|

در شب تاريخ

شرق: در ميان شاعران و نويسندگان عصر كلاسيك آلمان، فریدریش هلدَرلین چهره‌اي درخشان است که در سال 1770 در شهر كوچك لائوفن، نزديك شهر اشتوتگارت به دنيا آمد. هلدرلين در دوراني پرآشوب زندگی می‌کرد و اندیشه و هنرش هم در بستر آشوب‌ها و تلاطم‌های تاریخی عصرش شکل گرفته است. غالب اشعار هلدرلین و نیز تنها رمانش، «هیپریون» یا «گوشه‌نشین یونان»، تحت‌تأثیر آرمان‌های عصر روشنگری و انقلاب فرانسه نوشته شده‌اند. در دوران هلدرلین جنگ‌های ناپلئونی، استعمار انگلیسی و برده‌فروشی سویه‌های منفی رشد سرمایه‌داری را نمایان می‌کرد و هلدرلین نیز مانند بسیاری دیگر از هم‌عصرانش از منتقدان این وضعیت بود. به اعتقاد هلدرلین جامعیت و وحدت انسانی را تنها در مدنیت یونان عتیق می‌توان یافت. برای هلدرلین یونان باستان جایی است که انسان و طبیعت به وحدت می‌رسند و ازاین‌رو است که در آثار او یونان باستان حضوری پررنگ دارد. محمود حدادي كه در سال‌هاي اخير آثار متعددي غالبا از ادبيات كلاسيك آلماني‌زبان به فارسي برگردانده، به تازگي دفتر تازه‌اي از اشعار او را به چاپ رسانده است. حدادي پيش‌ از اين سه كتاب از هلدرلين و درباره او به فارسي برگردانده بود كه يكي از آنها تنها رمان اين شاعر، «هيپريون» است كه در ترجمه فارسي‌اش با عنوان «گوشه‌نشين يونان» منتشر شده است. «هيپريون» رمانی آشکارا فلسفی است که درعین‌حال آن را شاعرانه‌ترین رمان آلمانی نیز نامیده‌اند. این رمان همانند «رنج‌های ورتر جوان» گوته مجموعه‌ای از نامه‌ها است. نامه‌هایی از جوانی یونانی با نام هیپریون خطاب به دوست آلمانی‌اش، بلارمین، که البته همگي بی‌پاسخ‌اند. «هيپريون» سرشار از آرمان‌ها و ایده‌هایی در ستایش یونان عهد عتیق است و همچنین در ستایش از طبیعت و آزادی و فردیت برآمده از انقلاب فرانسه. هلدرلین در نوشتن این رمان از گوته تأثیر گرفته و البته سرمشق اولیه او نامه‌های فلسفی شیلر، «در باب تربیت زیبایی‌شناسی انسان»، بوده است. اين كتاب در سال 1391 به فارسي منتشر شد. پس از آن در سال 1393 گزيده‌اي از اشعار هلدرلين با عنوان «آنچه مي‌ماند» با ترجمه حدادي به چاپ رسيد. در اين مجموعه سي شعر از هلدرلين ترجمه شده و همراه با هر شعر تفسيري هم پيوست شده است. تفسيرهايي كه توسط نويسندگان مختلفي نوشته شده‌اند. يك‌سال پس از انتشار «آنچه مي‌ماند»، حدادي شرح زندگي هلدرلين به قلم اشتفان سوايگ را با عنوان «پيكار با ديو» منتشر كرد. «سكونت شاعرانه» تازه‌ترين ترجمه حدادي از هلدرلين است؛ كتابي شامل بيست‌وچهار شعر كه به سياق مجموعه قبلي بر هر يك از اين اشعار شرحي هم آمده است. جز اين، دو مقاله از هانس گئورگ گادامر و آگوست بوك در تفسير سياق سرايندگي هلدرلين نيز در ابتداي كتاب آورده شده است. در ميان شعرهايي كه در اين مجموعه انتخاب و ترجمه شده‌اند، يكي از مشهورترين شعرهاي دوران جنون هلدرلين يعني قطعه «در آبي دلپذير» نيز ديده مي‌شود. همچنين در اين كتاب تحرير سوم هلدرلين از تنها نمايش‌نامه‌اش، «مرگ امپدوكلس» نيز ضميمه شده است.
مقاله‌اي كه از گادامر در ابتداي اين مجموعه ترجمه شده، «هلدرلين و تازگي كلام او» نام دارد و گادامر در اين مقاله به شيوه خاص هلدرلين در سرايش شعر و جايگاه او در ميان شاعران آلماني‌زبان پرداخته است. در بخشي از اين مقاله گادامر اين پرسش را مطرح مي‌كند كه «چه چيز هلدرلين را همه‌جا شاعر قرن مي‌سازد؟» و در پاسخ به اين پرسش مي‌نويسد: «اگر من اين پرسش را مطرح مي‌كنم، شايد مجاز باشم بگويم در شعر هلدرلين رازي از كلام نهفته است، چيزي كه مي‌توانيم آن را رنج جستن از پي لحن و شيوه بيان بناميم. هيچ‌يك از شاعران بزرگ ما چنين پيوسته، حتي با چنين لكنتي، از پي شيوه نوي بيان نجسته و هرباره نااميدانه اين جست‌وجو را از سر نگرفته‌اند. هيچ‌يك از همه ديگر شاعران ما به اندازه او - و تا اين اندازه- در غلبه ناتواني و امكان‌ناپذيريِ بيانِ مقصودي نبود كه در ذهنش مي‌چرخيد. شايد همين نكته است كه در كلام اين شاعر بر جان ما، نيز بر روح دوران پس از جنگ جهاني اول، دوراني كه مقدر بود با شكست جمهوري وايمار و پيدايش نازيسم، براي آلمان پاياني تا اين اندازه به نفرين بيابد، چنين عميق اثر مي‌گذارد. زيرا در آن دوران، ديگر رشته‌هاي هنري هم بيش از اين نمي‌توانستند از سياق تكراري گذشتگان پيروي كنند. بلكه در يك جست‌وجوي فشرده و اوج‌گير پيوسته قالب‌هايي نو مي‌پرداختند و در شوق يافتن بياني شخصي و شيوه‌هايي نو، پيوسته به راه آزمون مي‌رفتند. يك دليل اين نوجويي شايد اين باشد كه ما ديري پيش از آن‌كه دستگاه سياسيِ نازي‌ها استقبال از هلدرلين را امري ابزاري كند و به شعرش مفهومي مشكوك بدهد، همگي هلدرلين مي‌خوانديم، درباره‌اش انديشه مي‌‌كرديم و او را نمادي مي‌دانستيم كه بسي فراتر از شاعرانِ دورانِ دورِ كلاسيك با ما نزديك‌ كرده است». ترجمه اين گزيده شعر به مناسبت دويست‌وپنجاهمين زادسال هلدرلين در سال 2020 انجام گرفته است.

شرق: در ميان شاعران و نويسندگان عصر كلاسيك آلمان، فریدریش هلدَرلین چهره‌اي درخشان است که در سال 1770 در شهر كوچك لائوفن، نزديك شهر اشتوتگارت به دنيا آمد. هلدرلين در دوراني پرآشوب زندگی می‌کرد و اندیشه و هنرش هم در بستر آشوب‌ها و تلاطم‌های تاریخی عصرش شکل گرفته است. غالب اشعار هلدرلین و نیز تنها رمانش، «هیپریون» یا «گوشه‌نشین یونان»، تحت‌تأثیر آرمان‌های عصر روشنگری و انقلاب فرانسه نوشته شده‌اند. در دوران هلدرلین جنگ‌های ناپلئونی، استعمار انگلیسی و برده‌فروشی سویه‌های منفی رشد سرمایه‌داری را نمایان می‌کرد و هلدرلین نیز مانند بسیاری دیگر از هم‌عصرانش از منتقدان این وضعیت بود. به اعتقاد هلدرلین جامعیت و وحدت انسانی را تنها در مدنیت یونان عتیق می‌توان یافت. برای هلدرلین یونان باستان جایی است که انسان و طبیعت به وحدت می‌رسند و ازاین‌رو است که در آثار او یونان باستان حضوری پررنگ دارد. محمود حدادي كه در سال‌هاي اخير آثار متعددي غالبا از ادبيات كلاسيك آلماني‌زبان به فارسي برگردانده، به تازگي دفتر تازه‌اي از اشعار او را به چاپ رسانده است. حدادي پيش‌ از اين سه كتاب از هلدرلين و درباره او به فارسي برگردانده بود كه يكي از آنها تنها رمان اين شاعر، «هيپريون» است كه در ترجمه فارسي‌اش با عنوان «گوشه‌نشين يونان» منتشر شده است. «هيپريون» رمانی آشکارا فلسفی است که درعین‌حال آن را شاعرانه‌ترین رمان آلمانی نیز نامیده‌اند. این رمان همانند «رنج‌های ورتر جوان» گوته مجموعه‌ای از نامه‌ها است. نامه‌هایی از جوانی یونانی با نام هیپریون خطاب به دوست آلمانی‌اش، بلارمین، که البته همگي بی‌پاسخ‌اند. «هيپريون» سرشار از آرمان‌ها و ایده‌هایی در ستایش یونان عهد عتیق است و همچنین در ستایش از طبیعت و آزادی و فردیت برآمده از انقلاب فرانسه. هلدرلین در نوشتن این رمان از گوته تأثیر گرفته و البته سرمشق اولیه او نامه‌های فلسفی شیلر، «در باب تربیت زیبایی‌شناسی انسان»، بوده است. اين كتاب در سال 1391 به فارسي منتشر شد. پس از آن در سال 1393 گزيده‌اي از اشعار هلدرلين با عنوان «آنچه مي‌ماند» با ترجمه حدادي به چاپ رسيد. در اين مجموعه سي شعر از هلدرلين ترجمه شده و همراه با هر شعر تفسيري هم پيوست شده است. تفسيرهايي كه توسط نويسندگان مختلفي نوشته شده‌اند. يك‌سال پس از انتشار «آنچه مي‌ماند»، حدادي شرح زندگي هلدرلين به قلم اشتفان سوايگ را با عنوان «پيكار با ديو» منتشر كرد. «سكونت شاعرانه» تازه‌ترين ترجمه حدادي از هلدرلين است؛ كتابي شامل بيست‌وچهار شعر كه به سياق مجموعه قبلي بر هر يك از اين اشعار شرحي هم آمده است. جز اين، دو مقاله از هانس گئورگ گادامر و آگوست بوك در تفسير سياق سرايندگي هلدرلين نيز در ابتداي كتاب آورده شده است. در ميان شعرهايي كه در اين مجموعه انتخاب و ترجمه شده‌اند، يكي از مشهورترين شعرهاي دوران جنون هلدرلين يعني قطعه «در آبي دلپذير» نيز ديده مي‌شود. همچنين در اين كتاب تحرير سوم هلدرلين از تنها نمايش‌نامه‌اش، «مرگ امپدوكلس» نيز ضميمه شده است.
مقاله‌اي كه از گادامر در ابتداي اين مجموعه ترجمه شده، «هلدرلين و تازگي كلام او» نام دارد و گادامر در اين مقاله به شيوه خاص هلدرلين در سرايش شعر و جايگاه او در ميان شاعران آلماني‌زبان پرداخته است. در بخشي از اين مقاله گادامر اين پرسش را مطرح مي‌كند كه «چه چيز هلدرلين را همه‌جا شاعر قرن مي‌سازد؟» و در پاسخ به اين پرسش مي‌نويسد: «اگر من اين پرسش را مطرح مي‌كنم، شايد مجاز باشم بگويم در شعر هلدرلين رازي از كلام نهفته است، چيزي كه مي‌توانيم آن را رنج جستن از پي لحن و شيوه بيان بناميم. هيچ‌يك از شاعران بزرگ ما چنين پيوسته، حتي با چنين لكنتي، از پي شيوه نوي بيان نجسته و هرباره نااميدانه اين جست‌وجو را از سر نگرفته‌اند. هيچ‌يك از همه ديگر شاعران ما به اندازه او - و تا اين اندازه- در غلبه ناتواني و امكان‌ناپذيريِ بيانِ مقصودي نبود كه در ذهنش مي‌چرخيد. شايد همين نكته است كه در كلام اين شاعر بر جان ما، نيز بر روح دوران پس از جنگ جهاني اول، دوراني كه مقدر بود با شكست جمهوري وايمار و پيدايش نازيسم، براي آلمان پاياني تا اين اندازه به نفرين بيابد، چنين عميق اثر مي‌گذارد. زيرا در آن دوران، ديگر رشته‌هاي هنري هم بيش از اين نمي‌توانستند از سياق تكراري گذشتگان پيروي كنند. بلكه در يك جست‌وجوي فشرده و اوج‌گير پيوسته قالب‌هايي نو مي‌پرداختند و در شوق يافتن بياني شخصي و شيوه‌هايي نو، پيوسته به راه آزمون مي‌رفتند. يك دليل اين نوجويي شايد اين باشد كه ما ديري پيش از آن‌كه دستگاه سياسيِ نازي‌ها استقبال از هلدرلين را امري ابزاري كند و به شعرش مفهومي مشكوك بدهد، همگي هلدرلين مي‌خوانديم، درباره‌اش انديشه مي‌‌كرديم و او را نمادي مي‌دانستيم كه بسي فراتر از شاعرانِ دورانِ دورِ كلاسيك با ما نزديك‌ كرده است». ترجمه اين گزيده شعر به مناسبت دويست‌وپنجاهمين زادسال هلدرلين در سال 2020 انجام گرفته است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها