|

ناکامی مأموران قلابی در دستبرد به خانه زن ثروتمند

شرق: مردان سارقی که خود را مأمور معرفی کرده و قصد داشتند زنی ثروتمند را به اتهام جاسوسی بازداشت کنند تا به اموال او دستبرد بزنند، خودشان دستگیر شدند و پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش خبرنگار ما، تحقیقات درباره این پرونده از زمانی آغاز شد که زنی ساکن شهرک غرب با مأموران پلیس تماس گرفت و مدعی شد چند مأمور قلابی به خانه‌اش آمدند و قصد سرقت داشتند. این زن گفت: سال‌هاست که همسرم فوت شده و من در خانه‌ای بزرگ تنها زندگی می‌کنم و زوجی جوان هم سرایدار خانه‌ام هستند.
او گفت: روز حادثه چهار مرد که خود را مأمور امنیتی معرفی می‌کردند، وارد خانه‌ام شدند آنها دست و پای سرایدار را بسته بودند. وقتی وارد خانه‌ام شدند، گفتند مرا به‌ عنوان جاسوس انگلیس شناسایی کرده‌اند و می‌خواهند با خود ببرند. من گفتم هرگز فعالیت سیاسی نداشتم و یک شهروند معمولی هستم اما آنها حرفم را قبول نمی‌کردند. هر سه نقاب به صورت داشتند. من به آنها شک کردم چون مأموران واقعی نقاب به صورت نمی‌زنند ضمن اینکه آنها مدام از من می‌خواستند گاو‌صندوق را نشان دهم. در یک لحظه که غافل شدند، خودم را به حیاط رساندم و با داد و فریاد از مردم کمک خواستم که ناگهان آنها فرار کردند.
بعد از شکایت این زن، از سرایدار او بازجویی شد. این مرد گفت: وقتی زنگ خانه را زدند، در را باز کردم. چند مرد پشت در بودند که صورتشان را پوشانده بودند. أنها مدعی شدند مأمور امنیتی هستند و با خانم کار دارند. من گفتم باید کارت نشان دهند اما به‌زور وارد شدند و دست و پای من را بستند و به خانه خانم رفتند. بعد از آن من نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد چون اصلا توان حرکت نداشتم و گوشه‌ای افتاده بودم تا اینکه پلیس آمد اما خانم گفت خودش تماس گرفته و همه‌چیز را به مأموران پلیس گفته است.
مرد سرایدار در ادامه اظهاراتش گفت: آنها چهار نفر بودند که اسلحه هم داشتند. یکی از مهاجمان مردی بود که لهجه خاصی داشت. من فکر می‌کنم او همان تعمیرکار کولر باشد که مدتی قبل برای تعمیر کولر به خانه آمده ‌بود. چون آن‌قدر لهجه‌ و مدل حرف‌زدن آن فرد خاص بود که یادم نرفته ‌است.
وقتی مأموران مرد کولرساز را بازداشت کردند، او ابتدا منکر همه‌چیز شد اما بعد از چند بار بازجویی لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل به خانه زن ثروتمند رفتم تا کولر را تعمیر کنم. همان زمان بود که متوجه شدم زن ثروتمند گاوصندوقی در خانه دارد و پول‌ها و طلاهایش را در آنجا می‌گذارد. به‌ همین ‌دلیل‌ نقشه سرقت را کشیدم و تصمیم گرفتم دزدی کنم. برای این کار از دوستانم کمک گرفتم. من می‌دانستم زن میان‌سال به اروپا رفت‌و‌آمد دارد. به ‌همین ‌دلیل تصمیم گرفتم خودم را مأمور امنیتی معرفی کنم و به زن میان‌سال اتهام جاسوسی بزنم.
متهم گفت: با دوستم به نام کیوان و دو نفر دیگر به خانه آن زن رفتیم تا سرقت کنیم. من اصلا فکر نمی‌کردم شناسایی شوم و حتی فکر نمی‌کردم زن میان‌سال بتواند خودش را نجات دهد چون ما سرایدار او را گرفته و دست و پایش را بسته بودیم. اما وقتی داشتیم دنبال گاوصندوق می‌گشتیم، زن میان‌سال به سمت حیاط رفت و فریاد زد و از مردم کمک خواست. با شنیدن صدای او خیلی ترسیدیم و بلافاصله فرار کردیم.
بعد از بازداشت کیوان و همدستانش کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهمان در شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در جلسه رسیدگی ابتدا شاکی پرونده در جایگاه قرار گرفت. او گفت: از آنجایی که مالی از من سرقت نشده‌ است، بنابراین اعلام گذشت می‌کنم اما آن روز بسیار برای من تلخ بود.
سپس کیوان در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. او گفت: من وسوسه شدم و اکنون از کار خودم پشیمان هستم و درخواست دارم دادگاه به من کمک کند.
در ادامه همدستش در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به‌دلیل بیماری دخترم دست به این کار زدم و از کرده‌ام بسیار پشیمان هستم. من اصلا دلم نمی‌خواست به کسی آسیبی وارد کنم. در ادامه دو متهم دیگر پرونده نیز دفاعیات خود را مطرح کردند.
در پایان قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و هر کدام از متهمان را به اتهام مشارکت در اقدام به سرقت مسلحانه و حمل سلاح غیرمجاز به چهارده و نیم سال زندان و 37 ضربه شلاق محکوم کردند.
شرق: مردان سارقی که خود را مأمور معرفی کرده و قصد داشتند زنی ثروتمند را به اتهام جاسوسی بازداشت کنند تا به اموال او دستبرد بزنند، خودشان دستگیر شدند و پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش خبرنگار ما، تحقیقات درباره این پرونده از زمانی آغاز شد که زنی ساکن شهرک غرب با مأموران پلیس تماس گرفت و مدعی شد چند مأمور قلابی به خانه‌اش آمدند و قصد سرقت داشتند. این زن گفت: سال‌هاست که همسرم فوت شده و من در خانه‌ای بزرگ تنها زندگی می‌کنم و زوجی جوان هم سرایدار خانه‌ام هستند.
او گفت: روز حادثه چهار مرد که خود را مأمور امنیتی معرفی می‌کردند، وارد خانه‌ام شدند آنها دست و پای سرایدار را بسته بودند. وقتی وارد خانه‌ام شدند، گفتند مرا به‌ عنوان جاسوس انگلیس شناسایی کرده‌اند و می‌خواهند با خود ببرند. من گفتم هرگز فعالیت سیاسی نداشتم و یک شهروند معمولی هستم اما آنها حرفم را قبول نمی‌کردند. هر سه نقاب به صورت داشتند. من به آنها شک کردم چون مأموران واقعی نقاب به صورت نمی‌زنند ضمن اینکه آنها مدام از من می‌خواستند گاو‌صندوق را نشان دهم. در یک لحظه که غافل شدند، خودم را به حیاط رساندم و با داد و فریاد از مردم کمک خواستم که ناگهان آنها فرار کردند.
بعد از شکایت این زن، از سرایدار او بازجویی شد. این مرد گفت: وقتی زنگ خانه را زدند، در را باز کردم. چند مرد پشت در بودند که صورتشان را پوشانده بودند. أنها مدعی شدند مأمور امنیتی هستند و با خانم کار دارند. من گفتم باید کارت نشان دهند اما به‌زور وارد شدند و دست و پای من را بستند و به خانه خانم رفتند. بعد از آن من نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد چون اصلا توان حرکت نداشتم و گوشه‌ای افتاده بودم تا اینکه پلیس آمد اما خانم گفت خودش تماس گرفته و همه‌چیز را به مأموران پلیس گفته است.
مرد سرایدار در ادامه اظهاراتش گفت: آنها چهار نفر بودند که اسلحه هم داشتند. یکی از مهاجمان مردی بود که لهجه خاصی داشت. من فکر می‌کنم او همان تعمیرکار کولر باشد که مدتی قبل برای تعمیر کولر به خانه آمده ‌بود. چون آن‌قدر لهجه‌ و مدل حرف‌زدن آن فرد خاص بود که یادم نرفته ‌است.
وقتی مأموران مرد کولرساز را بازداشت کردند، او ابتدا منکر همه‌چیز شد اما بعد از چند بار بازجویی لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل به خانه زن ثروتمند رفتم تا کولر را تعمیر کنم. همان زمان بود که متوجه شدم زن ثروتمند گاوصندوقی در خانه دارد و پول‌ها و طلاهایش را در آنجا می‌گذارد. به‌ همین ‌دلیل‌ نقشه سرقت را کشیدم و تصمیم گرفتم دزدی کنم. برای این کار از دوستانم کمک گرفتم. من می‌دانستم زن میان‌سال به اروپا رفت‌و‌آمد دارد. به ‌همین ‌دلیل تصمیم گرفتم خودم را مأمور امنیتی معرفی کنم و به زن میان‌سال اتهام جاسوسی بزنم.
متهم گفت: با دوستم به نام کیوان و دو نفر دیگر به خانه آن زن رفتیم تا سرقت کنیم. من اصلا فکر نمی‌کردم شناسایی شوم و حتی فکر نمی‌کردم زن میان‌سال بتواند خودش را نجات دهد چون ما سرایدار او را گرفته و دست و پایش را بسته بودیم. اما وقتی داشتیم دنبال گاوصندوق می‌گشتیم، زن میان‌سال به سمت حیاط رفت و فریاد زد و از مردم کمک خواست. با شنیدن صدای او خیلی ترسیدیم و بلافاصله فرار کردیم.
بعد از بازداشت کیوان و همدستانش کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهمان در شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در جلسه رسیدگی ابتدا شاکی پرونده در جایگاه قرار گرفت. او گفت: از آنجایی که مالی از من سرقت نشده‌ است، بنابراین اعلام گذشت می‌کنم اما آن روز بسیار برای من تلخ بود.
سپس کیوان در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. او گفت: من وسوسه شدم و اکنون از کار خودم پشیمان هستم و درخواست دارم دادگاه به من کمک کند.
در ادامه همدستش در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به‌دلیل بیماری دخترم دست به این کار زدم و از کرده‌ام بسیار پشیمان هستم. من اصلا دلم نمی‌خواست به کسی آسیبی وارد کنم. در ادامه دو متهم دیگر پرونده نیز دفاعیات خود را مطرح کردند.
در پایان قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و هر کدام از متهمان را به اتهام مشارکت در اقدام به سرقت مسلحانه و حمل سلاح غیرمجاز به چهارده و نیم سال زندان و 37 ضربه شلاق محکوم کردند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها