|

نگاهي جامعه‌شناختي به اعتراضات در شيلي

شورش عليه نابرابري و تبعيض

بهنام ذوقي: پاتريسيو ناويا استاد علوم سياسي در دانشگاه NYU و از همکاران داگلاس نورث در تدوين کتاب «در سايه خشونت» است. او در مصاحبه با گاردين در مورد اعتراضات اخير در شيلي بيان مي‌کند که اين اعتراضات همانند ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين نتيجه بدترشدن شرايط زندگي نيست، بلکه مشکل اين است که مردم اعتقاد دارند ثروت و فرصت‌ها به طور برابر توزيع نشده‌اند. آنها حس مي‌کنند که نخبگان از مزاياي توسعه بهره‌مند مي‌شوند ولي باقي مردم از اين مزايا محروم مانده‌اند. متن پيش‌رو يادداشتي از دکتر ناويا در تحليل اين اعتراضات است که در 21 اکتبر در مجله Americas Quarterly منتشر شده است و در ادامه چند پرسش از سوي مرکز توانمندسازي براي پاتريسيو ناويا فرستاده شد که پاسخ وي در انتها آمده است.
شورش‌هاي شيلي: نااميدي در آستانه دروازه زمين موعود
شيلي به عنوان توسعه‌يافته‌ترين اقتصاد و پايدارترين دموکراسي در آمريکاي لاتين، آخرين کشوري بود که ناظران انتظار مشاهده شورش و غارت را در آن داشته‌اند. به همين دليل بود که شورش‌هايي که متروي سانتياگو را تخريب، اغتشاش ايجاد و در شروع روز جمعه شيلي را فلج کردند، به اين ميزان شگفت‌آور بودند (حتي براي شيليايي‌ها). تحليلگران تلاش مي‌کنند دليل طغيان نارضايتي‌ها را توضيح دهند و توضيحات در مورد خروش آخر هفته در شيلي در زمينه درک ما از آنچه اکنون (که رونق کالاها پايان يافته است و رأي‌دهندگان در آمريکاي لاتين در وضعيت مخالفت با مسئولان هستند) در آمريکاي لاتين اتفاق مي‌افتد، پيامدهاي مهمي خواهد داشت. درحالي‌که برخي ممکن است مخالفت عموم مردم با مدل اقتصادي بازارمحور مستقر در شيلي در 30 سال گذشته را مشاهده کنند، برخي ديگر (ازجمله حکومت دست‌راستي رئيس‌جمهور سباستين پينيه‌را) به توطئه‌اي بين‌المللي براي آزمودن استحکام نهادهاي دموکراتيک شيلي اشاره مي‌کنند.
درحقيقت، درست است که بسياري از معترضان با سياست‌هاي اقتصادي نئوليبرالي مخالف هستند که در 30 سال گذشته هم توسط حکومت‌هاي متعلق به جناح چپ و هم حکومت‌هاي متعلق به جناح راست از آنها حمايت شده و ممکن است فعالاني حضور داشته باشند که بخواهند باثبات‌ترين حکومت دست‌راستي ميانه‌رو در منطقه را از ريل خارج کنند اما دلايل حقيقي خشم مردم در نااميدي بخشي از جمعيت ريشه دارد که وعده دسترسي به زمين موعود جايگاه طبقه متوسط را شنيده بود ولي از اين دسترسي محروم شده و دليل آن نابرابري در موقعيت‌ها با ويژگي بارز سوءاستفاده نخبگان، حکومت غيرپاسخ‌گو و عدم تعهد به وعده شايسته‌سالاري و فرصت‌هاي برابر است.
خبر بد اين است که مردم ناراحت، نااميد و خشمگين هستند. خبر خوب اين است که شيلي در موقعيت خوبي قرار دارد تا اصلاحاتي شمول‌گرا را وضع کند که باعث ترويج عدالت اجتماعي، دفاع از بازارها (و نه منافعي خاص يا کسب‌وکارهايي خاص) و موقعيت‌هاي برابر شود. اين شورش‌ها زنگ خطري مبرم براي نخبگان سياسي و نخبگان حاکم بود تا دروازه‌هاي اين زمين‌هاي موعود را باز کنند. اگر نخبگان نتوانند در اين موقعيت واکنش مناسبي نشان دهند، شيلي نخواهد توانست به اولين کشور آمريکاي لاتين بدل شود که به دسته‌بندي سطح درآمدي بالا وارد مي‌شود. اگر نخبگان شيليايي از بسياري از امتيازهاي خود چشم‌پوشي کنند و بپذيرند که شايسته‌سالاري يعني درحالي که برخي بالا مي‌روند، برخي ديگر پايين مي‌آيند، شيلي راه را به ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين نشان خواهد داد تا از وضعيت درآمد متوسط به وضعيت درآمد بالا گذار کنند.
شورش‌ها (تقريبا) همه را شگفت‌‌زده کردند
شورش‌هاي سال 2019 در شيلي همانند دفعات متعددي در ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين، پس از دستور حکومتي به افزايشي در هزينه‌هاي حمل‌ونقل عمومي آغاز شدند. اما شباهت‌ها در همين جا پايان مي‌يابند. افزايش تعرفه 3.75 درصد تنها به ميزان اندکي از نرخ تورم بيشتر است. افرادي که حداقل دستمزد را دريافت مي‌کنند، حدود 20 درصد از درآمدشان را صرف حمل‌ونقل مي‌کنند ولي در سال‌هاي اخير اين هزينه کمتر شده؛ علاوه بر اين، اين افزايش کرايه‌ها توسط يک هيئت فني مستقل تعيين شده است و نه توسط بسته رياضتي تحميلي صندوق بين‌المللي پول. اقتصاد شيلي در سال 2019 به ميزان سه درصد رشد خواهد داشت. با وجود ورود حدود يک ميليون مهاجر (در کشوري با جمعيت 17 ميليون) در سال‌هاي اخير، نرخ تورم پايين و نرخ بي‌‌كاري ثابت است. اين شورش‌ها در اول هفته پيش آغاز شدند؛ يعني زماني که دانشجويان درخواست هزينه حمل‌ونقل عادلانه در سيستم متروي سانتياگو (که مدرن‌ترين سيستم مترو در آمريکاي لاتين است) را مطرح کردند. در کشوري با سابقه اعتراضات گسترده دانشجويي (اخيرترين آنها در سال‌هاي 2006 و 2011 بوده‌اند) جنبش دانشجويي با سرعت نسبتا بالايي به اعتراضات پيوست. در روز جمعه، تظاهرات با شعار هزينه حمل‌ونقل عادلانه سريعا در شبکه‌هاي اجتماعي پخش و عملکرد عادي سيستم مترو مختل شد. واکنش حکومت دست‌ِراستي سباستين پينيه‌را (که اکنون در دوره دوم نامتوالي خود است که تا 2022 ادامه خواهد داشت) کند بوده است. زماني که افزايش هزينه‌ها اعلام شد، يک وزير دولت آن را توضيح و پيشنهاد داد مردم زودتر از خواب بيدار شوند تا پيش از ساعت هفت صبح بتوانند از نرخ کرايه‌هاي پايين‌تر استفاده کنند. وزير حمل‌ونقل بدنام کابينه پينيه‌را همدردي کمي با افرادي نشان داد که از مترو استفاده مي‌کنند و زماني که جنبش کرايه عادلانه آغاز شد، سخنگوي دولت آنان را خلاف‌کار ناميد. تا روز جمعه، جنبش کرايه عادلانه به حدي قوت گرفت که سيستم مترو پيش از ساعت شلوغي عصر همه عمليات خود را متوقف کرد. ميليون‌ها نفر ساعت‌ها در ترافيک ماندند و بسياري ديگر ترجيح دادند تا خانه قدم بزنند. من در طول مسير پنج‌مايلي تا خانه‌ام صدها مهاجر ديدم که بسياري از آنان ونزوئلايي بودند و به دليل لهجه‌شان به‌راحتي قابل تشخيص بودند. افکارم به سوي «کاراکازو» رفت که جنبشي اعتراضي بود که در سال 1989 و پس از اينکه حکومت ونزوئلا به عنوان بخشي از بسته صندوق بين‌المللي پول، افزايش کرايه‌ها را اعلام کرد، اين کشور را فلج کرد و به اين فکر کردم که آيا ممکن است تاريخ در شيلي تکرار شود. در شبي که شورش و غارت در سراسر سانتياگو در جريان بود، رئيس‌جمهور پينيه را که مشخصا نگران بود (او پس از اين به کاخ رياست‌جمهوري بازگشته بود که عکس‌هايش در يک رستوران شيک در حال برگزاري جشن تولد يکي از نوه‌هايش منتشر شده بودند) وضعيت اضطراري اعلام کرد. از زمان بازگشت دموکراسي در سال 1990 اين اولين باري بود که در پايتخت چنين اتفاقي مي‌افتاد و به زمين‌لرزه يا سيل مربوط نبود. با ادامه شورش‌ها در روز شنبه، دولت منع رفت‌وآمد براي شنبه‌شب اعلام کرد. گشت‌هاي نظامي در خيابان‌ها باعث بازداري همه مردم نشدند و شورش‌ها و غارت در روز يکشنبه ادامه يافت. در کشوري با تاريخ حکومت بي‌رحمانه نظامي، نيروهاي مسلح شيليايي از توانايي‌هاي خود براي پايان‌دادن به غارت به طور کامل استفاده نکردند.
واکنش نامناسب پينيه را
رئيس‌جمهور پينيه‌را پيش از اين نيز در دوره اول رياست‌جمهوري خود (2010-2014) در سال 2011 با اعتراضات مواجه شده بود. در آن زمان دانشجوياني که درخواست دسترسي رايگان به آموزش عالي داشتند، تقريبا کشور را فلج کردند. پينيه‌را به عنوان يکي از ثروتمندترين مردان شيلي در دولت اول خود با تأييد اندکي مواجه بود. اگرچه رشد اقتصادي خوبي وجود داشته است، مهارت‌هاي اطرافيان پينيه‌را متناسب با موقعيت نبوده است. مردم شيلي باور دارند که پينيه را بيشتر به نخبگان اهميت مي‌دهد و نه به آنان. اما پس از اينکه رئيس‌جمهور پس از پينيه‌را (و قبل از او) يعني ميشل باشله، رئيس‌جمهور اسبق دست چپي (2006-2010 و 2014-2018)، دوره دوم خود را به اتمام رساند، شيليايي‌ها آماده بودند به اين تاجر ميانه‌رو شانسی مجدد دهند. از آنجايي که باشله اصلاحات دولت‌محور گسترده‌اي انجام داده بود که اقتصاد را کند کرده و بي‌‌كاري را افزايش داده بود، شيليايي‌ها آماده بودند به کانديدايي رأي دهند که تمرکز را به بخش خصوصي به عنوان موتور رشد اقتصادي برگرداند. پيام کمپين رياست‌جمهوري پينيه‌را در سال 2017 ساده و صريح بود: «دوران خوبي در راه است».
شيلي (مانند بيشتر ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين) به‌شدت به صادرات کالاها وابسته است. زماني که قيمت مس پايين مي‌آيد، اقتصاد شيلي به مشقت مي‌افتد. شيلي به عنوان کشوري که نفت توليد نمي‌کند، به قيمت‌هاي بين‌المللي نفت نيز وابسته است. شيلي با داشتن اقتصادی بيش از حد باز، به‌شدت در برابر جنگ‌هاي تجاري بين کشورهاي بزرگ آسيب‌پذير است. رئيس‌جمهور پينيه را (که علنا اعلام کرد ترجيح مي‌داد هيلاري کلينتون در سال 2016 پيروز شود) به‌شدت از جنگ تجاري دونالد ترامپ با چين انتقاد کرده است. بنابراين در حالي که اقتصاد شيلي به‌رغم بادهاي مخالف از سوي اقتصاد بين‌الملل به رشد خود ادامه داده، وعده پينيه درباره دوران خوش اقتصاد محقق نشده است.
پايان مدل اقتصادي نئوليبرال يا يک توطئه بين‌المللي؟
از اواخر دهه 1990 که شيلي اولين دهه از حکومت دموکراتيک خود را مي‌گذراند، بسياري از روشن‌فکران شروع به انتقاد از مدل اقتصادي بارازمحور کردند که از سوی ديکتاتوري پينوشه (1973-1990) برقرار شده است. اين افراد با اشاره به غياب دولتي که بتواند خدمات اجتماعي و يک چتر حمايتي را تضمين کند، از اساس بيش از حد فردگرايانه مدل اقتصادي بازارمحور انتقاد مي‌کنند. با شيليايي‌ها بيشتر شبيه مشتري برخورد مي‌شود و نه به شکل شهروند. اگرچه ائتلاف اکثريت نو/ کنسرتاسيون (که بين سال‌هاي 1990 و 2010 و 2014-2018 در قدرت بوده است) اصلاحات دولت‌محور فراواني انجام داده و براي حذف حياط خلوت‌هاي اقتدارگرايي باقي‌مانده از دوره پينوشه، قانون اساسي را تغيير داده است، شيلي هنوز هم ويژگي‌هاي يک مدل اقتصادي شديدا بازارمحور را دارد.
پينوشه نيرويي است که بايد بررسي شود ولي بيشتر بخشي از گذشته است و نه آينده. شيلي به رغم ميراث محدودکننده اقتدارگرايي، قادر بود دموکراسي‌ای با عملکرد مناسب بسازد. از سال 1990، نرخ فقر از حدود 40 درصد به کمتر از 10 درصد رسيده است. طبقه متوسط از هر زمان ديگري در تاريخ کشور بزرگ‌تر شده است. ميزان نابرابري هنوز زياد باقي مانده ولي با توجه به پيشينه‌اش به کمترين ميزان خود رسيده است. در اواخر سال 2017، شيليايي‌ها براي دومين بار در کمتر از يک دهه براي رياست‌جمهوري به يک کانديداي دست‌ِراستي رأي دادند. بنابراين اين ادعا که شيليايي‌ها از اين مدل اقتصادي رضايت ندارند و تغييری راديکال مي‌خواهند، با واقعيت‌ها سازگار نيست. امروزه وضعيت شيليايي‌ها بهتر از هر زمان ديگري در طول تاريخ است. برخلاف شعار ترامپ مبني بر اينکه «بياييد دوباره آمريکا را به عظمت برسانيم»، شيليايي‌ها گذشته‌اي اسطوره‌اي ندارند تا با حسرت به آن بنگرند. اگرچه رضايت از دموکراسي در سال‌هاي اخير کاهش يافته است (همانند کشورهاي ديگر در آمريکاي‌لاتين)، اما شيليايي‌ها هنوز هم براي دموکراسي بيش از هر فرم ديگری از حکومت ارزش قائل هستند. وقتي از مردم شيلي پرسيده مي‌شود که مي‌خواهند اين کشور به چه سويي حرکت کند، مردم اغلب از کشورهاي شمال اروپا نام مي‌برند. در شيلي افراد کمي وجود دارند که کوباي فيدل کاسترو، ونزوئلاي نيکولاس مادورو، آرژانتين مائوريسيو ماکري يا برزيل ژائير بولسونارو را تحسين کنند. شيليايي‌ها مي‌دانند که در طول 30 سال گذشته اين کشور پيشرفت زيادي داشته، ثروت در حال افزايش بوده و شرايط زندگي بهبود يافته است. اما همچنين بيشتر شيليايي‌ها کاملا آگاه هستند که حقوق مصرف‌کننده بسيار ضعيف است، آنها دچار سوءاستفاده گسترده توسط انحصارگران چندگانه در صنايع متعدد هستند، دسترسي به آموزش باکيفيت با سرعت بسيار اندکي رشد مي‌کند و دسترسي به خدمات درماني باکيفيت بسيار نابرابر باقي مانده است.
شيليايي‌ها زمين موعود را ديده‌اند، ولي به آنها اجازه داده نشده است که به آن وارد شوند. همانند يک مسافر درمانده که به دليل خشم مي‌خواهد اتاق انتظار فرودگاه را تخريب کند، بسياري از شيليايي‌ها آخر هفته‌اي آکنده از خشم داشتند و درخواست داشتند که بالاخره اجازه داده شود از دروازه‌ها عبور کنند.
بسياري از معترضان در مورد نارضايتي انباشته از مدل اقتصادي شيلي صحبت مي‌کنند. يک عبارت معمول در بين معترضان اين مورد بود: «مسئله افزايش 30 پزويي (4 سنت آمريکا) کرايه مترو نيست، بلکه مسئله 30 سال سوءاستفاده است». اما نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهند که شيليايي‌ها ترکيبي از خدمات عمومي بهتر و بازارهاي رقابتي‌تر مي‌خواهند نه‌اينکه سيستم بازارمحور به‌کلي کنار گذاشته شود.
شکل غارت‌ها (به‌ويژه تخريب ايستگاه‌هاي مترو در سانتياگو) باعث شد که در مورد «خودانگيخته‌بودن» اين اعتراضات بدگماني به وجود بيايد. دولت که به دنبال فتح مجدد جبهه‌هاي خود است، به‌جاي شنيدن پيام ناراضيان تلاش مي‌کند تا دشمنان سياسي‌اش را مقصر جلوه دهد (ازجمله چپ افراطي در شيلي که از اعتراضات مسالمت‌آميز حمايت کرده، ولي اعتراضات خشونت‌آميز را به طور جدي محکوم نکرده است).
گشودن دروازه‌هاي زمين موعود
بله، مسئله روشن است: شورش‌ها نه نشانه‌اي هستند از اينکه شيليايي‌ها از مدل اقتصادي که از زمان احياي دموکراسي برقرار است خسته شده‌اند و نه مدرکي مبني‌بر يک توطئه بين‌المللي جناح چپ براي بي‌ثبات‌کردن يک حکومت دست‌راستي ميانه‌رو دموکراتيک. واضح است که حکومت پينيه‌را به دليل شيوه واکنشش به بحران مقصر است. اما در جنبش دانشجويي کرايه عادلانه و حتي در غارت سوپرمارکت‌ها (که شاهد اين بوده‌ايم که مردم با برداشتن تلويزيون، یخچال و ماشين لباسشويي فرار مي‌کنند) پيام عميق‌تري وجود دارد.
پس از اينکه دولت وضعيت اضطراري اعلام کرد، شيليايي‌هاي مسن‌تر به ياد خاطرات سال‌هاي حکومت‌نظامي در دهه 1980 افتادند، اما در طول آن دوره، مطالبه ساده و روشن بود: پينوشه بيرون برود و دموکراسي بيايد. امروزه مطالبات بسيار مبهم‌تر است. واضح است که پينيه‌را محبوب نيست، ولي او رئيس‌جمهور مشروع شيلي است و در دوره تصدي او رسوايي بزرگي پيش نيامده است. او فرد جذابي نيست و به نظر مي‌رسد برايش زياد مهم نيست (يا نمي‌فهمد) که شيليايي‌ها از چه چيزي وحشت دارند، چه چيزي مي‌خواهند يا به چه چيزي باور دارند. همان‌طور که با کوتاه‌آمدن دولت از افزايش هزينه مترو در روز شنبه، نارضايتي‌ها فروننشست، استعفاي پينيه‌را نيز مسئله اساسي اين شورش‌ها را حل نخواهد کرد.
30 سال پيش که من اولين کلاس سياست آمريکاي‌لاتين خود را مي‌گذراندم، آموختم ونزوئلا که در برابر امواجي از اقتدارگرايي مصون ماند که در دهه‌هاي 1970 و 1980 منطقه را دربر گرفتند، توسعه‌يافته‌ترين و باثبات‌ترين دموکراسي در آمريکاي‌لاتين بود. اما اين کشور سه مشکل داشت: وابستگي شديد به يک کالاي خاص (نفت)، سطوح بالاي نابرابري و يک سيستم نخبگان سياسي غيرپاسخ‌گو و فاسد. اگر اين مسائل را کنار مي‌گذاشتيم، ونزوئلا موفق‌ترين دموکراسي در آمريکاي‌لاتين بود. من امروز به‌عنوان يک استاد دانشگاه به دانشجويانم درس مي‌دهم که شيلي موفق‌ترين دموکراسي در آمريکاي لاتين است؛ ولي اين کشور سه مشکل دارد: وابستگي شديد به مس، سطوح بالاي نابرابري و سيستم سياسي فاسد و غيرپاسخ‌گو.
امروز شيلي در وضعيتي بسيار بهتر از ونزوئلاي 30 سال پيش است. شيلي از هر زمان ديگري در گذشته نابرابري کمتري را تجربه مي‌کند. اقتصادش متنوع‌تر از گذشته است و نخبگان سياسي حاکم فساد بسيار کمتري دارند و بسيار پاسخ‌گوتر از حکومت قديمي ونزوئلا هستند؛ اما نخبگان شيليايي تمايل ندارند که دروازه‌هاي زمين موعود را به سوي طبقه متوسط نوظهور بگشايند. نخبگان شيليايي از درس‌هايي از تجربه مخرب ونزوئلا از اوايل دهه 1990 بهره مي‌برند. اگر مزاياي رشد اقتصادي (زمين موعود) به شکل عادلانه‌تري توزيع نشوند، زمين موعود به جهنمي براي همه تبديل خواهد شد.
فرصت عمل‌کردن براي نخبگان شيلي کوتاه است. خوشبختانه به نظر مي‌رسد که نخبگان حاکم اين پيام را به‌خوبي دريافت کرده باشند. اگر شيلي راهي بيابد تا دروازه‌ها را بگشايد، شورش‌هاي سال 2019 به يک «کاراکازو» جديد بدل نخواهد شد که نشانه شکست کشورهاي آمريکاي لاتين در راستای غلبه بر ميراث بي‌ثباتي و نارضايتي است که در سطوح پايدار و بالاي نابرابري ريشه دارد.
* اين يادداشت به سفارش مرکز توانمندسازي حاکميت و جامعه تنظيم شده است. هدف اين مرکز ايجاد چارچوبي است براي بهبود کيفيت نهادها به‌ويژه دو نهاد مهم حاکميت و جامعه و تلاش مي‌کند تا از طريق ايجاد و تقويت شبکه‌هاي اصلاحي بتواند گام‌هايي در حل مسائلي مانند شفافيت، مقابله با فساد، فقر، نابرابري و تعارض منافع برداشته و زمينه را براي کارآمدسازي حاکميت و تقويت جامعه مدني فراهم كند.
بهنام ذوقي: پاتريسيو ناويا استاد علوم سياسي در دانشگاه NYU و از همکاران داگلاس نورث در تدوين کتاب «در سايه خشونت» است. او در مصاحبه با گاردين در مورد اعتراضات اخير در شيلي بيان مي‌کند که اين اعتراضات همانند ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين نتيجه بدترشدن شرايط زندگي نيست، بلکه مشکل اين است که مردم اعتقاد دارند ثروت و فرصت‌ها به طور برابر توزيع نشده‌اند. آنها حس مي‌کنند که نخبگان از مزاياي توسعه بهره‌مند مي‌شوند ولي باقي مردم از اين مزايا محروم مانده‌اند. متن پيش‌رو يادداشتي از دکتر ناويا در تحليل اين اعتراضات است که در 21 اکتبر در مجله Americas Quarterly منتشر شده است و در ادامه چند پرسش از سوي مرکز توانمندسازي براي پاتريسيو ناويا فرستاده شد که پاسخ وي در انتها آمده است.
شورش‌هاي شيلي: نااميدي در آستانه دروازه زمين موعود
شيلي به عنوان توسعه‌يافته‌ترين اقتصاد و پايدارترين دموکراسي در آمريکاي لاتين، آخرين کشوري بود که ناظران انتظار مشاهده شورش و غارت را در آن داشته‌اند. به همين دليل بود که شورش‌هايي که متروي سانتياگو را تخريب، اغتشاش ايجاد و در شروع روز جمعه شيلي را فلج کردند، به اين ميزان شگفت‌آور بودند (حتي براي شيليايي‌ها). تحليلگران تلاش مي‌کنند دليل طغيان نارضايتي‌ها را توضيح دهند و توضيحات در مورد خروش آخر هفته در شيلي در زمينه درک ما از آنچه اکنون (که رونق کالاها پايان يافته است و رأي‌دهندگان در آمريکاي لاتين در وضعيت مخالفت با مسئولان هستند) در آمريکاي لاتين اتفاق مي‌افتد، پيامدهاي مهمي خواهد داشت. درحالي‌که برخي ممکن است مخالفت عموم مردم با مدل اقتصادي بازارمحور مستقر در شيلي در 30 سال گذشته را مشاهده کنند، برخي ديگر (ازجمله حکومت دست‌راستي رئيس‌جمهور سباستين پينيه‌را) به توطئه‌اي بين‌المللي براي آزمودن استحکام نهادهاي دموکراتيک شيلي اشاره مي‌کنند.
درحقيقت، درست است که بسياري از معترضان با سياست‌هاي اقتصادي نئوليبرالي مخالف هستند که در 30 سال گذشته هم توسط حکومت‌هاي متعلق به جناح چپ و هم حکومت‌هاي متعلق به جناح راست از آنها حمايت شده و ممکن است فعالاني حضور داشته باشند که بخواهند باثبات‌ترين حکومت دست‌راستي ميانه‌رو در منطقه را از ريل خارج کنند اما دلايل حقيقي خشم مردم در نااميدي بخشي از جمعيت ريشه دارد که وعده دسترسي به زمين موعود جايگاه طبقه متوسط را شنيده بود ولي از اين دسترسي محروم شده و دليل آن نابرابري در موقعيت‌ها با ويژگي بارز سوءاستفاده نخبگان، حکومت غيرپاسخ‌گو و عدم تعهد به وعده شايسته‌سالاري و فرصت‌هاي برابر است.
خبر بد اين است که مردم ناراحت، نااميد و خشمگين هستند. خبر خوب اين است که شيلي در موقعيت خوبي قرار دارد تا اصلاحاتي شمول‌گرا را وضع کند که باعث ترويج عدالت اجتماعي، دفاع از بازارها (و نه منافعي خاص يا کسب‌وکارهايي خاص) و موقعيت‌هاي برابر شود. اين شورش‌ها زنگ خطري مبرم براي نخبگان سياسي و نخبگان حاکم بود تا دروازه‌هاي اين زمين‌هاي موعود را باز کنند. اگر نخبگان نتوانند در اين موقعيت واکنش مناسبي نشان دهند، شيلي نخواهد توانست به اولين کشور آمريکاي لاتين بدل شود که به دسته‌بندي سطح درآمدي بالا وارد مي‌شود. اگر نخبگان شيليايي از بسياري از امتيازهاي خود چشم‌پوشي کنند و بپذيرند که شايسته‌سالاري يعني درحالي که برخي بالا مي‌روند، برخي ديگر پايين مي‌آيند، شيلي راه را به ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين نشان خواهد داد تا از وضعيت درآمد متوسط به وضعيت درآمد بالا گذار کنند.
شورش‌ها (تقريبا) همه را شگفت‌‌زده کردند
شورش‌هاي سال 2019 در شيلي همانند دفعات متعددي در ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين، پس از دستور حکومتي به افزايشي در هزينه‌هاي حمل‌ونقل عمومي آغاز شدند. اما شباهت‌ها در همين جا پايان مي‌يابند. افزايش تعرفه 3.75 درصد تنها به ميزان اندکي از نرخ تورم بيشتر است. افرادي که حداقل دستمزد را دريافت مي‌کنند، حدود 20 درصد از درآمدشان را صرف حمل‌ونقل مي‌کنند ولي در سال‌هاي اخير اين هزينه کمتر شده؛ علاوه بر اين، اين افزايش کرايه‌ها توسط يک هيئت فني مستقل تعيين شده است و نه توسط بسته رياضتي تحميلي صندوق بين‌المللي پول. اقتصاد شيلي در سال 2019 به ميزان سه درصد رشد خواهد داشت. با وجود ورود حدود يک ميليون مهاجر (در کشوري با جمعيت 17 ميليون) در سال‌هاي اخير، نرخ تورم پايين و نرخ بي‌‌كاري ثابت است. اين شورش‌ها در اول هفته پيش آغاز شدند؛ يعني زماني که دانشجويان درخواست هزينه حمل‌ونقل عادلانه در سيستم متروي سانتياگو (که مدرن‌ترين سيستم مترو در آمريکاي لاتين است) را مطرح کردند. در کشوري با سابقه اعتراضات گسترده دانشجويي (اخيرترين آنها در سال‌هاي 2006 و 2011 بوده‌اند) جنبش دانشجويي با سرعت نسبتا بالايي به اعتراضات پيوست. در روز جمعه، تظاهرات با شعار هزينه حمل‌ونقل عادلانه سريعا در شبکه‌هاي اجتماعي پخش و عملکرد عادي سيستم مترو مختل شد. واکنش حکومت دست‌ِراستي سباستين پينيه‌را (که اکنون در دوره دوم نامتوالي خود است که تا 2022 ادامه خواهد داشت) کند بوده است. زماني که افزايش هزينه‌ها اعلام شد، يک وزير دولت آن را توضيح و پيشنهاد داد مردم زودتر از خواب بيدار شوند تا پيش از ساعت هفت صبح بتوانند از نرخ کرايه‌هاي پايين‌تر استفاده کنند. وزير حمل‌ونقل بدنام کابينه پينيه‌را همدردي کمي با افرادي نشان داد که از مترو استفاده مي‌کنند و زماني که جنبش کرايه عادلانه آغاز شد، سخنگوي دولت آنان را خلاف‌کار ناميد. تا روز جمعه، جنبش کرايه عادلانه به حدي قوت گرفت که سيستم مترو پيش از ساعت شلوغي عصر همه عمليات خود را متوقف کرد. ميليون‌ها نفر ساعت‌ها در ترافيک ماندند و بسياري ديگر ترجيح دادند تا خانه قدم بزنند. من در طول مسير پنج‌مايلي تا خانه‌ام صدها مهاجر ديدم که بسياري از آنان ونزوئلايي بودند و به دليل لهجه‌شان به‌راحتي قابل تشخيص بودند. افکارم به سوي «کاراکازو» رفت که جنبشي اعتراضي بود که در سال 1989 و پس از اينکه حکومت ونزوئلا به عنوان بخشي از بسته صندوق بين‌المللي پول، افزايش کرايه‌ها را اعلام کرد، اين کشور را فلج کرد و به اين فکر کردم که آيا ممکن است تاريخ در شيلي تکرار شود. در شبي که شورش و غارت در سراسر سانتياگو در جريان بود، رئيس‌جمهور پينيه را که مشخصا نگران بود (او پس از اين به کاخ رياست‌جمهوري بازگشته بود که عکس‌هايش در يک رستوران شيک در حال برگزاري جشن تولد يکي از نوه‌هايش منتشر شده بودند) وضعيت اضطراري اعلام کرد. از زمان بازگشت دموکراسي در سال 1990 اين اولين باري بود که در پايتخت چنين اتفاقي مي‌افتاد و به زمين‌لرزه يا سيل مربوط نبود. با ادامه شورش‌ها در روز شنبه، دولت منع رفت‌وآمد براي شنبه‌شب اعلام کرد. گشت‌هاي نظامي در خيابان‌ها باعث بازداري همه مردم نشدند و شورش‌ها و غارت در روز يکشنبه ادامه يافت. در کشوري با تاريخ حکومت بي‌رحمانه نظامي، نيروهاي مسلح شيليايي از توانايي‌هاي خود براي پايان‌دادن به غارت به طور کامل استفاده نکردند.
واکنش نامناسب پينيه را
رئيس‌جمهور پينيه‌را پيش از اين نيز در دوره اول رياست‌جمهوري خود (2010-2014) در سال 2011 با اعتراضات مواجه شده بود. در آن زمان دانشجوياني که درخواست دسترسي رايگان به آموزش عالي داشتند، تقريبا کشور را فلج کردند. پينيه‌را به عنوان يکي از ثروتمندترين مردان شيلي در دولت اول خود با تأييد اندکي مواجه بود. اگرچه رشد اقتصادي خوبي وجود داشته است، مهارت‌هاي اطرافيان پينيه‌را متناسب با موقعيت نبوده است. مردم شيلي باور دارند که پينيه را بيشتر به نخبگان اهميت مي‌دهد و نه به آنان. اما پس از اينکه رئيس‌جمهور پس از پينيه‌را (و قبل از او) يعني ميشل باشله، رئيس‌جمهور اسبق دست چپي (2006-2010 و 2014-2018)، دوره دوم خود را به اتمام رساند، شيليايي‌ها آماده بودند به اين تاجر ميانه‌رو شانسی مجدد دهند. از آنجايي که باشله اصلاحات دولت‌محور گسترده‌اي انجام داده بود که اقتصاد را کند کرده و بي‌‌كاري را افزايش داده بود، شيليايي‌ها آماده بودند به کانديدايي رأي دهند که تمرکز را به بخش خصوصي به عنوان موتور رشد اقتصادي برگرداند. پيام کمپين رياست‌جمهوري پينيه‌را در سال 2017 ساده و صريح بود: «دوران خوبي در راه است».
شيلي (مانند بيشتر ديگر کشورهاي آمريکاي لاتين) به‌شدت به صادرات کالاها وابسته است. زماني که قيمت مس پايين مي‌آيد، اقتصاد شيلي به مشقت مي‌افتد. شيلي به عنوان کشوري که نفت توليد نمي‌کند، به قيمت‌هاي بين‌المللي نفت نيز وابسته است. شيلي با داشتن اقتصادی بيش از حد باز، به‌شدت در برابر جنگ‌هاي تجاري بين کشورهاي بزرگ آسيب‌پذير است. رئيس‌جمهور پينيه را (که علنا اعلام کرد ترجيح مي‌داد هيلاري کلينتون در سال 2016 پيروز شود) به‌شدت از جنگ تجاري دونالد ترامپ با چين انتقاد کرده است. بنابراين در حالي که اقتصاد شيلي به‌رغم بادهاي مخالف از سوي اقتصاد بين‌الملل به رشد خود ادامه داده، وعده پينيه درباره دوران خوش اقتصاد محقق نشده است.
پايان مدل اقتصادي نئوليبرال يا يک توطئه بين‌المللي؟
از اواخر دهه 1990 که شيلي اولين دهه از حکومت دموکراتيک خود را مي‌گذراند، بسياري از روشن‌فکران شروع به انتقاد از مدل اقتصادي بارازمحور کردند که از سوی ديکتاتوري پينوشه (1973-1990) برقرار شده است. اين افراد با اشاره به غياب دولتي که بتواند خدمات اجتماعي و يک چتر حمايتي را تضمين کند، از اساس بيش از حد فردگرايانه مدل اقتصادي بازارمحور انتقاد مي‌کنند. با شيليايي‌ها بيشتر شبيه مشتري برخورد مي‌شود و نه به شکل شهروند. اگرچه ائتلاف اکثريت نو/ کنسرتاسيون (که بين سال‌هاي 1990 و 2010 و 2014-2018 در قدرت بوده است) اصلاحات دولت‌محور فراواني انجام داده و براي حذف حياط خلوت‌هاي اقتدارگرايي باقي‌مانده از دوره پينوشه، قانون اساسي را تغيير داده است، شيلي هنوز هم ويژگي‌هاي يک مدل اقتصادي شديدا بازارمحور را دارد.
پينوشه نيرويي است که بايد بررسي شود ولي بيشتر بخشي از گذشته است و نه آينده. شيلي به رغم ميراث محدودکننده اقتدارگرايي، قادر بود دموکراسي‌ای با عملکرد مناسب بسازد. از سال 1990، نرخ فقر از حدود 40 درصد به کمتر از 10 درصد رسيده است. طبقه متوسط از هر زمان ديگري در تاريخ کشور بزرگ‌تر شده است. ميزان نابرابري هنوز زياد باقي مانده ولي با توجه به پيشينه‌اش به کمترين ميزان خود رسيده است. در اواخر سال 2017، شيليايي‌ها براي دومين بار در کمتر از يک دهه براي رياست‌جمهوري به يک کانديداي دست‌ِراستي رأي دادند. بنابراين اين ادعا که شيليايي‌ها از اين مدل اقتصادي رضايت ندارند و تغييری راديکال مي‌خواهند، با واقعيت‌ها سازگار نيست. امروزه وضعيت شيليايي‌ها بهتر از هر زمان ديگري در طول تاريخ است. برخلاف شعار ترامپ مبني بر اينکه «بياييد دوباره آمريکا را به عظمت برسانيم»، شيليايي‌ها گذشته‌اي اسطوره‌اي ندارند تا با حسرت به آن بنگرند. اگرچه رضايت از دموکراسي در سال‌هاي اخير کاهش يافته است (همانند کشورهاي ديگر در آمريکاي‌لاتين)، اما شيليايي‌ها هنوز هم براي دموکراسي بيش از هر فرم ديگری از حکومت ارزش قائل هستند. وقتي از مردم شيلي پرسيده مي‌شود که مي‌خواهند اين کشور به چه سويي حرکت کند، مردم اغلب از کشورهاي شمال اروپا نام مي‌برند. در شيلي افراد کمي وجود دارند که کوباي فيدل کاسترو، ونزوئلاي نيکولاس مادورو، آرژانتين مائوريسيو ماکري يا برزيل ژائير بولسونارو را تحسين کنند. شيليايي‌ها مي‌دانند که در طول 30 سال گذشته اين کشور پيشرفت زيادي داشته، ثروت در حال افزايش بوده و شرايط زندگي بهبود يافته است. اما همچنين بيشتر شيليايي‌ها کاملا آگاه هستند که حقوق مصرف‌کننده بسيار ضعيف است، آنها دچار سوءاستفاده گسترده توسط انحصارگران چندگانه در صنايع متعدد هستند، دسترسي به آموزش باکيفيت با سرعت بسيار اندکي رشد مي‌کند و دسترسي به خدمات درماني باکيفيت بسيار نابرابر باقي مانده است.
شيليايي‌ها زمين موعود را ديده‌اند، ولي به آنها اجازه داده نشده است که به آن وارد شوند. همانند يک مسافر درمانده که به دليل خشم مي‌خواهد اتاق انتظار فرودگاه را تخريب کند، بسياري از شيليايي‌ها آخر هفته‌اي آکنده از خشم داشتند و درخواست داشتند که بالاخره اجازه داده شود از دروازه‌ها عبور کنند.
بسياري از معترضان در مورد نارضايتي انباشته از مدل اقتصادي شيلي صحبت مي‌کنند. يک عبارت معمول در بين معترضان اين مورد بود: «مسئله افزايش 30 پزويي (4 سنت آمريکا) کرايه مترو نيست، بلکه مسئله 30 سال سوءاستفاده است». اما نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهند که شيليايي‌ها ترکيبي از خدمات عمومي بهتر و بازارهاي رقابتي‌تر مي‌خواهند نه‌اينکه سيستم بازارمحور به‌کلي کنار گذاشته شود.
شکل غارت‌ها (به‌ويژه تخريب ايستگاه‌هاي مترو در سانتياگو) باعث شد که در مورد «خودانگيخته‌بودن» اين اعتراضات بدگماني به وجود بيايد. دولت که به دنبال فتح مجدد جبهه‌هاي خود است، به‌جاي شنيدن پيام ناراضيان تلاش مي‌کند تا دشمنان سياسي‌اش را مقصر جلوه دهد (ازجمله چپ افراطي در شيلي که از اعتراضات مسالمت‌آميز حمايت کرده، ولي اعتراضات خشونت‌آميز را به طور جدي محکوم نکرده است).
گشودن دروازه‌هاي زمين موعود
بله، مسئله روشن است: شورش‌ها نه نشانه‌اي هستند از اينکه شيليايي‌ها از مدل اقتصادي که از زمان احياي دموکراسي برقرار است خسته شده‌اند و نه مدرکي مبني‌بر يک توطئه بين‌المللي جناح چپ براي بي‌ثبات‌کردن يک حکومت دست‌راستي ميانه‌رو دموکراتيک. واضح است که حکومت پينيه‌را به دليل شيوه واکنشش به بحران مقصر است. اما در جنبش دانشجويي کرايه عادلانه و حتي در غارت سوپرمارکت‌ها (که شاهد اين بوده‌ايم که مردم با برداشتن تلويزيون، یخچال و ماشين لباسشويي فرار مي‌کنند) پيام عميق‌تري وجود دارد.
پس از اينکه دولت وضعيت اضطراري اعلام کرد، شيليايي‌هاي مسن‌تر به ياد خاطرات سال‌هاي حکومت‌نظامي در دهه 1980 افتادند، اما در طول آن دوره، مطالبه ساده و روشن بود: پينوشه بيرون برود و دموکراسي بيايد. امروزه مطالبات بسيار مبهم‌تر است. واضح است که پينيه‌را محبوب نيست، ولي او رئيس‌جمهور مشروع شيلي است و در دوره تصدي او رسوايي بزرگي پيش نيامده است. او فرد جذابي نيست و به نظر مي‌رسد برايش زياد مهم نيست (يا نمي‌فهمد) که شيليايي‌ها از چه چيزي وحشت دارند، چه چيزي مي‌خواهند يا به چه چيزي باور دارند. همان‌طور که با کوتاه‌آمدن دولت از افزايش هزينه مترو در روز شنبه، نارضايتي‌ها فروننشست، استعفاي پينيه‌را نيز مسئله اساسي اين شورش‌ها را حل نخواهد کرد.
30 سال پيش که من اولين کلاس سياست آمريکاي‌لاتين خود را مي‌گذراندم، آموختم ونزوئلا که در برابر امواجي از اقتدارگرايي مصون ماند که در دهه‌هاي 1970 و 1980 منطقه را دربر گرفتند، توسعه‌يافته‌ترين و باثبات‌ترين دموکراسي در آمريکاي‌لاتين بود. اما اين کشور سه مشکل داشت: وابستگي شديد به يک کالاي خاص (نفت)، سطوح بالاي نابرابري و يک سيستم نخبگان سياسي غيرپاسخ‌گو و فاسد. اگر اين مسائل را کنار مي‌گذاشتيم، ونزوئلا موفق‌ترين دموکراسي در آمريکاي‌لاتين بود. من امروز به‌عنوان يک استاد دانشگاه به دانشجويانم درس مي‌دهم که شيلي موفق‌ترين دموکراسي در آمريکاي لاتين است؛ ولي اين کشور سه مشکل دارد: وابستگي شديد به مس، سطوح بالاي نابرابري و سيستم سياسي فاسد و غيرپاسخ‌گو.
امروز شيلي در وضعيتي بسيار بهتر از ونزوئلاي 30 سال پيش است. شيلي از هر زمان ديگري در گذشته نابرابري کمتري را تجربه مي‌کند. اقتصادش متنوع‌تر از گذشته است و نخبگان سياسي حاکم فساد بسيار کمتري دارند و بسيار پاسخ‌گوتر از حکومت قديمي ونزوئلا هستند؛ اما نخبگان شيليايي تمايل ندارند که دروازه‌هاي زمين موعود را به سوي طبقه متوسط نوظهور بگشايند. نخبگان شيليايي از درس‌هايي از تجربه مخرب ونزوئلا از اوايل دهه 1990 بهره مي‌برند. اگر مزاياي رشد اقتصادي (زمين موعود) به شکل عادلانه‌تري توزيع نشوند، زمين موعود به جهنمي براي همه تبديل خواهد شد.
فرصت عمل‌کردن براي نخبگان شيلي کوتاه است. خوشبختانه به نظر مي‌رسد که نخبگان حاکم اين پيام را به‌خوبي دريافت کرده باشند. اگر شيلي راهي بيابد تا دروازه‌ها را بگشايد، شورش‌هاي سال 2019 به يک «کاراکازو» جديد بدل نخواهد شد که نشانه شکست کشورهاي آمريکاي لاتين در راستای غلبه بر ميراث بي‌ثباتي و نارضايتي است که در سطوح پايدار و بالاي نابرابري ريشه دارد.
* اين يادداشت به سفارش مرکز توانمندسازي حاکميت و جامعه تنظيم شده است. هدف اين مرکز ايجاد چارچوبي است براي بهبود کيفيت نهادها به‌ويژه دو نهاد مهم حاکميت و جامعه و تلاش مي‌کند تا از طريق ايجاد و تقويت شبکه‌هاي اصلاحي بتواند گام‌هايي در حل مسائلي مانند شفافيت، مقابله با فساد، فقر، نابرابري و تعارض منافع برداشته و زمينه را براي کارآمدسازي حاکميت و تقويت جامعه مدني فراهم كند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها