|

سخنان وزیر آموزش و پرورش در سوریه چراغي كه به خانه رواست

محمدرضا نیک‌نژاد

«به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط‌عمومی وزارت آموزش و پرورش، محسن حاجی‌میرزایی در فرودگاه دمشق در جمع خبرنگاران از آمادگی ایران برای مشارکت در بازسازی واحد‌های آموزشی سوریه که بر اثر جنایات جنگی تروریست‌های تکفیری داعش آسیب‌ دیده است، خبر داد و گفت: «با توجه به تجربیات ایران در زمینه بازسازی، بهسازی، نوسازی و تجهیز واحد‌های آموزشی که در جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام، دچار خسارات فراوان شده بود، آماده همکاری و انتقال تجربیات به دوستان سوری در این زمینه هستیم».

در روزهای گذشته این خبر واکنش‌های فراوانی میان کاربران فضای مجازی داشته است؛ به‌ویژه میان فرهنگیان و کسانی که پیگیر مسائل آموزشی کشور هستند. گرچه در خبر کم و کیف این همکاری مشخص نیست اما شاید بتوان با پرداختن به چند فرض در این زمینه لایه‌های پیدا و پنهان خبر را واکاوی کرد. با انتشار این خبر بسیاری از کاربران به وضعیت بودجه آموزش و پرورش کشور به‌ویژه شرایط نه‌چندان مناسب مدرسه‌ها اشاره کرده و با پیش‌کشیدن ضرب‌المثل «چراغی که به خانه رواست» حرکت وزیر را به چالش کشیده‌اند. نقد وزیر بر پایه این فرض است که آموزش و پرورش قصد دارد افزون بر ارائه خدمات فنی- مهندسی، هزینه‌های لازم را نیز بپردازد. اگر چنین باشد، بد نیست بدانیم آمارهای رسمی و غیررسمی نشان می‌دهد بیش از 60 درصد از 113 هزار مدرسه کشور یا نیاز به بازسازی کامل دارند یا نیازمند بازسازی‌های محدود هستند. اگر این آمار را در کنار مدرسه‌های کانکسی، کپری، خشتی و... بگذاریم، می‌توان درک کرد كه چرا سخنان حاجی‌میرزایی این اندازه با واکنش‌های منفی روبه‌رو شده است. اما اگر فرض کنیم همکاری آموزش و پرورش ایران در بازسازی مدرسه‌های سوریه فقط محدود به ارائه خدمات دانش‌محور و تجربی است، باز هم سخنان حاجی‌میرزایی آزاردهنده است و تا اندازه‌ای با واقعیت‌های موجود هم‌خوانی ندارد. جدای از گرفتاری‌های گسترده و ساختاری مدرسه‌ها، فضای فیزیکی همه مدرسه‌های کشور با رویکردهای نوین آموزشی در جهان، یعنی شهروندسازی و آماده‌کردن دانش‌آموزان برای زندگی آینده، به‌شدت فاصله دارد. مدرسه‌هایی که به‌طور معمول از کتابخانه، آزمایشگاه، زمین و سالن و امکانات ورزشی محروم‌اند و در بسیاری از آنها حتی از وجود یک درخت خبری نیست، چگونه می‌تواند الگویی برای دیگر کشورها باشد؟ کدام شاخص در زمینه مدرسه‌سازی، وزیر را بر آن داشته است كه به فکر انتقال فناوری، دانش و تجربه به سوریه بیفتد؟ جناب وزیر، اگر از روش‌های نوین مدرسه‌سازی خبر ندارید، زحمتش جست‌وجویی ساده در اینترنت است؛ بد نیست به مدرسه‌های فنلاند نگاهی بیندازید، دست‌کم شاید در ساخت مدرسه‌ها در سوریه به کارتان بیاید!
اما فرض سوم این است که چنین همکاری‌هایی بدون صرف هزینه معنی ندارند اما هزینه‌هایش از جیب آموزش و پرورش غوطه‌ور در کسر بودجه 20 هزارمیلیاردی تأمین نمی‌شود. اما از کجا تأمین می‌شود؟ این فرض با پرسش‌هایی همراه خواهد بود؛ نخست آنکه نهادهایی که قرار است هزینه بازسازی مدرسه‌های حلب و دمشق را بپردازند، آیا از وضعیت مدرسه‌های خودمان خبر دارند؟ و اگر خبر ندارند، پس کاربه‌دستان آموزش و پرورش در این زمینه چه ‌کار کرده و می‌کنند!؟ یا اینکه اگر قرار است پولی در این زمینه هزینه شود، چرا اجرای «ماده 78 قانون مالیاتی سال 94 کشور» همچنان پا در هواست؟ قانونی که بر پایه آن آستان قدس رضوی برای گسترش عدالت آموزشی در مناطق نابرخوردار می‌بایست سالانه بخشی از درآمد خود را به‌عنوان مالیات تخصیص می‌داد و البته چندین سال است که تن به این کار نمی‌دهد! آیا نهادهایی که در این زمینه هزینه‌ها را پذیرفته‌اند، خبر دارند وضع مدرسه‌های برخی از مناطق نابرخوردار اگر از مدرسه‌های جنگ‌زده بدتر نباشد، بی‌گمان بهتر نیست!
با همه این فرض‌ها، امید است وزیر آموزش و پرورش در روزهای آینده در‌این‌باره شفاف‌تر سخن بگوید تا دست‌کم جلوی گسترش بیشتر شایعه‌ها در فضای مجازی گرفته شود و نشان دهد او وزیری دلسوز برای دانش‌آموزان کشور خود نیز هست.
* علی باقرزاده در گفت و گو با ایسنا، گفت: آقای وزیر در جریان سفر دو روزه به سوریه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته هیچ قولی برای احداث مدرسه نداده و صحبتی هم درباره ساخت و ساز مدارس مطرح نشد، چه برسد به اینکه عدد و رقمی هم اعلام شود.

«به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط‌عمومی وزارت آموزش و پرورش، محسن حاجی‌میرزایی در فرودگاه دمشق در جمع خبرنگاران از آمادگی ایران برای مشارکت در بازسازی واحد‌های آموزشی سوریه که بر اثر جنایات جنگی تروریست‌های تکفیری داعش آسیب‌ دیده است، خبر داد و گفت: «با توجه به تجربیات ایران در زمینه بازسازی، بهسازی، نوسازی و تجهیز واحد‌های آموزشی که در جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام، دچار خسارات فراوان شده بود، آماده همکاری و انتقال تجربیات به دوستان سوری در این زمینه هستیم».

در روزهای گذشته این خبر واکنش‌های فراوانی میان کاربران فضای مجازی داشته است؛ به‌ویژه میان فرهنگیان و کسانی که پیگیر مسائل آموزشی کشور هستند. گرچه در خبر کم و کیف این همکاری مشخص نیست اما شاید بتوان با پرداختن به چند فرض در این زمینه لایه‌های پیدا و پنهان خبر را واکاوی کرد. با انتشار این خبر بسیاری از کاربران به وضعیت بودجه آموزش و پرورش کشور به‌ویژه شرایط نه‌چندان مناسب مدرسه‌ها اشاره کرده و با پیش‌کشیدن ضرب‌المثل «چراغی که به خانه رواست» حرکت وزیر را به چالش کشیده‌اند. نقد وزیر بر پایه این فرض است که آموزش و پرورش قصد دارد افزون بر ارائه خدمات فنی- مهندسی، هزینه‌های لازم را نیز بپردازد. اگر چنین باشد، بد نیست بدانیم آمارهای رسمی و غیررسمی نشان می‌دهد بیش از 60 درصد از 113 هزار مدرسه کشور یا نیاز به بازسازی کامل دارند یا نیازمند بازسازی‌های محدود هستند. اگر این آمار را در کنار مدرسه‌های کانکسی، کپری، خشتی و... بگذاریم، می‌توان درک کرد كه چرا سخنان حاجی‌میرزایی این اندازه با واکنش‌های منفی روبه‌رو شده است. اما اگر فرض کنیم همکاری آموزش و پرورش ایران در بازسازی مدرسه‌های سوریه فقط محدود به ارائه خدمات دانش‌محور و تجربی است، باز هم سخنان حاجی‌میرزایی آزاردهنده است و تا اندازه‌ای با واقعیت‌های موجود هم‌خوانی ندارد. جدای از گرفتاری‌های گسترده و ساختاری مدرسه‌ها، فضای فیزیکی همه مدرسه‌های کشور با رویکردهای نوین آموزشی در جهان، یعنی شهروندسازی و آماده‌کردن دانش‌آموزان برای زندگی آینده، به‌شدت فاصله دارد. مدرسه‌هایی که به‌طور معمول از کتابخانه، آزمایشگاه، زمین و سالن و امکانات ورزشی محروم‌اند و در بسیاری از آنها حتی از وجود یک درخت خبری نیست، چگونه می‌تواند الگویی برای دیگر کشورها باشد؟ کدام شاخص در زمینه مدرسه‌سازی، وزیر را بر آن داشته است كه به فکر انتقال فناوری، دانش و تجربه به سوریه بیفتد؟ جناب وزیر، اگر از روش‌های نوین مدرسه‌سازی خبر ندارید، زحمتش جست‌وجویی ساده در اینترنت است؛ بد نیست به مدرسه‌های فنلاند نگاهی بیندازید، دست‌کم شاید در ساخت مدرسه‌ها در سوریه به کارتان بیاید!
اما فرض سوم این است که چنین همکاری‌هایی بدون صرف هزینه معنی ندارند اما هزینه‌هایش از جیب آموزش و پرورش غوطه‌ور در کسر بودجه 20 هزارمیلیاردی تأمین نمی‌شود. اما از کجا تأمین می‌شود؟ این فرض با پرسش‌هایی همراه خواهد بود؛ نخست آنکه نهادهایی که قرار است هزینه بازسازی مدرسه‌های حلب و دمشق را بپردازند، آیا از وضعیت مدرسه‌های خودمان خبر دارند؟ و اگر خبر ندارند، پس کاربه‌دستان آموزش و پرورش در این زمینه چه ‌کار کرده و می‌کنند!؟ یا اینکه اگر قرار است پولی در این زمینه هزینه شود، چرا اجرای «ماده 78 قانون مالیاتی سال 94 کشور» همچنان پا در هواست؟ قانونی که بر پایه آن آستان قدس رضوی برای گسترش عدالت آموزشی در مناطق نابرخوردار می‌بایست سالانه بخشی از درآمد خود را به‌عنوان مالیات تخصیص می‌داد و البته چندین سال است که تن به این کار نمی‌دهد! آیا نهادهایی که در این زمینه هزینه‌ها را پذیرفته‌اند، خبر دارند وضع مدرسه‌های برخی از مناطق نابرخوردار اگر از مدرسه‌های جنگ‌زده بدتر نباشد، بی‌گمان بهتر نیست!
با همه این فرض‌ها، امید است وزیر آموزش و پرورش در روزهای آینده در‌این‌باره شفاف‌تر سخن بگوید تا دست‌کم جلوی گسترش بیشتر شایعه‌ها در فضای مجازی گرفته شود و نشان دهد او وزیری دلسوز برای دانش‌آموزان کشور خود نیز هست.
* علی باقرزاده در گفت و گو با ایسنا، گفت: آقای وزیر در جریان سفر دو روزه به سوریه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته هیچ قولی برای احداث مدرسه نداده و صحبتی هم درباره ساخت و ساز مدارس مطرح نشد، چه برسد به اینکه عدد و رقمی هم اعلام شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها