خاموشی در اوج شکوفایی
اسفنديار معتمدي. كارشناس فيزيك و مؤلف كتابهاي درسي
روزهاي هجدهم و نوزدهم دي ماه جاري زمان غمباري براي مردم ايران بود. سانحه سقوط هواپيما و تصادف يك اتوبوس، سبب كشتهشدن حدود 200 نفر از انسانهايي شد كه جمعي از آنها از نخبگان علمي و فناوري كشور بودند و اميدهاي فراواني به وجود آنها داشتيم. يكي از اين فرهيختگان حسن سالاري بود كه با آگاهي و توان علمي و عشق به خدمت راه پيشگاماني مانند احمد آرام، احمد بيرشك، محمود بهزاد و پرويز شهرياري را در نويسندگي، ترجمه، پژوهش و ترويج علم با دقت و سرعت ادامه ميداد. حسن سالاري كه بود؟ چه شد؟ و چه كرد؟
حسن سالاري در اول خرداد 1355 در شهر جاجرم خراسان شمالي به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش به پايان برد و از دبيرستان شريعتي جاجرم در 1373 ديپلم علوم تجربي گرفت. كارشناسي زيستشناسي را در 1378 از دانشگاه بوعلي سيناي همدان و كارشناسي ارشد زيستشيمي را از دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1382 اخذ كرد و يادگيرنده مادامالعمر شد و به تدريس، پژوهش، ترجمه و تأليف و قبول مسئوليتهاي علمي پرداخت. حسن سالاري از همان دوران كودكي پرسشگر بود و كتابخوان و به كارهاي هنري و جمعآوري نمونه سنگها و تهيه موزه عشق ميورزيد. اين پرسشگري و عشق و علاقه هنرمندانه در همه كارهايش نمايان بود. او به آموزشوپرورش گرايش خاصي داشت و بر اين باور بود كه از راه پرورش جوانان ميتوان جامعه ايراني را به توسعه رساند تا بتواند جايگاه خود را در جهان متحول امروز بيابد و دوباره پرچمدار فرهنگ و تمدن جهان شود. او از همهكس و از همهجا ميآموخت و آموختههاي خود را از راه زبان و قلم به كودكان و جوانان كشور منتقل ميكرد تا پايه و مايهاي براي پژوهشگري آنها باشد و بهاینترتيب به كشف ناشناختهها توفيق يابند. او به تاریخ و فرهنگ و
ایران توجه داشت و بر این باور بود که دانشمندان مانند ابنسینا و ابوریحان و بسیاری دیگر، حق بزرگی بر گردن ما دارند و شایسته است که ما با نوشتن از این بزرگان، آیندهسازان را با این دانشمندان آشنا کنیم. عقیده داشت که بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان ما با بزرگان علم و فرهنگ و ادبیات ما آشنا نیستند و به جایگاه حقیقی آنان پی نبردهاند. به باور او آشنایی دانشآموزان و دانشجویان با این بزرگان و دستاوردهایشان، موجب تقویت خودباوری در نسل جوان خواهد شد؛ در نتیجه مشوق آنان برای تلاشهای بیشتر خواهد شد. البته در این زمینه راه افراط را نمیپیمود و از اغراق در دستاوردهای آنان خودداری میکرد؛ چراکه میدانست اغراق و بزرگنمایی درباره دانشمندان ایرانی، آسیبزا خواهد بود. حسن سالاري در كمتر از 20 سال به كارهاي مهمي دست زد و توانست آثار ماندگاري از خود به يادگار بگذارد. او پايگاه اينترنتي جزيره دانش را راه انداخت و جمعي از نويسندگان مسائل علمي و آموزشي را برانگيخت تا مقالههايي را براي كودكان، نوجوانان و جوانان بنويسند. مدير داخلي مجله رشد آموزش زيستشناسي، عضو شوراي برنامهريزي مجله رشد نوجوان و رشد آموزش راهنمايي، داور
جشنواره كتابهاي كودكان و نوجوانان كانون فكري و عضو وابسته مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي بود. برگزيده دهها جشنواره كتاب سال دانشجويي، سه دوره كتاب سال جمهوري اسلامي، سه دوره جايزه كتاب فصل و جايزه قلم برتر جشنواره كتابهاي آموزشي بود. او سرپرست بخش آموزش يكتاوب افرار شرق بود. حسن سالاري در عمر كوتاه خود 300 مقاله علمي-آموزشي و بيش از 30 جلد كتاب علمي-تاريخي و آموزشي نوشت. نمونهاي از كارهاي اين نويسنده و پژوهشگر عبارتاند از:
1- مجموعه 30جلدي دانشوران ديروز و امروز (ترجمه و نگارش)، محراب قلم، 1392-1394
2- در كلاس درس كاشاني (نگارش زير نظر يونس كرامتي)، انتشارات مدرسه-تهران، 1392
3- مجموعه آشنايي با منظومه خورشيدي (ترجمه)، انتشارات مدرسه-تهران، 1392
4- در كلاس درس خوارزمي (نگارش زير نظر يونس كرامتي)، انتشارات مدرسه-تهران، 1391
5- به كودك خود كمك كنيد براي رفتن به مدرسه آماده شود (ترجمه با همكاري اسفنديار معتمدي)، انجمن اوليا و مربيان، 1387.
حسن سالاري همواره سپاسگزار افرادي بود كه در مسير راهش راهنما و مددكارش بودند. در آخرين ديدار كه او را در مدرسه دارالفنون و هنگام گرفتن جايزه جشنواره كتابهاي آموزشي رشد ديدم، بسيار خندان و خوشحال بود و سفارش دوست و همكار عزيزش آقاي حسين دانشفر، مؤلف كتابهاي زيستشناسي را كرد و گفت: «او تنهاست و دور از فرزندانش. بايد بيشتر به او سر بزنيم و احوالش را بپرسيم». درگذشت ناگهاني حسن سالاري را به خانواده، دوستانش و همه افرادي كه مانند او به ايران و فرهنگ آن عشق ميورزند، تسليت ميگويم.
روزهاي هجدهم و نوزدهم دي ماه جاري زمان غمباري براي مردم ايران بود. سانحه سقوط هواپيما و تصادف يك اتوبوس، سبب كشتهشدن حدود 200 نفر از انسانهايي شد كه جمعي از آنها از نخبگان علمي و فناوري كشور بودند و اميدهاي فراواني به وجود آنها داشتيم. يكي از اين فرهيختگان حسن سالاري بود كه با آگاهي و توان علمي و عشق به خدمت راه پيشگاماني مانند احمد آرام، احمد بيرشك، محمود بهزاد و پرويز شهرياري را در نويسندگي، ترجمه، پژوهش و ترويج علم با دقت و سرعت ادامه ميداد. حسن سالاري كه بود؟ چه شد؟ و چه كرد؟
حسن سالاري در اول خرداد 1355 در شهر جاجرم خراسان شمالي به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش به پايان برد و از دبيرستان شريعتي جاجرم در 1373 ديپلم علوم تجربي گرفت. كارشناسي زيستشناسي را در 1378 از دانشگاه بوعلي سيناي همدان و كارشناسي ارشد زيستشيمي را از دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1382 اخذ كرد و يادگيرنده مادامالعمر شد و به تدريس، پژوهش، ترجمه و تأليف و قبول مسئوليتهاي علمي پرداخت. حسن سالاري از همان دوران كودكي پرسشگر بود و كتابخوان و به كارهاي هنري و جمعآوري نمونه سنگها و تهيه موزه عشق ميورزيد. اين پرسشگري و عشق و علاقه هنرمندانه در همه كارهايش نمايان بود. او به آموزشوپرورش گرايش خاصي داشت و بر اين باور بود كه از راه پرورش جوانان ميتوان جامعه ايراني را به توسعه رساند تا بتواند جايگاه خود را در جهان متحول امروز بيابد و دوباره پرچمدار فرهنگ و تمدن جهان شود. او از همهكس و از همهجا ميآموخت و آموختههاي خود را از راه زبان و قلم به كودكان و جوانان كشور منتقل ميكرد تا پايه و مايهاي براي پژوهشگري آنها باشد و بهاینترتيب به كشف ناشناختهها توفيق يابند. او به تاریخ و فرهنگ و
ایران توجه داشت و بر این باور بود که دانشمندان مانند ابنسینا و ابوریحان و بسیاری دیگر، حق بزرگی بر گردن ما دارند و شایسته است که ما با نوشتن از این بزرگان، آیندهسازان را با این دانشمندان آشنا کنیم. عقیده داشت که بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان ما با بزرگان علم و فرهنگ و ادبیات ما آشنا نیستند و به جایگاه حقیقی آنان پی نبردهاند. به باور او آشنایی دانشآموزان و دانشجویان با این بزرگان و دستاوردهایشان، موجب تقویت خودباوری در نسل جوان خواهد شد؛ در نتیجه مشوق آنان برای تلاشهای بیشتر خواهد شد. البته در این زمینه راه افراط را نمیپیمود و از اغراق در دستاوردهای آنان خودداری میکرد؛ چراکه میدانست اغراق و بزرگنمایی درباره دانشمندان ایرانی، آسیبزا خواهد بود. حسن سالاري در كمتر از 20 سال به كارهاي مهمي دست زد و توانست آثار ماندگاري از خود به يادگار بگذارد. او پايگاه اينترنتي جزيره دانش را راه انداخت و جمعي از نويسندگان مسائل علمي و آموزشي را برانگيخت تا مقالههايي را براي كودكان، نوجوانان و جوانان بنويسند. مدير داخلي مجله رشد آموزش زيستشناسي، عضو شوراي برنامهريزي مجله رشد نوجوان و رشد آموزش راهنمايي، داور
جشنواره كتابهاي كودكان و نوجوانان كانون فكري و عضو وابسته مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي بود. برگزيده دهها جشنواره كتاب سال دانشجويي، سه دوره كتاب سال جمهوري اسلامي، سه دوره جايزه كتاب فصل و جايزه قلم برتر جشنواره كتابهاي آموزشي بود. او سرپرست بخش آموزش يكتاوب افرار شرق بود. حسن سالاري در عمر كوتاه خود 300 مقاله علمي-آموزشي و بيش از 30 جلد كتاب علمي-تاريخي و آموزشي نوشت. نمونهاي از كارهاي اين نويسنده و پژوهشگر عبارتاند از:
1- مجموعه 30جلدي دانشوران ديروز و امروز (ترجمه و نگارش)، محراب قلم، 1392-1394
2- در كلاس درس كاشاني (نگارش زير نظر يونس كرامتي)، انتشارات مدرسه-تهران، 1392
3- مجموعه آشنايي با منظومه خورشيدي (ترجمه)، انتشارات مدرسه-تهران، 1392
4- در كلاس درس خوارزمي (نگارش زير نظر يونس كرامتي)، انتشارات مدرسه-تهران، 1391
5- به كودك خود كمك كنيد براي رفتن به مدرسه آماده شود (ترجمه با همكاري اسفنديار معتمدي)، انجمن اوليا و مربيان، 1387.
حسن سالاري همواره سپاسگزار افرادي بود كه در مسير راهش راهنما و مددكارش بودند. در آخرين ديدار كه او را در مدرسه دارالفنون و هنگام گرفتن جايزه جشنواره كتابهاي آموزشي رشد ديدم، بسيار خندان و خوشحال بود و سفارش دوست و همكار عزيزش آقاي حسين دانشفر، مؤلف كتابهاي زيستشناسي را كرد و گفت: «او تنهاست و دور از فرزندانش. بايد بيشتر به او سر بزنيم و احوالش را بپرسيم». درگذشت ناگهاني حسن سالاري را به خانواده، دوستانش و همه افرادي كه مانند او به ايران و فرهنگ آن عشق ميورزند، تسليت ميگويم.