انتخابات 2020، تمرکز بر حوزه سياست خارجي
آرون میلر. تحلیلگر خاورمیانه
استيضاح دونالد ترامپ، رئيسجمهوري آمريكا، تفاوت عمدهاي با استيضاح اندرو جانسون و بيل کلينتون، رؤساي پيشين آمريكا دارد. حتي ماجراي «واترگيت» که به کنارهگيري ريچارد نيکسون انجاميد نیز شباهتي به پرونده استيضاح ترامپ ندارد. ترامپ اولين رئيسجمهوري است که به اتهام «سوءاستفاده از قدرت در حوزه سياست خارجي» استيضاح و محاکمه ميشود. در انتخاباتهايي که در ايالات متحده برگزار ميشود، بهندرت موضوعاتي فراتر از سواحل آمريکا براي رأيدهندگان اهميت پيدا ميکند. همچنين سابقه نداشته که اتفاقي در حوزه سياست خارجي به محاکمه رئيسجمهور بينجامد؛ اما انتخابات 2020 ميتواند تفاوتهايي را رقم بزند و براي نخستينبار حوزه سياست خارجي به نگراني عمده رأيدهندگان آمريکايي تبديل شود.
ارتباط ميان سياست خارجي و بحران داخلي
افتضاحي که ليندون جانسون در جريان جنگ ويتنام به بار آورد و پس از آن نیز ارتباط رونالد ريگان با ماجراي ايرانکنترا، عمدهترين مواردي بود که يک رئيسجمهور در آمريکا به دليل عملکردش در حوزه سياست خارجي، با بحران در داخل ايالات متحده روبهرو ميشد. با گذشت نزديک به سه دهه، بحران «اوکراينگيت» به اندازهاي بالا گرفت که به استيضاح و محاکمه ترامپ منجر شد.
جورج بوش پسر زماني که در سال 2004 براي انتخاب مجدد رقابت ميکرد، بهشدت به دليل حمله ايالات متحده به عراق در سال 2003 مرکز انتقاد قرار گرفت؛ اما توانست در انتخابات به پيروزي برسد. اتهاماتي که عليه ترامپ مطرح شده است، تفاوتي اساسي با انتقادها به بوش يا ديگر رؤساي جمهور ايالات متحده دارد. قبل از آنکه موضوع «اوکراينگيت» مطرح شود، ترامپ متهم شده بود در تباني با روسيه، مقدمات پيروزي خود در انتخابات رياستجمهوري 2016 را فراهم کرده است. مهمترين اتهام عليه ترامپ اين بود که شرايط نفوذ و خرابکاري يک رقيب خارجي را در سياست داخلي ايالات متحده فراهم کرده است. در نهايت نیز رابرت مولر، بازرس ويژه اين پرونده، به اين نتيجه رسيد که شواهد کافي براي متهمکردن ترامپ در اختيار ندارد. هنوز ماجراي ارتباط روسيه و کمپين انتخاباتي ترامپ بهطور کامل بسته نشده، اما رئيسجمهور ايالات متحده بحراني جديد در حوزه سياست خارجي آفريد و با سوءاستفاده از قدرت خود، کمکهاي نظامي تصويبشده از سوي کنگره به اوکراين را به حالت تعليق درآورد تا اين کشور را مجبور به تحقيق و افشاگري درباره جو بايدن، رقيب انتخاباتي خود کند. حدود 10 ماه تا انتخابات
رياستجمهوري 2020 باقي مانده و روسيه و اوکراين مهمترين تحولات دوره اول رياستجمهوري ترامپ را رقم زدهاند. او نيز چارهاي نداشته جز اينکه در برابر حملات دموکراتها از خود دفاع کند؛ پس ترديدي نيست که با جديترشدن رقابتهاي انتخاباتي، موضوع سياست خارجي به کليديترين مبحث رقباي ترامپ تبديل خواهد شد.
موضوع ايران
چرخه پرتنشي که ترامپ با ترور فرمانده سپاه قدس جمهوري اسلامي در عراق ايجاد کرد، بهطور قطع مشکلات سياسي متعددي در داخل ايالات متحده براي او ايجاد ميکند. دونالد ترامپ کمپين انتخاباتي سال 2016 خود را بر پاياندادن به جنگهاي بيپايان متمرکز کرده بود و وعده داده بود آمريکا را وارد جنگي ديگر نميکند. ترامپ همچنين شعار انتخاباتي خود را «نخست آمريکا» قرار داده بود، اما در عمل نشان داده بيش از توجه به داخل، به چالشها و تنشهاي خارجي مشغول است. دلسردي از رويکرد ترامپ حتي در سنتيترين مناطق حامي جمهوريخواهان نیز نمايان است. شهر دوبوک در ايالت آيووا که از سال 1956 همواره در انتخاباتهاي رياستجمهوري يا کنگره به نامزدهاي جمهوريخواه رأي داده يا در ايالتهاي کليدي مثل ميشيگان، ويسکانسين و پنسيلوانيا، نظر اکثريت افکار عمومي اين است که ترامپ به مهمترين شعار انتخاباتي خود يعني «اولويت با آمريکا» عمل نکرده است. نظرسنجي اخير مؤسسه Pew نشان ميدهد اکثريت آمريکاييها اعتقاد دارند که اقدامات اخير ترامپ درباره ايران، احتمال جنگي ديگر در منطقه را افزايش داده است. در اين ميان، جمهوريخواهان بيش از دموکراتها نگران وقوع تقابلي
ديگر در خاورميانه هستند. بنابراين ترديدي نيست که ايران يکي ديگر از موضوعات مهم در رقابتهاي انتخاباتي پيشرو خواهد بود.
تفاوتهاي عمده دموکراتها و جمهوريخواهان
يکي از دلايلي که باعث شده آمريکاييها کمترين تأثيرگذاري را از تحولات سياست خارجي در انتخابات بپذيرند، تفاوتهاي آشکار دموکراتها و جمهوريخواهان در اين حوزه است. براي مثال ميتوان به جنگ ويتنام اشاره کرد که چالشهايي اساسي در سياست داخلي آمريکا ایجاد کرد. در انتخابات سال 1968، جنگ ويتنام تأثير درخور ملاحظهاي بر نظر رأيدهندگان نداشت؛ چراکه از نظر افکار عمومي آمريکا، ريچارد نيکسون و هوبرت همفري، معاون انتخاباتي او، ديدگاهي مشابه درباره ويتنام داشتند؛ هر دو خواستار کاهش تعداد نظاميان آمريکايي در ويتنام و مخالف خروج يکجانبه بودند. همچنين نيکسون و همفري مخالفت خود را با افزايش درگيريها و حمله ايالت متحده به شمال ويتنام اعلام کردند.امروز اما شاهد چنين اجماع و توافقي نيستيم. در دوره رياستجمهوري ترامپ، دوقطبيشدن فضاي سياسي آمريکا به اندازهاي بود که دموکراتها تقريبا با هر اقدام ترامپ، چه در حوزه سياست خارجي و داخلي، مخالفت کردهاند و در آن سو نیز جمهوريخواهان تقريبا از هر تصميم ترامپ در هر حوزهاي حمايت کردهاند. بااينحال تفاوت اساسي حوزه سياست خارجي با ديگر حوزهها اين است که با وجود تمام
اختلافنظرها در اين حوزه، ميتوان سياست خارجي و اقدامات برونمرزي هر دولتي در واشنگتن را به موضوعي ملي براي اتحاد و همبستگي در برابر کشورهاي ديگر تبديل کرد.
استيضاح دونالد ترامپ، رئيسجمهوري آمريكا، تفاوت عمدهاي با استيضاح اندرو جانسون و بيل کلينتون، رؤساي پيشين آمريكا دارد. حتي ماجراي «واترگيت» که به کنارهگيري ريچارد نيکسون انجاميد نیز شباهتي به پرونده استيضاح ترامپ ندارد. ترامپ اولين رئيسجمهوري است که به اتهام «سوءاستفاده از قدرت در حوزه سياست خارجي» استيضاح و محاکمه ميشود. در انتخاباتهايي که در ايالات متحده برگزار ميشود، بهندرت موضوعاتي فراتر از سواحل آمريکا براي رأيدهندگان اهميت پيدا ميکند. همچنين سابقه نداشته که اتفاقي در حوزه سياست خارجي به محاکمه رئيسجمهور بينجامد؛ اما انتخابات 2020 ميتواند تفاوتهايي را رقم بزند و براي نخستينبار حوزه سياست خارجي به نگراني عمده رأيدهندگان آمريکايي تبديل شود.
ارتباط ميان سياست خارجي و بحران داخلي
افتضاحي که ليندون جانسون در جريان جنگ ويتنام به بار آورد و پس از آن نیز ارتباط رونالد ريگان با ماجراي ايرانکنترا، عمدهترين مواردي بود که يک رئيسجمهور در آمريکا به دليل عملکردش در حوزه سياست خارجي، با بحران در داخل ايالات متحده روبهرو ميشد. با گذشت نزديک به سه دهه، بحران «اوکراينگيت» به اندازهاي بالا گرفت که به استيضاح و محاکمه ترامپ منجر شد.
جورج بوش پسر زماني که در سال 2004 براي انتخاب مجدد رقابت ميکرد، بهشدت به دليل حمله ايالات متحده به عراق در سال 2003 مرکز انتقاد قرار گرفت؛ اما توانست در انتخابات به پيروزي برسد. اتهاماتي که عليه ترامپ مطرح شده است، تفاوتي اساسي با انتقادها به بوش يا ديگر رؤساي جمهور ايالات متحده دارد. قبل از آنکه موضوع «اوکراينگيت» مطرح شود، ترامپ متهم شده بود در تباني با روسيه، مقدمات پيروزي خود در انتخابات رياستجمهوري 2016 را فراهم کرده است. مهمترين اتهام عليه ترامپ اين بود که شرايط نفوذ و خرابکاري يک رقيب خارجي را در سياست داخلي ايالات متحده فراهم کرده است. در نهايت نیز رابرت مولر، بازرس ويژه اين پرونده، به اين نتيجه رسيد که شواهد کافي براي متهمکردن ترامپ در اختيار ندارد. هنوز ماجراي ارتباط روسيه و کمپين انتخاباتي ترامپ بهطور کامل بسته نشده، اما رئيسجمهور ايالات متحده بحراني جديد در حوزه سياست خارجي آفريد و با سوءاستفاده از قدرت خود، کمکهاي نظامي تصويبشده از سوي کنگره به اوکراين را به حالت تعليق درآورد تا اين کشور را مجبور به تحقيق و افشاگري درباره جو بايدن، رقيب انتخاباتي خود کند. حدود 10 ماه تا انتخابات
رياستجمهوري 2020 باقي مانده و روسيه و اوکراين مهمترين تحولات دوره اول رياستجمهوري ترامپ را رقم زدهاند. او نيز چارهاي نداشته جز اينکه در برابر حملات دموکراتها از خود دفاع کند؛ پس ترديدي نيست که با جديترشدن رقابتهاي انتخاباتي، موضوع سياست خارجي به کليديترين مبحث رقباي ترامپ تبديل خواهد شد.
موضوع ايران
چرخه پرتنشي که ترامپ با ترور فرمانده سپاه قدس جمهوري اسلامي در عراق ايجاد کرد، بهطور قطع مشکلات سياسي متعددي در داخل ايالات متحده براي او ايجاد ميکند. دونالد ترامپ کمپين انتخاباتي سال 2016 خود را بر پاياندادن به جنگهاي بيپايان متمرکز کرده بود و وعده داده بود آمريکا را وارد جنگي ديگر نميکند. ترامپ همچنين شعار انتخاباتي خود را «نخست آمريکا» قرار داده بود، اما در عمل نشان داده بيش از توجه به داخل، به چالشها و تنشهاي خارجي مشغول است. دلسردي از رويکرد ترامپ حتي در سنتيترين مناطق حامي جمهوريخواهان نیز نمايان است. شهر دوبوک در ايالت آيووا که از سال 1956 همواره در انتخاباتهاي رياستجمهوري يا کنگره به نامزدهاي جمهوريخواه رأي داده يا در ايالتهاي کليدي مثل ميشيگان، ويسکانسين و پنسيلوانيا، نظر اکثريت افکار عمومي اين است که ترامپ به مهمترين شعار انتخاباتي خود يعني «اولويت با آمريکا» عمل نکرده است. نظرسنجي اخير مؤسسه Pew نشان ميدهد اکثريت آمريکاييها اعتقاد دارند که اقدامات اخير ترامپ درباره ايران، احتمال جنگي ديگر در منطقه را افزايش داده است. در اين ميان، جمهوريخواهان بيش از دموکراتها نگران وقوع تقابلي
ديگر در خاورميانه هستند. بنابراين ترديدي نيست که ايران يکي ديگر از موضوعات مهم در رقابتهاي انتخاباتي پيشرو خواهد بود.
تفاوتهاي عمده دموکراتها و جمهوريخواهان
يکي از دلايلي که باعث شده آمريکاييها کمترين تأثيرگذاري را از تحولات سياست خارجي در انتخابات بپذيرند، تفاوتهاي آشکار دموکراتها و جمهوريخواهان در اين حوزه است. براي مثال ميتوان به جنگ ويتنام اشاره کرد که چالشهايي اساسي در سياست داخلي آمريکا ایجاد کرد. در انتخابات سال 1968، جنگ ويتنام تأثير درخور ملاحظهاي بر نظر رأيدهندگان نداشت؛ چراکه از نظر افکار عمومي آمريکا، ريچارد نيکسون و هوبرت همفري، معاون انتخاباتي او، ديدگاهي مشابه درباره ويتنام داشتند؛ هر دو خواستار کاهش تعداد نظاميان آمريکايي در ويتنام و مخالف خروج يکجانبه بودند. همچنين نيکسون و همفري مخالفت خود را با افزايش درگيريها و حمله ايالت متحده به شمال ويتنام اعلام کردند.امروز اما شاهد چنين اجماع و توافقي نيستيم. در دوره رياستجمهوري ترامپ، دوقطبيشدن فضاي سياسي آمريکا به اندازهاي بود که دموکراتها تقريبا با هر اقدام ترامپ، چه در حوزه سياست خارجي و داخلي، مخالفت کردهاند و در آن سو نیز جمهوريخواهان تقريبا از هر تصميم ترامپ در هر حوزهاي حمايت کردهاند. بااينحال تفاوت اساسي حوزه سياست خارجي با ديگر حوزهها اين است که با وجود تمام
اختلافنظرها در اين حوزه، ميتوان سياست خارجي و اقدامات برونمرزي هر دولتي در واشنگتن را به موضوعي ملي براي اتحاد و همبستگي در برابر کشورهاي ديگر تبديل کرد.