|

ضرورت مشاوره به آسیب‌دیدگان

الهام فخاری- عضو شورای شهر

خبر پخش می‌شود، رسانه‌ها در رقابت با هم در پی نخستین تصویرها هرچه را که ضبط می‌کنند منتشر می‌کنند. تکه‌پاره‌های کتاب و لباس و آخرین چیزها و آخرین لحظه‌ها اکنون در سراسر شبکه‌های اجتماعی مجازی و خبرگزاری‌ها در دسترس هستند و بارهاوبارها در گروه‌ها و صفحه‌ها بازچرخانده می‌شوند. فرقی ندارد که زلزله بوده یا سیل، انبوه جمعیت بوده یا رخدادی جاده‌ای يا آنکه فاجعه‌ای هوایی باشد. بحران اقلیمی باشد یا انسان‌ساخته، با خود موجی از تنش و فشار روانی به همراه دارد. بستگی دارد که به فاجعه چقدر نزدیک بوده یا چه نسبتی با قربانیان یا آسیب‌دیدگان داشته باشیم. ازدست‌دادن دوست، یار، فرزند یا والدین یکی از چالش‌هاي بزرگ روان‌شناختی است که آدمی تجربه می‌کند. فشار روانی این فقدان ممکن است به تغییر بنیادی در فلسفه زندگی، بازخورد (نگرش)ها و ویژگی‌های شخصیتی افراد بینجامد. کوبلر راس، یکی از نظریه‌‌پردازهای سوگ و فقدان، فرایند روبه‌روشدن با مرگ و ازدست‌دادن افراد را در پنج گامگاه انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش توضیح داده است. برخی واکنش‌های آنی به ازدست‌دادن نزدیکان سراسر خشم و خروش و گاهی همراه با آسیب‌زدن به خود و برای برخی دیگر از آغاز، تجربه‌ بهت و کاهش شدید هیجان و خاموشی است. در آیین‌های سوگواری سرزمین ما فرصت و فضایی برای بیان هیجان، گریستن و شیون وجود داشته که افراد در بافت گروهی هیجان‌های منفی خود را در سوگ فقدان کسی/کسانی تجربه و برون‌ریزی می‌کرده‌اند. در برخی مناطق ایران موسیقی و مناسک سوگ هم ترکیبی از بیان بدنی و گفتاری هیجان‌ها را پیش‌رو می‌گذارند. آدمی هستی اجتماعی دارد و برای گذر از گامگاه‌های سوگ نیازمند کنش جمعی برای کاستن از تنش و فشار و بازگشتن به روند زندگی است. واکنش‌های هیجانی منفی در نخستین گام پدیده‌ای ناهنجار به شمار نمی‌آید. فقدان آسیبی سترگ است و آدمی واکنش و کنش‌هایی از اندوه تا خشم را نشان می‌دهد. مسئله جایی است که در گذر از این دوره‌ پرفشار، برخی افراد توان روانی و انگیزه‌های خود را از دست می‌دهند و یارای ادامه و گذر از گامگاه‌های واپسین را ندارند. پایش، پیشگیری و درمان‌های روان‌شناختی و روان‌پزشکی بحران بخش ارزنده‌ای از مدیریت بحران به ‌شمار می‌روند. وضعیت فرد و گروه باید دقیق و مداوم ارزیابی شود تا بتوان اقدام‌های حمایتی، مشاوره‌ای و درمانی را بهنگام و به‌ درستی به‌ پیش برد و از آسیب‌های بیشتر پیشگیری کرد. توان روانی افراد در برابر چالش‌های زندگی یکسان نیست. ضربه‌ روانی ناشی از فقدان (مرگ) می‌تواند سازمان روانی برخی افراد را درهم بشکند و موجب فروپاشی‌های روانی شود. بااین‌همه درصد زیادی از جامعه به پشتوانه باورها و ارزش‌ها، آیین‌ها و مناسک گروهی و حمایت اجتماعی از پس مدیریت چنین فشار بزرگ زندگی برمی‌آیند.

در دی‌ماه 1398 با رویدادهای گوناگون اقلیمی/ طبیعی، نظامی و غیرنظامی و کشته‌شدن گروهی در چند فاجعه بزرگ برای جامعه ایران، بسیاری از مردم جهان و به بسیاری از خانواده‌ها، ضربه‌های شدید، پی‌درپی و آسیب‌های ژرفی خورد. فشار روانی هر یک از این رویدادها به تنهایی نیازمند برنامه مراقبت و مدیریت فرهنگی- اجتماعی بحران است. این در حالی است که چندین فاجعه پیاپی فرصت بازتوانی روانی را از مردم گرفت. از سویی بازنشر گسترده تصویرهای خشن، مرگ، پیکر کشته‌شدگان و سوگواری، فرصت گذراندن گامگاه‌های سوگ را نداده، و گویی نوعی درهم‌تنیدگی فشار دوچندان پدید آورده است. ازجمله خدمات شهری که در دهه کنونی بیش از همیشه مورد تأکید و توجه سیاست‌گذاران شهری بوده، خدمات بهداشت و سلامت روانی است. این خدمات باید برای چالش‌ها هم برنامه‌ریزی شوند که بخشی از تدابیر مدیریت اجتماعی- روانی بحران به‌ شمار می‌روند. سازمان‌های تخصصی روان‌شناسی، مشاوره و روان‌پزشکی نقش ارزنده‌ای در هماهنگی واکنش و کنش مدیریت اجتماعی بحران دارند.
در پی روزهای پرحادثه و تلخ دی‌ماه امسال با پیگیری شورای شهر تهران و هماهنگی معاونت فرهنگی- اجتماعی، به‌ویژه اداره کل سلامت شهرداری تهران، خدمات روان‌درمانی و مشاوره خانه‌های سلامت و سراهای محلات شهرداری تهران برای شهروندان رایگان تنظیم شد تا افراد برای کاهش آسیب‌های روان‌شناختی اخیر بتوانند از مشاوره تخصصی ویژه بحران بهره‌مند شوند. برای تمدید این خدمات ویژه در پیوند با شوک سانحه و رویدادها با توجه به نیاز شهروندان مذاکره و تنظیم درحال انجام است. گرچه واقعیت فقدان را نمی‌توان دست‌کاری کرد، ولی با فراهم‌کردن پشتیبانی تخصصی مشاوره و روان‌درمانی می‌توان برای گذار کم‌آسیب‌تر افراد از گامگاه‌های فرایند سوگ اقدام مؤثر انجام داد و از فراگیر و ژرف‌شدن ناامیدی کاست.

خبر پخش می‌شود، رسانه‌ها در رقابت با هم در پی نخستین تصویرها هرچه را که ضبط می‌کنند منتشر می‌کنند. تکه‌پاره‌های کتاب و لباس و آخرین چیزها و آخرین لحظه‌ها اکنون در سراسر شبکه‌های اجتماعی مجازی و خبرگزاری‌ها در دسترس هستند و بارهاوبارها در گروه‌ها و صفحه‌ها بازچرخانده می‌شوند. فرقی ندارد که زلزله بوده یا سیل، انبوه جمعیت بوده یا رخدادی جاده‌ای يا آنکه فاجعه‌ای هوایی باشد. بحران اقلیمی باشد یا انسان‌ساخته، با خود موجی از تنش و فشار روانی به همراه دارد. بستگی دارد که به فاجعه چقدر نزدیک بوده یا چه نسبتی با قربانیان یا آسیب‌دیدگان داشته باشیم. ازدست‌دادن دوست، یار، فرزند یا والدین یکی از چالش‌هاي بزرگ روان‌شناختی است که آدمی تجربه می‌کند. فشار روانی این فقدان ممکن است به تغییر بنیادی در فلسفه زندگی، بازخورد (نگرش)ها و ویژگی‌های شخصیتی افراد بینجامد. کوبلر راس، یکی از نظریه‌‌پردازهای سوگ و فقدان، فرایند روبه‌روشدن با مرگ و ازدست‌دادن افراد را در پنج گامگاه انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش توضیح داده است. برخی واکنش‌های آنی به ازدست‌دادن نزدیکان سراسر خشم و خروش و گاهی همراه با آسیب‌زدن به خود و برای برخی دیگر از آغاز، تجربه‌ بهت و کاهش شدید هیجان و خاموشی است. در آیین‌های سوگواری سرزمین ما فرصت و فضایی برای بیان هیجان، گریستن و شیون وجود داشته که افراد در بافت گروهی هیجان‌های منفی خود را در سوگ فقدان کسی/کسانی تجربه و برون‌ریزی می‌کرده‌اند. در برخی مناطق ایران موسیقی و مناسک سوگ هم ترکیبی از بیان بدنی و گفتاری هیجان‌ها را پیش‌رو می‌گذارند. آدمی هستی اجتماعی دارد و برای گذر از گامگاه‌های سوگ نیازمند کنش جمعی برای کاستن از تنش و فشار و بازگشتن به روند زندگی است. واکنش‌های هیجانی منفی در نخستین گام پدیده‌ای ناهنجار به شمار نمی‌آید. فقدان آسیبی سترگ است و آدمی واکنش و کنش‌هایی از اندوه تا خشم را نشان می‌دهد. مسئله جایی است که در گذر از این دوره‌ پرفشار، برخی افراد توان روانی و انگیزه‌های خود را از دست می‌دهند و یارای ادامه و گذر از گامگاه‌های واپسین را ندارند. پایش، پیشگیری و درمان‌های روان‌شناختی و روان‌پزشکی بحران بخش ارزنده‌ای از مدیریت بحران به ‌شمار می‌روند. وضعیت فرد و گروه باید دقیق و مداوم ارزیابی شود تا بتوان اقدام‌های حمایتی، مشاوره‌ای و درمانی را بهنگام و به‌ درستی به‌ پیش برد و از آسیب‌های بیشتر پیشگیری کرد. توان روانی افراد در برابر چالش‌های زندگی یکسان نیست. ضربه‌ روانی ناشی از فقدان (مرگ) می‌تواند سازمان روانی برخی افراد را درهم بشکند و موجب فروپاشی‌های روانی شود. بااین‌همه درصد زیادی از جامعه به پشتوانه باورها و ارزش‌ها، آیین‌ها و مناسک گروهی و حمایت اجتماعی از پس مدیریت چنین فشار بزرگ زندگی برمی‌آیند.

در دی‌ماه 1398 با رویدادهای گوناگون اقلیمی/ طبیعی، نظامی و غیرنظامی و کشته‌شدن گروهی در چند فاجعه بزرگ برای جامعه ایران، بسیاری از مردم جهان و به بسیاری از خانواده‌ها، ضربه‌های شدید، پی‌درپی و آسیب‌های ژرفی خورد. فشار روانی هر یک از این رویدادها به تنهایی نیازمند برنامه مراقبت و مدیریت فرهنگی- اجتماعی بحران است. این در حالی است که چندین فاجعه پیاپی فرصت بازتوانی روانی را از مردم گرفت. از سویی بازنشر گسترده تصویرهای خشن، مرگ، پیکر کشته‌شدگان و سوگواری، فرصت گذراندن گامگاه‌های سوگ را نداده، و گویی نوعی درهم‌تنیدگی فشار دوچندان پدید آورده است. ازجمله خدمات شهری که در دهه کنونی بیش از همیشه مورد تأکید و توجه سیاست‌گذاران شهری بوده، خدمات بهداشت و سلامت روانی است. این خدمات باید برای چالش‌ها هم برنامه‌ریزی شوند که بخشی از تدابیر مدیریت اجتماعی- روانی بحران به‌ شمار می‌روند. سازمان‌های تخصصی روان‌شناسی، مشاوره و روان‌پزشکی نقش ارزنده‌ای در هماهنگی واکنش و کنش مدیریت اجتماعی بحران دارند.
در پی روزهای پرحادثه و تلخ دی‌ماه امسال با پیگیری شورای شهر تهران و هماهنگی معاونت فرهنگی- اجتماعی، به‌ویژه اداره کل سلامت شهرداری تهران، خدمات روان‌درمانی و مشاوره خانه‌های سلامت و سراهای محلات شهرداری تهران برای شهروندان رایگان تنظیم شد تا افراد برای کاهش آسیب‌های روان‌شناختی اخیر بتوانند از مشاوره تخصصی ویژه بحران بهره‌مند شوند. برای تمدید این خدمات ویژه در پیوند با شوک سانحه و رویدادها با توجه به نیاز شهروندان مذاکره و تنظیم درحال انجام است. گرچه واقعیت فقدان را نمی‌توان دست‌کاری کرد، ولی با فراهم‌کردن پشتیبانی تخصصی مشاوره و روان‌درمانی می‌توان برای گذار کم‌آسیب‌تر افراد از گامگاه‌های فرایند سوگ اقدام مؤثر انجام داد و از فراگیر و ژرف‌شدن ناامیدی کاست.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها