشده ‌است. اسفند سال 83 صاحب يک کارگاه در شمال شهر تهران به مأموران خبر داد دو نفر در کارگاهش به قتل رسيده‌اند. او گفت: در کارگاه من يک نگهبان افغانستاني زندگي مي‌کرد، شب‌ها که کارگاه تعطيل مي‌شد او مي‌ماند و اگر مشکلي پيش مي‌آمد حتما با من تماس مي‌گرفت‌. روز حادثه صبح زود مانند روزهاي ديگر سر کار رفتم و در زدم، اما در را باز نکرد. خودم در را باز کردم و ديدم مرد نگهبان به نام جمعه نيست. اين مرد ادامه داد: وقتي وارد کارگاه شدم دو جسد ديدم که سر از تنشان جدا شده ‌بود. من اين افراد را نمي‌شناسم، وسايلي هم آنجا بود که متعلق به من نيست و نمي‌دانم چه کسي آنها را آنجا گذاشته، ضمن اينکه نگهبان کارگاه نيز ناپديد شده ‌است. وقتي مأموران در محل حاضر شدند جسد دو مرد جوان را که به نظر مي‌رسيد درگيري شديدي هم داشته‌اند، مشاهده کردند. پليس چند بسته بزرگ را که به شکل خاص بسته‌بندي شده ‌بود، پيدا کرد؛ هرچند از ظاهر بسته‌ها به نظر مي‌رسيد مواد داخل آن ترياک است، اما پليس آن را براي آزمايش به مرکز مخصوص فرستاد. پيگيري‌ها براي مشخص‌شدن راز اين دو قتل همچنان ادامه داشت. پليس در گام بعدي تحقيقات خود متوجه شد دو مقتول از افرادي بودند که در زمينه حمل و نگهداري مواد مخدر فعاليت داشتند. اين در حالي بود که آزمايشگاه نيز اعلام کرد آنچه به عنوان ترياک به اين مرکز داده شده، مقداري شن، رنگ و خرما ‌است که به شکل ترياک آن را درست کرده‌اند. با مشخص‌شدن تقلبي‌بودن ترياک‌ها اين ظن که درگيري بر سر مواد مخدر بوده و عامل قتل‌ها متوجه شده اين مواد تقلبي است، قوت گرفت. پليس حدس مي‌زد با اينکه مواد بسته‌بندي‌شده بسيار به ترياک شباهت داشته‌ احتمالا خريدار متوجه شده که اين مواد ترياک نيست و با فروشنده درگير شده و همين باعث قتل‌ها شده ‌است. اين در حالي بود که مأموران متوجه شدند جمعه نيز از کشور متواري شده‌ است. آنها پي بردند جمعه بعد از رخ‌دادن اين قتل‌ها احتمالا از تهران فرار کرده و به سمت شرق کشور رفته‌ و از آنجا ايران را ترک کرده و به کشور خودش برگشته است. تحقيقات مأموران براي پيدا‌کردن عامل يا عاملان قتل بي‌نتيجه ماند تا اينکه 15 سال بعد همسران اين دو مقتول از دادگاه درخواست رسيدگي کردند. اين در حالي بود که فرزندان آنها که زمان قتل سه و چهار ساله بودند، حالا به سن رشد رسيده و آنها نيز خودشان درخواست ديه از بيت‌المال کردند. فرزند 18 ساله يکي از مقتولان به دادگاه گفت: من وقتي پدرم را از دست دادم سه ساله بودم، اصلا نمي‌دانم ماجرا چيست و چرا او کشته شده ‌است. من تنها فرزند مادرم هستم و در اين سال‌ها مادرم بسيار زحمت کشيد تا من را بزرگ کند. من چيزي از پدرم به ياد ندارم، به همين دلیل هم نمي‌توانم بگويم که او چه دشمني داشته يا چرا به قتل رسيده ‌است، اما اين را مي‌دانم که بعد از مرگ او مادرم بسيار عذاب کشيد او کار مي‌کرد که بتواند من را بزرگ کند و خرجي‌ام را بدهد. من درخواست ديه از بيت‌المال دارم، البته درخواست بررسي پرونده قتل پدرم را هم دارم، در‌صورتي‌که قاتل پيدا شود از او شکايت دارم و خواستار قصاص نيز هستم. در ادامه، فرزند مقتول ديگر پرونده در جايگاه قرار گرفت. او نيز گفت: اگر پدرم زنده بود، قطعا من زندگي بهتري داشتم. او به قتل رسيده‌ و چون قاتلش پيدا نشده ‌است، من درخواست ديه از بيت‌المال را دارم و اگر قاتل پيدا شود درخواست مجازات او را دارم. اما حالا که قاتل پيدا نشده ديه مي‌تواند زندگي من و مادرم را دگرگون کند و خواستار پرداخت ديه هستم. در پايان قضات شعبه 2 دادگاه کيفري استان تهران براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها